باید منتظر ظهور مجدد جنبش اعتراضی باشیم

همایون کتیرایی

پیش‌بینی می‌شود که به زودی شاهد شکل‌گیری مجدد جنبش اعتراضی مردم ایران باشیم. این پیش بینی نه به دلیل وجود یک اپوزوسیون قدرتمند، بلکه به دلیل رفتارهای تهاجمی است که نظام ولایت فقیه در پیش گرفته که حتی منفعل‌ترین اقشار جامعه را به ضرورت تغییر رسانده است.

کشمکشی که بعد از انتخابات ۸۸ میان بخش بزرگی از جامعه ایران و نظام ولایت فقیه به وجود آمد که به جنبش سبز یا جنبش اعتراضی مشهور شد، گذشته از پیامدهای سیاسی آن، صحنهٔ زورآزمایی تئوریسین‌های امنیتی و نظامی با واقعیت‌های اجتماعی در ایران است. کسانی که با بهره گیری از ابزار‌ها و شیوه‌های مدرن تلاش می‌کنند نظام ولایت فقیه را در کنترل و مهار نارضایتی‌های اجتماعی یاری دهند. دراین فرآیند سه مرحله در رفتارهای دستگاه امنیتی و نظامی قابل شناسایی است که از ۲۲خرداد ۸۸ تا کنون به وقوع پیوسته که به ترتیب زمانی به آن‌ها می‌پردازیم و در انتها به کالبدشکافی استراتژی تهاجمی نظام ولایت فقیه می‌پردازیم.

۱- واکنش دفاعی دربرابر جنبش اعتراضی

از زمانی که نتایج انتخابات ریاست جمهوری در۲۳خرداد۸۸ اعلام شد، معترضان که بخش قابل توجهی از طبقه متوسط شهری بودند به خیابان‌ها آمدند و وزن اجتماعی خودرا به نظام ولایت فقیه یادآوری کردند که بزرگ‌ترین و مهم‌ترین ظهور مسالمت‌آمیز آنان در۲۵ خرداد اتفاق افتاد و نزدیک به چهار میلیون نفر در خیابان‌های تهران به حرکت درآمدند. این جنبش گسترده نظام ولایت فقیه را درلاک دفاعی فرو برد و نیروهای امنیتی و نظامی را برآن داشت که با استفاده از تمامی تمهیدات این جنبش اعتراضی را کنترل و سرکوب کنند.

اوج این سرکوبگری در عاشورای ۸۸ اتفاق افتاد که در مقابل مردم معترض نیز با خلع سلاح و به اسارت گرفتن بخش قابل توجهی از نیروهای سرکوبگر نشان دادند که اگر قرار برمقابلهٔ قهرآمیز باشد، آن‌ها نیز توانایی‌های خاص خود را دارند و می‌توانند انقلاب ۵۷ را تکرارکنند. با این حال درغروب این روز مردم به خانه‌های خود رفتند و بعد از آن روز نیز به تدریج جنبش اعتراضی فروکش کرد، که علاوه بر وحشی‌گری نظام ولایت فقیه، به تردید معترضان نیز درادامه این روند مربوط بود. چرا که جنبش اعتراضی با شعار رای من کجاست شکل گرفته بود و حالا که به شعار براندازی رسیده بود، بسیاری از معترضان با این تردید مواجه بودند که آیا باید به فرآیند پرهزینه براندازی وارد شوند یا اینکه از شدت اعتراض خود بکاهند؟ علاوه براین رهبران اصلی این جنبش به هیچ وجه نمی‌خواستند که به فرآیند براندازی وارد شوند.

مجموعه این عوامل موجب شد که بعد ازعاشورای ۸۸ جنبش اعتراضی فروکش کند و نظام ولایت فقیه نیز مرحله دفاعی خود را دربرابر جنبش اعتراضی به پایان ببرد. خیابان‌ها آرام شد و به طور موقت هم که شده سرکوبگران نفس راحتی کشیدند.

۲- تلاش برای آرام ماندن فضای عمومی جامعه

بعد از آنکه اعتراض‌های خیابانی فروکش کرد، نظام ولایت فقیه ترجیح داد که عوامل تنش‌زا را کنترل کند و به همین دلیل گشت‌های ارشاد را از سطح خیابان‌ها جمع کرد تا مبادا دوباره جرقه نارضایتی‌ها زده شود. درعین حال تلاش شد که عوامل کلیدی و سازمانده دستگیر شوند تا قدرت سازماندهی مجدد از معترضان گرفته شود. دراین مرحله سکوت دلهره‌آوری نظام ولایت فقیه را آزار می‌داد، چون آن‌ها می‌دانستند که مخالفان آنان تبدیل به موافق نشده‌اند، بلکه به طورموقت آرام شده تا در اولین فرصت ممکن به حرکت درآیند. با این حال هرچه بیشتر زمان می‌گذشت، نظام ولایت فقیه به تدریج قانع می‌شد که توانسته جنبش اعتراضی را به طور موثر سرکوب کند که با دنبال کردن سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای می‌توان چنین نگاهی را در این مرحله تشخیص داد، رجزخوانی او و سایر مسئولان حکومتی که با عباراتی تحقیرآمیز شبیه به سرکوب قاطعانه فتنه، واکسیناسیون میکروب‌ها و ویروس‌ها و... بیان می‌شد، نشان می‌داد که نظام ولایت فقیه به تدریج اعتماد به نفس را بازمی یابد.

دراین مرحله که تا ۲۵ بهمن ۸۹ تداوم یافت، نظام ولایت فقیه ترجیح می‌داد که با بدنه جامعه درگیرنشود تا جنبش اعتراضی دوباره شکل پیدا نکند.

۳- استراتژی تهاجمی

حرکت اعتراضی مردم در۲۵ بهمن ۸۹ که با شعارهایی براندازانه علیه نظام ولایت فقیه همراه بود، دست اندرکاران امنیتی و نظامی را شوکه کرد، آن‌ها تصور نمی‌کردند که بعد از یک سال دوباره درپایتخت جنبش اعتراضی به این صورت گسترده شکل گیرد. با رد شدن درخواست موسوی و کروبی برای راهپیمایی در حمایت از مردم مصر، مخالفت نظام ولایت فقیه موجب شد که معترضان دوباره به خیابان بیایند، با این تفاوت که این بار آن‌ها سراغ رای گم شده خود را نمی‌گرفتند بلکه خواهان دگرگونی اساسی در نظام سیاسی بودند.

اعتراض ۲۵ بهمن موجب شد آنان که با قاطعیت از واکسیناسیون میکروب‌ها و ویروس‌ها حرف می‌زدند، دریابند که جنبش اعتراضی مانند غول خفته‌ای است که هر از‌گاه می‌تواند سر بر آورد و ارکان نظام را به لرزه درآورد. این جمع‌بندی موجب شد که به توصیه تئوریسین‌های امنیتی و نظامی استراتژی مدارا با بدنه جامعه کنار گذاشته شود و این بار نه فعالان سیاسی، بلکه مردم عادی هدف قرار داده شوند تا با نمایش اقتدار نظام ولایت فقیه، جامعه معترض ناچار از تمکین و اطاعت شود.

به همین دلیل دوباره گشت‌های ارشاد به خیابان بازگشته‌اند تا زنان و دختران را تحقیر کنند و درکنار آن تمامی پرونده‌های تعلیق شده اعدام مجرمان عادی دوباره باز شدند تا اقتدار نظام به معترضان تفهیم شود. اما این فرآیند به همین کار‌ها محدود نمانده و این بار نیروهای انتظامی به خانه‌های مردم حمله‌ور شده‌اند تا با جمع‌آوری دیش‌های ماهواره به آنان یادآوری کنند که اگر نظام ولایت فقیه نخواهد آن‌ها حتی در خانه‌های خود نیز امنیت نخواهند داشت.

تلاش برای جداسازی دختران از پسران در دانشگاه‌ها، تجسس غیراخلاقی در ای‌میل‌ها به عنوان یکی از خصوصی‌ترین بخش‌های زندگی شهروندان و حتی سازماندهی تجاوز به زنان و دختران در حریم خصوصی‌شان همه حاکی از آن است که تئوریسین‌های امنیتی و نظامی استراتژی تهاجمی را راهی موثر در به عقب راندن جامعه معترض دیده‌اند.

براساس این تئوری، هجوم به خصوصی‌ترین لایه‌های زندگی مردم موجب می‌شود که سطح مطالبات مردم از تلاش برای تغییر شرایط سیاسی به تکاپو برای بقای خود کاهش پیدا کند. به عبارتی ساده‌تر به همین حد قانع شوند که زندگی عادی خود را پی بگیرند و در معادلات بنیادی‌تر وارد نشوند درغیر این صورت هزینه‌های سنگینی برای آن پرداخت خواهند کرد.

به همین دلیل به نظر می‌رسد که هر روز شاهد شیوه‌های جدیدتری از مداخله در زندگی خصوصی مردم باشیم تا آنجا که شهروندان با اعمال قدرت به وسیله نظام ولایت فقیه خو بگیرند.

باید منتظر ظهور مجدد جنبش اعتراضی باشیم

برخلاف آنچه که نظام ولایت فقیه از این استراتژی تهاجمی انتظار دارد، شواهد و قرائن بسیاری نشان می‌دهد که با تشدید این فشار‌ها، اپوزوسیون و جنبش اعتراضی از نیروهای فعال سیاسی فرا‌تر می‌رود و به منفعل‌ترین لایه‌های جامعه نیز سرایت می‌کند. در واقع آن کاری که رهبران جنبش اعتراضی در انجام آن ناتوان بودند، اکنون نظام ولایت فقیه با دست خود انجام می‌دهد. اکنون شنیده‌ها و دیده‌ها از سطح جامعه ایران حاکی از طرح این پرسش جدی توسط غیرسیاسی‌ترین بخش‌های جامعه است که چرا نظام در زندگی خصوصی ما دخالت می‌کند؟

این پرسش بدون پاسخ موجب شده که به تدریج بخش مهمی از جامعه که عادت کرده بودند با نظام موجود به گونه‌ای مدارا کنند تا بتوانند زندگی معمول خود را داشته باشند، به تدریج به این نتیجه برسند که حتی ادامه زندگی عادی نیز با وجود چنین نظامی ممکن نیست. این تغییر موضع در معادلات سیاسی آینده نقش مهمی را بازی خواهد کرد، چون واقعیت آن است که بخش مهمی از جامعه ایران در طول این سال‌ها تنها به گذران زندگی فردی خود توجه داشتند و به همین دلیل نظام ولایت فقیه این فرصت را پیدا می‌کرد که معترضان را سرکوب کند.

بخش منفعل جامعه که عادت کرده بود تنها کلاه خود را بچسبد، اکنون با هجوم نظام ولایت فقیه به زندگی خصوصی خود مواجه شده و می‌بیند که ای‌میل او محل جولان نیروهای امنیتی شده و او حتی در خانه خود از دیدن شبکه تلویزیونی مورد علاقه‌اش محروم می‌شود.

وجود این نا‌رضایتی‌های عمیق در کنار رشد روز افزون تورم و گرانی نوید آن را می‌دهد که در آینده‌ای نزدیک جنبش اعتراضی به خیابان‌ها بازگردد، با این تفاوت که این بار دیگر آن‌ها رای گم شده انتخابات ۸۸ را جست‌و‌جو نخواهند کرد.

از: ايران امروز

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به ديدگاه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران