زنان؛ زیانکاران اصلی انقلاب 57

به مناسبت "8 مارس" روز جهانی زن

محمود خادمی

arezo1953@yahoo.de

06.03.2012

زنی در کار چون مردان

به دستش تاول درد است

ز بس که رنج و غم دارد

فراموشش شده دیگر

جنینی در شکم دارد

«از شعر بانوی شعر معاصر سیمین بهبهانی»

 

33 سال از انقلابی که برای برقراری آزادی؛ عدالت و حرمت انسانی در کشور ما به وقوع پیوست؛ میگذرد. انقلابی که با مبارزه و جانفشانی همه آحاد کشور (زنان و مردان) به امید آزادی و بر قراری حاکمیت ملی؛ شاه را سرنگون کرد. اما متأسفانه به دلیل حمایت های خارجی و زمینه های داخلی و دلایل دیگری ؛ توسط خمینی و دار و دسته پلید آخوندها به سرقت رفت.

بعد از استقرار استداد دینی ؛ زنان قبل از همه و بیشتر از همه هدف سرکوب و تبعیض حاکمان جدید قرار گرفتند و نه تنها آزادی ؛ عدالت و رفاه اجتماعی که اهداف انقلاب شان بود را بدست نیاوردند ؛ بلکه از حقوقی ( آزادیهای اجتماعی و فرهنگی ؛ حقوق مدنی و عرفی ) که در اثر مبارزه و فعالیت گسترده شان در گروهها و تشکل های سیاسی و سازمانهای انقلابی در دوران شاه کسب کرده بودند نیز محروم شدند .

زنانی که با سقوط حکومت شاه ؛ امیدوار به استقرار دمکراسی ؛ رفع تبعیض و نابرابری جنسیتی و احترام به شأن و منزلت انسانی شده بودند ؛ با سد سدید استبداد دینی مواجه شدند و امیدشان به یأس مبدل شد . تجدید ساختار سیاسی بعد از انقلاب ؛ بیشتر از همه باعث تغییر و تضعیف موقعیت زنان گردید . غلبه ایدئولوژی اسلامی که در آن فقه حرف اول را می زد و فقه به راهنمای اجرای احکام حکومتی تبدیل شد تبعیض و نابرابری علیه زنان را بطور رسمی و آشکار نهادینه کرد .

با حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ؛ زنان نه تنها با شنیع ترین تحقیرها و خشن ترین سرکوبها مواجه شدند ؛  بلکه بسیاری از باورها و آداب کهنه و سنتی که در زمان شاه منسوخ شده و در میان مردم کم رنگ و حتی از میان رفته بود ؛ دو باره احیاء شده و سر بلند کردند و به پشتوانه قوانینِ دینی گسترش و رسمیت یافتند . مجازات شرعی "زنا " که با وجود قدمت 1400 ساله از کشور رخت بر بسته بود ؛ دوباره رواج و رونق گرفت ؛ بساط شلاق و سنگسار براه افتاد و دیگر احکام و قوانین ارتجاعی در بی دادگاه های آخوندی به اجرا گذاشته شد و تجاوز به زنان و دختران به عنوان یک سیاست حکومتی رواج یافت .  اما چرا و چگونه این سرکوب ؛ تحقیر و تبعیض غیر انسانی علیه زنان کشورمان همه روزه در جامعه رواج یافته است ؟

یکم ــ مطابق روایات و احادیث شریعت آخوندی "زن رحمت خداوند است بر مرد" به پاره ای از این  موارد توجه کنید :

ــ جهاد زنِ نیکو ؛ شوهر داری است

ــ نفرین بر زنی که شوهرش را آزار می دهد

ــ زن باید در شب و روز خود را به همسرش عرضه کند

ــ اگر مرد نیازمند به عمل جنسی باشد ؛ زن نباید سر پیچی کند ولو بر جهاز شتر سوار باشد

ــ هیچ زنی حق ندارد پیش از آنکه عملا" خود را به شوهرش عرضه کند به خواب رود .

و .......

مطابق این خزعبلاتِ آخوندی ؛ زن به خودی خود به عنوان یک انسان ارزش و اصالتی ندارد ؛ تنها به اعتبار سکسوالیته و خدمات جنسی اش به مرد است که ارزش پیدا می کند . بنابراین بر چنین موجود بی ارزشی ( از دید مرام آخوندها ) هر رفتاری جایز است . در این نگاه دینی به زن ــ که کرامت ها و ارزش های والای انسانی و دیگر ظرفیت ها و توانمندیهای زن نادیده گرفته می شود ــ زن به عنوان موجودی معرفی می شود  که کار اصلی اش سکس و شوهر داری است ؛ همچنین زن به عنوان بمبِ میکربیِ جنسیِ خطرناکی تبلیغ می شود که اگر او را در پوشش و حجاب محصور نکنند منفجر می شود و همه جا را آلوده می کند .

هدف آخوندها از ترویج این نگاه دینی ــ جنسیتی  به زنان این است که زنان به خاطر زن بودن خود و داشتن ارگانهای زنانه احساس شرم و گناه کنند و بتدریج به موجوداتی منفعل ؛ بی تفاوت و غیر مسئول در مقابل حوادث و رویدادهای اجتماعی تبدیل شوند. بعلاوه آخوندها با رواج این فرهنگ قرون وسطائی در جامعه نیمی از انسانهای جامعه (یعنی زنان) را به کنترل نیمی دیگر (یعنی مردان) در می آورند و با تعمیق این شکاف جنسیتی بین زن و مرد ؛ مانع وحدت تمام نیروهای جامعه علیه استبداد دینی حاکم بر کشور می شوند .

دوم ــ " گوئی قوانین و احکام شریعت آخوندی را مردها به جای خدا نوشته اند " . متأسفانه زن ستیزیِ مرد سالارانه فقط به دستگاهِ دینی حاکم و ارگانهای سرکوبگر آن محدود نمی شود . این آفت در ذهنیت بیمار جامعه مرد سالار نیز جایگاه تثبیت شدهِ قدرتمندی دارد . رفتارهای نا برابر شوهر با زن در خانه ؛ رفتار آمرانه پدر با دختر ؛ برادر با خواهر ؛ رفتار خویشاوندان مرد با زن ؛ آزار و اذیت و تحقیر زنان در محیط های مردانه و ..... نشان از وجود یک فرهنگ منحطِ ریشه دارِ مرد سالارانه در جامعه می باشد ؛  که آزادی عمل زنان را تحمل نمی کند. درونی شدن این فرهنگ کهنه و قرون وسطائی در خود زنان هم باعث شده که آنان هم ؛ در ادامه و تسلط این فرهنگ در جامعه نقش غیر قابل چشم پوشی داشته باشند ؛ یعنی ارزش های مرد سالارانه در جامعه ؛ با تن سپاری و تسلیم زنان به آن و درونی شدن این ارزش ها تجدید تولید می شوند .

سوم ــ قدرت حکومتی یا قدرتِ حاکمیت دینی ؛ نخستین و بی واسطه ترین خشونتی است که به صورت روزمره بر زنان تحمیل می شود . این امر باعث شده است که زنان جامعه ایران ؛ هر روز صبح قبل از ترک خانه ( به محل کار ؛ مدرسه ؛ دانشگاه ؛ خرید و ... ) حجاب خود را چک و وارسی دقیق کنند و بعد رهسپار مقصد شوند . آنان می دانند که هر تخلفی از این امر می تواند عواقب سوء ی برای آنان در پی داشته باشد .

سرکوب و تحقیر زنان در حیات ننگین 33 ساله این رژیم ؛ بخشی جدا نشدنی از دکترینِ امنیتی رژیم بوده است  . روشن است که در چنین حالتی ؛ سرکوب زنان به عنوان ابزاری برای تحقیر کل جامعه مورد استفاده رژیم قرار می گیرد . در این صورت ؛ هر زمان و به هر منظوری که رژیم قصد ارعاب و سرکوب مردم جامعه را داشته باشد ؛ زنان به بهانه های واهی بد حجابی و دیگر اتهام های اخلاقی ؛  اولین قربانیان این برنامه سرکوبگرانه می باشند . و از این طریق است که ؛ رژیم رعب و وحشت از خود را به جامعه تزریق می کند .

 اتفاقا" زنان مبارز و دلیر ایران هم درست به همین دلیل است که بیش از 30 سال است در مقابل این سرکوب بی رحمانه مقاومت می کنند . و همچنین بهمین خاطر بوده است که در این دو ساله اخیر ــ یعنی بعد از تقلبات انتخابات ریاست جمهوری 88 ــ زنان و دختران ایران در صف نخست هر مبارزه اجتماعی و اعتراضات خیابانی رو در روی رژیم قرار داشته اند. یعنی امروزه دیگر مبارزه زنان با حجاب اجباری ؛ مبارزه با تکه ای پارچه که اجبارا" بر سر می نهند ؛ نیست . بلکه مبارزه با نماد حکومتی مستبد و خونریز است که با عوام فریبی دینی می خواهد سلطه نحس و نجس خود را بر جسم و روح ملتی شریف تحمیل کند . و اتفاقا"بدلیل همین واقعیت مادی ملموس ؛ به خاطر ستم و استثمار مضاعف و سایر انگیزه ها و مطالبات زنان در مبارزه شان با رژیم است که می توان با یقین اعتراف نمود که ؛ مبارزه زنان از خصلت دمکراتیک نیرومند تری نسبت به مردان بر خور دار است .

چنین است که در حاکمیت استبداد دینی ؛ سر کوب و تحقیر زنان بشکلی با موجودیت و بقای رژیم ــ که تنها با سرکوب و  وحشت آفرینی به حیات ننگین اش ادامه می دهد ــ گره می خورد . یعنی تحقیر و سرکوب زنان و متقابلا"مبارزه زنان برای رهائی به نقطهِ محوری و صورت مسئلهِ اصلی رهائی ایران زمین از چنگال اهریمنان دینی تبدیل می شود و سر انجام اینکه ؛ حضور پر قدرت و بالنده زنان در جنبش اجتماعی دو ساله اخیر نشان می دهد که خشم و نارضایتی انباشته شده مردم نهایتا" از دهانه آتش فشان قدرتمندِ خشم زنان قهرمان ایران بر سر رژیم جنایتکار فوران خواهد کرد . یعنی انقلاب آینده مردم ایران ؛ خصلتی نیکوتر و "زنانه" دارد و درست بهمین خاطر است که انقلاب آینده در کشورمان ؛ یک انقلاب اجتماعی بی نظیر خواهد بود .

امروزه مردم ایران و جهان می بینند؛ که دیگر مبارزه زنان برای آزادی؛ برابری و حقوق پایمال شده علاوه بر اینکه بیک جنبش نیرومند برای رفع تبعیض جنسی تبدیل شده ؛ بخش بسیار مهمی از مبارزه مردم ایران برای استقرار دمکراسی و حقوق بشر و حاکمیت ملی را نیز تشکیل می دهد .

زنان ایرانی به خوبی می دانند که ماهیت این نظام دینی (از هر طیف و باندی؛ با اصلاح طلب یا یدون آن) به گونه ای است که هر گونه امید و آرزو برای برابری حقوقیِ زن و مرد و قانون گذاری مناسب با موازین جهانی حقوق بشر در این رژیم برای زنان نا ممکن می باشد و میدانند که تنها با مبارزه متشکلِ زنان و مردان برابری خواه ایران برای سرنگونی رژیم است که زمینه پیدایش کشوری عاری از هر گونه تبعیض و نا برابری فراهم می شود .

اکنون در شرایطی؛ صد سالگی روزی که کلارا زتکین (از زنان مبارز و آزادیخواه آلمان) در " کنگره بین المللی زنان "پیشنهاد داد که 8 مارس به نام" روز جهانی زن " نام گذاری شود را پشت سر می گذاریم که شیر زنان ایران زمین در میدان مبارزه با کانون اصلی ارتجاع و زن ستیزی ؛ پیروزیها و دستاوردهای بزرگی کسب کرده اند و دیر نیست روزی که با تلاش و مبارزه زنان و مردان آزادیخواه ؛ کشور ما از لوث آلودگیهای تبعیض آمیز دژخیمان حاکم بر میهن ؛ برای همیشه پاک و پاکیزه گردد.

8 مارس روز جهانی زن بر همه مادران؛ زنان و دخترکان ایران زمین این قاصدان آزادی و رهائی ایران مبارک و گرامی باد.

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به ديدگاه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران