بازگشت به صفحه اول

از اخبار روز

 
 

کنفرانس مشترک ديده بان حقوق بشر و عفو بين الملل:

زنان زنداني را فراموش نکنيم

دوشنبه 21 اسفند 1385 [2007.03.12] 12march_saraf_b.jpg
فريبا صراف

از مجموع 34 زني که در تهران دستگير شده بودند، امروز تنها دو تن در زندان باقي مانده اند و بنا بر شنيده ها هر دو هم در سلول انفرادي و اعتصاب غذا هستند.

به همين دليل در روز جهاني زن، سازمان عفو بين الملل به همراه سازمان ديده بان حقوق بشر، کنفرانس مطبوعاتي مشترکي در دفتر عفو بين الملل در واشنگتن برگزار کردند که با حضور نمايندگان رسانه هاي مختلف نوشتاري و تصويري چون آسوشيتدپرس، بي بي سي، تلويزيون آمريکا وغيره همراه بود.

هادي قائمي، نماينده سازمان ديده بان حقوق بشر، ظهير جان محمد، نماينده سازمان عفو بين الملل، فريبا داوودي مهاجر فعال حوزه زنان و يکي از 5 متهم دادگاه (که اکنون به دليل ديدار فرزندش در آمريکا به سر مي برد) و سولماز شريف، روزنامه نگار سخنرانان اين جلسه بودند.

در آغاز اين جلسه ظهير جان محمد ضمن خوشامد گويي به اصحاب رسانه هاي حاضر در جلسه، ماجراي دستگيري اين زنان و حرکت جمعي زنان ايران براي تغيير قوانين تبعيض آميز بين زن و مرد را تشريح کرد و گفت: اين قوانين در چند کشور ديگر منطقه نيز حاکم است، اما اين زنان ايران هستند که حاضر به پذيرش اين تبعيض ها نشده اند. در اين راه نيز هزينه هاي سنگين و ناعادلانه اي مي پردازند که بر ارزش کارشان مي افزايد و شايسته حمايت است.

پس از وي هادي قائمي، محقق سازمان ديده بان حقوق بشر نيز گزارشي از برخورد خشونت بار نيروهاي انتظامي در روز 8 مارس مقابل مجلس شوراي اسلامي داد و افزود: امروز زنان ايران پيشروترين گروه فعال اجتماعي در ايران هستند و اگر چه در همه زمينه هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي موفق اند اما دولت آنان را شهروندان درجه دو محسوب مي کند.

وي افزود: در طول سال گذشته حکومت، سرکوب خواسته هاي زنان براي برابري را به طرز محسوسي افزايش داده است تاجايي که 34 زن را همزمان دستگير و تنها به دليل فشارهاي داخلي و خارجي به جز 2 نفر، بقيه را آزاد کرده است. اين 2 زن نيز اکنون در سلول انفرادي و اعتصاب غذا هستند.

نماينده سازمان ديده بان حقوق بشر در اين نشست افزود:امروز نيز بيش از هزار نفر به طور آرام و مسالمت آميز در مقابل مجلس تجمع کردند که با برخورد نيروهاي امنيتي و پليس و با ضرب و شتم حاضران، تجمع آنها به خشونت کشيده شد. متاسفانه سياست هاي تند آمريکا در برخورد با مسائل هسته اي هم به طور کلي سرنوشت سياسي ايران را در شرايط سختي قرار داده است. همه روشنفکران ايران، در حال حاضر هزينه هاي سختي مي پردازند چون دولت ايران از مسئله انرژي هسته اي بر عليه آنان سواستفاده مي کند.

قائمي در ادامه ضمن ابراز خوشحالي از حضور فريبا داوودي مهاجر در اين جلسه گفت: ممکن بود وي اينک بين زندانيان در اوين باشد.

وي سپس سولماز شريف را معرفي کرد و از جمله گفت: وي به عنوان روزنامه نگار براي سازمان ديده بان حقوق بشر کارهاي زيادي انجام داده است و براي هر يک از قوانين نابرابر بين زن و مرد و آسيب هاي آنان در زندگي روزمره و اجتماعي، نمونه هايي را مستندسازي کرده است.

سخنران بعدي فريبا داوودي مهاجر بود که گفت: همانطور که مي دانيد هفته گذشته ما شاهد بازداشت گسترده فعالان جنبش زنان در ايران بوديم. اين دستگيري ها موجب شد تا تمام محافل حقوق بشري داخلي و خارجي اعتراض خود را نسبت به اين موضوع صريحا اعلام کردند. البته اين بازداشت ها بي سابقه نيست و ما حدود 8 ماه پيش در 22 خرداد شاهد بازداشت 70 زن و چند مرد در تجمعي بوديم که از سوي زنان براي تغيير قوانين برگزار شد. بازداشت هايي که همواره با ضرب و شتم از سوي پليس همراه است.

اين فعال حقوق زنان سپس به تشريح برخوردهاي گذشته پرداخت و گفت: در آن زمان پس از ساعت ها بازجويي 5 زن از جمله من با قرار کفالت آزاد شديم. اما بعد از آن روزهاي زيادي براي بازجويي احضار و در نهايت متهم به اقدام عليه امنيت کشور، سست کردن مباني نظام و در مورد بنده تبليغ عليه نظام از طريق مصاحبه، گفت و گو با رسانه هاي داخلي و خارجي شديم. البته اميدوارم همين مصاحبه هم اتهامي ديگر براي من نشود.

وي در ادامه افزود:توجه کنيد که اين براي اولين بار بود که فعاليت براي برابري حقوق زن و مرد، جرم سياسي و اقدام عليه امنيت کشور تلقي مي شد و اين يک زنگ خطر بود، نه تنها براي ما که براي تمام جوامع مدافع حقوق بشر. به همين دليل تعدادي از فعالين جنبش زنان در روز برگزاري دادگاه ما تجمع آرام کردند که در همان دقايق اوليه بازداشت و براي تحقير به محل نگهداري فاسدين اجتماعي فرستاده شدند.

وي در ادامه افزود:ما نه تنها خواستار آزادي افراد باقي مانده در زندان هستيم و آنها را با آزادي چند نفر فراموش نمي کنيم که خواستار مختومه شدن پرونده آنان و ايجاد امنيت لازم براي فعاليت زنان طبق اسناد بين المللي و اعلاميه جهاني حقوق بشر نيز هستيم. اصولا مگر اين زنان چه مي خواهند که بايد مرتب به دادگاه بروند، تهديد بشوند و در نشست هاي مختلف مورد آزار و اذيت و ضرب و شتم قرار بگيرند.

به نظر شما درخواست برابري زنان با مردان در شهادت، در ارث، در ديه خواسته زيادي است و يا مستوجب زندان و دادگاه است؟ آيا درخواست زنان براي تغيير اين ماده قانوني که مرد مي تواند هر زماني که بخواهد زنش را طلاق بدهد در خواست زيادي است؟ آيا درخواست زنان براي تغيير اين ماده قانوني که پدر مي تواند در 13 سالگي دخترش را شوهر دهد و يا دختر باکره حتي در 40 سالگي بايد با اجازه پدر ازدواج کند زياد است؟ اينکه زن بتواند بدون امضا و نياز به اجازه همسرش پاسپورت دريافت کند، امنيت کشور را زير سئوال مي برد؟

داوودي مهاجر افزود:بدتر از همه اينکه با اين درخواست ها مخالفت مي شود با اين اتهام که دولت آمريکا و خارجي ها از آن حمايت مي کنند. من از همين جا به عنوان عضو اين جنبش اعلام مي کنم ما حرکتي مستقل و بدون وابستگي به هر دولت خارجي هستيم و تنها به پشتوانه نيروهاي مردمي داخلي، حرکت خود را پيش مي بريم.
وي ادامه داد:بر همين اساس جمعي از زنان ايراني براي تغيير اين قوانين کمپيني تشکيل دادند با عنوان يک ميليون امضا براي تغيير تا با جمع آوري يک ميليون امضا و ارايه آن به حکومت، از نظام سياسي ايران درخواست کنند هر چه سريعتر نسبت به اصلاح و تغيير قوانين تبعيض آميز اقدام کند. آيا اين درخواست امريکايي است و اساسا اين درست است که با اين اتهام با فعالين جنبش برخورد کنيم و کمپين ديگري که عليه سنگسار زنان فعاليت مي کند را متوقف کنيم؟

ما مي خواهيم زنان ما بتوانند همچون مردان حق قضاوت در دادگاهها را داشته باشند و مانند مردان بتوانند براي رياست جمهوري کانديدا شوند و از سقف هاي شيشه اي و بتوني عبور کنند. بتوانند در استاديوم هاي ورزشي حضور پيدا و مسابقه تماشا کنند. به هر حال درخواست هاي اين زنان کاملا مشروع، مدني و مسالمت جويانه است. ما با هيچ فردي سر جنگ و ستيز نداريم. ابزار ما قلم، آموزش و ظرفيت سازي است و تصور مي کنم جواب ما خشونت و زندان و تهمت نيست و اميدواريم که بتوانيم جهاني ديگر و فردايي بهتر براي زنان و دختران ايراني ايجاد کنيم.

در بخش پاياني اين نشست نيز سولماز شريف ضمن تشريح تحقيقات صورت گرفته در زمينه حقوق زنان گفت: قوانين جمهوري اسلامي ايران، چه کيفري، چه مدني، چه خانواده و... در مجموع زنان را شهروندان درجه دو بحساب مي آورد. اين قوانين نابرابر هر روزه تعداد زيادي قرباني در سطح جامعه مي گيرد که ما نيز از ميان نمونه هاي بسيار با چند مورد براي هر يک از قوانين گفت و گوهايي انجام داديم و مستندسازي کرديم.

وي گفت: يکي از موارد مهم سن مسئوليت کيفري زنان است که مجازات جرم يک دختر 9 ساله را برابر با يک انسان بالغ مي داند و اين ميزان از پرداخت جريمه تا اعدام برابر است. به عنوان مثال عاطفه سهاله در سال 2001 در سن 13 سالگي 100 ضربه شلاق را تحمل کرد و در نهايت در سن 16 سالگي در سال 2004 به جرم رابطه نامشروع اعدام شد.

اين روزنامه نگار ادامه داد: مورد ديگر ارزش جان زنان است که نصف ارزش جان يک مرد است. به طوريکه ديه زن نصف ديه يک مرد حساب مي شود. به عنوان مثال دختر دانشجويي به نام شرمينه که در يک ماشين به همراه دو دختر و دو پسر ديگر بر اثر حادثه رانندگي فوت کردند و به خانواده هاي دختران نصف مبلغي که خانواده هاي پسران دريافت کردند، داده شد.

شريف در تشريح موارد ديگر اين تحقيق گفت: سنگسار مجازاتي است که براي رابطه نامشروع در نظر گرفته شده است اما در دولت آقاي خاتمي به دليل رعايت مسائل حقوق بشر بر اثر فشارهاي جهاني به حداقل رسيد ولي متاسفانه در شرايط فعلي اخيرا دو مورد سنگسار در مشهد اجرا شد و اکنون 8 زن در برابر دو مرد در زندانهاي ايران محکوم به سنگسار و منتظر اجراي حکم هستند.

وي ادامه داد: پدر و جد پدري از نگاه قوانين ايران اختيار کامل بر جان فرزندان خود دارند. اگرچه اين اختيار برابر بين دختر و پسر است اما به بهانه هاي ناموس پرستي و روابط نامشروع بيشتر بر روي زنان اجرا مي شود. به عنوان مثال پدري که دخترش را به دليل صحبت با پسر همسايه و يا دوستي با او به قتل رسانده است.
متاسفانه بحث همسرکشي و خواهر کشي به شدت در ايران در حال رواج است که به بهانه رابطه نامشروع از بحث مهدورالدم بودن سواستفاده مي کنند و حتي در بعضي از موارد به فتاواي آيات عظام هم استناد مي کنند. در صورتيکه دلايل کافي براي اثبات اين اتهام ندارند.

اين روزنامه نگار ايراني در ادامه با اشاره به قوانيني که در آنها حقوق زنان نصف مردان شناخته مي شود، بحث شهادت را مطرح کرد:تنها شهادت دو زن وجهه قانوني دارد اما يک مرد براي شهادت کافي است. در مجموع زنان براي مسافرت حتي در مرحله اخذ پاسپورت و يا تعيين شغل و محل سکونت نياز به اجازه پدر، همسر، جد پدري و در صورت غيبت هر يک از آنان دادگاه دارند نه خودشان و يا مادرشان. همچنين زنان ايراني در مورادي چون طلاق، حق سرپرستي فرزند، ارث و... نيز داراي حقوق مساوي با مردان نيستند.

در ادامه اين نشست حاضران به سئوالات خبرنگاران پاسخ دادند. اولين سئوال از دو زن ايراني حاضر در جلسه اين بود که آيا اگر دولت آقاي خاتمي بود باز هم اتفاقاتي نظير اين رخ مي داد؟ فريبا داوودي مهاجر در پاسخ به اين سئوال گفت:من خود در دوران ايشان به زندان رفتم. همينطور بسياري از دانشجويان. به نظر من تنها فرق ايشان با اين دوره اين است که آقاي خاتمي شعارش را مي داد ولي احمدي نژاد نمي دهد و اين به نظر من بهتر است تا چهره واقعي ديده شود.

سولماز شريف در پاسخ به اين سئوال گفت:من نيز مي دانم که انتقادات زيادي به دولت آقاي خاتمي وارد است اما اين را هم فراموش نمي کنم که در آن زمان حداقل ايران با کسي طرف بود که مباني دموکراسي را مي شناخت و آن را قبول داشت اما اين يکي نه تنها نمي داند که قبول هم ندارد و نماينده مجلس همفکرش هم اصولا نمي داند افکار عمومي يعني چه؟ اما مهم اين است که نسل من با حقوق خود آشنا شده است.

خبرنگار ديگري پرسيد آيا فکر نمي کنيد با اين حرکت زنان در ايران دولت هايي مثل بوش از آن سواستفاده کنند؟
داوودي مهاجر گفت:ديگر زمان آنکه زنان حقوق خودشان را به خاطر منافع مردان فراموش کنند گذشته است. اکنون صد سال است که اين حرکت به بهانه هايي چون جنگ، تفرقه در جامعه و... به تعويق افتاده است ولي ديگر اين اتفاق نخواهد افتاد؛ ضمن آنکه ما حرکتي مستقل داريم و به هيچ دولت و گروهي نيازمند نيستيم و در هر شرايطي به راه خود مي رويم.

سولماز شريف در ابتداي صحبت هايش از خبرنگاران به خاطر ترجيح دادن اين کنفرانس به مسايل هسته اي تشکر کرده بود، به همين دليل خبرنگاري از وي پرسيد چه کاري از دست رسانه ها بر مي آيد.

وي پاسخ داد: من از نگاه يک روزنامه نگار مي گويم اين وظيفه يک رسانه است که اخبار را پوشش دهد و بدون اولويت دادن مسايل سياسي به اجتماعي. کما اينکه در هفته هاي گذشته اين اقشار اجتماعي ايران بودند که دولت را با مشکل مواجه کردند. تجمعات پياپي معلمان، کارگران، دانشجويان و زنان. همه اين تجمعات و اعتراضات هم به دليل سخت گيري هاي بي رويه اين چند وقت اخير بوده که آن هم ناشي از فشارهايي است که دنيا به خاطر مسايل هسته اي بر ايران وارد کرده است. در واقع مردم ما در شرايط سختي به سر مي برند چون دنيا از انرژي هسته اي مي ترسد.

---------------

بازداشت یکی از فعالین حقوق بشر در اصفهان

روز  گذشته مرضیه خضری قهه از فعالین حقوق زنان در اصفهان بازداشت شد.طبق گزارش رسیده در پی هجوم نیروهای ناشناس به منزل ایشان که منجر به ضبط برخی از وسایل شخصی وی از جمله : کامپیوتر کتابها و نوشته هایش شد وی به مکان نا معلومی منتقل شده است.

خا نواده وی از سرنوشت فرزند خود اظهار بی اطلاعی کرده و از کلیه فعالان و نهادهای حقوق بشری در خواست کرده اند که برای روشن شدن وضعیت وی اقدام فوری به عمل بیاورند.

بنظر می رسد بازداشت مرضیه خضری با برخوردهای اخیر صورت گرفته با فعالین حقوق زنان و مراسم بزرگداشت روز جهانی زن بی ارتباط نباشد.

-----------------

از اخبار روز

صدور قرار بازداشت موقت برای شادی صدر و محبوبه عباسقلی زاده

محبوبه عباسقلی زاده و شادی صدر دو تن از فعالین جنبش زنان که یکشنبه گذشته در برابر دادگاه بازداشت شدند، همچنان در زندان به سر می برند و بنابر آخرین خبرها برای آن ها قرار بازداشت موقت صادر شده است که می تواند به ادامه ی بازداشت آن ها تا زمانی نامعلوم بیانجامد. از وضعیت آن ها در زندان اطلاع روشنی در دست نیست. محبوبه عباسقلی زاده از زمان بازداشت هیچ تماسی با اطرافیانش نداشته است ...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
يکشنبه  ۲۰ اسفند ۱٣٨۵ -  ۱۱ مارس ۲۰۰۷

محبوبه عباسقلی زاده و شادی صدر دو تن از فعالین جنبش زنان که یکشنبه گذشته در برابر دادگاه بازداشت شدند، همچنان در زندان به سر می برند و بنابر آخرین خبرها برای آن ها قرار بازداشت موقت صادر شده است که می تواند به ادامه ی بازداشت آن ها تا زمانی نامعلوم بیانجامد. از وضعیت آن ها در زندان اطلاع روشنی در دست نیست. محبوبه عباسقلی زاده از زمان بازداشت هیچ تماسی با اطرافیانش نداشته است

به گزارش سایت میدان روز یکشنبه «حسین نیلچیان»، همسر شادی صدر به دادگاه انقلاب مراجعه کرده است و به او گفته شده که برای شادی صدر و محبوبه عباسقلی زاده قرار بازداشت موقت صادر شده است.
نیلچیان می گوید: «من صبح به دادگاه رفتم و با نماینده دادگستری در بند ۲۰۹ زندان اوین گفت و گو کردم. وی (نماینده دادگستری در بند ۲۰۹ اوین) پس از گفت و گویی با معاون امنیتی دادستان تهران اعلام کرد که برای شادی صدر حکم بازداشت موقت صادر شده است. پرونده شان هم رفته دادگاه تا بررسی شود. فعلا نیز خبری از آزادی آنها ظرف یک یا دو روز نیست.»
به نیلچیان درباره این که آیا می توان این قرار را تبدیل کرد یا خیر، جوابی داده نشده است.
بنابر این گزارش، امروز، بیستم اسفندماه، به «فریبا عباسقلی‌زاده» اعلام کرده اند که برای خواهرش، محبوبه عباسقلی‌زاده، نیز مانند شادی صدر قرار بازداشت موقت صادر شده است. او نیز مانند همسر شادی صدر به دادگاه انقلاب مراجعه کرده و با معاونت اداره امنیت دادستان تهران سخن گفته است.
او هم چنین درباره امکان تبدیل قرار بازداشت موقت پرسیده است که جواب داده اند: «قرار قابل تبدیل نیست و وکلا هم نمی توانند اعتراض کنند.»
در حال حاضر فریده غیرت و الهام فهیمی وکلای محبوبه عباسقلی زاده هستند. وکیل دیگر او شادی صدر خود در بازداشت به سر می برد.
از سوی دیگر درباره فرستادن دارو برای بازداشت‌شدگان، مسئولان مربوطه گفته اند: «خانواده‌ها می‌توانند با مراجعه به زندان اوین داروها را تحویل بند ۲۰۹ بدهند.»

تماس دو دقیقه ای شادی صدر با خانواده اش - از محبوبه عباسقلی زاده خبری نیست
میدان: سرانجام شادی صدر توانست کمتر از ۲ دقیقه با دخترش «دریا» صحبت کند. دریا دختر ۷ ساله شادی صدر در این هفته از مادرش بی خبر بود و امروز عصر به مدت کمتر از ۲ دقیقه توانست با او صحبت کند. شادی صدر هم چنین کمتر از یک دقیقه نیز با همسرش «حسین نیلچیان» صحبت کرده است. دریا پس از این گفتگوی عاطفی با مادرش بیش از یک ساعت و نیم گریه کرده است. دریا در این دو روز تعطیلات پیش دوست شادی «آسیه امینی» و دخترش «آوا» بوده است. آسیه هم چند روز پیش آزاد شده است.
آسیه امینی که با یادآوری گریه بی وقفه دریا گریه اش می گیرد، می گوید: «دریا آن چنان گریه می کرد که هیچ چیز نمی توانست او را آرام کند، هر کاری می کردیم او آرام نمی شد، حتی یکی از دوستانمان هم که به دیدن او آمده بود، آن چنان مستاصل شد که خداحافظی کرد و رفت»
آسیه امینی می گوید: «در فرصت چند ثانیه ای که پیش آمد خواستم به شادی دلداری دهم که نگران نباشد، اما آخرش با گریه و بغض شادی و من تلفن قطع شد»
این تنها تماس شادی صدر با دخترش دریا بوده است،در این یک هفته بی خبری، دریا که دختر توداری است، سکوت کرده است. ساعت ها در گوشه ای می نشیند و به یک جا خیره می شود. اطرافیان به دریا گفته اند که مادرش شادی به طور ناگهانی به سفر رفته است. او به سفرهای کوتاه و بلند مادرش عادت داشت، اما هر بار پیش از سفر مادرش او را آماده می کرد. از مدت ها قبل به او می گفت که می خواهد به سفر برود. اما این بار انگار دریا نمی تواند باور کند که مادرش به سفر رفته است، چون صبح زود از مادرش خداحافظی کرده است و بعد از ظهر مادرش در خانه منتظر او نبوده است.
اطرافیان شادی می گویند با تمام تلاش هایی که انجام شده تا جای خالی او معلوم نباشد، اما درس های دریا افت کرده و روزی چندبار به پدربزرگ و مادربزرگش که حالا با آنها زندگی می کند، می گوید که دلش برای مامان تنگ شده است.
حسین نیلچیان همسر شادی هم این روزها حال خوبی ندارد. او هم در این مدت کمتر از ۲ دقیقه توانسته با شادی حرف بزند. عصر امروز که شادی به خانه زنگ زده و پس از احوالپرسی کوتاه با حسین و مادرش سراغ دریا را گرفته است. حسین از او شنیده است که حال خودش و محبوبه عباسقلی زاده خوب است،
اما حسین نگران شادی است که بار پیش گفته بود در انفرادی است. شادی معده اش ناراحت است و هیچ خبر دقیقی هم از او نیست. به خصوص که گفته حالا حالا ها خبری از آزادی نیست. بار پیش که شادی تماس گرفته است در مدت کوتاه صحبت کمتر از یک دقیقه ای اش ۶ اسم داده و خواسته که وکلا برای کفالت آنها به اوین بروند.
شادی صدر که وکیل پایه یک است روز یکشنبه ۱۳ اسفند در جلوی دادگاه انقلاب همراه موکلش که همان روز در آن جا دادگاه داشته بازداشت و دستگیر شده است .

از محبوبه خبری نیست
از طرف دیگر خبری از محبوبه عباسقلی زاده نیست. او حتی در این مدت یک هفته ای تماسی با خانواده اش نداشته است. دختران او مریم و محیا کاملا نگران او هستند. تلاش هایشان برای یافتن هر گونه اطلاعات درباره مادرشان به نتیجه نمی رسد. حتی در جلوی اوین هم وسایلی که برای او می برند، دریافت نمی شود. همه می گویند که محبوبه در انفرادی است. اما خبر دقیقی از او در دست نیست. دخترانش نمی دانند از چه راهی می توانند اطلاعی درباره مادرشان به دست بیاورند. حضور آنها در جلوی اوین و دادگاه انقلاب تا به حال بی نتیجه بوده است.

سایه سنگین ماجرای زهرا کاظمی
گفتگوی گیسو فغفوری با دختر محبوبه عباسقلی زاده
میدان: حالا دیگر حدود ۱۵۰ ساعت از بازداشت محبوبه می گذرد. تنها محبوبه عباسقلی زاده و شادی صدر در بازداشت مانده اند و بقیه ۳۳ نفر آزاد شدند. همه نگران آنها هستند. این گفتگو با «مریم امی» دختر بیست چهار – پنج ساله محبوبه است. مریم از همان دخترهای امروزی و مدرنی است که هدف دارند، درس می خوانند و از آخرین اخبار و پیشرفت های دنیا با خبرند. زبان انگلیسی را خوب بلدند و سفرهایی که به این طرف و آن طرف دنیا کرده اند، کمک کرده بیشتر از خیلی ها بدانند. ساده است وصمیمی و پای چشم هایش از نخوابیدن این چند شب و روز گود رفته است، با این که سرما خورده فرصت استراحت ندارد. نگران است، اما می داند که باید خونسرد باشد، برای خواهرش و برنامه هایی که مادرش دنبال می کرد. او و خواهرش سه سال پیش هم این تجربه را داشته اند. مادرش محبوبه عباسقلی زاده ۲۱ روز در سلول انفرادی و حدود ۷-۸ روز در بند عمومی بوده است.

نگران هستی؟
نگران دریا دختر کوچولوی شادی و خواهرم هستم و این که از مامان هیچ خبری نداریم. در حالی که همه زنگ زده اند، او هیچ تماسی نگرفته است، نگران سلامتی اش هستیم و می ترسم شاید بلایی به سرش آمده باشد... مدام ماجرای زهرا کاظمی ذهنم را مسموم می کند!
تا چند روز پیش نگران اعتصاب غذا بودم، نگران مهناز محمدی که برایش دارو برده بودم و قبول نکردند،و وعده مراقبت های پزشکی زندان را داده بودند. شنیدم پاهایش خشک شده بود، حالا که آمده بیرون فهمیدم آن وعده ها راست نبوده و حالش هم خوب نیست.
به دیدار آخرین دوست آزاد شده رفتم، اما او هم که انفرادی بوده، مدتی است نه از مادرم و نه از شادی خبری ندارد،فقط امیدوارم سالم باشند.

اگر مامان زنگ بزند نگرانی ات کمتر می شود، نه؟
خواهرم که همه اش منتظر تلفن است می گوید باز از بی خبری بهتر است. اما من چندان به صحبت های پای تلفن هم اعتقاد ندارم، چون خیلی از صحبت هایی که انجام می شود ، دیکته شده است، تا خود او را نبینم، دلم آرام نمی گیرد.

فکر می کنی چرا این قدر طول کشیده است؟
به نظر من یک جوری می خواستند ماجرای ۸ مارس به انزوا کشیده شود، که نشد. هزینه سنگینی هم دارند می پردازند، هر روز هم که می گذرد هزینه سنگین تر می شود.

پس به همین خاطر خیلی به ۸ مارس فکر می کردی و توانستی برنامه به آن خوبی برگزار کنی؟
با دربند کردن یک عده، هیچ صورت مساله ای پاک نشده است، مشکلات و دغدغه های زن ایرانی هنوزهم پابرجاست به همین خاطربرگزاری برنامه های روز ۸ مارس مهم بود وبرنامه ریزی و پشتیبانی خبری مناسبی هم می خواست، حتی اگرچند برنامه کوچک برگزار می شد. اینجا هم خانواده میدان واقعا همکاری کردند و توانستیم یک مراسم صمیمانه و تاثیر گزار برگزار کنیم.

یعنی منتظر چنین اتفاقی بودی؟
از همان ۳ سال پیش که مامان را گرفته بودند، فکر می کردم هر لحظه ممکن است، دو باره این اتفاق تکرارشود. برای کسانی که فعالیت زنان و حقوق بشر انجام می دهند چندان دور از ذهن هم نیست.

می شود از همان اولش بگی، این که چه طوری با خبر شدی که مادرت را بازداشت کردند. شما تهران نیستی و می گویند ۲ ساعت و نیمه راه ۵ ساعته را طی کردی. دانشجو هستی درسته ؟
بله. من در جلسه دفاع یکی از دانشجوها بودم. خیلی جلسه مهمی بود چون بنا بر تزی که انتخاب کرده بودم باید حتما می بودم و حضور می داشتم. یکی از دوستان مادرم تلفن زدند. رفتم بیرون و به او زنگ زدم. فکر کردم خیلی کار مهمی بوده که به من زنگ زدند. وقتی تلفن زدم گفتند که مامان را گرفتند. من فکر کردم خوب یعنی می خواستند شماره مامان را بگیرند و گرفتند. داشتم خداحافظی می کردم که گفت ببین مامان را دستگیر کردند. که من ۵ ثانیه ای سکوت کردم و هیچی نگفتم تا مغزم این موضوع را تحلیل کند.

بعد چه کار کردی؟
به یکی از دوستان نزدیک زنگ زدم که چرا به من نگفته چه اتفاقی افتاده است و آخرین اخبار چیست. که گفت مسئله مهمی نیست و نگران نباش. بعد به خواهرم زنگ زدم که او گفت بچه ها می گویند شب بروم خانه آنها بخوابم و فهمیدم موضوع خیلی جدی تر از این حرف ها است و احتمالش زیاد است که طولانی شود. به یکی از هم کلاسی ها ماجرا را گفتم و وسایلم را دادم به آنها و راه افتادم بیایم تهران. حتی چمدان هم برنداشتم.

اما خیلی زود رسیدی، پرواز کردی؟
طی طریق کردم. تما ماجرا از فهمیدن اتفاق تا حرکت کردن بیش تر از نیم ساعت طول نکشید. از ترمینال هم شانس آوردم ماشین سمند منتظر یک نفر بود، سوار شدم و گفتم که عجله دارم. راننده هم با سرعت می آمد، بعضی وقتها ۱۴۰ بود، بعضی وقت ها ۱۸۰. کلی برگه تقلبی سرعت تو دستش بود که به پلیس راه ها نشان می داد.

یک راست رفتی اماکن؟
همه آنجا بودند، جواد، حسین ، لیلی و .. و تلفنی من را در جریان می گذاشتند.در راه فکر کردم اطلاع رسانی وحضورم در فضای اینترنت مهم تراست. سریع آمدم وبه کمک بچه ها ایده کمپین را درسایت میدان عملی کردیم. متن را تنظیم کردیم، کارهای گرافیکی اش را انجام دادیم، ترجمه کردیم و ساعت ۶-۷ شب بود که دیگر کمپین راه افتاده بود.
استقبال هم خیلی زیاد بود. در یک فاصله کم تعداد زیادی امضا می کردند،
خودمان هم تعجب کردیم. ظرف نیم ساعت اول ۱۲۵ نفر امضا کردند.

خواهرت چه کار می کرد؟
یک دفعه که بچه ها به او گفته بودند، شوکه شده بود. از بعداز ظهر حالش بدتر شده بود، من بلاخره آخر شب رفتم خانه که دلداری اش بدهم. فعلا هم مدام پای تلفن نشسته و منتظر است که مامان زنگ بزند.

فردا صبحش هم که رفتید دم اوین. زیاد بودید؟
بله. صبح رفتیم دم اوین. می دانستم این فقط برای نشان دادن نگرانی ماست، و قرار نیست آنها کاری برای ما بکنند. ما ۴۰ نفر بودیم، طرف های ساعت ۱۱ هم یک عده ۱۰ – ۱۵ نفره آمدند. می خواستیم وسایل شخصی شان را بدهیم، برای مهنازو بقیه دارو بدهیم که هیچ کدام را قبول نکردند. هیچ عکس العملی نشان نمی دادند. فقط در انتها از خود سلب مسوولیت کردند و ما را به وزارت اطلاعات ارجاع دادند.

دوستان دانشجویت الان که چند روز گذشته می دانند؟
بچه ها مرتب از آن روز تماس می گیرند که کجایی تمام کلاس های مهم این طرف سال است. پاشو بیا. اما الان جو دانشگاه جوری نیست که بگویم چه اتفاقی افتاده است و خبر بپیچد. فقط دوست صمیمی ام می داند.

اگر بفهمند چی؟
افتخار می کنند.

--------------------

از ايران امروز

گفتگو با دکتر زیبا میرحسینی

فشارها و محدودیت ها برای جنبش زنان

پویا

دوشنبه 21 اسفند 1385
در رابطه با اتفاقات چند روز اخیر و دستگیری و بازداشت 33 نفر از فعالان جنبش زنان بر آن شدم که مصاحبه‌ای ‏کوتاه با دکتر زیبا میرحسینی، محقق و مردم شناس برجسته‌ی ایرانی داشته باشم تا اینکه این مصاحبه در روز ‏پنج‌شنبه 8 مارس 2007 انجام یافت. ‏
دکتر میرحسینی سال‌هاست که در زمینه‌ی جنسیت، روابط خانوادگی، قوانین اسلام و توسعه به تحقیق ‏مشغول است. زیبا میرحسینی استاد دانشکده‌ی حقوق دانشگاه نیویورک است و بعنوان محقق میهمان در ‏انستیتوی مطالعات خاور میانه در لندن مشغول به کار بوده است.‏‎ ‎این مصاحبه در انجام شده است.‏
پویا

پویا - حکومت جمهوری اسلامی 33 نفر از فعالان جنبش زنان را روز یکشنبه 13 اسفند دستگیر کرد. می دانیم ‏که 5 نفر از این زنان قرار بود که در دادگاه محاکمه بشوند و بقیه بخاطر حمایت از این 5 نفر مقابل دادگاه یک ‏گردهمایی آرام برگزار کردند. به نظر شما انگیزه‌ی حکومت از این اقدام که با ضرب و شتم هم همراه بوده ‏چیست؟ آیا شما رابطه‌ای با نزدیک بودن 8 مارس، روز جهانی زن می‌بینید؟

زیبا میرحسینی – به نظر من انگیزه‌ی حکومت از این اقدام خشونت آمیز، یکی از میان بردن اعتماد به نفس زنان و ‏دیگری متلاشی کردن ساختار مبتنی بر همکاری گروه‌های مختلف زنان در راه دستیابی به حقوق برابر است. و در ‏نتیجه و بیشتر از هر چیزی ارتباط مستقیمی با موضوع
‏8 مارس دارد. می‌دانیم که حدود دو هفته پیش گروه‌های مختلف زنان طبق فراخوان مشترکی قرار بود در آن روز ‏مقابل مجلس بروند و در اعتراض به نابرابری‌ها و تبعیض‌های حقوقی تجمع آرامی داشته باشند. به احتمال خیلی ‏زیاد کسانی که این حرکت خشونت آمیز را انجام دادند می‌خواستند مانع آن تجمع بشوند. دیدیم که در چهارم ‏مارس (13 اسفند) تقریبا تمام زنانی را که فعال اجتماعی بودند و رهبری این جنبش را که من اسم آن را جنبش ‏مستقل زنان ایران می‌گذارم، بعهده داشتند دستگیر و زندانی کردند. علت اصلی این کار می‌تواند ممانعت از ‏تجمع زنان در روز جهانی زن در مقابل مجلس بوده باشد. ‏

پویا - آیا به نظر شما، آن بخشی از جنبش زنان را که این فعالان نمایندگی می‌کنند،‌ می‌توان یک جنبش مردمی ‏مستقل مدنی دانست؟ ‏

زیبا میرحسینی – بله، به نظر من این جنبش، یک جنبش کاملا مستقل و کاملا مردمی و حرکت‌ها و فعالیت‌های ‏آن مدنی است. در واقع می‌توان گفت این جنبش بعنوان یک جنبش مستقل زنان، در دوره‌ی اصلاحات و دولت ‏آقای خاتمی که گروه‌های مدنی مقداری امکان فعالیت پیدا کردند شکل گرفت. در آن دوران، گروههای مختلف و ‏NGO‏ های زنان ایجاد شدند و زنان توانستند خواسته‌های خودشان را ابراز کنند. عامل مهم دیگر، اینترنت و ‏ارتباطات جمعی که به یمن انقلاب تکنولوژیک در رسانه‌ها و مدیا، برقرار شد بوده است. به نظر من، این جنبش ‏یک جنبش کاملا مستقل است و استقلال خودش را در حقیقت در آخرین روزهای دولت خاتمی اعلام کرد. اگر در ‏خاطرتان باشد در 22 خرداد در بحبوحه‌ی انتخابات دوره‌ی نهم ریاست جمهوری بود که گروهی از زنان در مقابل ‏دانشگاه تهران یک گردهمایی داشتند و این گردهمایی در حقیقت تولد و ایجاد این جنبش مستقل زنان بود. علت ‏وجودی این جنبش مستقل زنان به این خاطر بود که خواسته‌های زنان ایرانی به مرحله‌ای رسیده بود که دیگر ‏دولت یا کسانی که اصلاحات را در ساختار دولت نمایندگی می‌کردند، قادر به پاسخ دادن به این خواسته‌ها ‏نبودند. این جنبش، جنبش بسیار مهمی‌ست که در سطح اجتماع پراکنده است برای اینکه فرقی ندارد که از لحاظ ‏ایدئولوژی سیاسی یا شیوه‌ی زندگی یک زن سکولار باشی یا یک زن مذهبی، از طبقه متوسط باشی یا از ‏طبقه‌ی پایین اجتماع، شهری باشی یا روستایی. آن نوع تبعیض حقوقی و بخصوص آن تبعیضی که در ساختار ‏حقوقی خانواده است، برای همه‌ی زنان یکسان است. در نتیجه زنان ایرانی با پوست و خون خودشان این تبعیض ‏را تجربه کرده‌اند و همه می‌خواهند که این تبعیض از میان برود. از مهم‌ترین این تبعیض‌ها حق طلاق است که در ‏اختیار مرد است و همچنین محدودیتی که برای زنان در چارچوب خانواده وجود دارد. همچنین مسئله‌ی حضانت، ‏مسئله‌ی خیلی مهمی‌ست و یکی از مشکلات اساسی زنان ایرانی است.‏

پویا - به نظر شما در حساسیت حکومت روی جنبش زنان، مستقل بودن این جنبش از نهادهای حکومتی چه ‏نقشی دارد؟

زیبا میرحسینی – ببینید، بعد از روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد یک تغییر خیلی بزرگی در ساختار حکومتی ‏جمهوری اسلامی ایجاد شد. به این صورت که قبل از این دولت، در دولت‌های قبلی تا حد زیادی، علمای ‏روشنفکر، روشن‌بین و اصلاح‌طلب، علمایی که معتقد به برابری حقوق زن بودند و همینطور فعالان زن که در ‏چارچوب ساختارهای حکومتی فعالیت می‌کردند و دیدگاه برابر طلبانه داشتند و در جهت اصلاحات کار می‌کردند، ‏نقش و تاثیری در دیدگاهها وساختارهای حکومتی داشتند. یعنی اگر شما به دفتر مشارکت زنان در دوران آقای ‏خاتمی نگاه کنید، می‌بینید که این دفتر نقش فعالی در حمایت از ‏NGO‏ های زنان داشت و یا مثلا امکانات برای ‏برگزاری کنفرانس‌ها فراهم می‌کرد. همینطور اگر ما به شورای شهر قبل از دوره‌ی شهرداری آقای احمدی نژاد ‏نگاه کنیم، می‌بینیم که بسیاری از گروه‌های فعال زنان می‌توانستند برای گردهمایی‌هایشان، مثلا در 8 مارس، ‏مجوز بگیرند یا اجازه‌ی برگزاری کنفرانس و کارگاه‌های آموزشی داشته باشند. در نتیجه، این درگیری و ‏خواسته‌های زنان در سطح حکومتی هم مطرح می‌شد. بنابراین کسانی بودند که در سطح حکومتی هم ‏خواسته‌های زنان را نمایندگی می کردند. ولی پس از روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد، تمام کسانی که ‏دیدگاه اصلاح‌طلبانه داشتند از ساختار حکومتی کنار گذاشته شدند. بنابراین دیگر کسی در این ساخت حکومتی ‏نیست که بتواند خواسته‌های زنان را نمایندگی کند. اگر شما به دفتر مشارکت زنان نگاه کنید، می‌بینید که حتی ‏اسم آن بلافاصله به دفتر امور خانواده و زن تبدیل شد. یعنی در حقیقت این مشارکت اجتماعی زنان را کنار ‏گذاشتند. بخشنامه‌های مختلفی برای محدودتر کردن نقش زن در امور اجتماعی از طرف دولت صادر شد، مثلا ‏دیگر زنان نمی‌توانند پس از ساعت 6 عصر اضافه‌کاری کنند. اخیر هم بخشنامه‌ا‌‌ی از طرف قوه‌ی قضائیه به دفاتر ‏طلاق و ازدواج داده شده که حتی مخالف فقه اسلامی است، یعنی مهریه را که حق مسلم زن است می‌خواهند ‏از او بگیرند. بنابراین شاهد بازگشتی هستیم از همه‌ی آن حرکات مثبتی که در زمان دولت آقای خاتمی و دولت ‏آقای رفسنجانی انجام شد و همه‌ ی اینها تلاشی است برای پس گرفتن آن دستآوردها. همین باعث این شده ‏که خواسته‌های زنان بیشتر رادیکال شود و از طرف دیگر چون کسی در ساختار حکومتی نیست که این ‏خواسته‌ها را نمایندگی کند بنابراین، اینها در داخل مردم بصورت رادیکال‌تری مطرح می‌شوند. دولتی که حالا بر ‏سر کار است یک دیدگاه کاملا امنیتی به تمام مسائل دارد. یعنی دولت‌مردان دیدگاه اجتماعی ندارند، افق ‏سیاسی آنها تا حد زیادی یک افق تنگ‌نظرانه است، به همه چیز از دریچه‌ی توطئه یا توهم توطئه نگاه می‌کنند و ‏به نظر من به هیچ وجه با روح مدرن جامعه‌ی ایرانی و واقعیت‌های اجتماعی آن سازگار نیستند. این دولت چون به ‏همه چیز از دیدگاه توطئه نگاه می کند و تا حالا هم کارهای کارشناسی در مورد زنان نکرده است، بنابراین با ‏واقعیت‌های اجتماعی جامعه‌ی ایران آشنایی ندارد، و بخطر عدم آشنایی همه چیز را از دید خیلی محدودی نگاه ‏می‌کند، حساس است و به هر نوع حرکتی که می‌شود حساس است. آقای احمدی نژاد و دولت ایشان نشان ‏داده‌اند که در مقابل انتقاد و در مقابل مخالفت‌هایی که با سیاست‌های‌شان می‌شود خیلی حساسیت به خرج ‏می‌دهند. یعنی روی هر مخالفتی یک اسمی می‌گذارند و همه‌ی این‌ها بخاطر این است که آن ارتباط ارگانیکی را ‏که باید با جامعه‌ی ایران داشته باشند، ندارند. ایدئولوژی و دیدگاه دولت، هم در مورد مسائل زنان و هم در مورد ‏سایر مسائل اجتماعی یک دیدگاه پر از تناقض است. پر از تناقض است به این علت که از یک طرف ادعا می‌کنند ‏که یک حکومت مردمی هستند ولی از طرف دیگر حاضر نیستند که صدای مردم و خواسته‌های مردم را بشنوند. ‏امروزه زنان ایرانی زنانی هستند که خواسته‌های‌شان، خواسته‌های زنان مدرن است یعنی واقعا جامعه‌ی زنان ‏ایرانی، جامعه‌ی خیلی پیچیده‌ای است و یکدست نیست. در عین حال جامعه‌ای با سطح بالای تحصیلات است. ‏شما اگر به آمار نگاه کنید می‌بینید که نیمی از دانشجویان ما، زن هستند. خواسته‌های زنان بالا رفته، فعالیت ‏اجتماعی آنها بالا رفته و بنابراین دیدگاه و انتظارات آنها دیگر سنتی نیست. به این انتظارات ِ مدرن و جدید باید ‏جواب داده شود. اگر جواب داده نشود و سرکوب شود، بصورت یک انرژی پتانسیل عمل می‌کند که هر لحظه ‏ممکن است منفجر شود. ‏


پویا - مدتی است که در برخی روزنامه‌‌های وابسته به حکومت، علنا بخش‌هایی از جنبش زنان مانند کمپین 1 ‏میلیون امضا و فعالان آن را به عامل توطئه‌ی خارجی بودن متهم می‌کنند. به نظر شما هدف از این پرونده‌سازی‌ها ‏برای جنبشی که همه‌‌ی کار آن علنی است و فعالان آن با اسم و رسم خودشان فعالیت می‌کنند، چیست؟

زیبا میرحسینی- همانطور که گفتم، این تا حد خیلی زیادی ناشی از توهم توطئه و عینک بدبینی و توطئه است ‏که بعضی از روزنامه‌ها و بعضی از جناح‌های وابسته به دولت به چشم دارند. یعنی همه چیز را از همین دریچه‌ی ‏توطئه نگاه می‌کنند و علت آن هم این است که نمی‌خواهند واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی جامعه‌ی ایران را ‏ببینند و بپذیرند. یعنی معتقدند خواست خودشان، شیوه‌ی زندگی خودشان و ارزش‌های خودشان را همه‌ی ‏جامعه‌ی ایران باید بپذیرد. وقتی که می‌بینند در عمل اینطور نیست، هیچ توجیهی را بجز یک "دست خارجی" و ‏یک "توطئه" ندارند. در صورتی که اگر نگاه‌شان را عوض کنند که بله، جامعه‌ی ایران یک جامعه‌ی یکدست نیست، ‏جایی برای چنین توهماتی نخواهد ماند. هیچ جامعه‌ای در دنیا یکدست نیست. جامعه‌ی ایرانی هم هیچگاه ‏یکدست نبوده و نخواهد شد. گروه‌های مختلف هستند، خواسته‌های مختلف هست، و کار یک حکومت این است ‏که چگونه این خواسته‌ها را هم سازمان بدهد وهم تبادل و تکثرگرایی را در جامعه بپذیرد. علت دیگر برای متهم ‏کردن جنبش زنان، به نظر من این است که می‌خواهند مشروعیت را از کمپین 1 میلیون امضا و گروه‌های زنان ‏بگیرند. و الآن این درگیری که ایران با آمریکا روی مسئله‌ی انرژی هسته‌ای دارد و این طبل جنگی را که آمریکا به ‏صدا در آورده است و در عین حال اظهارات ماجرجویانه‌ی بعضی مقامات ایران، باعث شده فضایی ایجاد شود که ‏فضایی امنیتی است. بنابراین به اسم امنیت ملی می‌توانند با سوء استفاده از این فضا هر صدایی را در داخل ‏کشور خاموش کنند. این اصرار برای جنگی نگاه داشتن و امنیتی نگاه داشتن فضای کشور،‌ برای سرکوب کردن ‏صداهای دموکراتیک و آزادی طلبانه که زنان هم جزئی از آن هستند، است و در نتیجه احتمال دارد که این کارها ‏آگاهانه انجام می‌شود. این به خاطر هراسی است که بعضی از بخش‌های حکومت ایران از خواسته‌های زنان ‏دارند. هم کمپین 1 میلیون امضاء که علیه تبعیضات حقوقی است، هم کمپین‌ تدوین منشور زنان و هم کمپین ‏برای منع کامل و دائمی سنگسار، این‌ها در توده‌های مردم اثر گذاشته‌اند و به این علت واهمه‌ای می‌تواند در ‏حکومت ایجاد شده باشد و بخواهند این نطفه‌ای را که شکل گرفته از بین ببرند. ‏
این عکس‌العمل حکومت نسبت به خواسته‌های زنان و سرکوب خشونت آمیز آن، از موضع قدرت نیست بلکه از ‏موضع ضعف است. حکومتی که پایه‌ی مردمی داشته باشد، حکومتی که خواسته‌های مردم را نمایندگی کند، ‏احتیاجی به این عکس‌العمل‌های خشونت آمیز ندارد. ‏


پویا - شما بازتاب حمایت‌ها و اقدامات مردمی را که تا این لحظه برای آزادی زنان دستگیر شده در داخل و خارج ‏کشور انجام شده چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا کارها و ابتکارات بیشتری به نظر شما می‌رسد؟

زیبا میرحسینی- به نظر من حمایت‌ها تا حالا بسیار قابل توجه بوده است و بخصوص در میان گروه‌های ‏دانشجویی. در دانشکده‌های مختلف برای 8 مارس و به حمایت از زنانی که دستگیر شده‌اند و همچنین برای ‏حمایت از خواسته‌های زنان بطور کلّی، تجمع‌های زیادی بوده است. این دستگیری‌ها در خارج از کشور بازتاب ‏بسیار وسیعی داشته و در مجموع، این بازتاب، برای جنبش زنان بسیار مثبت بوده است. به نظر من برای اولین ‏بار است که جنبش مستقل زنان ایران در سطح بین‌المللی معرفی می‌شود و این معرفی شدن هم، بدلیل رفتار ‏خشونت‌آمیزی است که دولت داشته است. بخصوص که این زنان هیچ کار غیر قانونی انجام نداده بودند. آنها ‏تجمع آرامی داشتند که شعاری هم در آن مطرح نبوده است. آنها برای حمایت همکاران‌شان که به نظر من بصورت ‏ناعادلانه و غیر قانونی هم محاکمه می‌شدند اجتماع کرده بودند. زنانی هم که محاکمه می‌شدند برای شرکت در ‏تجمعی آرام بوده که طبق قانون اساسی حق مسلّم آنهاست و کاری غیر قانونی نبوده است. این اعتراض به ‏نحوی که سرکوب شد و دستگیری زنان، افکار عمومی را نسبت به زنان ایرانی حساس کرد. همچنین نشان داد ‏که در واقع آن ادعایی که در غرب وانمود می‌شود که دولت کنونی پایه‌ی مردمی قوی دارد و از رای بسیار بالایی ‏برخوردار بوده، اینطور نیست. نه تنها صداهای مخالف در ایران وجود دارد بلکه آن پایه‌ی مردمی هم چندان قوی ‏نیست، چرا که اگر قوی بود احتیاجی به این رفتار خشونت آمیز نبود. به نظر من کارهای دیگری که باید صورت ‏بگیرد و دارای تاثیر زیادی هست، این است که خود این زنان و کسانی که در ایران هستند باید بیشتر با مقامات ‏در تماس باشند. به نظر من می‌توان نامه نوشت. شما فکر کنید اگر
‏1 میلیون نامه از طرف همه‌ی گروه‌ها به دفتر آقای شاهرودی برسد، یا به دفتر رهبری برسد یا به دفتر تشخیص ‏مصلحت یا هر ارگانی که مسئول هست، و اعتراض کنند و جواب بخواهند که چرا با یک گروه از زنانی که فقط یک ‏تجمع آرام داشته‌اند اینطور رفتار شده، این حتما تاثیر خواهد داشت. یعنی این کانال ارتباطی را باید با مقامات باز ‏کرد و پاسخ خواست. حتی می‌توان به دفتر آقای احمدی نژاد نامه نوشت که چگونه چنین حرکتی را توجیه ‏می‌کند.
دیگر اینکه این خبرها در کشورهای مسلمان هم انعکاس داشته و گروه‌های مختلف زنان مسلمان از اندونزی، ‏مالزی و کشورهای دیگر در حال نوشتن اعلامیه و اطلاعیه هستند و بطور کلی بازتاب این اخبار برای اقتدارگرایان ‏ایران بسیار منفی بوده است. ‏

پویا - در پایان با توجه به تحقیقات و تجربیات شما، آیا در کشورهایی با سیستم بسته‌ی سیاسی، اصولا ‏جنبش‌های مستقل زنان می‌توانند شکل بگیرند و رشد کنند؟ اگر پاسخ مثبت است چه عواملی می‌توانند به ‏رشد بیشتر این جنبش‌ها کمک کنند؟ عوامل بازدارنده برای این جنبش‌ها کدام هستند؟

زیبا میرحسینی- من می‌خواهم بحث را به کشورهای مسلمان بکشانم. برای اینکه الآن چالشی که زنان ‏مسلمان با آن درگیر هستند یک تفسیر مبتنی بر نابرابری زنان و بی‌عدالتی در حق آنان، از قوانین اسلامی و ‏شرع اسلام است. اسلام گرایان تا حد زیادی با تکیه بر این که ایدئولوژی آنها بر اساس اسلام و شرع بنا شده ‏است، فضای بحث و گفتگو را برای باز کردن مسائل زنان در چارچوب فقه اسلامی می‌بندند. وقتی که به دنیای ‏مسلمان نگاه می‌کنیم می‌بینیم که در همه جا دست بالا را اسلام‌گرایان دارند و حکومت‌ها هم مجبورند به این ‏اسلام‌گرایان باج بدهند. این اسلام‌گرایی ِ محافظه‌کار از درون مردم بیرون می‌آید چون اکثر اسلام‌گرایان نه در ‏قدرت که در اپوزیسیون هستند. ولی در ایران موضوع کاملا برعکس است. سطح آگاهی مردم در ایران شدیدا بالا ‏رفته و اسلام‌گرایانی که دیدگاه‌های اقتدارگرایانه و رادیکال دارند، فاقد پایگاه مردمی هستند و این خیلی مهم ‏است. بنابراین فشارها و محدودیت‌هایی که جنبش‌های زنان در ایران با آنها رو به رو می‌شوند، فشارها و ‏محدودیت‌هایی هستند که از بالا بر آنها اِعمال می‌شود. در صورتی که در سایر کشورهای مسلمان، فشارها از ‏درون جامعه می‌آید. به نظر من هر حکومتی اگر بخواهد اقتدار و محبوبیت خودش را حفظ کند باید به خواست‌های ‏مردمی پاسخ بدهد. مقاماتی که در ایران هستند مجبور خواهند شد با این واقعیت‌های اجتماعی رو به رو شوند. ‏من فکر می‌کنم هیچ فرمول کلی بعنوان بهترین راه حل وجود ندارد. الآن مسائل زنان بعد از انتخاب آقای احمدی ‏نژاد وارد یک مرحله‌ی جدید شده است و این مرحله‌ی جدید دارای دو بُعد است: یکی اینکه فشارهای حکومتی بر ‏روی جنبش زنان و بر روی تک تک زنان تشدید شده است. از طرف دیگر انسجام زنان و آگاهی آنان خیلی بالا رفته ‏و تشکل‌های مستقل زنان که دارای ریشه‌ی مردمی هم هستند ایجاد شده‌اند. ‏

در مورد عوامل بازدارنده‌ی جنبش‌های اجتماعی، اینها عواملی هستند که بخاطر بسته بودن سیستم سیاسی ‏وجود دارند. ‏

در مورد عوامل امیدوار کننده به نظر من دو عامل مهم هستند: یکی آگاهی زنان است و دیگری عزم زنان برای ‏بیان مطالبات‌‌شان. به نظر من آینده با جنبش زنان است چون خواست آنها که خواست اکثریت زنان ایران است، ‏یک خواست مدرن است و حکومت‌ها به نوعی مجبورند به این خواست جواب بدهند.

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

رجوع به مطالب مشابه