عبدالرضا قنبری معلم زندانی در معرض خطر اعدام

عبدالرضا قنبری معلم بازداشت‌شده در روز عاشورای سال ۸۸ با رد درخواست بخشودگی در معرض اعدام قرار گرفته است. کوهیار گودرزی نیز به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

با رد درخواست عفو عبدالرضا قنبری در کمیسیون عفو و بخشودگی دادگستری کل استان تهران، این معلم زندانی با خطر اجرای حکم اعدام روبرو شده است. خبرگزاری هرانا این خبر را به نقل از خانواده آقای قنبری اعلام کرده است.

عبدالرضا قنبری معلم ادبیات فارسی مدرسه‌ای در پاکدشت ورامین، جنوب شرقی تهران، عاشورای سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. وی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد. شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز این حکم را تایید کرد.

پس از تایید این حکم در دادگاه تجدیدنظر تنها راه لغو آن درخواست عفو و بخشودگی از سوی متهم بود. اما اکنون این درخواست نیز مورد قبول واقع نشده است. عبدالرضا قنبری به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران متهم شده است.

از: دويچه وله

----

به مناسبت سوم اسفند، روز جهانی دراویش

محمد ارسی

سوم اسفند ماه سال ۱۳۸۷ دراویش گنابادی ، در میدان بهارستان تهران گرد هم آمدند تا با حرکتی مسالمت‌آمیز، به ستمی که بر آنها می‌رود، اعتراض کنند و صدای دادخواهی خود را به گوش مقامات دولتی وآزاد یخواهان ایران و جهان برسانند.

این تظاهرات مسالمت‌آمیز که پیش زمینه تظاهرات پرشکوه و صلح‌جویانه خردادماه ۱۳۸۸ بود با وحشیگری نیروهای لباس شخصی یعنی گارد ویژه ولی فقیه سرکوب شد، و حدود ۲۰۰ تن از دراویش (که خود را فقراء می‌نامند)، دستگیر و راهی زندانها شدند.

البته سرآغاز سرکوب این جمع بزرگ عرفانی به روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد و قدرت‌یابی هرچه بیشتر فرقه فاشیست مصباحیه برمی‌گردد. زیرا اخبار رسیده حاکی از آنند که: با دستور باند احمدی‌نژاد- مصباح، در سال ۱۳۸۵ بود که به مرکز بزرگ اجتماع دراویش در حسینیه قم یورش بردند و پس ازغارت حسینیه و زدن و کوبیدن و دستگیرکردن شماری از "فقراء" یعنی دراویش، سرکوب سراسری این دسته از هم میهنان عارف مسلک ما عملا آغاز شد.

در ادامه این حرکت ضدانسانی، نیروهای اعزامی ولی فقیه، مرکز دیگر دراویش را در بروجرد زیر حمله گرفتند و سپس حسینیه فقراء را در اصفهان به کلی تخریب و ویران کردند.

در پی این گونه تجاوزات به حقوق انسانی و شهروندی دراویش بود که تظاهرات مسالمت آمیز و متمدنانه آنها روز سوم اسفند ۱۳۸۷ در تهران انجام گرفت و شوربختانه با پاسخ ددمنشانه باند حاکم بر مملکت روبرو گردید و دنیا از آن آگاه شد. جای بسی تاسف است که، این ددمنشی‌ها و سرکوبگری‌ها علیه اهل طریقت همچنان ادامه دارد و بردامنه ستمگری ها روز بروز افزوده می‌شود، مثلا قتل و حبس تعدادی از آنها در گوار فارس از آخرین فجایعی است که دیکتاتوری حاکم بر ایران به بار آورده است.

جالب است که می‌گویند: در آغاز هر یورشی، آخوندی ار فرقه جاهلیه مصباح یزدی، نطقی علیه دراویش گنابادی ایراد می‌کند و آنها را عوامل موساد و سیا و بهائیان می‌نامد و سپس حمله قوم جاهلیه شروع می‌شود.

گفتنی است که این جمع بزرگ از اهل طریقت که یارانی بسیار در ایران و کشورهای همسایه دارند با وجود انبوه ستمی که بر آنها روا می دارند محکم ایستاده اند وبه دور از هرگونه خشونت طلبی و افراطی گری بر طریقت مسالمت جویانه و متمدنانه خود پامی فشارند و عقب نمی نشینند. به این سبب است که در میان ایرانیان ، خاصه در دیده جمعیت های مدافع حقوق بشر اعتباری روزافزون یافته اند...

گناه کبیره این دراویش دریادل این است که: تفسیری غیر از تفسیر فقهای مستبد حاکم بر ایران، از دین و مذهب و ایمان دارند، یعنی با قرائت فاشیستی از دین مخالفند. اعمال زور برای ترویج دین و مذهب را نمی‌پذیرند. خشونت را ابدا قبول ندارند. و با یک کاسه کردن دین و دولت سخت مخالفند.

جالب است که شخص آقای خمینی فعالیت آزاد دراویش را بلامانع می‌دانست و حتی به گونه‌ای آنها را تایید می‌کرد، اما فرقه جاهلیه مصباح یزدی که با میدانداری احمدی‌نژاد در فکر ایجاد جامعه‌ای پادگانی در ایران است، دست از سر اهل طریقت و انسانیت بر نمی‌دارد وبا اینها نیز همان معامله‌ای را می خواهند بکنند که با بهائیان ستمدیده کردند.

لذا، در این شرایط سخت پیکار برای دموکراسی سازی و آزادی ایران، ضروری است که به یاد این دراویش دریادل ایرانی باشیم.

- زیرا، دفاع از آزادی و حقوق شهروندی آنها بخشی از پیکاربرای آزادی و دموکراسی است، حمایت از آنها ترویج ایده سکولاریسمی، انسانی است که آزادی مذاهب و عقاید مختلف را وظیفه بنیادی خود می‌داند، و درنهایت، پاسداری از وحدت ملی و فرهنگ ایرانی است که عرفان در آن جایگاهی بس بلند دارد.

"ازکران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد نوبت درویشان است."

از: ايران امروز

----

جمعی از زندانیان سیاسی زندان رجائی شهر با ارسال بیانیه ای حکم زندان مهسا امرآبادی، روزنامه نگار، را محکوم کردند

قلع و قمع آزادی های اساسی و حقوق شهروندی به ویژه آزادی بیان و مطبوعات به منظور ایجاد یک جامعه ی تک صدایی و خاموش کردن چراغ اعتراضات مدنی و مردمی برنامه ای ست که همواره به صورت جدی در دستور کار حاکمیت خودکامه قرار داشته و اینک در آستانه ی انتخابات نمایشی و فرمایشیِ مجلس بار دیگر شاهد تشدید آن هستیم. در این میانه روزنامه نگارا...ن شجاع و مستقل که در این وضعیت، وظیفه ی خطیر آگاهی بخشی و روشنگری در راستای منافع ملی را هنوز به فراموشی نسپرده اند، آماج بیشترین سرکوب ها، حبس ها، تهمت ها و شکنجه ها قرار گرفته اند.

اخیرا با خبر شدیم که خانم مهسا امرآبادی روزنامه نگار مستقلِ حامی جنبش سبز و همسر هم بندیمان آقای مسعود باستانی، از سوی دادگاه انقلاب مجموعا به
۵ سال حبس محکوم شده است.

محاکمه ی وی در شعبه ی
۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس به صورت غیر علنی و بدون حضور هیأت منصفه انجام شد. گناه بزرگ ایشان تنها دفاع از حقوق زندانیان سیاسی به ویژه همسر زندانی اش بوده و دیگر این که طی این سال ها حاضر نشده است از آزادی خواهی راستین و عدالت طلبی شهروندان ایرانی که در قالب جنبش سبز تبلور یافته است، چشم پوشی کند. گفتنی ست خانم امرآبادی در خرداد ماه سال ۱۳۸۸ هم یک بار دیگر به همراه همسرش بازداشت شده بود و در آن زمان هم به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس قطعی محکوم گردید.

ما امضا کنندگان این بیانیه ضمن محکوم کردن حکم صادره، خواستار ایجاد امنیت روانی و قضایی برای خانواده ی زندانیان سیاسی و جلوگیری از احضارها و دستگیری افرادی هستیم که اعضای درجه یک خانواده زندانیان سیاسی به شمار می روند و ناچارند در طول سال های سخت حبس و زندان، پی گیر وضعیت عزیزانشان باشند. تأسف بار تر این که برخورد با خانواده ی زندانیان سیاسی و توهین و بی حرمتی و بازداشت آنان رفتار ناپسندی ست که در حکومت گذشته نیز سابقه نداشته است.

کیوان صمیمی
رسول بداقی
عیسی سحرخیز
حشمت الله طبرزدی

مهدی محمودیان
جعفر(شاهین) اقدامی
رضا شریفی بوکانی

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به همبستگی 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران