آغاز دوره انقراض ششم “محیط زیست جهانی”

شنبه, 24ام مهر, 1395
اندازه قلم متن

zamin

پروفسور عبدالرضا شهرابی فراهانی: زمان زیادی نداریم و بهتر است کشورها اختلافات خنده دار خود را کنار گذاشته و خانه ای که در آن زندگی می کنیم را نجات دهند و بجای سرکوب دانشمندان امکانات و تجهیزات و منابع مالی قرار دهند و صد البته آزادی عمل.هیچ اندیشمند و سیاستمدار و روحانی قادر به نجات زمین نخواهد بود اگر اختلافات کنار گذاشته نشود. بیاییم در طول تاریخ بشریت برای یکبار دست از حماقت و تعصبات جاهلانه دست برداریم و در کنار یکدیگر برای نجات تنها خانه ای که در عالم هستی داریم بجنگیم. جنگی برای حیات زمین.

پروفسور عبدالرضا شهرابی فراهانی*: شما هم مانند من یک انسان هستید و یک انسان خردمند درباره آنچه گذشته و حال و آینده رخ داده و یا رخ خواهد داد تفکر می کند.

حیات: این معجزه عالم هستی حدود ۴ میلیارد سال قبل خلق شده و ما انسان ها تنها ۲۵۰ هزار سال است که قدم بر این سیاره زیبا گذاشته ایم.

بله ما در این کشمکش پیروز شده ایم و با طبیعت به تعادل رسیدیم که این برای ادامه حیات ما لازم بود.

به این داستان کوتاه که درباره خودم و شما می گویم توجه کنید و تفکر کرده و تصمیم بگیرید با آن می خواهید چه کاری انجام دهید.

شگفتی زمین: این سیاره زیبا: هر روز و هر لحظه در جلوی دیدگان ما قرار دارد و ما آن را مشاهده می کنیم ولی در آن تفکری نمیکنیم.

آتشفشان ها: اینها سرچشمه حیات روی زمین هستند.

در ابتدا سیاره زیبای ما در آتش بود.

گازهای متشکل از گرد و غبار مانند بسیاری دیگر از سیارات در عالم هستی.

بله: خلقت حیات در این واکنش ها به راستی که معجزه خداوند است.

او ماهیت و طبیعت هر چیزی است.

امروزه حیات ما یک حلقه اتصال در زنجیره موجودات زنده تلاشگری است که پس از تقریبا ۴ میلیارد سال بر روی زمین و در کنار هم به زندگی و حیات ادامه می دهند.
حتی امروز هم آتشفشان های جدید برای ما مناظر با شکوهی را شکل می دهند.

آنها گوشه هایی از آنچه زمین به هنگام پیدایش بوده است را نشان می دهند.

صخره های ذوب شده که از ترس نابودی فوران کرده اند.

بنابراین ذرات خالص برای مدتی پیش از خاموش شدن یا شکافته شده و میسوزند و یا بصورت یک لایه نازک پخش می شوند.

رده های دود که از لایه های زمین به هوا می روند نمونه ای از جو آغازین زمین هستند.

جوی عاری از اکسیژن: یک جو غلیظ که با بخار آب متراکم شده و مملو و از دی اکسید کربن است: یک کوره آتش و سپس زمین سرد شد و بخار آب به مایع تبدیل و به شکل باران های سیل آسا بر زمین بارید.

فاصله دقیق با خورشید این امکان را فراهم کرد که آب به شکل مایع حفظ شود.

آب: آب راه هایی را ایجاد کرد: این آب راه ها مانند رگهای بدن انسان و شاخه های درختان آب را به همه جای زمین می رسانند.

مواد معدنی را از سنگها جدا کرده و به تدریج آب شیرین اقیانوس ها که با نمک آغشته شده بود سنگین شد و این آغاز تغذیه اولیه است.

آب که یک مایع ضروری و حیاتی است این دشتهای نابارور را آبیاری کرد.

مسیرهایی که این آب پیموده است مانند رگهای بدن و شاخه های یک درخت و عروق یک گیاه است که زمین را احیاء کرد.

شاید به ظاهر اتفاق ساده ای بوده است ولی اگر عمیق نگاه شود مشاهده می شود که کنش ها و واکنش های بیشماری رخ داده اند تا امروز ما قادر به حیات باشیم.
یک تعادل حقیقی در اندازه های متفاوت.

میلیون ها سال طول کشید تا امروز ما قادر باشیم به سادگی یک لیوان آب بنوشیم.

زمین: امانت دار بزرگی است که تمام آنچه به او سپرده شده بود را حفظ کرد.

ولی ما هرگز به آن احترام نگذاشته ایم.

حیات از کجا امده؟

اولین جرقه های آن از کجا پدیدار شد؟

اولین سلولهایی که علم می شناسد در چشمه های آب گرم روی زمین شکل گرفته و در آنجا رنگ گرفته اند.

به این موجودات: باکتریهای آغازین می گویند: باکتریهای نخستین از گرمای زمین تغذیه می کنند البته به غیر از سیانو باکتریها یا جلبرگهای زنگاری.

آنها به تنهایی قادر هستند به سمت خورشید گردش کرده و از آن انرژی بگیرند.

اینها اجداد همه گونه های گیاهی دیروز و امروز هستند.

این باکترهای کوچک و میلیارد ها از انها سرنوشت سیاره ما را دگرگون ساخته اند.

آنها جو زمین را تغییر دادند.

اما بر سر کربونی که جو را مسموم کرده بود چه آمد؟

آن کربن در پوسته زمین ذخیره و زندانی شده.

در دریاها و بدن میکرو اورگانیسم ها ساکن شده اند.

میکرو اورگانیسم ها با کربن که در انتهای اقیانوس ها جمع شده بود بدن خود را می ساختند.

لایه های رسوبی در کوه ها در واقع میلیاردها و میلیاردها از پوسته بدن میکرو ارگانیسم ها هستند که به لطف آنها کربن ذره ذره از جو تخلیه شد و دیگر اشکال حیات گسترش یافت.

این حیات بود که جو زمین را تغییر داد.

حیات گیاهی که همزمان از تغذیه انرژی خورشید بهره مند توانست مولکولهای آب را تجزیه و اکسیژن آزاد کند و اکسیژن هوا را پر کرد.

چرخه آبی در زمین فرایندی از یک تجدید قوای مداوم است.

آبشارها: بخار آب – ابرها – باران – چشمه ها.

رودخانه ها – دریاها – اقیانوس ها و یخچالها: این چرخه حیات بخش هرگز تمام نمی شود و همواره مقدار ثابتی آب روی زمین وجود دارد.

همه گونه های زنده بر روی زمین از آب مشابهی می خورند.

از شگفتی های خلقت این است که آب به شکل ثابت نمی ماند و به حالتهای مایع.

مثل آب های جاری: گاز مثل بخار آب و جامد مثل یخ وجود دارد.

در منطقه سیبری: سطح یخ زده دریاچه ها در زمستان وقتی قطعات یخ شناور به یکدیگر می چسبند و مانند یک پتو از دمای اعماق آب حفاظت می کنند.

حیات را در این سردترین نقطه جهان ممکن می سازد و چرخه حیات یک سیستم منظم و به هم پیوسته است و همه چیز در آن به هم مرتبط است و چیزی به کار خود واگذار نشده: آب و هوا از یکدیگر جدایی ناپذیر هستند.

همه چیز برای زندگی و حیات ما بر روی این سیاره زیبا خلق شده است.

فضای سبزی که در میان صخره ها و آب دریاها دیده می شوند منبع تولید اکسیژن بر روی زمین است و ۷۰ درصد از گازی که برای عملکرد شش های ما لازم است توسط جلبرگهایی تولید می شود که بر روی سطح اقیانوس ها یافت می شوند: زمین بر پایه تعادلی استوار خلق شده که در آن هر موجودی نقش خود را ایفا می کند.

با وجود دیگر موجودات است که بقاء وجود خواهد داشت.

یک هارمونی دقیق و شکننده که با الگو های نادرست ممکن است از هم پاشیده شود.

صخره های مرجانی حاصل تلفیق جلبرگها و صدف ها است.

صخره های مرجانی کمتر از یک درصد کف اقیانوس ها را می پوشانند ولی در عین حال برای هزاران گونه از ماهی ها و نرم تنان و جلبرگها یک جای مناسب است که توازن بقاء در هر اقیانوس به انها وابسته است.

زمین میلیارد ها سال منتظر می ماند و بیش از ۴ میلیارد سال طول کشید تا درخت ها در آن به وجود آمدند و در هرم غذایی: درخت ها در نوک این هرم قرار دارند.

درخت ها در جنگ با جاذبه تنها عناصر طبیعی هستند که بصورت مداوم به سمت آسمان در حرکت هستند: آنها آرام و بدون شتاب به سمت خورشید: منبع تغذیه شاخ و برگ ها رشد می کنند: درخت ها حتی قدرت جذب انرژی نور را از سیانو باکتریهای بسیار کوچک به ارث برده اند.

آنها انرژی نور را ذخیره کرده و از آن تغذیه می کنند و سپس آن را تبدیل به چوب و برگ کرده که بعدا به ترکیبی از آب و مواد معدنی و سبزیجات و مواد عالی تجزیه می شوند و بدین ترتیب به تدریج خاک ها شکل گرفتند.

خاک ها در فعالیت مداوم میکرو ارگانیسم ها در تغذیه: حفاری: ساخت و ساز و تغییرات زمین مشارکت می کنند.

این همکاری آنها بستر مناسب و حاصلخیزی بر روی زمین به وجود آورده و مشاهده می کنیم که همه انواع حیات بر روی زمین به یکدیگر وابسته اند.

ما درباره حیات بر روی زمین چه می دانیم؟

چه موجوداتی روی این سیاره زیبا زندگی می کنند و از چه تعداد از آنها اطلاع داریم؟

ده ها یا شاید صدها یا میلیون ها و ما درباره ارتباط آنها به یکدیگر چه می دانیم؟

خلقت زمین یک معجزه زیبا و حیات در آن بزرگترین معما است.

خانواده های حیوانات از طریق آداب و رفتارهای اجتماعی در دسته هایی دور هم جمع شده و زندگی اجتماعی پیدا کرده اند و این زندگی به نسل های بعد منتقل شد تا به امروز.
برخی با طبیعت محل زندگی شان سازگاری پیدا می کنند و این به نفع هر ۲ آنها است.

طبیعت و حیوانات: حیوانات گرسنگی خود را با تغذیه از درختان از بین می برند و درختان می توانند دوباره شکوفه کنند و در داستان شگفت انگیز آفرینش هر ذره ای نقشی ایفا می کند و هر موجودی جایگاه خود را دارد.

هیچ چیز بی حاصل و بی دلیل در این سیاره آفریده نشده و این را وابستگی حیات می نامیم: اینجا جایی است که تو قدم بر آن گذاشته ای.

زمین: و از یک ارثیه بیش از ۴ میلیارد سال بهره مند شده ای در حالیکه تنها چند هزار سال عمر داری ولی تو با قدمتی چند هزار ساله توانستی تعادل میلیارد ساله را بر هم بزنی و این تو هستی: همان که خود را برتر می دانی.

علیرغم توانایی خودت برای حیات: جای تمام موجودات زنده را گرفتی و همه سرزمین ها را تصرف کردی بطوریکه هیچ گونه دیگری قبلا اینکار را نتوانسته بود انجام دهد.
حتی دایناسورها: غول های زمین هم نتوانسته بودند.

بعد از هزاران سال کوچ نشینی و به لطف آب و هوایی مساعد: بشر برای خود مسکن ثابت پیدا کرد او دیگر برای بقاء نیازی به شکار کردن نداشت.

بشر در مناطق مرطوب ساکن شد که به ماهی و شکار و گیاهان خودروی دسترسی داشته باشد جایی که در آن زمین و آب و زندگی در هم آمیخته شده است.

حتی امروزه هم بیشتر انسان ها بر روی خط ساحلی قاره ها و یا کنار رودخانه ها و یا مناطق مرتبط با آب زندگی می کنند و در سیاره ما یک نفر از هر ۴ نفر در جایی زندگی می کند که انسانها از ۶ هزار سال قبل در آنجا زندگی می کرده اند: تنها انرژی که دریافت می کنند چیزی است که طبیعت : فصل به فصل به ارمغان می دهد.

این روش زندگی بیش از یک و نیم میلیارد نفر انسان است: تعداد آنها بیش از مجموع جمعیت ملیت های ثروتمند است: آنها آن چرا که حقیقتا به آن نیاز دارند از زمین دریافت می کنند.

برای یک مدت طولانی رابطه بین انسان و زمین یک رابطه متعادل و خوب بود و برای یک زمان طولانی دیگر اقتصاد اتحادی مساوی و طبیعی به نظر می رسید و می توان گفت تعادل مناسب بود و در این نواحی مردم طول عمر طولانی ندارند و مجبور هستند که به سختی کار کنند چون عدم اطمینان بر زندگی آنان سایه افکنده است.

تحصیلات در این جوامع امتیازی است که هر شخص از آن برخوردار نیست و بچه ها تنها سرمایه یک خانواده برای آنها هستند.

البته تا زمانیکه برای امرار معاش خانواده خود بتوانند سخت کار کرده و موثر باشند.

زمین به آنها غذا می دهد و آنها را سیر کرده و نیازهای روزانه را برای آنها فراهم می کند: همه چیز از زمین حاصل می شود اما شهر های کوچک : طبیعت انسان را مثل یک سرنوشت تغییر داد: یک کشاورز تبدیل به کارگر و دستفروش و یا تاجر شد: آنچه که زمین به آنها می داد: ساکنین شهرها می خریدند و می فروختند و مبادله می کردند.

کالا ها دست به دست می شد و ایده ها نیز جا به جا و نبوغ ذاتی بشر باعث شده تا همواره یک جستجوگر باشد.

انرژی فیزیکی و قدرت فوق العاده ای که طبیعت در او به ارث گذاشته باعث شده که حیواناتی را انتخاب کند که به او در کاوش در زمین های جدید کمک کنند.

این آغاز تکامل اجتماعی و تخریب تعادل بود: چگونه با وجود گرسنگی می توان جهان را تسخیر کرد؟

اختراع ابزارهای کشاورزی به زندگی ما رنگ و بوی دیگری داد و این در کمتر از ۱۰ هزار سال قبل رخ داد.

کشاورزی اولین انقلاب بزرگ بشر بود که نتیجه آن تولید مواد غذایی مورد نیاز و شکل گیری شهر ها و آغاز تمدن ها بود و به مسایل نامعلومی پایان داد: که درباره شکار و جمع آوری غذا بود: انسان با کشاورزی باعث شد که برای اولین بار کالایی به دست بیاورد که بیش از نیازش بود و این امر باعث به وجود آمدن شهرها و تمدن ها شد.

برای زراعت انسانها: آنها انرژی گونه های جانوری و گیاهی که در پایان باعث منفعت انسانها می شدند را استخراج کردند و کم کم خاطرات جدال برای شکار به فراموشی سپرده شد و با تولید محصولات کشاورزی تنوع غذایی هم افزایش پیدا کرد .

آموختیم که چگونه محصول را با آب و خاک و هوا تطبیق دهیم و ما مانند دیگر گونه های حیات بر روی زمین هستیم.

تهیه غذا از مهم ترین دغده های روزمره انسان است و هرگاه زمین سخاوت خود را از دست بدهد و آب کم شود: ما قادر هستیم با تلاش فراوان آنقدر آب از دل زمین بیرون بکشیم تا زنده بمانیم.

خارج از آنکه بدانیم قرار است چه بلایی را برای خودمان و نسل آینده رقم بزنیم.

بشر زمین را با صبر و عشقی که این سیاره زیبا طلب می کند شکل داده است و بارها و بارها با فداکاری های فراوان بر روی آن کار کرده است: کشاورزی هنوز هم فراگیرترین شغل در جهان است: شغل نیمی از انسان ها زراعت است.

بیش از آنها با دست کشاورزی می کنند.

کشاورزی هم مانند آداب و رسوم نسلی به نسل دیگر با زحمت فراوان منتقل شده است و این برای انسان شرط اول ادامه زندگی است و اما پس از مدت ها متکی بودن به قدرت بدنی انسان راهی برای بهره برداری از انرژی های اعماق زمین پیدا کرد.

این تقابل و خط مرزی بین دوران باستان و مدرن هر چند برای انسان خوب بود ولی سر منشاء ظهور بسیاری از موارد ویرانگر هم بود: یکی از بدترین موارد از این ویرانی ها : آغاز و ظهور انواع بیماریها بود.

طبیعت هرگز از بین نمی رود: بلکه جایگزین می شود.

بدین معنا که وقتی چیزی از طبیعت گرفته شود و جایگزین نشود یا به طبیعت برگردانده نشود: این پروسه را خود طبیعت انجام می دهد و این پروسه را بازیافت طبیعت از طبیعت می نامیم.

وقتی این پروسه باز یافت در حال انجام است در واقع طبیعت بصورت لایه به لایه شده و این روند را لابه های رسوبی طبیعت می نامیم.

وقتی طبیعت روی یک طبیعت قرار بگیرد ایجاد پروسه ای ۲ مرحله ای می کند.

در میان رسوبات طبیعت: هر چقدر این فاصله بیشتر باشد سطح انرژی حیات برای ما کمتر و بیشتر باشد سطح انرژی حیات برای ما کمتر و هر چقدر این فاصله کمتر باشد سطح انرژی حیات بالاتر خواهد بود و این ۲ عامل اصلی بر هم زدن تعادل همان ۲ عامل اصلی همه بیماریها است: تخلیه یا تجمع انرژی.

شعله های آتش که از پالایشگاه ها مشاهده می کنید در واقع از گیاهان است: نمونه ای از نور خورشید: انرژی خورشید که بیش از میلیون ها سال قبل توسط بیشمار میلیون گیاه جذب شده: بیش از ۱۰۰ میلیون سال قبل به شکل ذغال سنگ و به شکل گاز و مهمتر از همه به شکل نفت: این نمونه از نور خورشید بشر را از کار سخت بر روی زمین نجات داد که در واقع یک توهمی خطرناک از نجات یافتن بود.

با نفت دوران جدیدی در زندگی انسان آغاز شد که او را از قید زمان آزاد کرد.

برای برخی راحتی و آسایش به همراه داشت: در طی ۵۰ سال: یعنی به اندازه عمر یک انسان: زمین بطور اعجاب آوری بسیار بیشتر از دیگر زمانها تغییر کرد و این سرعت بالایی برای طبیعت و بر هم زدن تعادل در آن بود.

در ۶۰ سال گذشته جمعیت جهان تقریبا ۳ برابر شد و بیش از ۲ میلیارد نفر به شهرها مهاجرت کرده اند.

شهرهایی با هزاران آسمان خراش و میلیون ها جمعیت:۴۰ سال قبل در این منطقه در چین(شانگهای) تنها یک دهکده ماهیگیری کوچک و محلی بود.

در شانگهای ۳ هزار برج و آسمان خراش در طی تنها ۲۰ سال ساخته شدند و تعداد بسیاری هم در حال ساخت است.

امروزه بیش از نیمی از ۸ میلیارد جمعیت زمین در شهر ها زندگی می کنند که این آغاز تخریب سریع در طبیعت و نابودی تعادل بود.

نیویورک: یکی از شهر های چند ملیتی در جهان نماد مصرف و استفاده بیش از حد انرژی است که زمین در اختیار بشر قرار داده است.

نیروی میلیون ها مهاجر: انرژی ذغال سنگ و قدرت نامحدود نفت و ما برای زندگی بهتر توهم را جایگزین واقعیت و اجزا را فدای ساختار و ماهیت کردیم.
ما زمین را کشتیم.

سوالی مطرح می شود: آیا علم و مخصوصا علم پزشکی در این میان ناتوان بوده؟
پاسخ به روشنی روز است: علم ناتوان نیست.
تنها چیزیکه قادر است علم را ناکارآمد کند عدم تعادل در طبیعت است.
افزایش جمعیت: مصرف بیشتر تولید بیشتر: ضایعات بیشتر و مواد شیمیایی و سمی بیشتر: حاصل این بیشتر ها چه بود؟
چیزهایی که زمین در طی ۴ میلیارد سال ساخته و در خود ذخیره کرده بود را ما در طی ۱۰۰ سال گذشته و مخصوصا در طی ۴۰ سال گذشته تقریبا به مرز نابودی کشیدیم.
حاصل این نابودی سریع چه بود؟
یک بدن فیزیکی ۲۰۰ هزار ساله: منهای ۴ میلیارد سال ذخیره :مساوی است با ۳٫۸۰۰ میلیارد سال تداخل طبیعی نسبت به روند تکامل ۴ میلیارد ساله و تکامل فیزیکی ۲۰۰ هزار ساله.
با این کسر وحشتناک :آیا می توان توقع داشت ما بیمار نشویم؟
آیا می توان انتظار داشت علم که خود در روند تکامل و طبیعت است بتواند یک کسر بیش از ۳ میلیارد سال را جبران کند؟
اگر این مدت زمان را هم نادیده بگیریم و به همان ۲۰۰ هزار سال اکتفا کنیم این نتیجه حاصل می شود.
با توجه به کسر ۵۰ الی ۶۰ ساله از تخریب طبیعت و متعاقبا بر هم زدن تعادل: علم پزشکی نسبت به تکامل انسان از توازن خارج و نسبت به شتاب غیر طبیعی در تخریب ۵۰ الی ۶۰ سال از بیماریها عقب تر است.
بنابراین نمی توان علوم پزشکی را مقصر دانست و اگر تخطی صورت گرفت و یا علم پزشکی از یک کار خدماتی تبدیل به تجارت شد ربطی به خود علوم پزشکی یا پزشکان ندارد و همه ما به یک اندازه در این نقص مقصر هستیم.
بنابراین قبل از آنکه علوم پزشکی و پزشکان را در این عدم تعادل مقصر بدانیم
باید به این نتیجه رسید که ما: یعنی انسان خودش باعث این خطاها و اشتباهات شده و در این جنگ تنها یک پیروز وجود دارد: طبیعت.
اگر تعادل را تا حد ممکن برگردانیم دیگر پزشکان در تشخیص علیت اصلی بیماریها دچار اشتباه هم نمی شوند چون: فیزیک و طبیعت در یک زمان به سمت جلو حرکت می کنند.
ایالات متحده آمریکا: مقام اول را در استفاده از نیروی نفت دارد.
در مزارع : ماشین ها به جای انسان کار می کنند.
یک لیتر نفت: انرژی معادل ۱۰۰ جفت دست در طی ۱۴ ساعت را تولید می کند و در ایالات متحده تنها ۳ میلیون کشاورز باقی مانده اند و این ۳ میلیون نفر به اندازه کافی غلات برای تغذیه ۲ میلیارد نفر تولید می کنند اما بیشتر این غلات برای استفاده مردم نیست: در ایالات متحده و بیشتر کشورهای صنعتی غلات تبدیل به نوعی سوخت گیاهی می شود.
انرژی خورشیدی علاوه بر مفید بودن: در نبود آب مزارع را خشک می کند و آبی که برای کشاورزی مصرف می شود ۷۰ درصد از آب مصرف انسان را شامل می شود.
همه چیز در خدمت کشاورزی است.
طبیعت مانند یک زنجیره ای به هم پیوسته است.
گستردگی زمین های زراعتی تک محصولی به افزایش آفت ها ختم می شود.
آفت کشها هدیه دیگری از انقلاب پتروشیمی هستند که آفات را نابود می کنند و دیگر محصولات بد به خاطره ای تبدیل شده: اکنون موضوع مهم این است که: با تولید مازاد در کشاورزی مدرن چه کنیم؟
این محصولات پتروشیمی(آفت کش ها) توانست جلوی محصولات بد را بگیرد ولی نتیجه دیگری را هم برای ما رقم زد.
این آفت کش های سمی: وارد هوا: خاک: گیاهان، حیوانات، رودخانه ها، دریاها و اقیانوس ها شدند و درون سلولهای آنها رخنه کرده و جای سلولهای مادر را گرفته اند و در تمام انواع حیات گسترش یافته اند.
آیا آنها برای انسان که اکنون از گرسنگی نجات پیدا کرده خطرناک نیستند؟
کشاورزها با لباس های محافظ زرد رنگ در حال انجام یک کار خوب هستند: آفت کشی: سپس نوبت به کودهای شیمیایی رسید: کشف دیگر علم پتروشیمی.
آنها محصولات بی نظیری را در مناطقی تولید کردند که قبلا به آنها توجهی نمی شد.

محصولات با خاک و آب و هوا سازگار شدند و این کار باعث شد تنوع محصولات افزایش یافته و حمل و نقل آنها آسان شود بنابراین در قرن اخیر ۳٫۴ این محصولات متنوع که در طی هزاران سال توسط کشاورزان تولید شده و گسترش یافته بود نابود شدند و تا آنجایی که چشم قادر به دیدن است روی کودهای شیمیایی پلاستیک کشیده شده است: گلخانه ها در منطقه ای در اسپانیا در واقع باغچه سبزی کاری اروپا محصوب می شوند: شهری که همواره محصولات یک شکل و یک اندازه آن در انتظار صدها کامیون هستند برای انتقال به فروشگاه ها ی سرتاسر اروپا: هر چقدر یک کشور بیشتر پیشرفت کند مصرف گوشت ساکنین آن کشور نیز بالاتر می رود.
چگونه می توان نیاز در حال رشد جهانی مردم را پاسخ داد آن هم بدون دامپروری های متمرکز؟
مانند همیشه که در چرخه زندگی متعادل نیستیم.
اکنون تولید گوشت از حیوانات نسبت به دامداری اولویت پیدا کرده و به فرایندی روزمره تبدیل شده است.
در ظروف یکبار مصرفی که از گوشت این دام ها پرشده است چه چیزی برای ما به ارمغان خواهد داشت؟
زمین هایی که توسط این حجم عظیم از دام ها لگد کوب می شود حتی یک دانه علف هم رشد نمی کند.
صدها کامیون برای این دامها دانه های مقوی و سویای خورد شده می آورند که قرار است تنها به گوشت تبدیل شود.
نتیجه این می شود که برای تولید یک کیلو گرم سیب زمینی ۱۰۰ لیتر آب نیاز است.
و ۴ هزار لیتر برای تنها یک کیلوگرم برنج و ۱٫۳۰۰ لیتر آب برای یک کیلوگرم گوشت.
نفت و بنزین که برای حمل و نقل آنها مصرف می شوند را حساب نمی کنیم.
کشاورزی به صنعتی نفتی تبدیل شده است که می تواند ۲ برابر تعداد انسان های روی زمین تغذیه کند اما این توانایی با تولیدات متنوع و استاندارد کاهش یافته است.
این برای ما آرامش به ارمغان می آورد که حتی تصور آن را هم نمی کردیم.
اما سبب می شود که زندگی ما به نفت وابسته باشد و این روش جدیدی برای اندازه گیری زمان است: ساعت سیاره ما باید خود را با ضربان ماشین های خستگی ناپذیری هماهنگ کند که به این بسته انرژی خورشیدی لطمه می زنند: سیاره ما آرام آرام در حال هماهنگ شدن با این نظم واهی که تفکرات ما است.
چنین تصوراتی و امیدها دوش به دوش نیازهای سیری ناپذیر ما در حال افزایش است و این خواست بشری پایانی ندارد اما ما نباید آن را قبول کنیم.
برای بسیاری از مردم جهان(لوس انجلس) در ایالات متحده آمریکا یک نماد از این نمودار پایان ناپذیر از الگوی مصرف است: در این شهر که حدود ۱۰۰ کیلومتر گسترش دارد: تعداد اتوموبیل ها برابر با تعداد ساکنین آن است.
در این شهر: هر شب انرژی نمایش جالبی را به نمایش می گذارد: شب و روز دیگر معنایی ندارد و در واقع هیچ تفاوتی ندارد چون تمام شهر توسط چراغ های بزرگ و کوچک روشن شده است.
وقتی از آسمان به این شهر نگاه کنید: مانند آن است که از زمین به آسمان صاف و پرستاره نگاه می کنید.
فاصله ها دیگر با دقایق سنجیده می شوند و نه با کیلومترها.
ماشین ها مناطق مسکونی را پدید می آورند که در آن خانه ها هر کدام یک قصر است.
در یک فاصله امن از مراکز شلوغ شهری: خانه هایی بدین شکل در کنار شهرهای شلوغ و پرجمعیت به رویایی که تنها در تلویزیون دیده می شود: خانه هایی که در ۲ ردیف در کنار یکدیگر ساخته شده اند: حتی در(پکن) خانه ها به شکل یک(کلونی) و کاملا مثل یکدیگر کپی و تجدید ساخت می شوند.
خانه هایی که باید در یک قالب مشخص روی نقشه ساخته شوند.

اتوموبیل ابزاری برای آسایش و پیشرفت شده است.
اگر استفاده از اتوموبیل در جهان همه گیر شود سیاره ما بیشتر از ۵ میلیارد وسیله نقلیه خواهد داشت و نه ۹۰۰ میلیون.
هر چه جهان بیشتر پیشرفت کند بیشتر تشنه مصرف انرژی می گردد.
همه جا ماشین ها زمین را برای یافتن انرژی کنکاش می کنند.
خورده ستاره هایی که از زمان پیدایش زمین در دل آن نهفته اند:سنگهای معدنی.
در طی ۲۰ سال آینده بیشترین استخراج را از زمین شاهد خواهیم بود که این بیشتر از تاریخ پیدایش انسان است.
این رحمت خدادادی:۸۰ درصد ثروت حاصل از سنگهای معدنی تنها در اختیار ۲۰ درصد از مردم جهان قرار دارد.
قبل از پایان قرن اخیر: استخراج بی رویه از معادن تقریباً ذخایر زمین را به نابودی کشید.
کارگاه های کشتی سازی: تانکرهای نفت: کانتینر ها و تانکرهای بنزین را برای پاسخ به نیاز مردم جهان به محصولات صنعتی تولید می کنند.
بیشتر مواد مصرفی هزاران کیلومتر راه را از کشور تولید کننده تا کشور مصرف کننده طی می کنند.
از سال ۱۹۵۰: حجم تبادل و تجارت بین المللی ۲۰ برابر افزایش یافته است.
۸۰ درصد از تجارت از طریق دریا انجام می شود و هر ساله ۵۰۰ میلیون کانتینر به سوی بزرگترین قطب های مصرف جهان جا به جا می شوند: مثل(دبی).
دبی: نمونه کاملی از مکانهای ساخت و ساز در جهان است و متعاقبا یکی از خطرناکترین قاتلان منابع طبیعی در جهان است.
امارات متحده عربی: کشوری که در آن احداث غیر ممکن بود حالا ممکن شده است.
دبی: یک الگوی فوق پیشرفته از مصرف غربی است.
برای مثال: جزیره های مصنوعی در دریا.
دبی: از منابع طبیعی اندکی برخوردار است اما با پول آن یعنی پول حاصل از نفت: میلیون ها تن از مواد و مصالح را برای ساخت و ساز تهیه کرده است.
اکنون(دبی) قادر است جنگلهایی از اسمان خراش را بسازد که هر کدام از دیگری بلندتر هستند و این ساخت و سازهای عظیم و بی رویه در مکانی از روی زمین انجام میشود که فاقد ذخایر طبیعی است.
دبی: مزرعه ندارد ولی قادر است مواد غذایی بخرد.
دبی: آب آشامیدنی ندارد ولی قادر است با مصرف هزینه و انرژی بسیار برای شیرین کردن آب آن را تهیه کند و آسمان خراش های بیشتری را بسازد.
دبی: همواره آفتابی است اما از پنل های خورشیدی یا همان باطریهای خورشیدی استفاده نمی کند.
اینجا فضاهای بسیاری برای شگفت زده کردن توریست ها وجود دارد.
دبی: شهری است که زیبایی بصیری را سرمشق خود قرار داده استرولی به نظر می آید که می خواهد چیزی را از طبیعت کم کند و باید تاکید کرد که هیچ جایی به اندازه دبی به طبیعت متکی نیست.
دبی: نمونه برجسته دنیای غرب است اما ما متوجه نیستیم که آنها در حال منابعی که طبیعت در اختیار ما قرار داده است را تمام می کنند: دبی که اکنون یک کشور حساب می شود: تبدیل به بزرگترین نابود کننده طبیعت شده است.
وقتی منطقه ای به بزرگی دبی را از حالت اولیه به حالت مصرف کننده تبدیل کردیم درواقع مرگ سیاره زمین را نیز رقم زدیم: وجب به وجب و سانتیمتر به سانتیمتر این سیاره در یک وابستگی تعادل وار قرار دارد و اگر جایی در آن تخریب شود قادر است باعث تخریب مکانهایی در دوردست ها شود .
هنوز هم باید انتظار داشت ما بیمار نشویم و یا اگر بیمار شدیم درمان شویم؟
دیگر این موارد تبدیل به یک رویا شده است ما از دنیای زیر دریاها و اقیانوس ها و آنچه سه چهارم سیاره ما را پوشانده و غیر از آنچه در بیرون از آب مشاهده می کنیم چه می دانیم؟
اعماق اقیانوس ها هنوز هم مانند یک راز بزرگ است: اقیانوس ها دارای هزاران گونه از حیات هستند که وجود آنها برای ما بصورت یک راز باقی مانده است و هنوز این رازهای بزرگ کشف نشده ولی ما در حال نابود کردن آنها هستیم.

ناپدید شدن قبل از مشاهده و کشف کردن.
از سال: ۱۹۵۰ صنعت ماهیگیری ۵ برابر شده است و از ۱۸ به ۱۰۰ میلیون تن در سال رسیده: هزاران شرکت ماهیگیری در حال تخلیه اقیانوس ها هستند.
سه چهارم از مناطق ماهیگیری از بین رفته و یا شدیداً کاهش یافته است.
بسیاری از گونه های ماهیگیری بزرگ که بیش از حد صید شده اند: به این دلیل که فرصتی برای تولید مثل نداشته اند منقرض شده یا در حال انقراض هستند.
انسان در حال نابود کردن خود است و او منابع زمین را ویران کرد و درون زمین را از انرژی خالی و منابع اقیانوس ها را تخلیه کرد: قرار است ما چگونه زندگی کنیم.؟
همه ذخایر شیلات در معرض خطر مصرف بی رویه قرار گرفته اند.
اولین نشانه: جمعیت پستانداران در حال کم شدن است.
آنها با سکونت مردم در سواحل و آلوده کردن آن هر روز بیشتر آسیب پذیر می شوند.
آنها در حال حاضر با یک خطر جدی و جدید روبرو هستند.: قحطی.
آنها در نبردی نابرابر با ناوگان ماهیگیران صنعتی دیگر قادر به یافتن غذای کافی برای خود و بچه ها یشان نیستند و تولید مثل بسیار بسیار کم شده و در معرض قرار گرفتن در خط مرز خطر است.
آیا مسئولیت این کشتار طبیعی صرفا بر عهده سیاستمداران است؟
یا اینکه همه انسان ها به یک اندازه مقصر هستند؟
نشانه دوم: پرندگان دریایی همواره برای یافتن غذا باید فاصله زیادی را پرواز کنند و خطر بزرگ نبودن ماهی برای خوردن است.
غذای این پرندگان دریایی قبلا توسط انسان صید شده.
در اندونزی(داکار): ماهیگیری رونق فراوانی در طول سال دارد ولی ذخایر ماهی امروزه شدیدا رو به کاهش است و غذای کمی برای ماهیگیران خواهد بود.
ماهی در رژیم غذایی مردم نسبت بالایی ندارد و مصرف ماهی برای هر ۵ نفر ۱ است.
به این می گویند صید و مصرف بی رویه: ما فراموش کرده ایم که منابع طبیعی کمیاب هستند: ۵۰۰ میلیون انسان بر روی زمین های بیابانی زندگی می کنند و آنها می دانند که چگونه با بکارگیری الگوهای صحیح مصرف از آن استفاده کنند.
زندگی آنها در بیابان وابسته به چاه هایی است که با آب حاصل از باران روزهای قبل تغذیه شده است: باران های ۲۵ هزار سال قبل که چشمه های زیر زمینی را پر کرده اند
آب های زیر زمینی را پر کرده اند: آب های زیر زمینی همچنین باعث می شوند که گیاهان در بیابان رشد کرده و غذای اهالی این مناطق را فراهم آورند.
برخی از زمین های کشاورزی دایره ای شکل هستند و دلیل آن در محور لوله های آب در آنها کشف شده.
هر چند صحنه ای زیبا را رقم می زنند ولی موضوع این است که بسیار هزینه خواهد داشت: آب های زیر زمینی منابع غیر قابل برگشت هستند.
در عربستان صعودی: رویای بیابان صنعتی در بیابان کم رنگ شده است.
بنابراین برای تحقق این رویا باید هزینه زیادی کرد: می توان بیابان هایی را دید که تبدیل به سرزمین های سبز شده اند و گلخانه هایی در آن احداث شده است و این گلخانه ها یی در آن احداث شده است و این گلخانه ها با روش آبیاری قطره ای تغذیه می شوند و مصرف آب با صادرات بیشتر کاهش می یابد.
یکی از رودخانه های پر آب در کشور اردن اکنون باریکه ای از آب آن به اروپا و آمریکا در سبدهای میوه و سبزیجات صادر شده است و در نتیجه دریایی که از این منابع آب محروم است هر سال یک متر از سطح آن کاسته می شود.
به علت گرما: آب آن تبخیر شده و جزایر زیبایی پدید می آیند که از تبخیر شدن نمک است: زیبا است ولی غیر قابل استفاده.
در واجستان هند: شهر اودایپور: بودن آب نوعی معجزه است که توسط سدها و کانال ها به این شهر می آیند به صورتیکه یک دریاچه مصنوعی به وجود آمده است.
آیا برای سازندگان این شهر آب تا این حد ارز ش دارد که یکی از کاخ هایشان را به آن اختصاص دهند؟
هندوستان کشوری است که در قرن آینده با خطر جدی و متعاقبا شدیدترین کمبود آب روبرو است.

آبیاری بیش از حد: جمعیت در حال رشد را تا اکنون تغذیه کرده است و در ۵۰ سال گذشته ۲۱ میلیون چاه حفر شده و در بسیاری از نقاط این کشور دستگاه ها باید نقاط عمیق تری را برای رسیدن به آب حفر کنند: در غرب هندوستان ۳۰ درصد از چاه ها خشک شده اند و ذخایر آب های زیر زمینی در حال اتمام هستند.
باران های موسمی که در ماه های مختلف می بارند سعی در پر کردن این منابع زیر زمینی هستند: در فصل های خشک سال: زنان بومی دهکده ها با دست خالی زمین را در جستجوی آب حفاری می کنند.
اما هزاران کیلومتر دورتر: ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ لیتر آب مصرف متوسط روزانه برای یک نفر است.
لاس وگاس: بر روی بیابان ساخته شده است در جایی که اکنون میلیون ها نفر جمعیت دارد و با سرعت بر این تعداد افزوده می شود: ساکنین این منطقه بزرگترین مصرف کنندگان آب در جهان هستند.
پال مستریس: شهر و بیابان دیگری است که دارای گیاهان استوایی و مناطق سبز بسیاری است ولی تا چه زمانی قادر است دوام بیاورد؟
زمین قادر نیست این مصرف زیاد را تحمل کند.
رودخانه(کالو واهر) که آب را به این شهر ها می آورد یکی از همان رودخانه هایی است که دیگر به دریا نخواهد ریخت.
سطح آب این رودخانه که آرام آرام در حال نزدیک شدن به کف آن است شرایط خوبی ندارد.
کمبود آب تا قبل از سال ۲۰۲۵ می تواند بر روی زندگی ۲ میلیارد انسانی تاثیر کاملا منفی و جدی داشته باشد.
تالاب یا لجنزار: تالاب ها محیط مناسبی برای باز سازی و پاکسازی آب فراهم می کنند: در تالاب ها اسفنج ها جریان آب را تنظیم می کنند و آب را در فصل های بارندگی جذب و در فصل های خشک آزاد می کنند : فرایندی مانند آنچه در یخچالها ی طبیعی در قطب رخ می دهد.
آبی که از قله کوه ها جاری می شود با خود دانه گیاهان که از مناطق قبلی در آن جریان داشته را حمل می کنند.
سرزمین های مرطوب ۶ درصد از سطح زمین را تشکیل داده اند.
در زیر آب های آرام آنها یک کارخانه کامل و مدرن قرار گرفته است در آنجا گیاهان و میکرو ارگانیسم ها در آب فعالیت کرده و آلودگی ها را حذف می کنند.
لجن زارها : محیط مناسبی برای بازسازی.
پاکسازی آب را فراهم می کنند: مانند تالاب ها و ما در رقابت برای بدست آوردن سرزمین های وسیع تر چراگاه های بیشتری را برای تولید غذای خود نابود می کنیم.
زمین های بیشتری را برای کشاورزی و یا ساختمان سازی از بین می بریم.
در قرن گذشته نیمی از تالاب های جهان شده اند و ما نه از خاصیت آنها اطلاع داریم و نه از نقش آنها.
مانند اقیانوس ها که ندیده تخلیه شدند: تالاب ها هم به همان سرنوشت دچار شده اند.
همه مواد زنده به یکدیگر وابسته اند: آب و خاک و هوا و درختان.
معجزه جهان درست در جلوی چشمان ما است.
درختان آب زمین را تنفس کرده و آن را مثل مه در هوا آزاد می کنند و این مه مثل چتری آسمان را می پوشانند و در نهایت به باران تبدیل می شوند.
جنگل ها رطوبتی که برای حیات لازم است را آماده می کنند و ذخیره کربن در آنها بیشتر از مقدار کربن در جو زمین است.
کربن دیگر عنصر اساسی تشکیل دهنده زندگی ما است.
درختان جنگلهای اولیه مکان مناسبی برای زیستن سه چهارم گیاهان: با تنوع زیستی گوناگون را فراهم آورده اند و این در مورد همه انواع حیات روی زمین صدق می کند.
جنگل ها دارویی هایی را تولید می کنند که باعث درمان ما می شوند.
موادی که از این گیاهان آزاد می شوند توسط بدن ما قابل شناسایی هستند.
سلول های ما زبان آنها را متوجه می شوند در واقع ما همه از یک خانواده هستیم.
در طی ۴۰ سال بزرگترین جنگل بارانی جهان: آمازون، ۲۰ درصد کوچکتر شده است.

جنگل تبدیل به مزارع یا دام پروری و یا مزارع سویا شده است و ۹۵ درصد از دانه های سویا در آمریکا و آسیا و اروپا برای تغذیه دام ها استفاده می شوند.
ما جنگل ها را به گوشت تبدیل کرده ایم.
وقتی جنگل و خاک سوزانده شوند مقادیر زیادی کربن آزاد می کنند و این کربن: ۲۰ درصد از گازهای گلخانه ای را که در تمام سیاره زمین منتشر شده را تشکیل می دهند.
جنگل زدایی یکی از عوامل اصلی گرم شدن زمین است و صدها گونه گیاهی و جانوری برای همیشه ناپدید شده اند: گونه هایی که بدون آنها یکی از حلقه های زنجیره طولانی تکامل پاره خواهد شد: آیا تا اینجا باز می توان توقع داشت انسان بیمار نشده و سالم بماند یا حتی درمان شود؟
حتی ما با جنگل زدایی اطلاعات زندگی و پیدایش این گونه ها را هم از دست داده ایم.
ما به این اطلاعات برای خط تکامل نیازمند هستیم.
۲۰ سال قبل(برونئی ) چهارمین جزیره بزرگ جهان را یک جنگل ابتدایی و وسیع پوشانده بود.
با جنگل زدایی که اخیرا صورت گرفته در طی سال آینده این جنگل ابتدایی و وسیع دیگر وجود نخواهد داشت.
موجودات زنده: وابسته به آب و هوا و زمین و خورشید: یعنی ۴ حلقه اصلی حیات هستند و هر کاری با طبیعت انجام دهید نتیجه آن را خواهید دید.
در(بورونئی ) این وابستگی به ۴ حلقه حیات از بین رفته است: در جایی که بیشترین و اصلی ترین مبنای زیستی وجود دارد و این فاجعه با ایجاد کارخانه روغن نخل: یکی از پر محصول ترین و پر مصرف ترین روغن ها در جهان تجدید و تشدید شد.
روغن نخل نه تنها به تقاضای در حال رشد ما برای غذا پاسخ می گوید.
بلکه در قسمت لوازم آرایشی و شوینده ها و بیش از همه در سوخت های جایگزین هم کاربرد دارد.

تنوع زیستی جنگل با یک گونه جایگزین شده است.
با نخل روغنی: که برای مردم بومی در این منطقه یک فرصت شغلی فراهم کرده است و آن کشت نخل های روغنی است.
مثال دیگری از جنگل زدایی انبوه: جنگل اوکالیپتوس است.
از اوکالیپتوس برای تهیه خمیر کاغذ استفاده می شود: به دلیل ۵ برابر شدن تقاضای کاغذ در طی ۵۰ سال متعاقبا تولید آن نیز افزایش داشته است.
یک جنگل قادر نیست جایگزین جنگل دیگری شود: در پای درختان اوکالیپتوس هیچ گیاه دیگری رشد نمی کنند زیرا برگهای آنها سمی را تولید می کنند که جلوی رشد دیگر گیاهان را می گیرد چون رشد آنها خیلی سریع است ولی منابع آبی را هم به همان سرعت تمام می کنند: فاجعه ای که فاجعه دیگری را رقم زده است.
دانه های سویا: روغن نخل: درختان اوکالیپتوس و جنگل زدایی منابع تولید و حیات ما را از بین برده است و به این فاجعه گرم شدن زمین و کم شدن آب را هم اضافه کنید.
اما از سویی دیگر جنگل زدایی گاهی تنها راه ادامه زندگی به حساب می آید.
زندگی بیش از ۲میلیارد نفر: هنوز وابسته به زغال سنگ است.
در هایتی یکی از فقیرترین کشورهای جهان زغال سنگ بیشترین مصرف را دارد” هایتی که زمانی مروارید کارائیب بود امروزه بدون کمک های خارجی دیگر قادر نیست مردم خود را تغذیه کند و در تپه های هایتی فقط ۲۰ درصد از جنگل ها باقی مانده اند.
زمین کاملا خالی شده و دیگر چیزی خاک را نگه نمی دارد و با باران های سنگین همه خاک به سمت پایین تپه ها تا به نزدیکی دریا شسته می شود.
آنچه باقی می ماند به هیچ عنوان مناسب کشاورزی نیست.
در برخی از قسمت های ماداگاسکار فرسایش کاملا مشهود است.
تمام کناره های تپه ها به وسعت صدها متر دچار بریدگی شده است.
خاک ظریف و شکننده از مواد زنده تشکیل شده.
خاک برگهایی که سالها طول کشیده بود تا این لایه های فوق العاده را تشکیل دهند اکنون با فرسایش در حال از بین رفتن است.

در این منطقه شکلی از داستان را(رافانویی) ساکنین جزیره شرقی را به یاد می آورد.
آنها دور افتاده ترین جزیره در جهان بودند و زندگی می کردند و از منابع طبیعی به حدی استفاده کردند که دیگر چیزی از آن باقی نماند و تمدن آنها نابود شد.
آنها در این سرزمین که بلندترین نخل ها در جهان را داشت بطور کامل ناپدید شدند.
آنها همه درختان را بخاطر نیاز به چوب قطع کردند ولی بعد با فرسایش گسترده خاک مواجه شدند.
رافانویی ها: دیگر قادر نبودند ماهیگیری کنند چون درختی وجود نداشت که از چوب آن قایق بسازند: آنها یکی از پیشرفته ترین تمدنها را در اقیانوس آرام تشکیل داده بودند.
کشاورزان مبتکر و مجسمه ساز و دریانوردان ماهر: آنها با افزایش بی رویه جمعیت و مصرف نادرست منابع طبیعی و همچنین مشکلات اجتماعی که بازخورد موارد یاد شده بود و هرج و مرج و نداشتن رفاه و قحطی مواجه شدند.
بسیاری از آنها از این وقایع جان سالم به در نبردند: راز واقعی این جزیره این نیست که چگونه مجسمه هایی عجیب و غریب به آنجا رفته اند بلکه راز اصلی این است که رافانویی ها یا تمدن هایی با این قدرت چرا و چگونه از روی زمین محو می شوند؟
این تنها یکی از فرضیه های موجود بود ولی با زندگی امروزه ما: ارتباط خاصی دارد.
از سال ۱۹۵۰: جمعیت جهان ۳ برابر شده است و ما شکل بنیادی زمین را بیشتر از چند هزار سال زندگی مان بر روی آن تخریب کرده ایم.
نیجریه: بزرگترین صادر کننده نفت در آفریقا است و این در حالی است که ۷۰ درصد از جمعیت آن زیر خط فقر زندگی می کنند: ثروت در قلب این کشور پنهان است ولی مردم به آن دسترسی ندارند و این حقیقت شامل کل این سیاره ما می شود.
نیمی از جهان در فقر به سر می برد: در حالیکه بر روی منابع مصرف کشورهای ثروتمند زندگی می کنند.
لازم به ذکر است که موارد ذکر شده صرفا بررسی عوامل تخریب تعادل برروی زمین و علل اصلی بیماریها در کل جهان است و هیچ ارتباطی با مسائل سیاسی ندارد.
اگر از کشوری یا شهری یا منطقه ای نام برده شده صرفا تحت عنوان مثال و الگویی برای تشریح این فرایند: یعنی بر هم زدن تعادل بوده است.
حتی توسعه هم نتوانست این مشکل را حل کند و در ظرف ۵۰ سال فاصله فقیر و ثروتمند هر روز بیشتر از قبل شده است.
امروزه نیمی از ثروت جهان تنها در اختیار ۲ درصد از مردم جهان است.

آیا چنین بی عدالتی قابل توجه نیست؟
این بی عدالتی همان تخریب تعادل است و دلایلی برای مقیاس مهاجرت جمعیت وجود دارد که ما هنوز باید دقیقا آنها را بررسی کنیم.
شهر لاس وگاس در سال ۱۹۶۰: تنها ۷۰۰ هزار نفر جمعیت داشت: در حالیکه تا سال ۲۰۲۵ این جمعیت به ۱۶ میلیون نفر خواهد رسید.
لاس وگاس: یکی از شهر های چند ملیتی در جهان است که به سرعت در حال رشد است: مهاجران این شهر کشاورزانی هستند که به دلایل اقتصادی یا فرهنگی و یا به دلیل کاهش منابع طبیعی از زمین های کشور خود رانده می شوند.
این نوع جدیدی از رشد حومه شهری است که به دلیل اجبار اینگونه رشد کرده و نه بخاطر پیشرفت و شکوفایی و هر هفته بیش از یک میلیون نفر بر جمعیت شهرها در جهان افزوده می شود و از هر ۶ نفر اکنون ۱ نفر بر روی منطقه پر جمعیت فاقد بهداشت زندگی می کنند که در این مکانها دسترسی به نیازهای روزمره: مثل آب و بهداشت و برق وجود ندارد.
آیا هزاران سال بعد وقتی اشخاصی به تمدن ویران شده و نابود شده ما نگاه کنند به چیزی خواهند رسید که امروزه ما برای نابودی تمدن های گذشته رسیده ایم؟
چیزی مانند تمدن رافانویی ها؟
آیندگان نیز پی خواهند برد که ویران کردن منابع طبیعی باعث نابودی تمدن ما شده؟
ما به کاوش ذخایری ادامه می دهیم که نمی توانیم بدون آنها زندگی کنیم و داریم به گستره این کاوش ها هر روز بیشتر دامن می زنیم.
حتی در جاهایی که قبلا دست نخورده بودند و بهره برداری از آنجاها کار بسیار مشکلی بود و ما روش خودمان را عوض نمی کنیم.
ممکن است نفت تمام شود؟
هنوز قادر هستیم نفت را استخراج کنیم.
بزرگترین ماشین های خاکبرداری جهان هزاران تن شن و ماسه را جابه جا می کنند.
فرایند گرم و جدا کردن مواد از شن ها به میلیون ها متر مکعب آب احتیاج دارد.
مقادیر عظیمی از انرژی لازم است و آلودگی آن یک فاجعه و مصیبت بار است.
ضروری ترین کاری که به نظر می رسد که باید انجام شود این است که ذره ذره های نور خورشید را جمع آوری کنیم.
تانکرهای نفت کش بزرگتر و بزرگتر می شوند.
تقاضای ما برای انرژی مدام در حال افزایش است و برای نیازهای در حال افزایش احتیاج به کوره ای عظیمی داریم که آن هم به سوخت بیشتری نیاز دارد.
همه اینها بخاطر کربن است.

در چند دهه کربنی که جو زمین را به شکل کوره آتش در آورده و در طی قرن ها طبیعت آن را جذب کرده است و به حیات امکان تکامل می داد در حال آزاد سازی است که این فرایند باعث گرم شدن جو زمین می شود.
زمانی پیشرفت یک قایق یا کشتی تا منطقه ای از قطب در حد یک رویا و معجزه بود.
حمل و نقل: صنعت، جنگل زدایی و کشاورزی فعالیتهایی هستند که مقادیر عظیمی از دی اکسید کربن را آزاد می کنند: بدون آنکه متوجه شویم مولکول به مولکول این کربن قادر است شرایط جوی را تغییر دهد.
یخ های قطبی که تحت تاثیر گرم شدن زمین قرار گرفته اند اکنون کاملا قابل مشاهده هستند و این فرایند بسیار سریع اتفاق می افتد.
یخ های قطب شمال که آسیا و اروپا و آمریکا را به یکدیگر متصل می کنند در حال ذوب شدن و از هم جدا شدن است: پوشش یخ قطبی در حال نابودی است.
تحت تاثیر گرم شدن زمین این پوشش یخی ۴۰ درصد از ضخامت خود را طی ۴۰ سال از دست داده است و سطح ظاهری آن در تابستان سال به سال نازکتر می شود و احتمالا تا سال ۲۰۳۰ کاملا ناپدید خواهد شد.
اشعه های خورشیدی که قبلا از طریق صفحه های یخی بازتاب می شدند حالا به عمق آبهای تاریک نفوذ کرده و دمای آن را بالا می برند و گرمای زمین باز هم بیشتر تشدید می شود: این یخچال ها تاریخچه سیاره ما را در دل خود جای داده اند.
تراکم دی اکسید کربن در هیچ دوره ای به این اندازه زیاد نبوده است: آیا این استفاده بی رویه از منابع طبیعی زندگی همه موجودات زنده را تهدید نمی کند؟
موجودات زنده ای که در یک چرخه ای از تعادل حیات و زیستن هستند؟
تغییرات آب و هوایی این امر را سرعت می بخشد و در برخی از نواحی و مناطق قطبی توازن طبیعت کاملا از بین رفته است و وقتی تعادل نباشد تکامل از ما چه خواهد ساخت: در طی ۳۰ سال گذشته در منطقه قطب شمال پوشش یخی ۳۰ درصد از مساحت خود را از دست داده است: این گرمایش به سرعت رخ می دهد و آب تازه حاصل از این گرمایش به اقیانوس های نمکی سرازیر می شوند.
صفحه های یخی در گرین لند: ۲۰ درصد از آب های تازه زمین را تشکیل می دهند.
اگر این یخ ها ذوب شوند سطح آب دریاها تا ۷ متر افزایش خواهند داشت.
در گرین لند خبری از صنعت نیست: صفحه های یخی در گرین لند از فرایند گلخانه ای آسیب می بینند که در جاهای دیگر جهان تولید می شوند.
سیستم فعالیتهای ما به یک نقطه محدود نمی شوند و هر کجا که باشیم عواقب فعالیت های ما دامن گیر همه جهان می شود: جو زمین یکپارچه و غیر قابل تقسیم است.
این نعمت های خداوندی همگانی هستند: بین تمام موجودات زنده بر روی زمین.
دریاچه ها در گرین لند: رودخانه هایی که به یکدیگر پیوند می خورند و بر روی سطح پدیدار می شوند: قبلا تصور می شد که آب در پایین این سطوح دوباره به یخ تبدیل می شود ولی برعکس در زیر یخ جاری شده و صفحه یخی را به سوی دریاها حرکت داده و آنها را به کوههای یخی تقسیم می کنند.
همانطور که آب تازه صفحات یخی گرین لند به آبهای شور اقیانوس ها می ریزد سرزمینهای کم ارتفاع ساحلی به زیر آب می روند.
سطح آب دریاها در حال بالا آمدن است و با گرم تر شدن هوا وسعت آب افزایش یافته و تنها قرن ۲۰ باعث شده سطح دریاها ۲۰ سانتی متر بالاتر بیاید و همه چیز ناپایدار می شود.

برای مثال: صخره های مرجانی نسبت به کمترین تغییرات دمای آب بسیار حساس هستند: ۳۰ درصد آنها نابود شده اند: آنها یکی از حلقه های اساسی زنجیره ای موجودات زنده هستند: در جو زمین جریان های اصلی باد در حال تغییر جهت هستند.
چرخه های باران جا به جا شده و آب و هوای جغرافیایی دستخوش تغییر شده است.
ساکنان مناطق کم ارتفاع مانند کشور مالدیو بیش از همه در خطر هستند.
اگر سطح دریا همچنان با این سرعت بالا بیاید چه بر سر شهر های بزرگ مانند: توکیو که از پر جمعیت ترین شهر های جهان است می آید؟
هر سال پیش بینی دانشمندان بیشتر هشدار دهنده می شود: ۷۰ درصد از جمعیت جهان در مناطق ساحلی زندگی می کنند.
۱۱ الی ۱۵ شهر بزرگ در جهان بر روی نوار ساحلی یا کنار رودخانه قرار دارند.
با افزایش سطح دریاها نمک وارد آب شیرین شده و ساکنان منطقه را با کمبود آب آشامیدنی مواجه می کند: در این شرایط مهاجرت پدیده ای گریز ناپذیر است.
بی ثباتی وضعیت زندگی مردم را تهدید می کند.
در آفریقا: کوه کلیمانجارو: کوه جالبی است ولی ۸۰ درصد از یخ قله این کوه ناپدید شده است: در تابستان دیگر رودخانه ها جریان ندارند و کمبود آب بر روی زندگی مردم بومی منطقه تاثیر گذاشته است.
حتی در بلندترین قله های جهان در قلب هیمالایا برف و یخچال های دایمی در حال ذوب شدن هستند: بله این یخچال های طبیعی نقش بسیار مهمی را در چرخه آب ایفا می کنند که آنها آب را به شکل یخ در زمستان ذخیره کرده و در تابستان با ذوب شدن یخ ها آن را آزاد می کنند.
یخچال های هیمالیا: منبع اصلی بزرگترین رودخانه های آسیا هستند.
رودخانه ایندوس گنجینو.
رودخانه میگ گانگ.
رودخانه مکیزاکا.
رودخانه گانگ.

۲ میلیارد نفر برای آب آشامیدنی خود به این رودخانه ها وابسته اند و محصولات خود را با آن آبیاری می کنند مثل بنگلادش که بر روی دلتای گنجی و براهاما اوترا قرار گرفته است: این کشور مستقیما تحت تاثیر پدیده ای که در هیمالیا اتفاق می افتد و سطح آب دریا قرار دارد: اینجا یکی از پرجمعیت ترین کشور های جهان است که بر اثر گرمایش زمین شدیدا آسیب دیده است: مصیبتی که بر اثر سیل ها و طوفان های شدید و در حال افزایش به این منطقه وارد شده می تواند در حدود یک سوم از زمین ها را از بین ببرد و جمعیتی که از این پدیده آسیب دیده اند در نهایت باید محل را ترک کنند.
کشورهای ثروتمند نیز جان سالم به در نخواهند برد: خشکسالی همه سیاره را در بر خواهد گرفت: آسمان و انرژی چیزی نیست که بتوان با ثروت جایگزین کرد یا خریداری نمود: در استرالیا نیمی از مزارع هم اکنون درگیر شده اند.
ما در حال تخریب تعادل آب و هوایی هستیم که بیش از ۱۲ هزار سال به ما امکان رشد و تکامل داد.
آتش سوزیهای بزرگ بیش از قبل گریبان گیر شهرهای بزرگ می شوند.
این آتش سوزیها به گرمایش زمین دامن می زنند و با سوختن درختان دی اکسید کربن آزاد شده و سیستمی که آب و هوای ما را کنترل می کند به سرعت در نابودی قرار گرفته است چرا که عناصری که این سیستم به آن وابسته اند نابود شده یا در حال نابودی هستند و در سیبری هوا آنقدر سرد است که زمین فورا یخ می بندد و به این پدیده(یخ خاک) گفته می شود که زیر سطح این یخ خاک تاریخچه ای کهن قرار گرفته.
متان: گاز گلخانه ای دیگریست که ۲۰ بار از دی اکسید کربن قوی تر است.
اگر(یخ خاک) ذوب شود متان آزاد می شود و باعث می شود اثر گلخانه ای به شکل حیرت آور و غیر قابل کنترلی با سرعت هر چه تمام رشد کرده و ما به سرزمینی ناشناخته هدایت خواهیم شد و بشر هنوز برای معکوس کردن این فرایند فوق العاده مخرب و خطرناک فرصت و شانس دارد.
فرصت با ارزشی که مانند یک ابر در گذر است: اتفاقی که اکنون رخ داده است.
نتیجه رفتاری است که انسان در آیین چند قرن و به خصوص قرن اخیر نسبت به طبیعت و تعادل آن انجام داده.
آب و هوا و موجودات اولیه در نظمی دقیق نسبت به یکدیگر مربوط بوده اند و مشکل با بر هم خوردن این تعادل و پیوند به وجود آمده است بنابراین در گام نخست باید به طبیعت به عنوان مجموعه ای هماهنگ نگریسته شود که هرگونه آسیب به آن روزی به خود ما باز خواهد گشت و استفاده مسئولانه و در نظر گرفتن تبعات آن در پیکره نظام آفرینش می تواند ضامن بقاء آن در بهترین شکل آن باشد.
۲۰ درصد از جمعیت جهان مصرف کننده و ۸۰ درصد از منابع آن هستند.
جهان: ۱۲ برابر بیشتر از آنکه برای کمک به کشورهای در حال توسعه هزینه می کند برای مخارج نظامی هزینه می کند و هر روز ۵۰۰۰ نفر به علت مصرف آب آلوده در جهان میمیرند و یک میلیارد نفر به آب سالم دسترسی ندارند و یک میلیارد انسان در گرسنگی قرار دارند و بیش از ۵۰ درصد غلات جهان برای غذای حیوانات یا سوخت های طبیعی مصرف می شوند.
۴۰ درصد از زمین های زراعتی آسیب های طولانی مدت دیده اند و هر ساله ۱۳ میلیون هکتار از جنگل ها ناپدید می شوند.

یکی از هر ۴ پستاندار:
یک پرنده از هر ۸ پرنده:
یک دوزیست از هر ۲ زیست: در خطر انقراض کامل قرار دارند.
موجودات زنده هزار برابر سریعتر از روند طبیعی در حال نابودی هستند.
سه چهرام از مناطق ماهیگیری به طور کامل تخلیه شده و یا در خطر انقراض ثبت شده.
در طی ۴۰ سال گذشته: کلاهک یخی قطب ۴۰ درصد از ضخامت خود را از دست داده است و ۲۰۰ میلیون مهاجر به علت شرایط نامناسب آب و هوا تا سال ۲۰۵۰ خواهیم داشت.
بهای آنچه انجام داده ایم بسیار سنگین است و کسانی آنرا پرداخت می کنندکه اغلب خود در آن نقشی نداشته اند: امروزه شاهد کمپ های پناهندگی بزرگی به اندازه یک شهر هستیم که در بیابان ها پراکنده شده اند: آیا باید همواره برای حفظ جان بشر دیوار بسازیم: مانند دیوار چینی؟
دیوارهایی که بر روی خانه های دیگران می سازیم و بدون توجه به آنها برای خود زندگی راحتی را بنا میکنیم و حقیقت این است که برای بدبین بودن خیلی دیر است.
من می دانم که یک انسان به تنهایی قادر است هر دیواری را خراب کند.
در جهان از هر ۵ نفر: ۴ نفر به مدرسه می روند و بشر تاکنون چنین موقعیت آموزشی نداشته است: هر شخصی از فقیرترین تا غنی ترین می تواند علم را ترویج دهند.
لسوتو: یکی از فقیرترین کشورهای جهان است که نسبتا بیشترین سرمایه گذاری را در امر تحصیلات و کسب علم انجام داده است.
قطر: یکی از ثروت مندترین کشورهای جهان سرمایه گذاری وسیعی بر روی فرهنگ و تحصیل و تحقیق و اختراع انجام داده است: علم تنها منبع پایان ناپذیر است.
سازمان های غیر دولتی در مقابل رنج و سختی مردم ثابت کرده اند از نیروی قدرت طلبی ملل قدرتمند و ثروتمند بیشتر کارایی دارند.
منطقه: آنتارکتیکا در قطب جنوب با منابع در خطرش که در هیچ کشوری یافت نمی شود یک منبع طبیعی است که به صلح و علم اختصاصا یافته است و در طی عهد نامه ای که بین ۴۹ کشور نوشته شده: این گنجینه بین همه انسانها تقسیم شده است.
کشورها با تلاشی که کرده اند تنها توانسته اند ۲ درصد از آبهای اطراف را از آلودگی حفظ کنند و هر چند این مقدار زیاد نیست ولی ۲ برابر مقداری است که در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ انجام داده اند.
اولین پارک های حیات وحش یک قرن قبل به وجود آمده اند که بیش از ۱۳ درصد قاره ها را پوشش می دهند که این پارکها محیطی را درست می کنند که در آن فعالیت انسان با محافظت از دیگر گونه های حیات و خاک و مناظر طبیعی می تواند به یک قانون تبدیل شود.
این جنگل ها و دریاچه ها آب مورد نیاز شهر ها را تامین می کنند.
در کره جنوبی جنگل ها در طی جنگ نابود شده اند ولی به لطف برنامه ای جامع و ملی در جنگل سازی ۶۵ درصد از جنگل ها باز سازی و بیش از ۷۵ درصد از کاغذها بازیافت شده اند.

کاستاریکا: با سرمایه گذاری از زمین های خود محافظت کرده و همه سرمایه اش را وقف گردشگری طبیعی و حفاظت از جنگل های طبیعی کشورش کرده است.
گامائو: یکی از بزرگترین تولید کننده گان چوب در جهان است: در آنجا در هر هکتار تنها یک درخت قطع می شود.
این جنگل ها از منابع بزرگ اقتصادی در جهان است.
اما در این جنگل به درختان فرصت باز سازی داده می شود.
این برنامه به شرطی قادر است استمرار داشته باشد که مدیریت جنگل ها اجباری شود.
برای مصرف کنندگان و تولید کننده گان عدالت فرصتی برای بدست آوردن است.
وقتی تجارت عادلانه باشد: خریدار و فروشنده به یکسان سود خواهند برد.
همه قادر هستند پیشرفت کنند به شرطی که دست از تخریب منابع طبیعی برداشته و از نور خورشید بهترین بهره را برده و در بازگشت آنچه ویران کرده ایم در حقیقت کوشا و صادق باشیم.
با پول هر چیزی می توان خرید و با ثروت می توان آب را تا بیابان هدایت کرد.
ولی با ثروت هرگز نمی توان ذخیره منابع طبیعی زمین را مجدد از جایی خرید.
بنابراین این یک موضوع همگانی است و فقیر و غنی سهمی تقریبا مشترک دارند.
در لبه خط نابودی قرار گرفته ایم و اکنون زمان آوردن بهانه های روزمره نیست.
وقتی ذخایر زمین و هوا و خاک و دریاها و اقیانوس ها تمام شوند دیگر مهم نخواهد بود که شما فقیر هستید یا فردی غنی: همه ما درگیر این فاجعه هستیم و چگونه می توان بین افرادی که تنها وسیله آنها دست است و افرادی که محصولات خودشان را با ماشینهای مدرن که جایگزین انسان شده اند و کشت و برداشت می کنند عدالت برقرار نمود: باید مصرف کننده گان مسئولیت پذیری باشیم و به آنچه مصرف می کینم اندیشه کنیم: من نمیگویم مصرف نکنیم نه: ولی می گویم آگاه باشیم که این مصرف عواقب خواهد داشت و من کشاورزی را دیدم که می توانست با قدرت نیروی انسانی همه مردم جهان را سیر کند به شرطی که دامداری این محصولات را به دامهایش ندهد.
من ماهیگیری را دیدم که هم از میزان صیدش مراقبت می کند و هم از ثروت دریاها و اقیانوس ها محافظت می کند و من خانه هایی را دیده ام که انرژی مورد نیاز خود را خود تامین می کنند از باطریهای خورشیدی.
متاسفانه تنها ۵ هزار نفر در چنین خانه های خودکفایی زندگی می کنند.
مابقی شهرها خوشبختانه این را در دستور کار خود قرار داده اند.
امروزه تنها دولتهای اندک شماری برنامه انرژی های برگشت پذیر را در اولویت اصلی برنامه های خود قرار داده اند و میدانم ۸۰ درصد از انرژی که مصرف می کنیم از منابع انرژی های فسیلی است: در پر جمعیت ترین کشور جهان هر هفته ۲ نیروگاه با سوخت زغال سنگ ایجاد می شود.
در عین حال نیروگاه های دیگری را هم دیده ام که کربن حاصل از مصرف زغال سنگ را بجای فرستادن به جو زمین در خود زمین خالی می کنند.
آیا اینها راه حلی برای آینده است؟
هنوز کسی این را نمی داند و علاوه بر اینها یک نیروگاه برق دیدم که با گرمای درون زمین کار می کرد و انرژی خود را از زمین می گرفت.
من ژنراتور برقی دیدم که با دراز کشیدن بر روی امواج دریا از انرژی آن برای تولید الکتریسیته استفاده می کرد.
من جنگل توربین های بادی را در کنار ساحل یک دریا دیدم که ۲۰ درصد برق کشورش را تامین می کرد.
برخی کشورهای جهان از این سرمایه گذاری ۲٫۵ میلیون شغل ایجاد کرده اند.
کجا بر روی زمین باد جریان ندارد؟
و کجا نیروی رایگان خورشید را دریافت نمی کند؟
هزینه های صرف شده ای را در بیابان زیر نور آفتاب دیده ام.

همه چیز بر روی زمین به هم متصل هستند.
زمین به خورشید: منبع اصلی انرژی مرتبط و متصل است.
آیا ما نمی توانیم از گیاهان الگو و انرژی خورشید را به دست بیاوریم؟
خورشید در طی یک ساعت همان مقدار انرژی به زمین می دهد که تمام انسان ها در طی یک سال مصرف می کنند.
تا زمانیکه زمین وجود دارد انرژی خورشیدی هم وجود داشته و از بین نمی رود.
کاری که ما لازم است انجام دهیم این است که از تخریب زمین دست کشیده و به آسمان نگاه کنیم.
آنچه باید انجام دهیم آن است که از انرژی خورشیدی بیشترین بهره را ببریم.
این موارد و تجربه ها تنها چند مثال بودند ولی همگی حاکی از یک دانش جدید هستند: ماجرای جدید انسان که بر پایه تعادل و هوشمندی و عدالت در تقسیم منابع طبیعی استوار است و زمان آن رسیده که به یکدیگر بپیوندیم.
با نگاه به آینده و در نظر داشتن آنچه باقی مانده است می توان بخشی از گذشته را جبران کرد.
هنوز نیمی از جنگل های جهان را داریم و هزاران رودخانه و یخچال طبیعی و دریاچه و هزاران نجات یافته.
می دانیم که راه حل ها اینجا هستند و همه ما توان بازنگری را داریم و این به ما بستگی دارد که در آینده چه خواهد شد: اصلاح وظیفه ما است.
پس ما منتظر چه هستیم؟

شاید به ظاهر این داستان درباره طبیعت ربطی به اصول قطعیت نداشته باشد ولی قطعا به اصول مکانیک زمان مربوط است.
اگر دقیق بررسی شود حتم دارم همگی به نتیجه ای یکسان خواهیم رسید که نه تنها به اصول قطعیت مربوط می شود بلکه از آن هم فراتر بوده و حقیقت محض است.
اگر به دنبال علل بیماریها و عدم درمان یا بسیاری از سوالات دیگر خود هستید توصیه می کنم این داستان را از اول و با دقت بیشتری مطالعه کنید.
اجزاء و ساختار همه چیز در جهان با هم در یک راستا و در یک تعادل خارق العاده قرار دارند و ما تعادل اجزاء را بر هم زده ایم و این بهایی بسیار گران برای همه ما در پی خواهد داشت.

تمام اجزای کیهان با تمام آنچه دارد و ندارد: دیده میشود یا نمیشود متکی بر ۳ اصل است: ماهیت و ساختار و اجزا.
اجزا را نابود کنیم ساختار را نابود کرده ایم و وقتی ۲ عامل در زیر مجموعه عامل اصلی یعنی ماهیت نابود شود: ماهیت مجدد شروع به ساخت ساختار و اجزا خواهد کرد.
این برای کیهان شاید خوب باشد ولی قطعا برای انسان جز نابودی چیزی در چی نخواهد داشت.
زمان زیادی نداریم و بهتر است کشورها اختلافات خنده دار خود را کنار گذاشته و خانه ای که در آن زندگی می کنیم را نجات دهند و بجای سرکوب دانشمندان امکانات و تجهیزات و منابع مالی قرار دهند و صد البته آزادی عمل.
هیچ اندیشمند و سیاستمدار و روحانی قادر به نجات زمین نخواهد بود اگر اختلافات کنار گذاشته نشود.
بیاییم در طول تاریخ بشریت برای یکبار دست از حماقت و تعصبات جاهلانه دست برداریم و در کنار یکدیگر برای نجات تنها خانه ای که در عالم هستی داریم بجنگیم.
جنگی برای حیات زمین.

این مقاله ارایه شده توسط تیم دانشمندان انجمن علوم فیزیک ذهنی تحت عنوان یک گزارش رسمی به کمیسیون اقتصادی و خدمات اجتماعی سازمان ملل متحد بود.

* با احترام
پروفسور دکتر عبدالرضا شهرابی فراهانی
دبیرکل انجمن علوم فیزیک ذهنی
کمیسیون اقتصادی و خدمات اجتماعی سازمان ملل متحد
http://un-ma.com
از: فرهنگیان نیوز – تدبیر:
be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.