فاصله ۱۵ برابری میان دوسوی دهکها
جمع کل هزینههای ناخالص در یک خانوار دهک اول سالانه حدود ۷میلیون و ۸۰۰هزار تومان و در خانوار دهک دهمی بیش از ۱۰۸میلیون تومان است
آمارها نشان میدهد که فاصله هزینه تفریحی و فرهنگی ۱۰درصد خانوارهای کشور در سال ۹۴ حدود ۶۰۰برابر ۱۰درصد پایینی کشور بوده است. این آمارها همچنین نشان میدهد که خانوارهای دهک پایینی کشور ۴درصد از کل سبد هزینهیی خود را صرف بهداشت و درمان کردهاند.
به گزارش سلامت نیوز، به نقل از روزنامه تعادل: آمارهای جدید از بررسی بودجه خانوار مناطق شهری کشور در سال ۹۴ از سوی بانک مرکزی منتشر شد. این آمارها نشان میدهند که فاصله بیش از ۱۵برابر میان هزینههای دو دهک بالا و پایینی خانوارهای کشور وجود دارد. براساس آماری که بانک مرکزی بهتازگی منتشر کرده است، جمع کل هزینههای ناخالص بهطور متوسط در یک خانوار دهک اول (پایینترین دهک) بهطور سالانه حدود ۷میلیون و ٨۰۰هزار تومان است، درحالی که یک خانوار دهک دهمی (بالاترین دهک) بیش از ۱۰٨میلیون تومان در سال هزینه میکند. این امر نشان میدهد که نسبت نخستین و آخرین دهکهای درآمدی کشور فاصله بیش از ۱۴۰۰درصدی در میزان هزینههایشان وجود دارد.
۷۰درصد زیر میانگین هزینهها
طبق این گزارش، متوسط هزینه برای یک خانوار ایرانی (متوسط هزینه دهکها) حدود ٣۵میلیون تومان در سال است که این میزان هزینه را تنها سه دهک بالایی (هشتم، نهم و دهم) دارا هستند. این بدین معناست که میانگین هزینهها توزیع بسیار نابرابری دارد و ۷۰درصد افراد جامعه زیر این میانگین قرار دارند، بهطور دقیقتر متوسط هزینه میلیونی خانوارهای ایرانی اگر ٣۵میلیون تومان شده است نه به خاطر اینکه اغلب خانوارها درآمدی مشابه به این رقم دارند بلکه درآمد بالای دو دهک بالایی کشور بوده که میانگین را افزایش داده است. در آمار توصیفی در اینگونه موارد سراغ یک شاخص دقیقتر که توزیع را دقیقتر نمایان کند، میروند. شاخص میانه دقیقا به خاطر همین وضعیتها به کار میرود. میانه در اینجا در میان دو دهک میانی پنجم و ششم قرار دارد که همان عدد ۲۵میلیون تومان است. بنابراین میتوانیم حد وسط درآمد سالانه خانوارهای ایرانی را ۲۵میلیون تومان درنظر گرفت که بر این اساس ۵۰درصد افراد جامعه زیر این میزان هزینه قرار دارند و ۵۰درصد هم بالاتر از این میزان هستند. یکی از اقتصاددانان نیز معتقد است که میانه از میانگین توصیف بهتری از کل جامعه میتواند داشته باشد. داوود سوری اقتصاددان در این خصوص به «تعادل» میگوید: «تفاوت میان میانگین و میانه وقتی مهم است که نابرابری در جامعه بالا باشد به خاطر اینکه وقتی نابرابری زیاد است غالبا میانگین از میانه بالاتر قرار میگیرد در حالی که میانه شاخص مناسبتری برای جامعه بهطور کلی است.»
سوری ادامه میدهد: «بنابراین وقتی بخواهیم کل جامعه را توصیف کنیم میانه گویاتر و واقعیتر است اما وقتی قرار باشد میانگین و میانه را در میان دهکها بهکار گیریم چون نابرابری کمتر است این دو شاخص کمی، آنچنان به کار نمیآید.»
فاصله عمیق دهک دهم با کل جامعه
یکی از موضوعات جالبتوجه در جدول هزینه خانوارهای کشور در سال ۹۴ این است که از میانگین فاصله هزینهها در میان دهک اول تا نهم بهطور متوسط ۶میلیون تومان است اما وقتی دهک دهم را وارد این محاسبه کنیم حدود دو برابر میشود.
یعنی فاصله میان ده دهک هزینهیی ۱۱میلیون تومان میشود. این به وضوح نه تنها نشان میدهد که چگونه میانگین در اینگونه مواقع غیرواقعی است بلکه میگوید که دهک دهم فاصله بسیار زیادی با دهکهای دیگر جامعه دارد. فاصله هزینه بین دهک نهم و دهم حدود ۵۱میلیون تومان است، این درحالی است که دهک نهم با هشتم حدود ۱۴میلیون تومان فاصله دارد. از دهک هشتم به پایینتر هم فاصلهها از ۹میلیون تا ٣میلیون تومان در نوسان است.
فاصله طبقات در سبدهای هزینهای
آمار مربوط به بودجه خانوارهای شهری در سال ۹۴ حاکی از این است که بیشترین دخل خانوار بخش مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوختها هزینه میشود و بعد از آن بخش خوراکیها و آشامیدنیها بیشترین هزینه خانوارها را به خود اختصاص داده است. درخصوص ده دهک درآمدی کشور نیز این موضوع صادق است اما در دهک دهم کشور حدود ٣۴درصد کل هزینهها در بخش مسکن مصرف شده در حالی که دهک اول جامعه حدود ۵۷درصد کل هزینههای خود را صرف این بخش کردهاند. خوراکیها و آشامیدنیها دهک دهم ۱۷درصد و دهک اول ۲٨درصد از کل هزینههای آنها را تشکیل داده است. این آمارها همچنین نشان میدهد که تنها ۴درصد از کل هزینههای ۷میلیونی دهک دهم را بخش بهداشت و درمان به خود اختصاص داده است یعنی ٣۲۹هزار تومان. درخصوص تفریح و امور فرهنگی نیز دهک اول ۴۱هزار تومان و دهک دهم ۲۶میلیون تومان هزینه کردهاند که معادل فاصلهیی ۶٣۰برابری است.
توزیع جامعه در ۱۵طبقه
یکی دیگر از جداول بودجه خانوار که مرتبط با توزیع درآمد افراد جامعه است جدولی با عنوان «متوسط هزینه ناخالص سالانه یک خانوار برای گروههای مختلف هزینه در طبقات هزینه ناخالص» است. در این جدول توزیع درصدی خانوارها براساس ۱۵طبقه هزینهیی توصیف شده که در آن طبقه اول از هزینه صفر تا ۴میلیون و ۹٨۱هزار تومان و طبقه پانزدهم از ٣۶۴میلیون و بیشتر تشکیل شده است. این جدول نشان میدهد که ۱.۷۶درصد خانوارهای کشور در طبقه اول حضور دارند یعنی هزینه در میان صفر تاحدود ۵میلیون تومان در سال دارند. ۰.۱درصد نیز از افراد جامعه در طبقه پانزدهم هزینهیی کشور قرار دارند.
این جدول نشان میدهد که ۷۵درصد خانوارهای کشور از نظر میزان هزینههایی که در طول یک سال دارند، در پنج طبقه (چهارم تا هشتم) قرار دارند. این پنج طبقه از حدود ۹میلیون تا ۵۰میلیون تومان قرار دارند یعنی هزینه سالانه ۷۵درصد خانوارهای کشور در میان این دو رقم قرار دارد. به این صورت که در طبقه چهارم (۹ تا ۱٣میلیون) ۱۰درصد جمعیت، طبقه پنجم (۱٣ تا ۱٨میلیون) ۱۴.۵درصد، طبقه ششم (۱٨ تا ۲۵میلیون) ۱۷.٨درصد، طبقه هفتم (۲۵ تا ٣۶میلیون) ۱۷.۱درصد و طبقه هشتم (٣۶ تا ۵۰میلیون) ۱٣.۷درصد خانوارها قرار دارند. علاوه بر این، ارقام حاکی است که ۶۲درصد خانوارها هزینهیی در میان صفر تا ٣۶میلیون تومان دارند. از طرفی در ٣طبقه بالایی از این ۱۵طبقه، یعنی خانوارهایی که هزینه سالانه ۱٣۵میلیون و بیشتر در سال دارند حدود ۱.٣درصد کل جمعیت ایران را دارند. البته معلوم نیست این طبقهبندی ۱۵گانه بر چه اساسی انجام شده است چون فاصله میان هر کدام از طبقات مساوی نیست. داوود سوری نیز به این موضوع انتقاد میکند و میگوید: «برای محاسبات آماری توزیعی باید فاصله هر کدام از طبقات مساوی باشد تا بتوان از آن نتیجهیی واقعیتر استنتاج کرد اما این جدول بهدلیل نداشتن این خصیصه آنچنان قابل اطمینان نیست.»
سوری در پایان به این موضوع که گفته شده ۱۵درصد از قدرت خرید مردم در طول این سالها بازگشته، انتقاد میکند و میگوید: «این آمار به خوبی گویای واقعیت است بنابراین نباید به آمارهایی که از آمال و آرزوها بر میخیزد توجهی کرد چون این آمار و ارقام شواهدی هستند که نشان میدهند مخارج خانوارها ۶ الی ۷درصد افزایش داشته است درحالی که تورم هم بهطور متوسط در این سال حدودا ۱۲ الی ۱٣درصد افزایش یافته است. این آمارها گویای این واقعیت است که سفرهها کوچکتر شده و هیچ شکی در این نیست.» سوری تاکید میکند که جامعه اقتصادی ما جامعه برابری نیست.
از: اخبار روز