ف. م. سخن: آقایان فداییان خلق اکثریت! از پس اصلاح این اشتباه تاریخى هم بر نیامدید؟

شنبه, 27ام آذر, 1395
اندازه قلم متن

وضعیت عجیبى بر سیاست ایران حاکم است. هر کس کار خود را مى کند؛ هر کس حرف خود را مى زند؛ هر کس هر کارى کرده و هر حرفى زده را درست مطلق مى داند؛ هر کس اگر اشتباه مسلمى هم کرده باشد، بر درستى آن اصرار مى ورزد؛ هر کس که بر اشتباه کننده انتقادى وارد کند و خطاى راهى را که پیموده یا مى پیماید نشان دهد مورد غضب اشتباه کننده قرار مى گیرد. بعد، وقتى کار به جایى رسید که آن اشتباه، باعث خوردنِ ضربه اى هولناک، به خود آن کس شد، ناگهان گویى طرف از خواب جسته باشد، و در عالم بى خبرى به سر برده باشد، در چرخشى حیرت انگیز خط عوض مى کند و در مسیرى دیگر، باز روز از نو روزى از نو…

جالب اینجاست که بعد از تغییر خط، دیگر هیچ سخنى از خطاهاى گذشته نیست. تو گویى خط عوض کنندگان همواره بر این خط جدید بوده اند و هرگز راهى را اشتباه نپیموده اند. بازار توجیه و تفسیر و شانه خالى کردن از مسوولیت در چنین اوضاعى داغ است. محال است کسى را ببینید که مسوولیت خطاهاى خود را با صراحت و شفافیت بپذیرد و لااقل در مسیر جدیدى که مى پیماید، بر همان طبلى که در گذشته مى کوبیده، نکوبد و دست کم به نقد منتقدان گوش دهد و پیش از آن که کار به بحران و ضربه اى دیگر برسد، راه خود را تصحیح کند.

اکنون حکایت سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) است. سازمانى که اگر درست نگاه کنیم و خود «فداییان» درست نگاه کنند، نه «سازمان» است، نه «فدایى خلق ایران» است، و نه اکثریتى از یک جمع منسجم. یک اسم بى معنا و بى محتوا، که در گذشته معنى داشته و نام اش بر هدف اش و شیوه ى مبارزه اش منطبق بوده. اکنون راه و هدف و اندیشه چیز دیگر شده و اعضاى باقى مانده هم چیز دیگر شده اند، ولى این نام را همچنان با خود یدک مى کشند.

اگر هم از ایشان بپرسیم، کدام سازمان؟ کدام فدایى خلق ایران؟ کدام اکثریت؟ جوابى نمى شنویم. وقتى جوابى منطقى و روشن در کار نباشد، باید خود به توضیح برخیزیم که نکند نظرتان اکثریت این سازمان است که جمع شان زیر یک سقف در جلسه اى که بر آن نام با شکوه کنگره نهاده اند، صد نفر هم نمى شود! کدام یک از این خانم ها و آقایان حاضرند امروز زندگى متوسط خود را در غرب رها کنند و بار دیگر لباس فدایى بپوشند و براى فدا کردن جان خود در جهت اهداف مردمى و سوسیالیستى به ایران برگردند؟! از خانم ها و آقایانى که حوصله ندارند براى برگزارى کنگره سازمان شان در فلان کشور غربى، به یک کشور غربى دیگر و یا یک شهر دیگر سفر کنند، قطعا انتظار نداریم که بخواهند به ایران برگردند و جان خودشان را فداى خلق ایران کنند. این هم نباشد، باز راضى نیستیم که نه تنها فداییان بلکه هر دسته و گروه دیگرى، نپخته و نسنجیده عمل کند و به اسم فداکارى، جان اعضایش را به خطر بیندازد. قهرمانى براى ما، معنى اش احمقانه عمل کردن نیست.

بارى. فداییان در مورد اسم و رسم و هدف گذشته و امروز خود سکوت کرده اند و آن اسم پر رمز و راز دوران سلطنت را مانند شماره تلفنى قدیمى نگه داشته اند، تا لابد یادشان نرود که در گذشته، که بوده اند و چه کرده اند. دیگران هم در قبال این اسم، و اسامى بى محتوا و پوچ سازمان ها و احزاب دیگر سکوت کرده اند و فعلا همه با هم در این زمینه همزیستى مسالمت آمیز در پیش گرفته ایم. از انتقاد اساسى و روشنگر گذشته هم که خبرى نیست و انگار نه انگار که سال ۵٧ تا ۶٢ یى در تاریخ ایران بوده و این قسمت از تاریخ ایران و سازمان فداییان کلاً حذف شده است و یا به سازش آن روزها، رنگ مبارزه و ضدیت با جمهورى اسلامى زده شده است. این هم مهم نیست چون از سازمانى که کار خاصى در سطح کشور نمى کند، دلیلى هم ندارد که بخواهیم به صورت جدى گذشته ى خودش را نقد کند و از آن در جهت پیشگیرى از اشتباهات آینده ى خود و دیگران استفاده کند.

اما حداقل مى توانیم چند انتظار کوچک در ابتداى قرن بیست و یکم از سازمانى که در زمان اوج مبارزات خود، معبد جوانان به شمار مى آمد داشته باشیم. مثلا مى توانیم انتظار داشته باشیم، این سازمان، در جایى که لازم نیست حرفى زده شود، حرف نزند! تا به امروز ندیده ایم کسى یا سازمان و تشکیلاتى از حرف نزدن آسیب دیده باشد!

مثلا جریان خودمختارى سفیهانه و وطن فروشانه ى آذربایجان در سال ١٣٢۴ یعنى ٧١ سال پیش اتفاق افتاده است. تصور نمى کنم با این همه مصائب و بدبختى که مردم ایران گرفتار آن هستند، کسى یا گروهى یا تشکیلاتى از فداییان تقاضا کرده باشد، که نظر امروز خود را در باره سید جعفر پیشه ورى و حکومت خود مختار بیان کند. گمان هم نمى کنم صحبت در این باره یا اعلامیه صادر کردن در این خصوص، درد کسى را از جمله درد تاریخ ما را درمان کند، خاصه آن که حرف جدیدى هم قرار نیست زده شود، و دَرِ فداییان در خصوص این موضوع کماکان بر همان پاشنه ى سابق مى چرخد.

به عبارتى وقتى قرار نیست انتقادى از چیزى کنید، دیگر تاییدى که براى اکثریت مردم ایران ناراحت کننده و دل آشوبنده است چه دلیلى دارد؟ شما چیزى را قبول دارید که به طور قطع و یقین اکثریت مردم ایران قبول ندارند، خب آن چیز را براى خودتان نگه دارید و در دل مردم آتش نفرت نسبت به خودتان بر نیفروزید.

ولى فداییان خلق اکثریت از این یک کار هم عاجز هستند. نه تنها در این باره، اصلاح خطا نمى کنند، بلکه حتى سکوت کردن هم نمى توانند. البته هنوز هستند زنان و مردان سالخورده اى که شاید در آن زمان بچه و نوجوان بوده اند و به خاطر والدینشان یا زندگى در کشورهاى سوسیالیستى تعلق خاطرى به سید جعفر و فرقه ى دمکرات آذربایجان و شوروى دارند. ولى این هم دلیل خوبى براى حرف زدن تایید آمیز در باره ى حرکتى که یک تکه ى مهم و بزرگ از سرزمین ما را مى خواست جدا کند و به شوروى بچسباند نیست.

اعلامیه اخیر فداییان، با عنوان «اعلامیه گروه کار ملی- قومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) بمناسبت سالگرد ۲۱ آذر، تشکیل حکومت خودمختار در آذربایجان ایران» اعلامیه اى ست سراپا غلط و فریب و دروغ. خواندن این اعلامیه، حتى در قلب انسان هاى سوسیالیست غیر وابسته و مستقل، ایجاد اشمئزاز مى کند. حتى نمى توان باور کرد که بدنه ى فداییان، یعنى همان مختصر جمعیتى که امروز در خارج از ایران ساکن اند، صدور چنین اعلامیه اى را قبول داشته باشند و با محتواى آن موافقت کنند.

پلیدى فرقه دمکرات و سید جعفر و قصد و هدفى که براى جدا کردن آذربایجان از ایران داشتند، با هیچ آب زمزمى قابل پاک کردن نیست؛ آب زمزمى که اعلامیه فداییان مى خواهد با آن این پلیدى را در عصر اینترنت و آگاهى، از وجود منحوس فرقه و تشکیلاتش بشوید و پاک کند.

حتى اگر فداییان، ژست انتقادى هم بگیرند و مشکلات شوروى را در آن مقطع تاریخى، دلیلى براى سقوط پیشه ورى بنامند، موضوع را نه تنها بهتر نمى کند بلکه خراب اندر خراب مى کند:
«…اتحاد شوروی منافع ملی خود و کشورش را داشت و محضور [منظور فداییان خلق احتمالا «محذور» است] و نمی توانست به قراردادهای بین متفقین بعد از پایان جنگ جهانی دوم بی اعتنا باشد. به همین خاطر هم یکی از اشتباهات بزرگ و مهلک رهبران فرقه دمکرات آذربایجان اتکاه [اتکاء] غیر قابل قبول به اتحاد شوروی بود، که شکست جنبش خیلی سریعتر از آنی رقم خورد، که تصور میرفت…»

پرداختن به بقیه ى «استدلالات» این اعلامیه، جز وقت تلف کردن نیست. اگر قرار بود فداییان خلق موضوع را از زاویه اى که ما، به عنوان یکى از آحاد مردم ایران مى بینیم ببینند تا حالا دیده بودند. امیدى به این که در آینده اى نزدیک شاهد واقع گرایى و خوب را خوب گفتن و بد را بد گفتن از طرف هر کسى که هست باشیم نیست. این دوران ترصد و انتظار، بهترین زمان براى اصلاح خطاهاى گذشته است. اگر این اصلاح امروز صورت نگیرد، فردا که دوران اعتلاى جنبش مردم فرا برسد، براى انتقاد از خود و تصحیح خطاهاى گذشته و درس گرفتن از آن ها دیر خواهد بود.
از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. دوست عزیز با درود، این که بیانیه این سازمان باب میل شما نبود طبیعی است و جای نقد به جاست، ولی دلیل شما را برای توهین و تحقیر اعضای این سازمان نمی دانم، چه خوب و چه بد، چه بپسندیم و چه نپسندیم، این سازمان در حال حاضر جایگاهی دارد که حتی شما را هم به واکنش واداشته است. جالب است که در کشور های اروپایی وقتی جریان های سیاسی فقط ۲۵ درصد فصل مشترک دارند در کنار هم با هم کار می کنند و کشور خود را می سازند، ولی در کشور ما این جور رسم شده که یا ۱۰۰ درصد باید با من باشید و یا من حق دارم که علیه آن ها باشم، این چگونه استدلی است، که بعضی از ما ایرانی ها عادت کرده ایم برای جبران یا لاپوشانی ضعف های خود با له کردن هم دیگر خود را مطرح کنیم، شما به سازمانی اشاره داشته اید که به قول شما ۱۰۰ عضو در کنگره دارد البته اگر بخواهم دقیق تر بگویم ۱۰۰ کادر، که هر یک از این کادرها به تنهایی وزنه ای هستند در جنبش مدنی و سیاسی ایران، در خارج از کشور ازاتحاد برای دمکراسی گرفته، محوریت در فعالیت حقوق بشر، اتحاد جریان های چپ، اتحاد جمهوری خواهان و … در داخل کشور شما به من جریان مدنیت خواه مستحکمی را نشان بدهید که در آن نیرویی از فداییان حضور نداشته باشد، چه در بین جریان های کارگری، معلمان، نویسندگان، روزنامه نگاران و …. بنابراین امید وارم با نگاهی منصفانه و آموخته از فرهنگ دمکراسی و آزاد اندیشی بار دیگر به فقد خود اقدام کنید