کارناوال ۲۲ بهمن ۱۳۹۵: خوش باشی و تمسخر سیاست

یکشنبه, 24ام بهمن, 1395
اندازه قلم متن

​اگر مجموعهٔ فیلم‌ها و عکس‌های راهپیمایی‌های ۲۲ بهمن در طی ۳۷ سال گذشته را مرور کنیم یک تحول بسیار روشن را در این مجموعه مراسم می‌توان مشاهده کرد: افزوده شدن بر جنبه‌های نمایشی و زرق برق و آب رفتن جنبه‌های ایدئولویک و ارزشی آن. بخش زرق و برق بیشتر از دوران احمدی‌نژاد مورد توجه قرار گرفت و امروز در دولت روحانی به اوج خود رسیده است.

در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۳۹۵ تعداد پرشمار بادکنک‌ها از هر جنس و شکل و رنگ و طراحی (به شکلی که در رویدادهای سیاسی در ایالات متحده دیده می‌شود)، عکس‌های چند ده متر مربعی از اوباما و ترامپ برای رد شدن افراد از روی آنها، حضور برخی از افراد با لباس‌های محلی خود و حتی لباس‌های نمایشی (مثل تعزیه)، پرچم‌های رنگارنگ، پرچم‌های چند ده تا چند صد متری جمهوری اسلامی، لباس‌های همشکل گروه‌هایی از شرکت کنندگان (بالاخص دانش آموزان مدارس)، ابزار و آلات (مثل دوچرخه)، صدها تصویر تمام قد مقوایی (این بار نه از خمینی که چند سال پیش جنجال ساز شد)، و نمایش‌هایی مثل مشایعت داعشی در بند، مراسم عروسی، به راه انداختن آتش، و کمدی حقوق‌های نجومی، رنگ مالیدن به صورت (رنگ‌های پرچم ایران)، و غرفه‌های همیشگی توزیع غذا و نوشیدنی به نحو قابل توجهی افزایش داشته است. این تحول از چه چیزی حکایت می‌کند؟

این روند نه فقط در تهران بلکه در سراسر کشور قابل مشاهده است. نهادهایی مثل سازمان تبلیغات اسلامی که در سطح ملی فعال هستند این نگرش کارناوالی را درونی ساخته و دارند آن را به اجرا می‌گذارند. نهادهای دیگر دولتی مثل آموزش و پرورش، بسیج، و ادارات دولتی نیز که هریک سهمی در برگزاری دارند مشکلی با این کارناوالی شدن نمی‌بینند. چه کسی با «صفا کردن» حلال در حالی که هزینه‌اش را از جیب خود نمی‌پردازد می‌تواند مخالف باشد؟

روزی برای خوش بودن

هستهٔ اصلی شرکت کنندگان در مراسم حکومتی متشکل از چهار گروه اجتماعی است: ۱) کسانی که از منافع رژیم بیش از همه برخوردارند یعنی مقامات بلند پایهٔ حکومتی و دولتی (حدود ۱۵۰ هزار نفر) به همراه خانواده‌های آنها؛ ۲) کسانی که بخشی از منافع حکومتی به سوی آنها سرازیر می‌شود و امید دارند که از پلکان قدرت بالاتر بروند و نظام را نیز از خودشان می‌دانند یعنی روحانیون و نیروهای سپاهی و بسیجی و اعضای خانوادهٔ آنها (بسیاری از مقامات نظامی و پرسنل سپاه و بسیج با لباس شخصی در راهپیمایی حضور پیدا می‌کنند)؛ ۳) بخشی از قشرها همانند بازاریان و کاسب‌ها که همیشه مورد التفات حکومت بوده‌اند؛ نه نظارتی بر کار آنها وجود دارد؛ نه حقوق مصرف‌کننده‌ای هست؛ و نه مالیات چندانی می‌پردازند؛ و ۴) قشرها فقیر و حاشیه شهری که یک وعده غذای مجانی یا یک نوشیدنی و تماشای یک نمایش کوچک برای آنها مایه خوشی می‌شود.

چیزی که مشترک میان همهٔ این گروه هاست فراموش کردن وضعیت موجود (ذهنی و عینی) و دشواری‌هاست. امروز در جامعهٔ ایران مدیران با اتهام فساد و تاراج و بی‌لیاقتی، نیروهای نظامی و شبه نظامی با اتهام سرکوب و قصابی (در سوریه) و شکنجه، بخشی از کسبه با اتهام خالی کردن جیب مردم، روحانیون با اتهام فریبکاری و دروغ و فساد، و قشرها فقیر با وضعیت فلاکت بار زندگی در حاشیهٔ شهرها (حدود ۱۱ تا ۲۱ میلیون نفر بنا به آمارهای مختلف) و تورم و رکود و بیکاری رو به رو هستند. همهٔ اینها به یک روز شادی و خوشی نیاز دارند. ۲۲ بهمن به گونه‌ای که توسط دستگاه تبلیغاتی حکومت سر وسامان داده می‌شود قرار است این شادی و خوشی را فراهم کند.

عناصر کارناوال

کارناوال یک جشن و راهپیمایی خیابانی به مناسبتی خاص مثل آمدن بهار یا فصل درو یا سالروز رخدادی با چهار مولفه است: ۱) زرق و برق رنگ و طراحی لباس‌های خاص، عروسک‌ها، لباس‌های متحد الشکل (برای تحریک همبستگی اجتماعی)، بادکنک، و امور دیگری که در سیرک‌ها یا جوانان در مهمانی‌های خود به کار می‌گیرند؛ ۲) نمایش‌های کوچک و تأثیرگذار مثل کارهایی که تردست‌ها و شعبده‌بازان می‌کنند؛ مسابقه، جنگیدن‌های نمایشی و تمسخر و دست اندازی قدرتمندان؛ ۳) بازارچه‌هایی برای عرضهٔ غذا و نوشیدنی؛ و ۴) موسیقی و آوازخوانی‌های دسته جمعی.

این چهار عنصر هر سال بیش از پیش در راهپیمایی ۲۲ بهمن (و حتی در مراسم روز تاسوعا و عاشورا) در ایران مشاهده می‌شود. مقامات جمهوی اسلامی به این نکته وقوف یافته‌اند که دیگر در مراسم حکومتی نمی‌توانند آموزش ایدئولوژیک بدهند یا مردم را دیندارتر کنند یا نوعی حرکت اجتماعی با طرح مطالبات خاص ایجاد کنند بلکه واقع بین تر شده و به صرف آمدن گروه‌هایی به خیابان برای جا زدن به عنوان پشتیبانی از حکومت (به هر شکل و قیمت) قناعت می‌کنند. از همین جهت صنعت مراسم در ایران به شکل کارناوالی علاقه پیدا کرده و آن را اجرا می‌کند.

روزی برای به بازی گرفتن همه چیز

کارناوال در ایران نیز دقیقاً همان کارکردی را دارد که در نقاط دیگر دنیا: مبتذل سازی یا تحقیر آگاهانه کارکردهای متعالی اندیشه، احساس، سخنوری و نمایش برای شادی لحظه‌ای و فاصله گرفتن از قید و بندهای معقول برای تخلیهٔ روانی و احساسی. البته مردم دیگر نقاط دنیا از فردای کارناوال به سراغ زندگی معمول و جدی خود می‌روند و این کارها و لباس‌های مسخره یا اغراق آلود را فراموش می‌کنند اما در ایران برخی از این ابعاد به مراسم هر روزه تبدیل شده‌اند.

این رویداد درایران دقیقاً با مبتذل سازی سیاست و گردهمایی سیاسی و حرکت سیاسی در روزهای ۲۲ بهمن انجام می‌گیرد. حاکمان و امتیاز گیران از حکومت در این روز کسانی را بزرگ می‌دارند (انقلابی‌های ۵۷) که جمع بزرگی از آنها توسط خود این حکومت به قتل رسیده یا از کشور گریخته‌اند، شکست رژیمی را جشن می‌گیرند که جایگزین آن همهٔ کارهای مورد مخالفت آن را در مقیاس‌های وسیع تر انجام می‌دهد، و قدرت گرفتن کسانی جشن گرفته می‌شود که جز فلاکت و تنفر و خشونت و تحقیر و تقلب و دروغ به مردم عرضه نکرده‌اند. چنین جشن و بزرگداشتی تنها در معنای طنزآلود و فکاهی آن قابل فهم است. تنها بخش جدی این مراسم تشکر برخی از شرکت‌کنندگان از مردم آمریکا در اعتراض به حکم حکومت ترامپ مبنی بر عدم صدور روادید برای ایرانیان بود که از گزارش‌های رسمی حذف شد.

کارناوال اسلامی‌سازی شده

اما کارناوال جمهوری اسلامی اسلامیزه شده و حکومتی است. برای کارناوال ۲۲ بهمن ۱۳۹۵ میلیون‌ها پرچم و پوستر با رنگ‌های شاد (البته با شعارهای ضد آمریکایی و تجلیل از ولایت فقیه) چاپ شده بود، عروسک‌هایی از مقامات آمریکایی و اسرائیلی ساخته شده و در روی دست راهپیمایان حرکت می‌کرد (درست مثل عروسک‌هایی که در کارناوال‌های مذهبی در آمریکای لاتین به چشم می‌آیند) تا در نهایت در مراسمی به دار آویخته شوند (این بخش تمسخر قدرتمندان است اما نه قدرت حاکم بر ایران بلکه قدرتمندانی که به اعتراف حاکمان “هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند”)، هزاران دانش آموز با لباس‌هایی به رنگ‌های قرمز و سفید و سبز آراسته شده و به خیابان آورده می‌شوند (با هزینهٔ آموزش و پرورش)، چند مرد نقابدار همراه با گونی برای اعتراض به حقوق‌های نجومی رژه می‌روند، و خودی‌ها هر هنری دارند به صحنه می‌آورند تا مردم را سرگرم کنند (همه در چارچوب محدودیت‌های نظام).

بازارچه‌های غذا در ایران به جای حضور آشپزها و رستوران‌های خصوصی به کیوسک‌های دولتی تبدیل می‌شوند چون شرکت‌کنندگان انتظار غذا و نوشیدنی مجانی دارند و بخش خصوصی حاضر نیست چنین هزینه‌هایی را بپردازد. اصولاً بخش خصوصی‌ای به معنای واقعی در ایران وجود ندارد تا چنین کند؛ بخش “خصولتی “می‌داند که دولت باید این هزینه‌ها را بپردازد و دیگر زحمت نمایش به خودش نمی‌دهد.

به علت ممنوع بودن موسیقی شهروندی و کنترل ناشده بخش موسیقی کارناوال تا اطلاع ثانوی تعطیل است اما آوازخوانی جمعی با سرودهای انقلابی و اسلامی در جریان است. شعارهای داده شده از بلندگوها این مراسم آوازخوانی جمعی را کاملاً پیش‌بینی‌پذیر می‌سازند. البته در کارناوال‌های عاشورا و تاسوعا که هیئت‌های مذهبی دولتی (با بودجهٔ شهرداری‌ها و نهادهای نظامی و شبه نظامی) آنها را برگزار می‌کنند بخش موسیقی فعال تر است و جمعیت بیشتری را نیز می‌تواند جمع کند.

تعجب نکنید

اگر در سال‌های آینده دیدید در پایان راهپیمایی و در میدان آزادی کنسرت یکی از خوانندگان خودی (در عین حال مداح یا قبلاً مداح) برگزار شد، اگر سخنرانان (به جای یک سخنران رسمی دولتی) عمدتاً از ورزشکاران و هنرمندان و چهره‌های تلویزیونی انتخاب شدند، اگر روحانیون با عبا و ردای زرد و قرمز و سبز و کفش‌های کتانی زرد و نارنجی و قرمز و آبی در این مراسم شرکت کردند، و اگر پس از مراسم افراد شرکت کننده به کافه‌ها و رستوران‌ها رفتند تا به «صفا کردن» (داشتن فان) تا پاسی از شب ادامه بدهند تعجب نکنید.

اینها در واقع دنباله‌های مراسم کارناوالی هستند که در جمهوری اسلامی نیز همانند نقاط دیگر دنیا اتفاق می‌افتد تا مردم کوچه و بازاریک روز هم که شده خوش باشند و نظام هم به پشتیبانی از خود ببالد. وقتی اداره کنندگان یک مراسم بدان به صورت کارناوال نگاه کنند طبعاً دیگر مقتضیات کارناوال بدان بسط خواهد یافت همان‌طور که وقتی مراسم عاشورا و تاسوعا در ایران به تدریج به کارناوال تبدیل شد دیگر افراد برای نمایش لباس‌های مد روز (فشن حسینی) و آرایش سر و صورت خود بدان پا می‌گذارند.

از: رادیو فردا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.