حمید خواجه‌پور: لذاتِ ناگزیر

یکشنبه, 8ام اسفند, 1395
اندازه قلم متن

حمید خواجه‌پور، کارشناس حوزه سلامت

برخلاف آمار متوسط جهانی، شیوع سرطان معده در ایران رو به افزایش است. بالاترین شیوع سرطان معده از نوع کاردیا در دنیا متعلق به شهر اردبیل است. حدود ٧٠ درصد زنان و ۵٠ درصد مردان بالای ۵٠ سال ایران مبتلا به استئوپرز یا استئوپنی (پوکی استخوان و کاهش تراکم استخوان) هستند. بیش از نیمی از جمعیت ایران مبتلا به اضافه‌وزن هستند و… تمام جملات فوق برگرفته از کتاب «اپیدمیولوژی بیماری‌های شایع در ایران» که ازسوی انتشارات گپ و تحت سرپرستی دکتر پروین یاوری منتشر شده، هستند. این کتاب به‌عنوان مرجع رسمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی معرفی شده و مطالب آن کاملا مطابق با مطالعات انجام‌شده در سطح کشور و معتبرترین منبع در این زمینه به‌شمار می‌رود؛ کتابی که با توجه به هدف اصلی‌اش، آکنده از آمارهای ریزودرشت اپیدمیولوژیک بیماری‌ها در ایران و درمجموع حاکی از وضعیت نامناسب شیوع بیماری‌های غیرواگیر درسطح کشور است. کبد چرب، سرطان‌ها، مشکلات قلبی- عروقی و فشارخون، انواع سوءتغذیه، کم‌خونی، گواتر و… همگی در این دسته قرار می‌گیرند. هرچند عوامل گوناگونی در ایجاد چنین وضعیتی دخیل هستند، مهم‌ترین دلیل مرتبط و مشترک در رابطه با ایجاد چنین آمارهای خطرناک و نامناسبی را باید تغذیه غلط و عوارض ناشی از آن دانست.

در کشور ما با توجه به برخورداری روزافزون مردم از اطلاعات تغذیه‌ای و استفاده از انواع رسانه‌های جمعی یا مجازی، تعداد افراد بی‌خبر از اصول یک تغذیه متعادل، روزبه‌روز کمتر می‌شود، اما مشکل از کجاست؟ چرا تعداد عرضه‌کنندگان و متقاضیان انواع فست‌فود بیشتروبیشتر می‌شود و درمقابل، تعداد مبتلایان به بیماری‌های غیرواگیر با رشد همراه است؟ چرا همچنان شاهد مصرف خودخواسته و همراه با آگاهی مواد غذایی ناسالم از سوی اشخاصی هستیم که بدون‌شک از خطرات و عوارض استفاده از آنها به‌خوبی مطلع هستند؟ البته تغییر شیوه زندگی و افزایش تعداد خانواده‌های یک‌نفره، مشکلات کیفی متعدد در مواد غذایی موجود و در برخی موارد، نبود آگاهی کافی را می‌توان به‌عنوان دلایل این رشد آماری برشمرد، اما به نظر می‌رسد پدیده نوظهور پیروی از برنامه غذایی نامناسب با وجود آگاهی از مضرات آن، وابسته به عوامل روحی، روانی و اجتماعی بسیار پیچیده‌ای است که اساس آن برپایه نیل به «لذت» است.

این موضوع در مقام مقایسه با پدیده اعتیاد به سیگار از تشابهات بسیار زیادی برخوردار است و قطع این وابستگی اگر سخت‌تر از ترک سیگار نباشد چیزی در همان حدود است. منتها باید توجه داشت که لذت ناشی از خوردن غذا علاوه بر اینکه از قبح سیگار برخوردار نیست، تنوع بیشتری هم داشته و در دسترس تمام گروه‌های سنی قرار دارد، بنابراین مقابله با آن و اصلاحش سخت‌تر است و با توجه به اینکه از سنین پایین‌تری هم قابلیت آغاز دارد، شدیدتر و سریع‌تر در نهاد فرد حکم‌فرما می‌شود. از سوی دیگر باید به این نکته هم توجه کرد که این لذت کم‌کم دارد به تنها «لذت جایگزین» تبدیل می‌شود و چه‌بسا جای بسیاری از حرمان‌های احساسی و اجتماعی را که متأسفانه در جامعه کنونی ما به شکل چشمگیری نمود پیدا کرده‌اند، پر می‌کند و صدالبته که در این‌گونه مواقع، «پیتزا مخصوص» از «هویج آب‌پز» کارایی بیشتری دارد! بله، در شرایطی که یکی از لذت‌های روزانه ما پیشی‌گرفتن به هر قیمت از سایر ماشین‌ها در ترافیک صبحگاهی شده است، مسلما انباشتن دستگاه گوارش از انواع سموم، کاری طبیعی و حتمی خواهد بود و نتیجه نهایی و قهری این تسلط بی‌چون‌وچرای شرایط محیطی بر زندگی ما نیز همان رونق فست‌فودها و آمار بالای بیماری‌های غیرواگیر خواهد بود.
از: شرق


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.