حمیدرضا مسیبیان: نگاهی به اقدامات رضاشاه به همراه امنیت از مشروطه تا رضاشاه

شنبه, 28ام اسفند, 1395
اندازه قلم متن

خلاصه اقدامات کلی رضاخان و رضاشاه بعدی

 ۱-    امنیت در زمان مشروطه با ژاندارمری به شکل مناسبی تأمین و به دلیل جنگ ویرانگر جهانی اول دچار مشکل شدید شد. بعد از جنگ کشور باز در مسیر ثبات و امنیت حرکت می‌کرد و برخی طغیانگران محلی به سان نایب حسین کاشانی، شیخ محمد خیابانی، کمیته مجازات و… سرکوب شدند و امنیت در فارس برقرار شد. بعد رضاخان افسر بی‌سواد و گمنام در اسفند ۱۲۹۹ با کمک انگلیس کودتا کرد و روال ایجاد امنیت و اقتدار دولت مرکزی را ادامه داد و بر کشور مسلط شد. مواردی به سان سرکوب قیام جنگل و سمکو هم انجام داد که البته اینان قبل از رضاخان هم از دولت مرکزی شکست خورده بودند ولی به دلایلی چون دخالت خارجی باز قد علم کردند. بعد سیاست خارجی درست دولت موجب تضعیف اینان شد و با حمله قوای دولت به سرعت شکست خوردند و بعد از آن سایر قدرت‌های محلی تا حد زیادی حساب کار خود را کشیدند و موارد کوچک هم سرکوب شدند. خزعل در خوزستان هم به ظاهر در حمایت قاجار علیه رضاخان قد علم کرد و در نهایت با خواست انگلیس بدون اقدام نظامی تسلیم شد در صورتی حتی رضاخان بدون محافظ به کاخ او رفت و به راحتی امکان کشتن رضاخان وجود داشت. به این لحاظ در حالت کلی باید گفت اقدامات رضاخان برای امنیت حالت خیلی خاص و مهم نداشت و بخشی از روال طبیعی کشور توسط تمام حکومت‌ها بوده و هست. تاریخ معاصر ایران و حتی منطقه نشان می‌دهد یاغیان محلیِ فاقد پشتوانۀ خارجی با اولین حملات قاطع و گستردۀ دولت شکست خورده و توان مقابله با تجهیزات نظامی سنگین و لشکرکشی گستردۀ دولت را ندارند. مهمات آنان هم به مرور تمام خواهد شد مگر آنکه از خارج به آنان کمک شود که بیگانگان هم همواره بعد از مدتی با دولت‌های اصلی سازش کرده و کنار می‌کشند.

۲-    رضاخان بعد تبدیل به رضاشاه و دیکتاتور ایران شد و ضربات بزرگی به کشور زد که از جمله تمدید و اعطای امتیاز نفت ایران به انگلیس به مدت ۶۰ سال(تا ۱۳۷۲)، تمدید امتیاز شیلات شمال شوروی، تجزیه‌ها در بخشیدن سهم ایران در اروندرود و اراضی انتقالی نفت‌خیز به عراق، آرارات کوچک به ترکیه و بخشی از مناطق مرزی به افغانستان، قابل ذکر است. دیکتاتوری و تعطیلی مشروطه نیز فاجعه بود و آن هم در حالی که نظم و امنیت قبل از پادشاهی‌اش تأمین شده بود. اگر هم مشروطه ادامه می‌یافت اکنون ایران یک دموکراسی با ثبات با حدود یک قرن سابقه داشت. بگذریم از ظلم‌ها در حق مردم و عشایر و به خصوص اقوام که منشاء بسیاری حرکات تجزیه طلبانه و قوم‌گرائی گردید که این نکته مشکلات بعدی زیادی ایجاد کرد. مال‌اندوزی هنگفت او و تصرف بسیاری زمین‌ها و اموال کشور نیز جای خود دارد.

۳-    بابت اصلاحات داخلی زمان رضاشاه هم بسیاری موارد همچون دستگاه اداری و وزارتخانه‌ها، نظام آموزشی نوین و آموزش عالی و دستگاه قضائی مناسب و بالا رفتن وضعیت اجتماعی و تلاش آزادی زنان از زمان مشروطه و بعضاً قاجار به شکل مناسبی آغاز شده و در زمان رضاشاه ادامه یافتند. کارهای مثبتی به سان جشن‌های فردوسی و مرمت برخی اماکن باستانی هم انجام شدند. ولی باید توجه داشت مقایسۀ آمار کارهای عمرانی رضاشاه با قاجار هم کلاً اشتباه است زیرا اولاً صلح و پیشرفت علم موجب بهتر شدن وضع نسبت به قبل است چنان‌که در جمهوری اسلامی ده‌ها برابر کل قاجار و پهلوی کار عمرانی شده است. از این گذشته فقط درآمد نفتی رضاخان حدود ۲۰ برابر زمان قاجار بود. به این ترتیب پیشرفت نسبت به قبل کاملاً بدیهی است. در نهایت نکتۀ اصلی آن است که نه تنها این مسائل نیاز به دیکتاتوری نداشت، بلکه جامعه با آزادی و دموکراسی خیلی بهتر پیشرفت می‌کرد. کما اینکه پیشرفت کشورهای دموکراتیک بابت این مسائل بسیار بیشتر بوده و هست.

۴-    برای درک بهتر ضربات دوران رضاشاه می‌توان ایران را با همسایه ترکیه مقایسه کرد که درآمد نفت ندارد و مشکلات جنگ داخلی شدید با کردها دارد. حتی عثمانی در جنگ جهانی اول متلاشی شد که ترکیه بازماندۀ آن است. ترکیه اکنون با تمام مشکلات از بسیاری جهات از ایران جلوتر است. پس ایران با ادامۀ مشروطه و درآمد نفت اکنون باید یک کشور پیشرفته و دموکراتیک بود که در نتیجه اثرات منفی رضاشاه مشخص است.

خلاصه کلام آنکه امنیت ایجاد شده توسط رضاخان و رضاشاه بعدی گرچه خدمت بود اما عملاً بخشی از روال طبیعی کشور بود. امنیت در زمان مشروطه به کمک ژاندارمری تأمین و پس از پایان جنگ جهانی اول هم در آن مسیر حرکت شد و برخی یاغیان سرکوب شدند و رضاخان هم آن را ادامه داد. بعد از رضاشاه هم هر حکومتی که در ایران بر سر کار آمده امنیت را تأمین کرده که بتواند حکومت کند. در عین حال رضاشاه مشروطه را تعطیل کرد که ضربۀ بزرگی به ایران زد زیرا اکنون ایران باید دموکراسی ۹۰ ساله داشت. برای درک اثرات آن به ترکیه توجه گردد که همزمان با رضاشاه به مقداری ثبات بعد از جنگ جهانی اول رسید و اکنون بدون نفت و با وجود جنگ داخلی شدید باز از ایران جلوتر است. با توجه به این نکته و اقدامات دیگر رضاشاه همچون اعطای ۶۰ ساله امتیاز نفت به انگلیس، بخشش اروندرود به عراق و تجزیه مناطق دیگر چون آرارات کوچک و اراضی نفت خیز انتقالی، عدم استفادۀ مناسب از درآمد نفتی ۲۰ برابر قاجار(بر خلاف بزرگ نمائی اقدامات عمرانی او)، به جرئت می‌توان گفت حتی هیچ ایرانی در تاریخ معاصر ایران به اندازۀ رضاشاه به ایران لطمه نزده است.

 

مطالعه کتاب با فرمت پی دی اف

حمیدرضا مسیبیان(Hamosaieb@yahoo.com)

کرمانشاه – ۵ آبان ۱۳۹۵


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. دقیقا من جوان ایرانی منتظر رضا شاه بعدی هستم “نه رضا پهلوی!” غرب نشین بلکه رضا شاهی از داخل ارتش که این سرزمین بدون شاهنشاهی مقتدر ایرانگرا ملعبه دست تجزیه طلب دلال حقوق بشر وشماست