چرا قالیباف و رئیسی هر روز تندتر می شوند؟

دوشنبه, 18ام اردیبهشت, 1396
اندازه قلم متن

ایراهیم رئیسی نه تنها در ایجاد موج قوی انتخاباتی ناکام مانده، بلکه در رقابت با قالیباف هم کار سختی دارد

قالیباف نمیتواند به این آسانی از سبد رئیسی رای بگیرد و ناچار است سراغ سبد روحانی یا آرای خاکستری برود

اصولگرایان حامی محمدباقر قالیباف و ابراهیم رئیسی این روزها چند خصوصیت مهم دارند. نخست اینکه به تعبیر دقیق دکتر محمد جواد غلامرضا کاشی، بی خیال اسلامیت نظام شده اند، حرفی از فتنه نمی زنند، دنبال آنچه افتاده اند که عوام می طلبند؛ توسعه و آزادی و رفاه. وجه دوم شان این است که بزرگ ترین وعده های اقتصادی پس از انقلاب را گذاشته اند روی میز. جمع وعده های رئیسی و قالیباف می شود شبیه همان حرف هایی که آیت الله خمینی ۱۲بهمن ۵۷ در بهشت زهرا درباره آب و برق و اتوبوس را مجانی گفت. سوم اینکه از واردکردن هر نوع اتهامی که پیدا کنند به حسن روحانی خودداری نمی کنند، وابستگی به غرب، فساد مالی، بی عرضگی، بی عقلی، جاسوسی و …. تاکنون اتهام فساد جنسی به روحانی نزده اند. آخر اینکه در ادبیات اصولگرایان کمترین نشانه ها از سبک زندگی اسلامی-ایرانی، اقتصاد مقاومتی، استکبارستیزی، انقلابی گری و … که در سال های اخیر بیشتر از هر موضوع دیگر مورد توجه آیت الله خامنه ای بوده، وجود دارند. چرا چنین شده اند؟

نکته اول اینکه کاندیدای تازه آنها یعنی ابراهیم رئیسی نه تنها در ایجاد موج قوی انتخاباتی ناکام مانده، بلکه در رقابت با قالیباف هم کار سختی دارد. قالیباف که شانس بیشتری دارد، هنوز نتوانسته به حاشیه امنیت قوی برای برنده شدن در انتخابات برسد. او در مناظره ها نسبت به سال ۹۲ قوی تر و حتی بهتر از روحانی ظاهر شده ولی مشکل اصلی سبد رای اوست. قالیباف نمی تواند به این آسانی از سبد رئیسی رای بگیرد و ناچار است سراغ سبد روحانی یا آرای خاکستری برود، کاری که با توجه به تفاوت های سیاسی و فرهنگی دو طیف با او خیلی سخت است. در واقع مهم ترین مشکل قالیباف این است که از نظر سیاسی، کاندیدای هیچ حزبی نیست و از نظر اجتماعی، سبد رای پایه ندارد و باید از این و آن، رای بکند. در تمام نظرسنجی هایی که سایت های اصولگرا اعلام می کنند، تاکنون رای قالیباف به بیش از ۴۰درصد نرسیده است. محمدرضا باهنر، فعال اصولگرا هم خبر داده روند رای قالیباف ثابت است و رای رئیسی رو به رشد است. رشد رای رئیسی بیش از هر چیز برای قالیباف خطرناک است. هرچه رای این دو نفر به هم نزدیک تر شود، رقابت بین آنها شدیدتر می شود. اصولگرایان فعلا هدف در دسترس خود را بردن انتخابات به دور دوم گذاشته اند و دنبال برد در مرحله اول نیستند ولی خیلی روشن است که دو طیف داخلی چشم ندارند دیگری همراه روحانی به دور دوم برود. در این مسیر هرکدام سعی می کنند بیشتر و قوی تر مقابل روحانی قدعلم کنند و طبعا ناچارند ژست های همه پسند بیشتری بگیرند، بی خیال اسلام و رهبری.

دومین نکته مهم به تجربه سال ۹۲ باز می گردد. وقوع حوادث گازانبری و رشد ناگهانی رای روحانی در هفته آخر انتخابات، یک نوع هراس روانی در میان آنها ایجاد کرده و از همین رو با دادن وعده های حداکثری، حملات قوی و متعدد و تبلیغات وسیع در نظر دارند ذهن فعالان انتخابات را چنان درگیر کنند که حوادث هفته آخر نتواند تاثیر تعیین کننده ای از خود برجای گذارد.

نکته سوم اینکه نوع ورود دو چهره سبب شده که بازی مرگ و زندگی برای آنها رقم بخورد. درباره رئیسی شایعه رهبر شدن وجود دارد و قالیباف برای سومین بار است که دنبال آرزویش می رود. شکست تلخ او در سال ۹۲ از روحانی هم موضوع را به یک دوئل پر از زخم و کینه تبدیل کرده است. حتی رقابت روحانی و رئیسی را برخی رقابت زودهنگام برای رهبری آینده توصیف کرده اند. مهم نیست این توصیف ها چقدر واقعی باشند، مهم این است که به ادبیات انتخاباتی اصولگرایان سر و شکل می دهند؛ ادبیات انتخاباتی ای که پر از وعده های باورنکردنی شده، حداکثر نگرانی و ترس و بی اعتمادی را به جامعه تزریق می کند و چنان تصویر سیاهی از کارنامه ۳۸ساله جمهوری اسلامی ترسیم می کند که طرف اصلاح طلب را به دفاع از دستاوردهای جمهوری اسلامی واداشته و به اصولگرایان درباره تبعات چنین وعده هایی هشدار می دهند؛ موقعیت وارونه.

از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۲ نظر

  1. اگر دقت کرده باشید نظرات موافقان شرکت در انتخابات در کنار نظرات مخالفان آورده میشود تا همه استدلالات موافق و مخالف را بشناسند

  2. چرا سایت ملیون مقاله اى را منتشر میکند که نویسنده اش سابقه نویسندگى چند نشریه داخلى محافظه کار و اصولگرا را داشته و در متن مقاله با زبان بیزبانى سعى در حمایت ضمنى از استمرار طلبان به اصطلاح اصلاحطلب و کاندیداى آنها روحانى کرده و تمام سعیش این است که انتخابات هاى نمایشى ١٣٩۶ و ١٣٩٢ را یک انتخابات واقعى به تصویر بکشد؟ از ماست که بر ماست!