“آتش به اختیار”حرفِ تازه‌ای نیست

پنجشنبه, 1ام تیر, 1396
اندازه قلم متن

“آتش به اختیار” یک پدیدۀ فرهنگی – مذهبی در جامعه ماست. فقها به کمک سه بند از بندهای ده گانه بخش عبادتِ فروع دین، یعنی جهاد، امر به معروف و نهی از منکر بارها به سربازان امام زمان فرمان آتش به اختیار داده اند. آتش به اختیار خامنه ای ادامۀ آتش به اختیارهای خمینی ست که مردم فریبانه تر زیرپوشش جنگ نرم، سرکوب سخت را نیز هدف دارد.

****

فلسفۀ وجودی و اجرائی “آتش به اختیار” را بیش ازهرجای دیگرمی باید درپدیده های “جهاد” و” امربه معروف و نهی ازمنکر” که تا فروع دین درتشیع بالا کشیده شده اند، دید. جهاد انواع و اقسام دارد، ریز ودرشت، که به تجربه چیزی جزویرانگری و مرگ دستاورد نداشته است. جذابیت جهاد برای اهالی تشیع دراین است که “یکی ازدرهای ورود به بهشت است.” امربه معروف نیزبه امرِبه واجبات و مستحبات، یعنی آنچه ازنظرشرع اسلام (تشیع) خوب و”عقلانی” ست، اتلاق شده است، ونهی ازمنکرهم نهی ازمحرمات ومکروهات است، و چنان پُراهمیت که از حضرت علی نقل است :” کسی که دربرابرمنکر با دل و دست و زبان خویش اعتراض نکند، مرده‌ای است در میان زندگان”.

” آتش به اختیار” ابداع شده توسط حکومت اسلامی برای ” جهادِ حمله ای” و ” امربه معروف و نهی از منکرِ دست و زبانی” است، که خمینی و خامنه ای به سیاهه این سه ” فروع دین” اضافه کرده اند. رفتارجهادی و تروریستی نواب صفوی و گروه جهادی – تروریستی فدائیان اسلام و مشابهین اش نوعی آتش به اختیار اسلامی بود اما شکل سیاسی آتش به اختیار دراصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که: ” امربه معروف و نهی ازمنکر، وظیفه‌ای است همگانی و متفاوت برعهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت” خود را نشان داده است، با تعبیری که معاون ” کف گرگی”زنِ مجلس اسلامی ” آتش به اختیار دو طرفه” تعریف و تعبیر کرده است. اشکالِ عملی آتش به اختیار نیزدراعمالِ خرابکارانه و فشارها و کشتارهای گروه های ریزو درشت “حزب الله” تجربه شده اند.

رهبران حکومت اسلامی بارها، هم برای ارعاب و وحشت و هم به عنوان ابزاری برای رسیدن به قدرت و حفظ و تداوم آن، ازاین در بهشتی استفاده ها کرده اند. خمینی قبل ازانقلاب در شورش و بلوای ۱۵ خرداد۱۳۴۲ ازاین حربه استفاده کرد. وی تهدید ها وتبلیغ های جهادی به راه انداخت تا آنجا که از سوی جمع هائی از مردم ناآگاه جدی تلقی شد وتعدادی ازآنان جان خود درراه این تبلیغ ها هدردادند.( کشته شدن کفن پوشان باقرآباد ورامین که برای جهاد راهی تهران شده بودند، یک نمونه است.)

خمینی در کناربهره گیری ها ازحربه “جهاد”، از ابزارهای دیگر غافل نشد: ” امر به معروف و نهی از منکرنیز دو اصلی است در اسلام که همه چیز را می‌خواهد اصلاح کند. یعنی با این دو اصل می‌خواهد تمام قشرهای مسلمین را اصلاح بکند، به همه مأموریت داده، به همه، به تمام افراد زیر پرچم مأموریت داده که باید وادار کنید همه را به کارهای صحیح و جلوگیری کنید از کارهای فاسد.” (۱) . وی با ” اسم رمزهای” گونه گون فرمان آتش به اختیار می داد. برای نمونه در مورد روزنامه آیندگان گفت: “من دیگراین روزنامه را نمی خوانم” ، یعنی “حمله به این روزنامه “، که درعمل شاهد آن بودیم .(۲)

او بارها برای تحریک عوام الناس نعره زد و فرمان داد: ” مصالح مسلمین را نمی گذاریم به این امور از بین برود.”، “… ما مردم انقلابی نبودیم، اگر ما انقلابی بودیم اجازه نمی دادیم اینها اظهار وجود کنند، تمام احزاب را ممنوع اعلام میکردیم، تمام جبهه ها را ممنوع اعلام میکردیم…اگر ما از اول …قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و روسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و روسای آنها را به سزای خود رسانده بودیم و چوبه های داررا در میدان های بزرگ بر پا کرده بودیم.” (۳)

“…واجب است بر همه ما، برهمه شما که اگر توطئه‌ای دیدید و اگر رفت و آمد مشکوکی را دیدید، خودتان توجه کنید و اطلاع بدهید. وقتی که اسلام در خطر است، همه شما موظفید که با جاسوسی حفظ بکنید اسلام را…احکام اسلام برای مصلحت مسلمین است، برای مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام را در خطر دیدیم، همه‌مان باید از بین برویم تا حفظش کنیم. … حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. این حرفهای احمقانه‌ای است که از همین گروهها القا می‌شود جاسوسی که خوب نیست ، جاسوسی فاسد خوب نیست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است . ما الآن یک امانتی در دستمان است و آن اسلام است. عذر نداریم به اینکه ما بنشینیم کنار، بگوییم دیگران بروند حفظش کنند. امانت مال دیگران نیست. این امانت، امانتی است که خدا پیش ما نهاده‌، برای همه ما هست، نگهدارش همه ما هستیم…”، ” اگر صد نفر باشند و به سه تای آن ها مشکوک باشید هرصد نفر را بکشید.(۴) اگر ۵۰ هزار نفرهم کشته شوند باید حکومت روحانی در این جا برقرارشود و…(۵)

“…شما آقایان علما چرا فقط سراغ احکام نماز و روزه می روید ؟ چرا هی آیات رحمت را در قران می خوانید و آیات قتل را نمی خوانید ؟ قران می گوید بکشید ، بزنید ، حبس کنید ، چرا شما فقط همان طرفش را گرفته اید که صحبت از رحمت می کند ؟ رحمت مخالفت با خداست ! محراب یعنی مکان حرب، یعنی مکان جنگ ، ازمحراب ها باید جنگ پیدا شود ، چنانکه بیشتر جنگ های اسلام از محراب ها پیدا می شود . پیغمبر شمشیر دارد تا آدم بکشد….ما خلیفه می خواهیم که دست ببرد، حد بزند، رجم کند ، همانطورکه رسول الله صلی اله علیه دست می برید ، حد می زد ، رجم می کرد همانطورکه یهود بنی قریضه را چون جماعتی ناراضی بودند قتل عام کرد . اگر رسول الله فرمان داد که فلان محل را بگیرید فلان خانه را آتش بزنید ، فلان طایفه را از بین ببرید ، حکم به عدل فرموده است ….” (۶)

جنون جنایت درفرمان” آتش به اختیار ” خمینی به صادق خلخالی همان آغاز انقلاب رخ نمود. در فرمان به آخوندهای هیئتِ مرگ در فتوی کشتار سال ۶۷ به اوجی رسید که برای اطرافیان و پسرش هم باورکردنی نبود. پس از صدور فرمان قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، احمد خمینی از خمینی می پرسد: “…آیت ‏الله موسوى‏اردبیلى در مورد حکم اخیر حضرتعالى درباره منافقین ابهاماتى داشته‏اند که تلفنى در سه سوال مطرح کردند و…” (۷)

با نگاهی به آثارحجیم شده ی خمینی و اسناد و شواهد، تردیدی بر جای نمی ماند که فلسفۀ ” آتش به اختیار”ِ خامنه ای چیزی غیراز المثنیِ آتش به اختیارهای دوران طلائی خمینی نیست. سخن و فرمان خامنه ای حرف وعمل تازه ای نیست، شیوه خمینی درمواجه با دگراندیشان و روشنفکران و مخالفان بوده است، که بارها تکرار کرد که اگربه راه او نروند از مردم خواهد خواست راسا” علیه آن ها اقدام کنند، همان شیوه که ارعاب و وحشت، فشار و کشتار وخاک پاشیدن به چشم مردم بود. خامنه ای البته سیاست بازانه ترسراغ ” آتش به اختیار” آمده است: “.. بارها گفتیم نهى ازمنکر زبانى جایز و واجب و وظیفه همه است و در هیچ شرایطى هم ساقط نمى‌شود…آن روزى که لازم باشد مردم براى حادثه‌اى خودشان وارد عمل شوند، رهبرى صریحاً به آنها خواهد گفت.” (۸) . و در این راه نهادهای متولی آتش به اختیارافزون تر وسازمان یافته ترکرد: “ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر”، “شورای سیاست گذاری امربه معروف و نهی از منکر”، “سازمان امر به معروف و نهی از منکر” ” بسیج دانشگاهی و دانشجوئی” و ” میلیون ها بسیجی و ماموران لباس شخصی” و سربازان امام زمان و امام خمینی، که خامنه ای آن ها را به درجه افسری ارتقاء مقام داده است.

‏سیاست “آتش به اختیار” خامنه ای را دست کم در حمله سربازانِ هنوزافسر نشدۀ امام زمان و خمینی به دانشگاه ها، قتل های زنجیره ای، و سپس تر جنبش سال ۱۳۸۸ شاهد بودیم. امروزهمان سربازان افسر شده، افسران جوانی که:” فکرهم دارند،عمل هم دارند، توصحنه هم حضوردارند، اوضاع راهم می بینند، درچهارچوب هم کارمی کنند.” بسان لشکری که خمینی ان ها را ” فتح الفتوح انقلاب اسلامی” می خواند، به “عمل” دعوت شده اند. سخنرانی خامنه ای دردیداربا دانشجویان بسیجی و طرح پدیده آتش به اختیاررا بسیارانی نکته ای جدید وانمود کرده اند، تا درمنازعه های جناح های درون حکومتی در سهم بری از منابع قدرت کارکرد داشته باشد. در این دیدار خامنه ای دانشجویان اش را به تلاش جدی و همه‌جانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه تشویق کرد و گفت: “من به همه‌ی آن هسته‌های فکری وعملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسرکشورمرتّباً می گویم: هرکدام کار کنید، مستقل و به‌ قول میدان جنگ، آتش‌ به‌ اختیار.” ، و این ” مرتّباً” فرمان آتش به اختیار دادن، عمری به اندازۀ عمر حکومت اسلامی دارد، با این تفاوت که به ادعای وی امروزاین جوانان تربیت‌شده، ” جوان‌های دانشجو و افسران جوان جنگ نرم، در شرایطی هستند که “جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی مواجه است، جنگی که از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست…” .

درطول نزدیک به چهار دهه حکومت اسلامی، نخستین بار نیست و آخرین بارهم نخواهد بود که رهبران رژیم با حربه ” آتش به اختیار” ایجاد ارعاب و وحشت کرده اند و تشدید ضرب و شتم، شکنجه و کشتاردگراندیشان، روشنفکران و مخالفان سیاسی و عقیدتی را خبرمی دهند. تجربه کرده ایم هرگاه حکومت اسلامی ناتوان در پاسخگوئی به خواست ها و نیازهای اولیه مردم بود، هرگاه منازعه ها و چالش ها ی سیاسی بالا می گرفت، برای پیشگیری از شکل گیری وگسترش اعتراض ها و جنبش مدنی فرمان آتش به اختیار داده است. و یا هرگاه به تعبیر خودشان دروضعیتی قرار گرفتند که در نظامِ هماهنگی و کنشِ جامعه، اختلال به وجود آمد” و ” دستگاه محاسباتی مسئولان نظام اسلامی” دچار اختلال شدند، این سیاست به میدان کشیده شده است.(۹) و “گزاره‌های دینی که بر اساس روش اجتهادی از منابع دینی برداشت شده‌اند، به ویژه شاکله‌ى خمینی، یعنی اسلام ناب محمدّى به تقابل و نفى اسلام آمریکایى برخاسته” و با اتکال به ” عقلانیت انقلابی و اسلامی” فرمان ” آتش به اختیار” صادرشده است، تا حزب الله و دکتر الله کرم ها و افسران امام زمان ” شاکله ی امام ” وآیت الله خامنه ای را پیاده کنند.!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برخی ازمنابع:
۱- صحیفه خمینی، ج۱۰، ص۱۱۲
۲- اطلاعات، پنج شنبه ۲۰ اردی بهشت ۱۳۵۸
۳- ویدئو کلیپ سخنرانی خمینی :
http://www.youtube.com/watch?v=BEXdUz-CUWk&feature=player_embedded
خوزستانی ، مقاله تحریف کدام اندیشه ها، کدام ارزشها، محمد جعفری ۴-
۵- درس تجربه، ص۱۳۸/ سخنرانی در جمع گروهی از بانوان لنگرود،۵۸/۴/۲، صحیفه نور، ج ۷، ص ۱۸۲
صحیفه نور،ج۱۴،ص۳۷۶
صحیفه خمینی ، جلد ۱۵ ، صفحه ۱۱۶
۱۳۶۰ ۶- سخنرانی خمینی ،هفته وحدت،روز زایش محمد پیامبر مسلمانان سال
۷- نگاه کنید به سؤال و جواب احمد خمینی و خمینی در پانویس فتوی خمینی
۸- خامنه‌ای در مراسم تنفیذ حکم رئیس‌جمهوری ۱۱ مرداد ۱۳۸۰
۹- گزارش خبرگزاری تسنیم، شنبه، ۲۷ خرداد ۱۳۶۹ / پایگاه اطلاع رسانی ِ خامنه ای

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.