فرامرز دادرس: دیدار رضا پهلوی و سناتور مک کین، خود شیفتگی یا خود باختگی

شنبه, 3ام تیر, 1396
اندازه قلم متن


چندی هفته پیش هنگامی که سناتور جان مک کین با خانم مریم رجوی رئیس جمهور مجاهدین خلق درکشور آلبانی دیدار کرد و عکس یادگاری گرفت، این طرفداران سلطنت بودند که بیش از هر گروه دیگر اپوزیسیون ایران این دو تن را بباد ناسزا گرفتند و آنان را به خیانت و جنایت متهم کردند.

اما دیری نپائید که آقای رضا پهلوی اشتباه بزرگی مرتکب شد و به منظور رقابت با رقیب مجاهد خود به دیدار سناتور مک کین در سنای آمریکا شتافت و از این ملاقات عکس و فیلم یادگاری برداشت. ولی این بار خبری از اتهام و ناسزا در میان نبود، بلکه با ستایش از سناتور جنگ طلب آمریکایی در توهم رهایی ایران به دست سربازان آمریکایی، از این دیدار نمایشی استقبال کردند.

گویا در نظر سلطنت طلبان، جان مک کین سناتور جنگ طلب آمریکایی که پیشتر گفته بود: بمب، بمب، بمب،ایران. یکباره به سناتورجان مک تاجبخش ! تبدیل شده بود.

شگفتی در این بود که آقای رضا پهلوی در پایان پرسش های خبرنگار خود در جای خبرنگار قرار گرفت و پرسشی عجیب از سناتور آمریکایی مطرح کرد و از گالش آمریکایی ! ( گالش به معنی گاو چران در گویش مازندرانی و گیلانی می باشد) در خواست نمود که پیامی به نیرو های مسلح ایران بفرستد.

گفتگویی که در این باره گذشت به شرح زیر می باشد:

رضا پهلوی: سناتور اگر ممکن است من سؤال آخر را بپرسم. در ارتباط با همان مسائلی که درباره شان بحث کردیم.
در آینده و ایرانی متفاوت چه شرایطی برای اعضای دستگاه های نظامی، اعضای سپاه پاسداران، چه پیامی برای آنها با توجه به عنوان تغییر صلح آمیز مورد نظر دارید؟

سناتور مک کین: پیام من به آنان این است که تغییر در سراسر جهان در حال رخ دادن است و زمان تغییر در ایران فرارسیده است وقت اش رسیده که مردم ایران یک جامعه آزاد و باز داشته باشند به همراه یک دموکراسی کارآمد، وقت اش رسیده که یکی از بزرگترین تمدن های بشری امپراتوری پارس وارد قرن بیست و یکم شود.

نخست اینکه آقای ضا پهلوی چرا نمی تواند خود را کنترل کند و در جایگاه خویش باقی بماند و شیفته این است که کار های دیگران را هم خودش انجام دهد، حتی نقش خبرنگار را بازی کند.

دوم اینکه از چه زمانی تاکنون یک سناتور آمریکایی بایستی آینده نیرو های مسلح ایران را تعیین کند ؟

مگر ایران کشور عراق است که پس از سرنگونی رژیم آن به دست توانای مردم ایران، فرماندار آمریکایی لازم داشته باشد؟

چه کسانی اجازه می دهند که مک کین یا مک کین ها این چنین گستاخ شوند و به نیروهای مسلح ایران پیام بفرستند و آینده ایران را تعیین کنند؟ مگر مک کین فرماندهی یا محبوبیتی در میان نیروهای مسلح ایران دارد و یا این پیامبر آمریکایی را می شناسند؟

کسانی که بخود اجازه می دهند برای سوار شدن بر اریکه قدرت، استقلال و اعتبار ایران را پیشاپیش با هر بیگانه ای معامله نمایند بایستی بدانند که جایگاهی در قلوب مردم میهن دوست ایران ندارند و در پیشگاه مردم ایران مضحکه و در تاریخ از آنان به بدنامی یاد خواهد شد. این رفتار در ردیف جرایم خیانت ملی بشمار می رود و مستوجب محاکمه در دادگاه نظامی می باشد.

این خفت و خواری را چه کسانی می خواهند پس از سقوط آخوند ها بار دیگر بر کشور ما حاکم کنند ؟ مگر نیروهای مسلح ایران باید گوش شنوایی به آمریکایی ها داشته باشند؟ مگر در آینده ، آمریکایی ها باید بر نیرو های مسلح ایران فرماندهی کنند؟

بدنه نیروهای مسلح ایران ؛ ارتش، نیرو های انتظامی و حتی سپاه پاسداران، فرزندان خوب این آب و خاک هستند و سربلندی و اعتبار آنان موجب استقلال، امنیت و آرامش کشور می باشد.

بیست و سوم ژوئن ۲۰۱۷


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۲ نظر

  1. س (بقیه شو اجازه بدید نگم)

    ببخشید اگر اشتباه نوشتم شورای مقاومت، منظورم شورای ملی ایرانیان بود.
    ماشالا جیره‌خور کم نیست که. همینطور مثل علف خرس روییده. سازمام فلان و جمعیت فلان و حزب فلان و … .

  2. س (بقیه شو اجازه بدید نگم)

    آفرین. حرف دل من هم هست. من تا پارسال طرفدار ایشون (رضا پهلوی) بودم. اما ازش بدم میاد.
    ایشون خجالت نمیکشه، پدر و پدربزرگش به خاطر عدم تمکین به انگلیسیا و آمریکاییا اون عاقبتو پیدا کردن. رضاشاه به‌خاطر همکاری با ارتش رایش آلمان؛ محمدرضا شاه هم به خاطر اهدافی مثل تأسیس کارتل نفتی و گران کردن نفت و … .
    این آقا خجالت نمیکشه سر در آخور یوناتان مک‌کین می‌کنه…
    میگم تا پارسال، چون پارسال نکته‌ای رو متوجه شدم که بودار بود. یکی از بانوان به اصلاح بازیگر ایرانی، ۲-۳ سال پیش به آمریکا پناهنده شد. خب! ایشون احتمالن طبق معمول تازه پناهنده‌ها، شروع کرده بودن به مقاله نوشتن و تبدیل شده بودن به متفکر. و بازهم احتمالن طبق معمول بقیه بانوان تازه‌پناهنده، با اون بر و رو و چشم و ابرویی که داشتن، طرفدارانی (بادمجون دور قابچین هایی) در فضای مجازی جمع کرده بودن.
    من شنیده بودم که چنین شخصی مثل خیلیای دیگه به ناگاه متوجه شدن که باید پناهنده شن و از کشور رفتن، تا اینکه بعد از چند سال بعد به سفارت ایران یا دفتر حافظ منافع ایران و پاسپورت بگیرن و تو فیسبوک تیتر کنن «رأی میدم» و … . ولی اخب من ایشون رو نمیشناختم، تا اینکه شخص ساده دلی پارسال مقاله ای رو به من معرفی کرد که توسط یه دانشمند جامعه شناس نوشته شده بود. موضوعش جالب بود. راجع به قیاس ایران و عربستان بود. منتها مضمونش خیلی خیلی جالبتر بود. اینکه ایران باید راه عربستان رو پیش بگیره. حقوق بشر در عربستان هیچ مشکلی نداره و زنهای عربستانی خیلی راضی ین و مشکلی ندارن و تنها رانندگی نمیتونن بکنن که اونم مهم نیست و … ! وقتی که اون خزعبلات رو خوندم، اولین فکری که کردم این بود که خب طبق معمول یکی از اندیشمندان فعال سیاسی! ایرانی در غربت دوباره از عربستان داره پول و حمایت دریافت می‌کنه تا مزخرفاتی رو بنویسه و برای عربستان تبلیغ کنه. منتها اسم اون نویسنده بزرگو که خوندم به نظرم آشنا بود. کمی که فکر کردم یادم اومد ایشون همون خانوم بازیگر نه چندان معروف هستن. اسمشونو که گوگل کردم، دیدم که به‌به! عضو شورای مقاومت هم تشریف دارن! اونجا فهمیدم که شورای مقاومت توسط چه کسایی داره حمایت مالی و معنوی و تبلیغاتی میشه…
    خلاصه آقای پهلوی، کلاهتونو بالاتر بزارید…