تُف بر مصدق شارلاتان یا بر صادق زیباکلام؟

یکشنبه, 26ام آذر, 1391
اندازه قلم متن

sadeghzibakalam

هفته نامه نگاه پنجشنبه، شماره ۳۷

۲۳ آذر ۱۳۹۱

حقیقتش وقتی دیدم «نگاه پنجشنبه» از زبان پورفسور پیروز مجتهد زاده (عنوانی که برخی از رسانه های جناح راست دوست دارند به ایشان اتلاق نمایند) نوشته «تف بر مصدق شارلاتان» دلم برای خودم، برای خوانندگان نگاه پنجشنبه، برای این تعهدی که خودم برای خودم پنج، شش ماهی می‌شود ایجاد کرده‌ام که هرکاری داشته باشم یادداشت نگاه پنجشنبه را قلمی کنم و پس از فکس کردن نوشته، وقتی خانم «یلدا شایسته‌فر» آنرا برایم ای‌میل می‌کند مجددا وقت بگذارم و آنرا خط به خط بخوانم و اصلاح کنم که غلطی نداشته باشد، دلم برای همه اینها سوخت. سوء تفاهم نشود. همچنان به «نگاه پنجشنبه» و نوشتن برای آن افتخار می کنم؛ همچنان و بدون اغراق «نگاه پنجشنبه» را جدی ترین، دمکراتیک ترین و آزاد اندیش ترین نشریه روشنفکری در ایران معاصر می دانم. اتفاقا با چاپ مصاحبه هم موافق بودم. گله و نالیدنم از باب دیگری است. از این بابت بود که چرا در این نشریه از زبان یک پریشان روانی نوشته شد «تف بر مصدق شارلاتان». یک جورهایی احساس کردم «تف» بر «مصدق شارلاتان» پرتاب نشده بلکه بر صادق زیباکلام بی‌مایه و برسردبیر نگاه پنج شنبه پرتاب شده.

من اتفاقا مشکلی با پیروز مجتهدزاده ندارم. این دنیا و این مملکت پر از پیروز مجتهدزاده‌هایی است که سر و ته مصاحبه قریب به پنج هزار کلمه‌ای‌اش را که شما می‌خوانید محض نمونه یک کلمه حرف حساب، مستدل، منسجم و سنجیده که سر آن با تهش بخواند پیدا نمی‌کنید. این دنیا پر از هذیان‌گوهای روانی‌ای است که با توهین به دیگران خودشان را مطرح می‌کنند. آیا به جز هذیان‌گویی برای مطالبی که صرفا برخی از آنها را نقل می‌کنم می‌توان لغت و مفهوم دیگری را برای چنین ذهن بیمار ، متوهم و دایی جان ناپلئون زده به کار گرفت؟ دایی جان ناپلئون در مصاحبه اش می گوید:

– ۲۰۰ سال است که روشنفکران این مملکت گرفتار دامی هستند که انگلستان برایشان پهن کرده است؛

– مصدق و امیرکبیر تحت‌الحمایه انگلستان بودند؛

– انگلستان می‌خواهد روشنفکران به انگلستان فحش بدهند (و روشنفکران نفهم هم با افتادن در دام انگلستان دارند این کار را انجام می‌دهند)؛

– مصدق را بی‌بی‌سی معروف کرد؛

– هیچ‌کدام از مورخان ایران از جمله محمود محمود، عبدالله شهبازی و فریدون آدمیت سواد ندارند و بدون آنکه متوجه باشند آلت دست انگلستان هستند؛

– تمامی جریانات باصطلاح روشنفکری از حزب توده گرفته تا سایر چپ‌ها، جبهه ملی و مابقی( باستثنا مذهبی ها البته) همه دارند آگاهانه و یا حتی بدون که خودشان بدانند، برای انگلستان می‌دوند؛

– مصدق می‌خواست نفت ایران را به امریکا بدهد؛

– مصدق چون وابسته به اشراف قاجار بود مثل مابقی اشراف قاجار می‌خواست از پهلوی‌ها انتقام بگیرد؛

– تاریخ ایران یعنی مبارزه و انتقام‌گیری پهلوی‌ها از قاجارها و قاجارها از پهلوی‌ها؛

– اشغال سفارت امریکا توسط اصلاح‌طلبان صورت گرفت؛

اینها صرفا بخشی از هذیان‌های دکتر مجتهدزاده رئیس مرکز یوروسویک لندن و استاد دانشگاه تربیت‌مدرس است. او ضمن آنکه مورخان، فعالان سیاسی، روشنفکران، چپ‌گرایان، ملی‌گرایان و… را عوامل مستقیم و غیرمستقیم انگلستان می‌داند، در عین حال جریانات مذهبی و اسلام‌گرایان را کاملا از این جماعت نوکر و وابسته مستثنی می‌کند. چپ‌ها و ملی‌گرایان فریب‌خورده انگلیس هستند اما ماهیت حرکت‌های اسلامی را کاملا جدا و متفاوت از سکولارها و غیرمذهبی‌ها می‌داند. فقط اسلامی‌ها هستند که انگلستان نتوانسته آنها را ابزار منافع و مصالحش بسازد. او «مرگ بر انگلستان» را که چپ‌ها، مصدقی‌ها و ملی‌گرایان می‌گفتند را ساخته و پرداخته انگلستان می‌داند. اما «مرگ بر امریکا» را که اسلام‌گرایان می‌گویند را اصیل، انقلابی و درست می‌داند. وقتی مصاحبه‌گر به او می‌گوید که «ولی مرگ بر امریکا را هم ابتدائا چپ‌ها به راه انداختند» پاسخ می‌دهد که مرگ بر امریکای توده‌ای‌ها و ملی‌گراها با مرگ بر امریکای اسلام‌گرایان متفاوت است و مصاحبه‌کننده (ابوالحسن مختاباد) این را نمی‌فهمد! در مقابل مصدق که شارلاتان، عوام‌فریب، حقه‌باز و… بوده است، آیت‌الله کاشانی ملی، وطن‌پرست و درست بوده. ایضا شیخ فضل‌الله نوری هم انسانی فهیم بوده که اهل انتقام‌گیری و حذف دیگران نبوده. جالب است که «تصادفا» و فقط هم «تصادفا» همه آنان که مورد شماتت و نفی حاکمیت هستند (ملی‌گرایان، مصدق، حزب توده، روشنفکران، جبهه ملی، سکولارها و…) از دید جناب مجتهدراده مزدور، وابسته به بیگانه، عامل انگلستان، نوکر امریکا و… هستند و متقابلا آنان که مورد تایید حاکمیت هستند انسان‌های فهیم، آگاه، ملی و وطن‌پرست می باشند. البته هیچ‌کس از جمله هیات تحریریه نگاه پنجشنبه نباید فکر کنند که این امر تعمدی است و دکتر مجتهدزاده دارد مجیز دولتی ها را می‌گوید. خیر. این امر کاملا تصادفی است. او «تصادفا» به کسانی که مورد نفرت دولتمردان هستند توهین می‌کند و «تصادفا» از کسانی که مورد تایید دولتی ها هستند تجلیل می‌کند. هیچ‌کس نباید این را به معنای مزدوری دکتر مجتهدزاده برای دولت قلمداد کند چون خدا وکیلی هم مصدق، هم ملیون و روشنفکران و هم چپ‌ها واقعا هم مزدور بوده اند و همچنان هم هستند. والا دکتر مجتهدزاده یک اندیشمند مستقل و یک دآنشگاهی آکادمیک و صاحب‌نظری است که دیدگاه‌ها و نظریاتش همه مبنای علمی دارند و بر اساس سال‌ها تحقیق به دست آمده‌اند و اصولا او به فکر تنها مساله‌ای که نیست تملق و مجیز گویی اصحاب قدرت است.

نه، من مجتهدزاده را مدت‌هاست که می‌شناسم و از او جز اینکه مصدق را شارلاتان و روشنفکران را وطن‌فروش و متقابلا کاشانی را وطن‌پرست خطاب کند انتظار دیگری ندارم. این هذیان‌های تب آلودیی هم که او در مصاحبه اش با نگاه پنج شنبه به هم بافته نه اولین بار است که تراوش شده و نه آخرین بار خواهد بود. مشکل من در حقیقت با سردبیر «نگاه پنجشنبه» آقای سیدعلی میرفتاح است. در واقع بیش از آنکه شارلاتان خطاب کردن مصدق از سوی مجتهدزاده مرا منقلب نمود (که ننمود) این جمله آقای میرفتاح در توصیف دکتر مجتهدزاده بود که آتشم زد. آقای میرفتاح در مقدمه مصاحبه می نویسند:

«درباره آقای دکتر مجتهدزاده یک نکته بارز است و آن اینکه او در این سال‌ها بیش از هر کارشناس سیاسی دیگری سنگ منافع ملی را به سینه زده است.»

با همه احترامی که آقای میرفتاح برای شما قائلم ، فکر می‌کنم شما این را برای توجیه توهین‌های جناب مجتهدزاده به مصدق، روشنفکران، جبهه ملی، حزب توده، امیرکبیر و… به کار گرفته‌اید. خوب است جناب‌عالی برای خوانندگان «نگاه پنجشنبه» مختصری از سنگ‌هایی که مجتهدزاده برای منافع ملی ایران به سینه زده توضیح دهید. جناب میرفتاح، آیا به نظر شما فحاشی و توهین به اعراب( کاری که پورفسور مجتهد زاده علی الدوام انجام می دهند) به بهانه اینکه چرا گفته‌اند سه جزیره به آنها تعلق دارد و چرا خلیج فارس را «خلیج عربی» خوانده‌اند خدمت به منافع ملی است؟ آیا به نظر شما بیرون ریختن عقده‌های نژاد پرستی ضدعربی و ضداسلامی به بهانه دفاع از سه جزیره دفاع از منافع ملی است؟ جناب میرفتاح نیازی به عذرخواهی در قبال توهین‌های مجتهدزاده به دکتر محمد مصدق قهرمان ملی ایران ندارید. حقیقتش را بخواهید کسی توقع بیشتری از مجتهدزاده ندارد. او نه اولین کسی است که به مصدق این گونه می‌تازد و نه آخرین فرد خواهد بود. نمی‌دانم سن شما به سال‌های نخست انقلاب قد می‌دهد یا نه که چگونه مرحوم دکتر حسن آیت، دکتر عبدالمجید دیالمه، فدائیان اسلام و خیلی‌های دیگر مصدق را مصدق‌السلطنه، فراماسون، انگلیسی، امریکایی، بی‌دین و… می‌خواندند.

نه آقای میرفتاح خیلی نیازی نیست از مصدق دفاع کنید. مصدق نیازی به دفاع سیدعلی میرفتاح و صادق زیباکلام ندارد. من و شما خیلی کوچک‌تر و حقیرتر از آن هستیم که شرف و افتخار دفاع از دکتر مصدق را داشته باشیم. شما فقط لطفی کنید به بنده و خوانندگان یک توضیح مختصری در شماره آینده بدهید که این مدال طلای دفاع از منافع ملی را چگونه و بر چه اساسی بر گردن جناب پورفسور پیروز مجتهدزاده رئیس مرکز معظم ، جهانی و بین المللی «یوروسوویک لندن» آویختید؟

دکتر صادق زیباکلام


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.