افزایش فشار جمهوری اسلامی بر دراویش ایرانی

دوشنبه, 26ام تیر, 1396
اندازه قلم متن

هفته ای که گذشت وب سایت «مزار سلطانی» و همچنین وب سایت «مکتب عشق»، که هر دوی آنها متعلق به طرفداران طریقت نعمت اللهی گنابادی است، توسط «کمیته فیلترینگ ایران» از دسترس مخاطبانش خارج شد. این سایت ها مطالب صوتی و تصویری دکتر «نورعلی تابنده»، قطب دراویش نعمت اللهی و همچنین دروس مشایخ این طریقت را برای طرفدارانش به اشتراک می گذاشت.

در پی فیلتر شدن این دو وب سایت که بر اساس ماده بیست و سوم قانون جرائم رایانه ای و از سوی «کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه» انجام شده، انتشار محتوای کلاس های تصوف و عرفان اساتیدی همچون دکتر «رضا تنابنده»، دکتر «علی محمد صابری» و دکتر «حشمت الله ریاضی» نیز مسدود شدند.

«محمد شریفی مقدم»، فعال دانشجویی و فعال حوزه دراویش ساکن تهران، به ایران وایر می گوید این مسئله، نخستین موج فشار سال جاری بر جامعه دراویش ایران نبوده و مطمئنا آخرینش هم نخواهد بود. سالکان طریقت نعمت اللهی گنابادی تا امروز چند ماه سخت و دشوار را از سر گذرانده اند.

او به مواردی همچون «حصر خانگی و ممنوعیت از سفر «نور علی تابنده» ، قطب دراویش گنابادی »،«بایکوت خبری جامعه درویشان و فیلتر کردن اغلب منابع خبری آنها»، «محرومیت از تحصیل درویشان» و بازداشت تنی چند از رهروان این طریقت اشاره کرد که در طول چند ماه گذشته توسط نیروهای امنیتی اتفاق افتاده است.

بازداشت «احمد مرادی» در حاجی آباد هرمزگان و توقیف تمثال ها و نشانه های مذهبی در منزل او ، بازداشت «محمدعلی شمشیرزن» در تبعیدگاه مادام العمرش، شهر بندرعباس، حمله به منزل «کاظم دهقان» در شهرستان کوار که محل برگزاری مراسم مذهبی این گروه عرفانی است و محاصره مدام درویشان ساکن این منزل که برای انجام مناسک مذهبی گرد هم جمع شده اند، افزایش فشار بر دراویش شهر قم و احضار چندین باره«اصغر خداداده» که در این شهر، مجاز به اجرای نماز دراویش طریقت گنابادی است، حمله به گلخانه «امیرعلی محمدی لباف» از دراویش گنابادی ساکن قم و ایجاد رعب و وحشت برای کارکنان این گلخانه، نشانه های افزایش فشار یک سال اخیر بر پیروان این طریقت مذهبی است.

«محمد شریفی مقدم» می گوید واقعا نمی داند به کدام یک از این نابسامانی ها و فشارها اشاره کند: «آنها اساتید و دانشجویان ما همچون فرشید یداللهی، مصطفی دانشجو، دکتر شهرام پازوکی و علی محمد صابری را از تحصیل و تدریس بازداشتند، دکتر «محمدعلی طاووسی» را از محل کارش در سازمان میراث فرهنگی به جرم درویش بودن اخراج کردند، هفت نفر از دراویش شهرستان کوار را به شهرهای دور و نزدیک تبعید کردند، و نه تنها به این تبعیدها بسنده نشد، بلکه یکی از دراویش تبعید شده را بازداشت کرده و در زندان نگهداری می کنند.»

منظور او بازداشت «محمدعلی شمشیرزن» به شهر بندرعباس است. آقای شمشیرزن، هیجدهم دیماه ۹۵ و در حالی که به طور مادام العمر به شهربندرعباس تبعید شده بود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و کماکان با وضعیت بلاتکلیف در زندان بندرعباس به سر می برد.

مقامات قضایی در خصوص پیگیری مکرر خانواده این زندانی و این که چرا بازداشت موقت او شش ماه به طول انجامیده و تا به حال این زندانی نه تفهیم اتهام شده و نه دادگاهی برایش تشکیل شده ، پاسخی نداده اند.

«رحمت فخرآبادی» درویش پیرو طریقت گنابادی ساکن شیراز هم معتقد است حکومت تحمل هیچ صدای متفاوتی را ندارند: « سنی مذهب باشد، بهایی باشد، درویش باشد یا هر مرام دیگری؛ تفاوتی نمی کند. هر کسی که خارج از چهارچوب آنها باشد نه حق زندگی دارد، نه امکان ادامه تحصیل نه امکان معامله، آنقدر فشار می آورند تا احساس تفاوت کنی در جامعه و خودت، باعث امحا و انزوای خودت بشوی. یا دست و پایت را می گیرند و می اندازند در زندان، یا مغازه ات را می بندند، جواز کسب و کارت را باطل کرده و نفی بلدت می کنند.»

او به تبعید و نفی بلد به عنوان شیوه معمول حاکمیت برای برخورد با دراویش گنابادی اشاره می کند: «محدودیت و ممنوعیت در انتخاب محل سکونت و سفر، همیشه هم با حکم دادگاه نبوده و الزاما شفاف نیست و فقط شامل قطب طریقت نمی شود، بلکه بسیاری از بزرگان و مشایخ طریقت گنابادی به شکل رسمی و غیر رسمی و زیر پوستی، حق رفت و آمد و مسافرت ندارند و در یک شبه حصر خانگی به سر می برند.»

تخریب مکان های مذهبی یک شیوه دیگر است، مانند تخریب حسینیه دراویش قم، بعد از آن اتفاق «سیداحمد شریعت» را که ساکن شهر قم بود به تهران فرستادند و دیگر مانع برگشتش به قم شدند: «سید علیرضا جذبی را که با خانواده اش در اصفهان زندگی می کرد را هم به تهران راهی کردند و اجازه ندادند به خانه و زندگی اش برگردد، «کاظم دهقان» را به زاهدان تبعید کردند، «حمید آرایش» را به اهواز، «محسن اسماعیلی» را به دزفول، «محمدعلی دهقان» را به زابل، «محمدعلی صادقی» را به مراغه، «ابراهیم بهرامی» را به سردشت و بسیاری دیگر که مجالی برای ذکر اسمشان نیست و مثنوی صد من کاغذ خواهد شد.»

«محمد شریفی مقدم» در پاسخ به این سوال که چرا حاکمیت، دراویش گنابادی را برنمی تابد و به بهانه های مختلف، آنها را تحت فشار و ارعاب می گذارد، به «برادری، مودت، رفاقت و از خودگذشتگی» مابین خودشان اشاره می کند که امکان «حرکت های جمعی» را مابین دراویش فراهم می آورد: «احساس خطر آنها به مسلک درویشی برمی گردد. اهالی عرفان و تصوف نگرشی مبتنی بر از خودگذشتگی و درویشی دارند، آنها از خودشان می گذرند و حیات و مماتشان با خواسته جمع و برادران و خواهرانشان معنا پیدا می کند، حرکت های جمعی و حمایت هایی عمومی آنها از همدیگر، احساس خطر حاکمیت را برمی انگیزد.»

مصطفی دانشجو ، وکیل جامعه درویشان اما می گوید مخالف و ضدیت با مکتب درویشی، ریشه تاریخی دارد: « از زمان پیامبر تا امروز به جز عده قلیلی از بزرگان که گرایش به مکتب درویشی داشته اند، مثل «سید حیدر عاملی» و «سید بحرالعلوم» اکثر آنها در پی مخالفت با تصوف بوده اند واین مخالفت ها غالبا جنبه سیاسی دارد.»

به گفته دانشجو، اهل شریعت خود را متولی مذهب تشیع می دانند و ساختار فکری انحصارگرایانه این قشر، هر نوع نگرشی را خارج از حیطه قدرت خودش برنمی تابد و تصوف را برای حیات اجتماعی خودش یک خطر و تهدید تلقی می کند: « برخی شان معتقدند کتاب مثنوی نجس است و سعدی و حافظ را خارج از دین و سهروردی و حلاج را مرتد و زندیق می دانند. آنها دین و شریعت را فقط در وجه فقهی خلاصه کرده اند.»

او مخالفت های شخصی برخی چهره های مذهبی با نورعلی تابنده را مهم می خواند ولی موضوع مهم تر را ریشه های اجتماعی موضوع می داند و می گوید عملکرد ناصواب حکومت سبب دین ستیزی و گسترش تمایلات عرفانی در میان مردم شده و «حکومت، چند صدایی در امر دین در جامعه را، مخالفت منافع خودش می داند. همین امر یکی از دلایل برخور با دگراندیشان دینی است. جامعه درویشی به لحاظ ساختاری، مستقل است و در حیطه حاکمیت نیست. وقتی آنها حتی از استقلال تشکل های صنفی وحشت دارند، به مراتب اولی از گروه های مستقلی همچون جامعه درویشی واهمه دارند.»

از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.