آمریکا، سپاه پاسداران و سرنوشت «برجام»

پنجشنبه, 5ام مرداد, 1396
اندازه قلم متن

فریدون خاوند (تحلیلگر اقتصادی)

طرح تازه تحریم‌های ایالات متحده علیه روسیه، ایران و کره شمالی سه شنبه شب ۲۵ جولای با ۴۱۹ رای موافق و ۳ رای مخالف به تصویب مجلس نمایندگان آمریکا رسید. همین طرح، با تفاوت هایی، حدود یک ماه پیش در سنای آمریکا با ۹۸ رای موافق و ۲ رای مخالف تصویب شده بود. متن مورد نظر قاعدتا باید بدون مانع از دو مرحله دیگر قانونگذاری آمریکا (بازگشت دوباره به سنا و امضای رییس جمهوری) بگذرد تا به قانون بدل شود.

«سیاه چاله تحریم»

در این جا تنها به مورد ایران می پردازیم. آنچه در این طرح بیش از همه جلب توجه میکند و می تواند، در صورت تبدیل شدنش به قانون، با پیآمد هایی بسیار سنگین هم برای سیاست و هم برای اقتصاد جمهوری اسلامی همراه باشد، چگونگی برخورد با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و کل زیر مجموعه‌های آن از جمله در عرصه اقتصادی است.

این طرح نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بازوی اصلی دولت ایران در اجرای سیاست‌هایش در راستای پشتیبانی از تروریسم و گروه‌های شورشی توصیف میکند وسپس می افزاید: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و نه تنها نیروی قدس، مسئول اجرای برنامه فعالیت‌های بی‌ثبات سازنده، پشتیبانی از اقدامات تروریسم بین المللی و برنامه موشکی بالیستیک ایران است.»

اگر این عبارات در مراحل آتی تا زمان تبدیل نهایی طرح به قانون دست نخورده باقی بمانند، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس عملا «سازمان‌های تروریستی» به شمار خواهند رفت، هر چند که نام آنها در فهرست «سازمان‌های تروریستی»، که بر پایه ملاک‌های مورد قبول آمریکا تهیه شده، دیده نمی شود.

این تحول بزرگ، که مسایل بسیار پیچیده‌ای را هم در درون ایران و هم در روابط بین المللی کشور به وجود میاورند، طبعا از دید مسئولان ارشد سپاه و رسانه‌های نزدیک به آنها دور نمانده است. چند روز پیش محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران در رابطه با همین چشم انداز هشدار داد که اگر سپاه از سوی واشنگتن تحریم شود، «آمریکا باید پایگاه‌های منطقه‌ای خود را تا عمق هزار کیلومتری اطراف ایران جمع آوری کند.»

روزنامه «کیهان» چاپ تهران در ارزیابی پیآمد‌های خطر احتمالی قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست «سازمان‌های تروریستی» از این فراتر میرود و در شماره چهارشنبه چهارم مرداد ماه خود این طرح را «سیاه چاله تحریم» توصیف میکند. «کیهان» در مورد دلایل گزینش این اصطلاح چنین میگوید :

« سیاه چاله چیزی است که تمام اشیا نزدیک به خود را به درون خود می‌کشد. این همین وضعیتی است که می‌توان از نظر تحریمی برای توصیف طرح مذکور بیان کرد. به این دلیل که اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست سازمان‌های تروریستی قرار بگیرد، با توجه به آنکه سپاه یک نهاد رسمی و دارای روابط نظام‌مند با ساختارهای دولتی و غیردولتی است،‌ سبب می‌شود تا بخش زیادی از حاکمیت اعم از دولت یا سایر قوا و نهادها به درون لیست تحریمی بروند. این اتفاق همانند یک سیاه چاله عمل می‌کند و تعداد زیادی از نهادها که قابل پیش‌بینی نیست را تحریمی می‌کند. حتی قابل تصور است که بانک مرکزی که در برجام از تحریم خارج شد دوباره به لیست تحریم بازگردد.»

روزنامه «کیهان» در برآورد پیآمد‌های قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در فهرست «سازمان‌های تروریستی» از دیدگاه آمریکا، اشتباه نمی کند. حتی اگر نام سپاه رسما در فهرست مورد نظر قرار نگیرد، عبارات به کار رفته در طرح تحریم، در صورت تبدیل طرح به قانون، از لحاظ حقوقی کم و بیش همان نتایج را به بار میآورد. حضور همه جانبه سپاه در اقتصاد ایران امروز یک پدیده شناخته شده در سطح بین المللی است. انبوه شرکت‌های وابسته به زیر مجموعه‌های این نهاد در بخش‌های گوناگون اقتصاد کشور، از فعالیت‌های ساختمانی گرفته تا نفت و گاز، تله کام، حمل ونقل، واردات و صادرات، دارو سازی و توریسم و غیره، حضور دارند و مجموعه دارایی‌های متعلق به آنها را چند صد میلیارد دلار ارزیابی میکنند.

ضرورت «خود تحریمی»

شرکت‌های خارجی که برای سرمایه گذاری به ایران میآیند، به دشواری می توانند از تماس با بنگاه‌های زیر سلطه سپاه در امان بمانند. در حال حاضر نیز شمار زیادی از نهاد‌ها و بنگاه‌های وابسته به سپاه زیر تحریم آمریکا هستند و این خود یکی از عوامل احتیاط شدیدی است که موسسات مالی اروپایی در رابطه با ایران از خود نشان میدهند.

میدانیم که هیچ یک از بانک‌های معظم اروپایی در تامین مالی سرمایه گذاری در ایران شرکت نکرده اند، از جمله به این دلیل که از ترس مجازات‌های آمریکا به هیچ وجه نمی خواهند پای آنها به معامله با شرکت‌های زیر تحریم کشانده بشود. حال اگر قرار باشد سپاه «سازمان تروریستی» قلمداد شود، احتیاط اروپایی‌ها در رابطه با ایران طبعا شدید تر خواهد شد.

سه شنبه شب، بلافاصله بعد از تصویب طرح تحریم از سوی مجلس نمایندگان آمریکا، فهرست شرکت‌های فرانسوی که می توانند در ایران با موج تازه‌ای از دشواری‌ها روبرو بشوند، درچند رسانه فرانسوی منتشر شد که در میان آنها اسامی سیتروئن، پژو و رنو (خود رو سازی)، توتال (نفت و گاز)، آلستوم (حمل و نقل ریلی)، بوئییگ و فرودگاه‌های پاریس (ساختمان و زیر بنای فرودگاه)، ونسی (ساختمان)، ایرباس (سازنده هواپیما) … دیده میشود.

اگر سپاه پاسداران به صورت رسمی در فهرست «سازمان‌های تروریستی» قرار بگیرد و یا در متن تازه تحریم آمریکا به عنوان بازوی دولت جمهوری اسلامی در انجام فعالیت‌های تروریستی معرفی بشود، بانک‌های ایرانی نیز مجبور خواهند شد روابطشان را با نهاد‌های اقتصادی وابسته به سپاه قطع کنند. در این زمینه هم «کیهان» اشتباه نمی کند وقتی می نویسد که یکی از هدف‌های طرح تحریم، تشدید پدیده «خود تحریمی» در داخل ایران است : «یعنی آمریکا با ایجاد فضای ترسناک پیرامون نهادهای انقلابی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌خواهد ارتباط نهادهای داخلی همچون ارتباطات بانکی با آن را تضعیف کند.»

«خود تحریمی»، که روزنامه «کیهان» از آن نام می برد، پیش از این اتفاق افتاده است. اگر بانک‌های ایرانی بخواهند به وضعیت خود سر و سامان بدهند و مشکلاتشان را در رابطه با بانک‌های خارجی حل کنند، مجبورند قوانین بین المللی در زمینه بانکداری از جمله مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم را به اجرا بگذارند. به همین دلیل بود که دو بانک سپه و ملت «قرار گاه خاتم الانبیا» را تحریم کردند. این «خود تحریمی» جنجال آفرید، تا جایی که بانک مرکزی برای پایان دادن به آن مجبور به مداخله شد. ولی اگر سپاه پاسداران «سازمان تروریستی» قلمداد بشود، آیا بانک‌های ایران خواهند توانست روابطشان را با این نهاد حفظ کنند، و اگر چنین کنند، آیا خواهند توانست با بانک‌های معتبر دنیا مبادله داشته باشند؟

آنچه تا به این جا گفته شد، سرنوشت «برجام» را پیش میکشد، که کمی بیش از دو سال از امضای آن میگذرد. در رابطه با این متن بین المللی، که به بحران بر سر پرونده هسته‌ای ایران پایان داد، امروز این پرسش‌ها مطرح میشود: آیا شدت گرفتن تحریم‌های غیر برجامی، نظیر طرحی که سه شنبه سوم مرداد ماه از سوی مجلس نمایندگان تصویب شد، «برجام» را به یک شیر بی‌یال و دم و اشکم بدل نخواهد کرد؟ در یک کلام، ایا ایران در حال بازگشت به دوران پیش از «برجام» نیست؟

پاسخ پرسش اخیر منفی است. مهم‌ترین عامل موفقیت تحریم‌های وضع شده علیه ایران، وحدت تنگاتنگی بود که در اجرای آنها میان اتحادیه اروپا و امریکا به وجود آمده بود. در حال حاضر، این وحدت وجود ندارد. اروپایی ها، بر خلاف آمریکایی ها، به «برجام» پایبندند و از بازگشت ایران به جامعه بین المللی استقبال میکنند. آنها، بر خلاف امریکا، ایران را سردسته تروریست‌ها در جهان نمیدانند و استراتژی خود در رابطه با ایران بر اساس تمایز میان جناح اصلاح طلب در برابر جناح‌های تمامیت خواه تنظیم میکنند.

در این شرایط، واشنگتن نظریه دور ریختن و پاره کردن «برجام» را، که زمانی مورد توجه دونالد ترامپ و همکاران نزدیک او بود، رها کرده است. به جای آن، آمریکا عدم وفاداری ایران را به «جوهر برجام» پیش میکشد، با این استدلال که جمهوری اسلامی بعد از امضای این توافقنامه به همان سیاست‌های پیشین خود علیه منافع غرب در مناطق پیرامونی خود ادامه میدهد.

در واقع کاخ سفید میداند که اعضای مهم اتحادیه اروپا حاضر نیستند «برجام» را زیر پرسش ببرند، ولی به نقش ایران در عراق و سوریه و لبنان و یمن معترضند و این می تواند زیر بنای وحدت دوباره آنها با آمریکا علیه سیاست منطقه‌ای ایران باشد. ضربه زدن به سپاه پاسداران و تضعیف ان، با همین هدف انجام میگیرد.

از: رادیو فردا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.