محمود علیزاده‌طباطبایی: ضرورت احیای سازمان برنامه و بودجه

پنجشنبه, 5ام مرداد, 1396
اندازه قلم متن

سیدمحمود علیزاده‌طباطبایی- عضو انجمن خبرگان برنامه‌ریزی

یکی از سازمان‌های اصلی که نقش بسزایی در راهبری توسعه و پیشرفت اقتصادی ایران دارد، سازمان برنامه و بودجه است و همواره در نیم‌قرن اخیر، این سازمان نقش اساسی را در پیشرفت کشور ایفا کرده است و هرکجا به دیدگاه‌های کارشناسی سازمان برنامه و بودجه بی‌توجهی شده، اداره کشور با چالش مواجه شده است. به عنوان مثال در دوران دفاع مقدس که در سرتاسر مرزهای غربی و جنوب‌غربی با دشمن بعثی در جنگ بودیم، سازمان برنامه نقش مؤثری در تخصیص بهینه منابع داشت و حتی پایان جنگ براساس گزارش کارشناسی سازمان برنامه بود که از سوی رئیس وقت سازمان به نخست‌وزیر و به وسیله ایشان گزارش واقعی از اوضاع کشور به حضرت امام ارسال شد و یکی از دلایل اصلی پذیرش قطع‌نامه ۵٩٨ و پایان جنگ گزارش سازمان برنامه و بودجه بود و اگر تبیین واقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی ناشی از تداوم جنگ از سوی سازمان برنامه انجام نمی‌شد، کشور در وضعیت نامناسبی قرار می‌گرفت. نمونه دیگر از اقدامات مؤثر سازمان برنامه گزارش درباره لزوم کنترل جمعیت در سال ١٣۶۶ بود. زمانی که نرخ رشد جمعیت کشور از ٩/٣ درصد فراتر رفته بود و اگر براساس گزارش سازمان برنامه کنترل جمعیت در دهه ۶٠ انجام نمی‌شد، امروز وضعیت بی‌کاری و فقر به‌مراتب از وضع فعلی نامناسب‌تر بود. بنابراین اگر سازمان توان کارشناسی بالایی داشته باشد و از استقلال لازم برخوردار باشد، نقش مؤثر و مهمی در راهبری اقتصاد کشور خواهد داشت.

این سؤال به‌طور جدی مطرح است که چرا دولت احمدی‌نژاد سازمان برنامه را منحل کرد؟ دلیل اصلی انحلال سازمان برنامه این بود که می‌خواستند سرفصل‌های حساب‌های ملی را گم کنند به‌نحوی که هیچ‌کس از حساب و کتاب دولت سر در‌نیاورد و هرآنچه رئیس دولت می‌گوید، همه اطاعت کنند. در دوران طلایی دفاع مقدس و دولت سازندگی، سازمان برنامه سازمانی کارشناسی بود و دیدگاه رؤسای وقت سازمان و مسئولان دولت هم حمایت از نظر کارشناسان بود. همیشه تأکید رئیس وقت سازمان این‌ بود که در همه مسائل سازمان باید حرف کارشناسی بزند. اگر دیگران بنا بر مصالحی می‌خواهند تصمیم سیاسی بگیرند، مسئولیتش برعهده خودشان است. در دوران بحران‌های اقتصادی دهه ۶٠ و بعد از آن، سازمان برنامه و کارشناسان سازمان بودند که بحران‌ها را کنترل کردند و حتی در دوران دفاع مقدس سازمان برنامه راه‌حل کلیدی بحران‌ها را به مسئولان ارائه می‌داد و هرگز مسئولان از سازمان برنامه انتظار اطاعت بی‌چون‌وچرا نداشتند. ولی در دوران دولت احمدی‌نژاد با وجود داشتن بیشترین درآمد ارزی اکثر شاخص‌های اقتصادی منفی شد و با قاطعیت می‌توان گفت اقتصاد ایران بیش از ٣٠ سال به عقب رانده شد. به‌نحوی که در اوایل سال ٩٢ یعنی پایان این دوران با وجود فروش بیش از ٧٠٠ میلیارد دلار نفت، کشور با نرخ رشد منفی پنج درصد و تورم ۴٠ درصد و نرخ سرمایه‌گذاری منفی و نرخ بی‌کاری فزاینده روبه‌رو شد. اینها همه حاصل دولتی بود که فاقد سازمان برنامه کارآمد و اعتقاد به کار کارشناسی بود. درحالی‌که در دوران جنگ با وجود کاهش درآمدهای نفتی، کشور با درایت و مدیریت منطقی با هدایت سازمان برنامه به بهترین نحو اداره شد.

امروز آقای دکتر روحانی باید با بزرگ‌ترین چالش داخلی مقابله کند، نظام بانکی را از بحران نجات دهد، برای حل معضل بی‌کاری راه چاره‌ای بیندیشد و کشور را از این وضعیت اقتصادی برهاند. صنایع کشور وضعیت مناسبی دارد، نظام درمانی با مشکل مواجه است، صندوق‌های بازنشستگی در معرض آسیب قرار دارند، مسائل پیچیده‌ای در بطن جامعه وجود دارد که تورم و بی‌کاری در مقابل آنها ناچیز است. بنابراین سازمان برنامه و بودجه باید احیا شود. کسی باید سکان سازمان برنامه را در دست بگیرد که مقابل رئیس نظر کارشناسی را بدون لکنت زبان به همه مسئولان و مراجع تصمیم‌گیر برساند؛ نه اینکه فرمان‌بردار باشد. رئیس سازمان برنامه باید بحران‌های کشور، اعم از بی‌کاری، تورم، فقر، فساد و… را رصد و از روی صداقت راه‌حل ارائه کند. سازمان برنامه باید در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور نقش ایفا کند، آرایش نیروی انسانی سازمان باید کارشناسی و فعال باشد نه مطیع و منفعل! دولت دکتر روحانی در صورتی موفق به حل معضلات اقتصادی و اجتماعی کشور خواهد شد که مهم‌ترین دستگاه راهبری اقتصادی (سازمان برنامه) از یک مدیریت کارا و علمی و کارشناسی برخوردار باشد. رجحان‌های رئیس سازمان برنامه باید رجحان‌های اقتصادی باشد نه سیاسی. آقای دکتر نوبخت، شخصیتی مؤدب، ‌دوست‌‌داشتنی و متدین است ولی رجحان‌هایش سیاسی است، او یک فرد سیاسی و خوب است.

در دوران مدیریت چهارساله دکتر نوبخت سازمان برنامه در سازماندهی و تصمیم‌گیری نظام اقتصادی کشور حضور نداشته است و برای بحران‌های کلیدی کشور راه‌حل ارائه نداده است. ملاحظه می‌کنیم در این دوران بدهی دولت به بانک‌ها روزبه‌روز افزایش یافته و سازمان برنامه برای حل بحران‌ها راه‌حل کارشناسی ارائه نمی‌دهد. نتیجه عملکرد این نوع مدیریت این بوده که برای اولین‌بار در طول تاریخ بخش‌نامه تهیه و تنظیم ضوابط اجرائی بودجه در خارج از سازمان تهیه شده و توان کارشناسی آن‌قدر تحلیل رفته که اولین وظیفه سازمان که تنظیم ضوابط اجرائی بودجه است، از عهده آن برنیامده‌؛ آیا این احیای سازمان برنامه است؟ رئیس سازمان برنامه نمی‌تواند سخنگوی دولت باشد، رئیس سازمان برنامه نمی‌تواند پاسخ‌گوی دستگاه‌ها باشد. رئیس سازمان برنامه باید تمام‌وقت مسائل کشور را رصد و بر اجرای برنامه‌های دستگاه‌های اجرائی نظارت کند. مدیریت سازمان در چهار سال گذشته فاقد این توان بوده و با وجود اینکه اغلب وزرای دولت افراد توانمندی بوده‌اند ولی تصمیم‌گیری‌هایی با رجحان سیاسی در سازمان برنامه باعث شده بود اغلب سازمان با مخالفان دولت مماشات بیشتری داشته باشد. کارشناسان سازمان برنامه معتقدند در دوران مدیریت آقای دکتر نوبخت، تصمیم‌گیری‌ها سیاسی بوده تا کارشناسی. از نظر علمی و کارشناسی مدیران دهه ۶٠ و ٧٠ به مراتب از مدیران فعلی سازمان کارآمدتر بودند و امروز سازمان به دنبال مدیرانی است که بی‌چون‌وچرا از ریاست‌ سازمان تبعیت کنند.

انتظار می‌رود در دوره دوم دولت آقای دکتر روحانی سازمان برنامه از مدیریتی غیرسیاسی و کارآمد استفاده کند. در دوره چهارساله گذشته بیش از صد نفر از افراد فاقد تخصص‌های لازم وارد سازمان شده‌اند و سازمان به‌شدت از نظر کارشناسی نزول کرده است. گزارش‌های نظارتی شش‌ماهه از پیشرفت پروژه‌های عمرانی که مبنا و مأخذ تخصیص منابع است، تعطیل شده و تخصیص پروژه‌های عمرانی بر مبنای اولویت‌های سیاسی و خارج از چارچوب کارشناسی انجام می‌شود. من با تجربه‌ای که در دوران دفاع مقدس در مدیریت سازمان دارم، بر این باورم که سرمایه سازمان برنامه، نیروی انسانی است و باید دولت بهترین فارغ‌التحصیلان را جذب این سازمان کند، نه اینکه اغلب مدیران و حتی کارشناسان جذب‌شده در دوران اخیر از مدارک معادل برخوردار باشند. مؤسسه پژوهش در برنامه‌ریزی و توسعه که در دوران مدیریت آقای زنجانی ایجاد شد، قرار بود اتاق فکر سازمان برنامه باشد و در این خصوص نیز موفق بود و مؤسسه با جذب بهترین اقتصاد‌دان‌های داخلی و خارجی، سازمان برنامه را راهبری می‌کرد ولی با ادغام این مؤسسه با مرکز مدیریت دولتی این مؤسسه نیز با افت شدید مواجه شده است و جداشدن مؤسسه از سازمان برنامه یعنی تعطیلی اتاق فکر سازمان برنامه و بودجه.

آقای رئیس‌جمهور باید بدانند که براساس ماده ۴ قانون برنامه و بودجه کشور مصوب ١٣۵١ سازمان برنامه و بودجه مسئول امور زیر است:
١- انجام مطالعات و بررسی‌های اقتصادی و اجتماعی به منظور برنامه‌ریزی و تنظیم بودجه و تهیه گزارش‌های اقتصادی و اجتماعی
٢- تهیه برنامه درازمدت با تبادل‌نظر با دستگاه‌های اجرائی و تسلیم آن به شورای اقتصاد
٣- تهیه برنامه عمرانی پنج‌ساله
۴- پیشنهاد خط‌مشی‌ها و سیاست‌های مربوط به بودجه کل کشور به شورای اقتصاد
۵- تهیه و تنظیم بودجه کل کشور
۶- نظارت مستمر بر اجرای برنامه‌ها و پیشرفت سالانه آنها طبق قانون
٧- هماهنگ‌کردن روش‌ها و برنامه‌های آماری کشور
٨- ارزشیابی کارایی و عملکرد دستگاه‌های اجرائی کشوری و گزارش آن به رئیس‌جمهور
٩- بررسی گزارش‌ها و مسائلی که باید در شورای اقتصاد مطرح شود. تیم اقتصادی رئیس‌جمهور باید از انسجام و هماهنگی برخوردار باشد. در دوره دولت آقای خاتمی ناهماهنگی بین بانک مرکزی و سازمان برنامه موجب مشکلات عدیده‌ای شد.

رئیس‌جمهور باید بداند سازمان برنامه کارآمدترین و بهترین ابزار برای انجام مسئولیت اجرای قانون اساسی است که در اختیار رئیس‌جمهور قرار دارد و رئیس‌جمهور می‌تواند با سازمان برنامه و بودجه‌ای مقتدر، مدیریت خود را بر کل کشور اعمال کند و در جایگاه بالاترین مقام رسمی کشور بعد از رهبری قرار گیرد و حفظ استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور موضوع سوگند رئیس‌جمهور (اصل ١٢١ قانون اساسی) جز با سازمان برنامه‌ای قدرتمند امکان‌پذیر نیست.

از: شرق


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.