محمدجواد لسانی: استقامت مصدق

شنبه, 28ام مرداد, 1396
اندازه قلم متن

محمدجواد لسانی-پژوهشگر

از میان چند رخدادی که در صدسال اخیر، تعیین‌کننده سرنوشت اجتماعی میهن شدند، کودتای آمریکایی سال ۱۳۳۲ شمسی بسی تلخ‌تر از دیگر وقایع است؛ کودتای سیاهی که منجر به سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق شد که پیش‌ از ‌آن روز به مدت ٢٨ ماه، نخست‌وزیر ایران بود؛ اما در آن غروب تلخ، یکباره با یورش نظامیان شاه و تطمیع تعدادی از عوام ناآگاه و همچنین لات‌های چماق‌دار و چاقوکش اوضاع تغییر کرد و روند رو‌ به ‌تعالی که برای استقلال و عزت ملی ایران آغاز شده بود، یکباره متوقف شد و کشتی نهضت ملی‌شدن نفت به گل نشست و بار دیگر آرامشی که برای استعمارگران خارجی از دست رفته بود، احیا شد. «آنتونی ایدن»، نخست‌وزیر وقت انگلیس، وقتی که از سرنگونی دولت مصدق مطلع شد، در خاطراتش اعلام کرد که امشب بعد از مدت‌ها نگرانی، با رفتن این مرد خواب راحتی کردم!

امیدوارانه باید گفت که برای واکاوی تاریخ نهضت ملی، کتاب‌ها و مقالات فراوانی در این سال‌ها به رشته تحریر درآمده است که هر‌کدام‌شان از زاویه دید خویش روشنگر نقاط تاریکی هستند که می‌تواند زمینه‌ساز این کودتای نظامی را برای مخاطبش روشن کند و آن اقدام ضدملی را که با حمایت قدرت‌های جهانی به انجام رسید، برای زمانه حاضر هویدا کند. تنها کاری که لازم است، یافتن این آثار ارزشمند و عادت‌دادن خویش به مطالعه آنهاست. خواست اصلی نخست‌وزیر قانونی بسیار ساده بود، او با تمام وجودش تلاش کرد امتیاز کشف، استخراج و بهره‌برداری از نفت در دست ملت ایران باشد و پیامد تصمیم نخست‌وزیر آن شد که از همه قدرت‌های خارجی خلع ید شود تا از این به بعد سرمایه مردم به غارت نرود؛ اما همین اراده ملی سبب شد تا مخالفت و ستیز با این فرد صادق، جدی‌تر شود. یک ضلع، دربار سلطنتی بود که با اجیر‌کردن اعوان و انصار نظامی و گروه‌های فشار ضد دولت صف‌آرایی کردند و ضلع دیگر آن جیره‌خوارانی از عرصه‌‌های دانش و سیاست بودند که مانع از آگاهی بدنه اجتماع از اهداف واقعی دولت شدند و از سوی شاه تأمین مالی می‌شدند تا به روش‌های گوناگونی به حاکمیت ملی ضربه وارد کنند؛ اما رئیس کابینه بدون عقب‌نشینی هدف خود را پیگیری کرد و حتی ذره‌ای، مانع از آزادی بیان و انتشار مطبوعات نشد و این در حالی بود که رهبر ملی با کسانی به اختلاف خورد که هیچ‌کس تصور نمی‌کرد آنها روزی در صف مقابلش درآیند و اعتبارشان را در میان عامه در جهتی به کار اندازند که درست برخلاف منافع خود مردم است و سرانجام در مسیر به‌خاک‌انداختن دولت ملی، کار به جایی رسید که آمریکا، ضلع سوم مخالفت با دولت، مخارج یک سرنگونی حتمی نماینده ملت را به‌ عهده گرفت تا سیر وابستگی نظام سلطنتی، تداوم یابد. در میان آثاری که از سوی تاریخ‌دانان برجسته درباره نهضت ملی به چاپ رسیده، سه کتاب بیشتر خودنمایی می‌کند…

«نامه‌های دکتر مصدق». دوم، «مجموعه نطق‌ها و مکتوبات آیت‌الله کاشانی» (هر دو به کوشش محمد ترکمان) و سوم بخش‌های مهمی از کتاب حسین مکی که درباره کودتا و رویدادهای متعاقب آن است که به‌ طور نمونه به تلگراف‌های شاه از رم (پس از فرار از ایران) به رجالی می‌پردازد که در جای خود خواندنی و عبرت‌آموز است. بی‌مناسبت نیست به‌عنوان حسن ختام به بخشی از نامه دکتر مصدق از تبعیدگاهش به یک هم‌وطن نگاهی داشته باشیم: «هم‌وطن عزیزم پیام دانشجویان عزیزم موجب بسی امتنان گردید، خواهانم که… روزگاری پیش‌ آید که شما در راه آزادی و استقلال وطن عزیز بتوانید گام‌های بلند بردارید. این‌جانب در این زندان کاری ندارم جز اینکه از خداوند استقامت شما را بخواهم / احمدآباد، اول فروردین۱۳۴۳».
از: شرق


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.