بازداشت دوباره یک معلم

چهارشنبه, 22ام شهریور, 1396
اندازه قلم متن

محمود بهشتی لنگرودی روز گذشته در منزلش بازداشت شد. تصویر او در حالی که همراه مامور اجرای حکم می رود و دستبند به دست، از پشت علامت پیروزی نشان می دهد، از جمله تصویرهایی ست که خیلی مورد توجه قرار گرفته است.

او یک معلم بازنشسته است، سال‌ها در مدارس عربی درس داده و درکنارش برای حق وحقوق صنفی معلم‌ها تلاش کرده است. این اولین بار نیست که این معلم بازداشت می‌شود او یکی از اعضای اصلی کانون صنفی معلمان است که بارها به خاطر اعتراضات صنفی، گلایه از وضعیت معلمان و تلاش برای بهتر شدن معیشت و زندگی آن‌ها دستگیر شده است.

بهشتی از سال ۸۳ تا کنون بارها، به دادگاه رفته، حکم گرفته و زندانی شده، اعتصاب غذا کرده و … او در سه حکم جداگانه که توسط قاضی صلواتی و قاضی مقیسه صادر شده‌اند، در مجموع به ۱۴ سال زندان محکوم شده است. «اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی و خارجی» و «تبلیغ علیه نظام» به عنوان اتهامات اصلی او مطرح شده‌اند، اتهاماتی که به خاطر فعالیت‌های صنفی به آن محکوم شده است.

او اردیبهشت ماه سال ۹۵ و در پی یک اعتصاب غذای طولانی از زندان آزاد شد. پسرش ابوذر بهشتی به ‌«ایران وایر» می‌گوید: «پدر به خاطر وضعیت وخیمی که داشتند بیمارستان بودند که نامه آزادی شان آمد. از ما وثیقه‌ای نخواستند چون از قبل وثیقه برای دستگیری ایشان در سال ۸۳ در دادستانی موجود بود و پدر از بیمارستان به خانه آمد.»

اعتصاب غذای او در پی اعتراض به حکم ‌اش و نادیده گرفته شدن اصل ۱۶۸ قانون اساسی درباره او بود:«پدر می‌گفت طبق اصل ۱۶۸ زندانیان سیاسی باید در دادگاه علنی و با حضور هیات منصفه محاکمه شوند اما در مورد من هیچ‌کدام رعایت نشده، پس من حکم دادگاه را قبول ندارم. او می‌گفت اگر هم من را زندانی سیاسی نمی‌دانید، چرا من را به اتهامات سیاسی محکوم کردید. من که نمی‌توانم اتهامات سیاسی داشته باشم اما شرایط زندانی سیاسی را نداشته باشم.»

در پی این اعتصاب غذا کلیه‌ها، صفرا و کبد او آسیب دیدند: «کیسه صفرایش را که در آوردند و ضعیت کبدی ایشان هم اصلا خوب نیست.»

به گفته ابوذر در زمان آزادی پدرش در اردیبهشت ۹۵ و بعد از اعتصاب غذا هیچ توضیحی به خانواده بهشتی داده نشده: «اصلا به ما نگفتند که ایشان آزاد هستند یا به مرخصی آمده‌اند.» اما درست از یک ماه پس از آزادی نامه‌هایی مبنی بر اخطار برای ضبط وثیقه از سوی دادستانی ارسال می‌شود: «پدر هر دوشنبه به دادستانی مراجعه می‌کرد و می‌گفت من با پای خودم به زندان بر نمی‌گردم اما اینجا آمده‌ام می‌توانید من را دستگیر کنید. یک بار حاجی مرادی؛ معاون حقوقی دادستانی داخل زندان اوین به او می‌گوید ما با شما کار نداریم برای چه اینجا میاید، پدرم هم می‌گوید برای این که نامه ضبط وثیقه می‌دهید. همین صحبت باعث می‌شود فرستادن این نامه‌ها قطع شود.»

بهشتی پس از قطع شدن نامه‌ها هم به دادستانی مراجعه می‌کند اما نه برای پیگیری کار خودش بلکه برای پیگیری وضعیت رفیق و همکارش اسماعیل عبدی که اعتصاب غذا کرده بود: «در جلسه‌ای در دادستانی که آقای عبدی هم حضور داشته و پدر هم حضور داشته، آقای حاجی مرادی به آقای عبدی گفته بود شما هم اعتصاب غذایت را بشکن، ما کاری می‌کنیم که شرایطی مثل شرایط آقای بهشتی برایت مهیا شود. ببین آقای بهشتی الان آزاد است.» اما چند روزی از این حرف نگذشته که نامه‌ای به عنوان اخطار آخر برای ضبط وثیقه به خانواده بهشتی می‌رسد: «پدرم بازهم گفت من که با پای خودم نمی‌روم بیایند و مرا بازداشت کنند اما در چند روز اخیر آدم‌های مختلف به ساختمان مسکونی پدر و مادرم مراجعه می‌کردند و از همسایه‌ها و سرایدار ساختمان درباره پدرم سوال می‌پرسیدند. عکس‌اش را نشان می‌دادند که او را می‌شناسید. چطور آدمی است و …»

آن‌ها متوجه این که هدف از این کار چه بوده نشده‌اند اما روز گذشته زمانی که محمود بهشتی و همسرش از بیرون وارد ساختمان می‌شوند، متوجه حضور دو فرد غریبه می‌شوند که پشت سرشان وارد ساختمان می‌شوند: «سراغ سرایدار رفته بودند و بعد سرایدار با خانه تماس گرفته بود که با آقای بهشتی کار دارند. برخوردشان خوب بوده و گفته‌اند ما فقط ضابط اجرایی هستیم.» آن‌ها ابتدا محمود بهشتی را به دادستانی می‌برند: «مادرم هم همراه پدر می‌رود. سراغ آقای حاجی مرادی را می‌گیرند و دلیل دستگیری را می‌پرسند اما پاسخی نمی‌گیرند وآقای حاجی مرادی هم در جلسه بوده ، با کلانتری تماس می‌گیرند تا پدرم را به زندان اوین منتقل کنند.»

او تصویر پدرش را با دستبندی در دست در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده و می‌گوید : « او فقط یک معلم است چرا باید به ۱۴ سال زندان محکوم شود؟» اشاره ابوذر به نامه‌ای است که پدرش در اردیبهشت ۱۴ و از زندان اوین خطاب به رئیس قوه قضائیه؛ صادق آملی لاریجانی نوشته بود. بهشتی در بخشی از این نامه نوشته: «آیا تا‌کنون از خود پرسیده‌اید که معلمان بی‌سلاح چگونه می‌توانند امنیت ملی را خدشه‌دار کنند؟ آیا حضور در تجمعات مسالمت‌آمیز، آن‌هم در‌ مقابل خانه‌ ملت، موجب اخلال در امنیت ملی می‌شود؟ آیا پذیرفتنی است که در آزاد‌ترین کشور دنیا، معلمان را به اتهام دفاع از حقوق همکاران خود به حبس و تبعید محکوم نمایند؟ به راستی کدام کشور استبداد‌زده را می‌شناسید که چنین احکامی را برای معلمان جامعه خود صادر کرده‌باشد؟ آیا زندانی کردن انسان‌های بی‌گناه به مصلحت جامعه، ملت و یا حتی نظام است؟»

از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.