چرا ظریف از دیپلماسی منطقه ای حذف شده؟

دوشنبه, 22ام آبان, 1396
اندازه قلم متن

این که خامنه ای و سپاه قدس او از لبنان تا یمن در همه جا آتش بیار جنگ داخلی و نیابتی باشند و دست آخر هم وقتی اعراب، اسرائیل و آمریکا علیه ایران متحد شوند و ما را تهدید کردند همه یکصدا بگوئیم ما همه پاسدار هستیم، هیچ معنای دیگری جز بازی کردن در زمین ولایت مطلقه فقیه و فرماندهان نظامی و دنباله روی از منویات خامنه ای ندارد.

ایران یا اعراب خلیج فارس به رهبری عربستان کدامیک در اوج گیری تنش و خصومت های منطقه ای سهم بیشتری برعهده دارند؟

پاسخ به این پرسش چندان آسان نیست. هر دو طرف در چند دهه گذشته برای گسترش نفوذ خود در کشورهای همسایه به جنگهای نیابتی روی آورده اند که فجایع هول انگیزی بویژه در سوریه، عراق و یمن به بار آورده است. علاوه بر عناصر و جناح های افراطی دو طرف که آتش تنش و دشمنی را شعله ور کرده اند، دولت دست راستی اسرائیل و سرویسهای جاسوسی آن نیز که منافع استراتژیک خود را در تخریب کشورهای منطقه و بویژه دشمنی و جنگ میان ایران و اعراب خلیج فارس می بینند در این سالها همه ظرفیت و نفوذ خود را برای کشاندن دو طرف به یک جنگ ویرانگر به کار گرفته اند.

امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که دولت اسرائیل در ترغیب آمریکا و متحدان نظامی آن به مداخله نظامی درعراق و لیبی که به تخریب این دو کشور و گسترش بنیادگرائی اسلامی انجامید، نقش موثری برعهده داشته است.

اما پرسش اساسی آن است که از جریانات سیاسی ایرانی خواهان صلح و دموکراسی در این اوضاع و احوال خطرناکی که ایران و اعراب خلیج فارس را لحظه به لحظه به پرتگاه جنگ نزدیک تر می کند چه کاری ساخته است؟ پاسخ درست به این پرسش برای تعیین گفتمان، مواضع و سیاستهای همه آنهایی که خواهان توقف روندهای خطرناک کنونی و اجتناب از جنگ هستند اهمیت راهبردی دارد.

ما دموکراسی خواهان، ما طرفداران صلح و دوستی که منافع ملی ایران را مهار خشونت و جنگ و استقرار صلح و همکاری های منطقه ای میان ایران و اعراب می دانیم قبل از هر چیز باید توجه کنیم که حوزه مسئوولیت ما، یعنی عرصه ای که می توانیم در حد خود درآن اثرگذار باشیم محدوده کشور خودمان است. اسراییل همین است که هست و اگر قرار باشد تغییر کند، قبل از هر چیز افکار عمومی مردم این کشور باید عوض شود و جریانات صلح دوست درون این کشور باید قدرت تغییر سیاستهای خطرناک اسرائیل را پیدا کنند. در مورد عربستان و کشورهای دیگر خلیج فارس نیز کم و بیش همین قاعده صادق است.

اسرائیل و اعراب خلیج فارس و متحد بزرگ آنان آمریکا عوامل خارجی هستند که باید در ترسیم استراتژی سیاسی ما ایرانیان به عنوان عوامل ثابت و یا متغیرهایی که تابع فعل و انفعالات درونی خود و نیز دگرگونی در سیاستهای کلان ایران هستند در نظر گرفته شوند. این توضیح واضحات را به این جهت می آورم که بزرگ کردن نقش آمریکا و اسرائیل و اعراب در آنچه ممکن است به ادامه جنگ های منطقه ای و یا یک رویارویی خانمانسوز بیانجامد هیچ دردی از دردهای ما را دوا نمی کند، مگر آن که توجه ما را به وظایف خطیر حوزه مسئوولیت خودمان که مهار تندروها و جنگ طلبان خطرناک داخلی است منحرف کند. حالا فرض کنیم که آمریکا، اسرائیل و اعراب به دنبال بهانه برای جنگ با ایران و تکه پاره کردن کشور ما هستند. چه کسانی این بهانه را به آنان می دهند؟ کدام شعارها سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس،اسرائیل و آمریکا را علیه ایران متحد می کند؟ دموکراسی خواهان باید همه توان خود را در مخالفت و مهار نهاد ولایت مطلقه فقیه و هسته اصلی قدرت که در سالهای گذشته ثروت ها و فرصت های ملی ایران را صرف جنگهای نیابتی در کشورهای همسایه ایران کرده است به کار گیرند و مسئوولیت های رهبر جمهوری اسلامی و ایادی او را در کشاندن ایران به لبه پرتگاه جنگ به مردم گوشزد کنند. چرا که اگر قرار باشد از جنگ اجتناب شود راه دیگری پیشاروی آنان نیست. این که خامنه ای و سپاه قدس او از لبنان تا یمن در همه جا آتش بیار جنگ داخلی و نیابتی باشند و دست آخر هم وقتی اعراب، اسرائیل و آمریکا علیه ایران متحد شوند و ما را تهدید کردند همه یکصدا بگوئیم ما همه پاسدار هستیم، هیچ معنای دیگری جز بازی کردن در زمین ولایت مطلقه فقیه و فرماندهان نظامی و دنباله روی از منویات خامنه ای ندارد.

ما البته گفتمان و سیاست خارجی حکومت ترامپ و سیاستهای جنگ طلبانه و ماجراجویانه اسرائیل و اعراب خلیج فارس را باید محکوم کنیم و به همه قدرت هایی که ایران را تهدید می کنند باید نشان دهیم که در دفاع از میهن خود قاطع و مصمم هستیم. اما در هیچ لحظه ای نباید فراموش کنیم که مسئوولیت ایرانیان مهار جنگ طلبان حاکم بر ایران است.

حسن روحانی که با وعده تعامل با همه جهان و توجه به مطالبات ملی دوباره انتخاب شد در ماههای گذشته با یک چرخش ۱۸۰ درجه ای میدان را در برابر رهبر و فرماندهان نظامی خالی کرده و به نوعی سخنگوی نظامیان شده است. وزیر خارجه که در گیرودار اوجگیری تنش میان ایران و عربستان ندای “ما همه پاسدار هستیم” سر داد در روزهای اخیر از صفحه رادار دیپلماسی منطقه محو شده و جای خود را به سردار قاسم سلیمانی، سرلشگر باقری و علی اکبر ولایتی داده است. نظامیان و تندروها لحظه به لحظه میدان دارتر می شوند و در این میان رئیس جمهور در قبال مسایل منطقه ادبیاتی نزدیک به سرداران سپاه انتخاب کرده و این همه در شرایطی است که ایران به نقش وزارت خارجه در دنبال کردن دیپلماسی فعال خارجی و دعوت همسایگان به مذاکره و مصالحه نیازمند است.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. آیا سپاهیان می توانند یک لحظه هم که شده شرافت داشته خود را جای رییس جمهور و وزیر خارجه بگذار ند .
    .کمتر افاضات و گلکاری کنند