شهرزاد همتی: قصهها و خبرهایی که این روزها از کرمانشاه میآید خیلی شیرین نیست. همهاش داستان درد است و لرزیدن. مردم در سرما و در روستاهای زلزلهزده در چادر زندگی میکنند، باد بهقدری شدید است که تکانهای کانکسهای زلزلهزدگان شدید میشود و سرما به مغز استخوان رسیده. این تصویر اما از تصویر خانوادههایی که بعد از دو ماه همچنان در چادر زندگی میکنند آرامتر است. مرد با بچههای قدونیمقد رو به دوربین فریاد میزند و میگوید برای ما کاری نکردهاند، به ما فکر نمیکنند و… . مرد جوان است و از عصبانیت رگهای گردنش متورم شده. او با تندی فرزندانش را داخل چادر پرت میکند، صدای جیغ وحشتزده خانوادهاش به گوش میرسد و او میخواهد خود و خانواده را آتش بزند تا راحت شوند… . تصویر در کمتر از ساعتی دستبهدست میشود. مردم ابراز ناراحتی میکنند و میگویند چرا هیچکس هیچ کاری برای مردم سرپل و دیگر روستاهای کرمانشاه نمیکند؟
از ابتدای وقوع زلزله تا به امروز گروههای زیادی برای امدادرسانی به مراکز زلزلهزده رفتهاند، شمارهحساب اعلام کردهاند و اقلام خود را به صورت نقدی و غیرنقدی به مردم رساندهاند. باوجوداین میگویند سرپل شبیه حلبیآباد شده. بشیر از گروههای امدادی است که در سرپل اقامت دارد. او میگوید اگر از روستاها و سرپل یک عکس هوایی بگیرند، درست شبیه یک حلبیآباد بزرگ است؛ چادرها و کانکسهای کنار هم و مردمی که کنار این چادرها لباس میشویند و غذا درست میکنند و به این روش زندگی عادت میکنند.
در روزهای اخیر باد و بوران شدید در مناطق زلزلهزده بسیار زیاد بوده و تصاویر حاکی از آن است که مردم وضعیت خوبی ندارند. در ماهها و هفتههای گذشته گروههای فراوانی برای کمک به این مردم پیشقدم شدهاند که از میان آنها میتوان به نرگس کلباسی، صادق زیباکلام، علی دایی، الهام پاوهنژاد، نوید محمدزاده و نیکی کریمی اشاره کرد؛ آنهایی که هرکدام با شمارهحساب مخصوص خود کمکهای نقدی مردم را جمعآوری کردند و به مناطق زلزلهزده رساندند. نحوه کمکرسانی برخی از آنها نیز حرفوحدیثهای فراوانی داشت. از نیکی کریمی که روی اقلام ارسالی از طرف خودش نامش را درج کرد و روی کامیونهای ارسالی تصویرش را چسباند تا نوید محمدزاده که با زلزلهزدهها سلفی گرفت و حافظ ناظری که در میان آوار، فیلم فیگوراتیوی از خودش منتشر کرد. با همه اینها نمیشود از حجم کمکی که از جانب چهرههای فرهنگی و سیاسی جمعآوری شد غافل بود. تلاش کردیم با همه این چهرهها گفتوگو کنیم و اطلاعاتی از میزان مبالغ جمعآوریشده از سوی آنها کسب کنیم. سپهر سلیمی، فعال اجتماعی و رابط نرگس کلباسی با رسانههاست. او به «شرق» میگوید: «خانم کلباسی به دلیل حواشی ایجادشده و نمایش برخی چهرهها در مناطق زلزلهزده مایل به گفتوگو نیستند، اما ایشان هر روز در کانال تلگرامی و صفحه اینستاگرامشان درباره کمکهای جمعآوریشده و مبلغ موردنیاز گزارش و اطلاع میدهند که مبالغ اهدایی صرف چه کاری شده است. درحالحاضر مهمترین نیاز مناطق زلزلهزده کرمانشاه کمک نقدی برای ساخت دوباره شهر است.
با نگاهی به صفحه نرگس کلباسی در اینستاگرام میشود حرفهای سپهر سلیمی را تأیید کرد. او در تماممدت در کرمانشاه بوده و به گواه مردم کرمانشاه منظمترین و بهترین کمک از جانب او و دوستانش در کرمانشاه در حال انجام است.
صادق زیباکلام و ٣ میلیارد و ۴٠٠ میلیون تومان پول نقد
صادق زیباکلام در گفتوگو با «شرق» با بیان اینکه تاکنون سهمیلیارد و ۴٠٠ میلیون تومان از طرف مردم جمعآوری کرده است، میگوید: «سهشنبه هفته گذشته عازم کرمانشاه شدم و جمعه بازگشتم. در طول این مدت هم سرپل را دیدم. روز چهارشنبه به روستای سر ذهاب قادری رفتم و در طول مسیر روستاهای دیگر را هم دیدم، بنابراین میتوانم خیلی قرص و محکم بگویم دستکم تا جمعه، ٢٩ دیماه، برخی از مطالبی که میگویند اوضاع خیلی خراب است و مردم از سرما یخ زدهاند و از بیغذایی و نبود دارو میمیرند، این تصاویر خیلی درست نیست. نکته اول این است که مسئول اصلی دادن کانکس در حقیقت قرارگاه خاتمالانبیا بود. قرارگاه خاتمالانبیا یک توافقی را اواخر آبانماه با بنیاد مسکن میبندد که بر اساس آن توافق، قرارگاه خاتمالانبیا متعهد میشود که چیزی حدود هشتهزار دستگاه کانکس را برای روستاهایی که منازلش کاملا از بین رفته و مردمش جایی ندارند تهیه کند». وی افزود: «افزون بر کانکسهایی که خانمالانبیا به بنیاد مسکن متعهد میشود بسازد (که پولش را هم از بنیاد مسکن گرفته بوده است) مقادیر زیادی کانکس از طرف سازمانهای دولتی، مردم، خیرین و نهادهای دیگر به منطقه ارسال میشود. بنابراین اینکه بگوییم افراد زیادی کانکس ندارند و از سرما از بین میروند کمی دور از واقع است. حداقل در روستاها کمتر خانوادهای را میتوانید پیدا کنید که کانکس نداشته باشد». زیباکلام تأکید میکند: «البته گفتن این جمله به این معنا نیست که هیچ مشکلی وجد ندارد و مردم در وضعیت خوبی بهسر میبرند. من بههیچوجه این منظور را ندارم و قطعا میگویم که رسیدگیها باید بیشتر باشد». این استاد دانشگاه گفت: «باید بگویم پولی که توسط بنده تهیه شده و تا به امروز سهمیلیارد و ۴٠٠ میلیون شده، از این پول بهجز ٣٠ میلیون تومان که همان ابتدای کار برای کمکهای فوری برداشت شد، مابقی سرجایش قرار دارد؛ یعنی حدود سهمیلیارد و ٣٧٠ میلیون تومان دستنخورده باقی مانده و ما تعمدا نه وارد کار کانکس و چادر شدیم و نه وارد کار دارو شدیم، به این علت که مهمتر از کانکس و چادر و شیرخشک و دارو و مناظر و مدارسی که از بین رفته، زلزله واقعی در کرمانشاه و کردستان، فقر است. فرض بگیرید ما زمان را به قبل از ساعت ٢١:٣٠ یکشنبه ٢١ آبان بازگرداندیم و زلزله نیامده و اتفاقی نیفتاده. سؤال اساسی این است که با فقر چه کنیم؟ گیریم که چادر و کانکس دادیم، گیریم که خانههایشان را ساختیم، با فقر میخواهیم چه کنیم؟ فقر گستردهای که این منطقه را در خود فرو برده، فقر گستردهای که باعث میشود جوانان در روستاها نمانند و به سرپلذهاب و کرمانشاه و تهران و شهرهای بزرگ بیایند و بهعنوان حاشیهنشین با تمام ابعاد ناهنجاریهایش زندگی کنند و روستاها را از نیروی کاری که باید کشاورزی کند، خالی کنند. بنابراین خودم به اتفاق برخی از استادان دانشگاههای کردستان و کرمانشاه و به اضافه سازمانها و سمنهایی که در منطقه کردستان و کرمانشاه فعال هستند، به این جمعبندی رسیدیم که کاش حداقل ما بیاییم و یک کار بلندمدت انجام بدهیم».
او افزود: «به همین خاطر بود که با صاحبنظران دانشگاهی در دانشگاه کردستان و کرمانشاه و کسان دیگری که در کمکرسانی بودند و تجربه این حوزه را داشتند و میدانستند با فقر چگونه باید مبارزه کرد، تصمیم گرفتیم یک روستای نمونه به اسم دهکده امید ایجاد کنیم و یکی از روستاهایی را که با خاک یکسان شده را انتخاب کردیم و میخواهیم این روستا را بسازیم. منتها فقط نمیخواهیم خانه و آغل و کوچهها را دوباره بسازیم بلکه میخواهیم این روستا را برای اولین بار در ایران روستایی بر اساس توسعه پایدار بسازیم. یعنی میخواهیم در این روستا سیستم فاضلاب بسازیم تا فاضلاب روستا را بهجای تخلیه در رودخانه یا آلودهکردن خاک، تصفیه کرده و در کشاورزی استفاده کنیم و مواد مغذی آب را تبدیل به کمپوس بکنیم و بهعنوان کود خاک استفاده کنیم». زیباکلام در ادامه تأکید کرد:« میخواهیم یک مجتمع فرهنگی ایجاد کنیم که زنان روستا و روستاهای اطراف را توانمندسازی کند و زنان بتوانند کسب درآمد کنند، میخواهیم یک کتابخانه بسازیم، شاید باور نکنید اگر بگویم در کل آن منطقه کتابخانه وجود ندارد؛ کتابخانهای که هم کتاب قرض بدهد و هم روستاییان در آن کتاب بخوانند و با کامپیوتر آشنا شوند و در سالن کوچک سینمایش فیلم ببینند. تا تئاتر فقط تئاتر شهر نباشد. منطقه دشت ذهاب را که اصل زلزله در آن بوده است، در دانشگاه بررسی کردهاند و میگویند بیش از ٣٠٠ روز در سال آفتاب وجود دارد و بنابراین برای ایجاد انرژی نوین ایدهآل است که برای سیستم گرمایشی از سیستم خورشیدی استفاده کنیم. در واقع میخواهیم ببینیم آیا میشود در ایران کشاورزی مترادف با فقر نباشد؟»
۴٠٠ تن کمک غیرنقدی الهام پاوهنژاد
الهام پاوهنژاد بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون نیز از روزهای اول در جمعآوری کمکها فعال بود، او با ارائه گزارشی از فعالیت خود به «شرق» میگوید: «ما بیشترین حجم کمک را در زمینه کمکهای غیرنقدی داشتیم اما در مقوله کمکهای نقدی هم حرکت کردیم. ما از ستادی که در منطقه سعادتآباد تهران تشکیل دادیم و یک شعبه دومی هم در رسالت تهران تشکیل شد، بهطور تقریبی حدود ٣۵٠ تا ۴٠٠ تن اقلام ارسال کردیم. این اقلام شامل کمکهای اولیه، پوشاک، لباس، کفش، چادر و پتو و… بود. دو مبلغ هم از طرف ما جمع شد، یک ١٠٠ میلیون تومان بود. مبلغ ١٠٠ میلیون تومان درحالحاضر در حساب آقای فرشاد حقیقی است که مدیریت ستاد را در منطقه آقا برار دارند. ۵٠ میلیون تومان هم در حساب مؤسسه خیریه ققنوس است که در پارکینگش ستاد ما تشکیل شده بود. مبلغی که در سعادتآباد جمع شد (یعنی ۵٠ میلیون تومان)، حدود پنجمیلیون تومانش هزینه ترابری جابهجایی شد اما نزدیک ۴۵ میلیون تومان باقی ماند که در فاز دوم کارمان که حضورم در منطقه بود، تبدیل به ٣٠٠ بخاری، چادر برزنتی بزرگ و اقلام پزشکی کردیم. مثلا پرسوجو کرده بودیم و آمار مصدومان را در آوردیم و متوجه شدیم که مصدوم ویلچر یا واکر میخواهد و ما آن را خریداری کردیم». پاوهنژاد اضافه کرد: «پولی را که آقای حقیقی جمع کردند، در حسابی بود که خروجی نداشت و الان رویش کار میشود و میخواهند کار ساختوساز انجام دهند. آنها میخواهند وقف ساختوساز کنند. این پایان فاز دوم کار ما بود و بعد از آن با خانم نرگس کلباسی در ارتباط بودم و فهمیدم ایشان کار بازسازی چهار روستا را بهصورت منظم در دست دارند، تا اینکه دوستان جشنواره نورنگار به من اطلاع دادند که میخواهند بهجای اختتامیهگرفتن، هزینه را به زلزلهزدهها بدهند. آنها یک چک ١۵میلیونتومانی به من دادند که نقد شد و در یک حساب خالی گذاشته شده و به آن دست نزدیم؛ برای اینکه با تحقیقاتی که کردیم متوجه شدیم نیازهای اولیه تقریبا برآورده شده و ما الان باید به سمت کار عملیتر برویم. چقدر نخود و لوبیا بخریم؟ مردم باید به زندگی عادیشان برگردند. دوستان من تحقیقات میدانی گسترده کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که در منطقه پاتاق یک کارگاه خیاطی وجود دارد که احتیاج به تجهیز دارد تا عدهای مشغول به کار شوند. ما فهرست نیازها را تهیه کردهایم و قرار است قیمتهای چرخ خیاطی، قیچی و… گرفته شود تا ما این کارگاه را زنده کرده و اشتغالزایی کنیم و تا چند روز آینده نتیجه آن مشخص خواهد شد». پاوهنژاد با اعلام اینکه مهمترین موضوع مورد نیاز مردم منطقه اسکان است، میگوید: «کاش زودتر آنهایی که پولها را جمعآوری کردهاند، دستبهکار شوند و فکری به حال اسکان دائمی و ساختن روستاها بکنند».
از میان دیگر افراد فعال، علی دایی است که بهصورت دائم گزارش کار خود را به مردم ارائه داد. اما حالا همه میگویند دیگر نیازی به پتو و لباس گرم نیست. پولها را وسط بریزید و خانهها را بسازید. این مردم خانه میخواهند و زندگی؛ لطفا برای ساختن شهر پول برسانید.
از: شرق