بهرام مشیری: مستبدینِ سابق، و مستبدینِ امروز، اینها طاقتِ تحملِ مِلیّون رو در مملکت ندارند

دوشنبه, 9ام بهمن, 1396
اندازه قلم متن

بهرام مشیری: از عَصرِ مشروطه، یک طبقه ای پیدا شدند [که] به اینها میگفتند “مِلیّون”. ملیّون در بعضی موارد صاحب نمیدونم احزاب و دسته جاتِ متشکل بودند، در بسیاری اوقات نبودند. ملیّون، ملّی و ملیّون آدمهایی بودند که، ملیّون در واقع گرایَندِگانِ به منافعِ ملت، و طرفدارانِ حاکمیتِ مردم به سرزمین، دوستدارانِ فرهنگِ این سرزمین، و در واقع مخالفانِ استبداد، و دوستدارانِ استقلالِ مملکت از دستِ بیگانه [بودند]/[هستند]، اینها در واقع پایه هایِ اصلی یه ذِهنیّتِ سیاسی یه “ملّی” و “ملیّون” بوده. گرایندگان، گرایندگان به منافعِ ملت رو میگفتند “ملیّون”، یا “ملّی”.

“ملی گرا” یک چیزِ غلطی ست، ملی گرا یعنی چی؟! ملی گرا نداریم ما، این برایِ تخریبِه این واژه. چون استبدادیون، از قدیم و جدید، تحملِ این واژه رو نداشتند، به جهتِ اینکه ملیّون مخالفِ استبداد بودند. بنابراین مستبدینِ سابق، و مستبدینِ امروز اینها طاقتِ تحملِ ملیّون رو در مملکت ندارند.

ملیّون معمولاً آدمهایِ مذهبی یه دو آتَشِه نیستند. چون عِشق و مهرِ این ملت، و این سرزمین، در واقع در دِلِ اونها بَسی افزونتر، و بَسی بیشتر، و بسی داغتر از موضوعِ دین است. این است که “ملی-مذهبی” هم یک ترکیبِ غلطی ست، این رو میخوام خدمتِ شما عرض کنم. چون منافعِ این ملّت، و سابقۀ تاریخی یه این ملت کاملاً در تَقابُل است با این داستانِ دین، و این اسلامِ عزیز!

بنابراین عرض شود که ما “ملی-مذهبی” نداریم. “ملی گرا” [را] هم یک ترکیبِ غلطی بنده میدونم. چون این “ی” که [در] [واژۀ] [ملّی] هست، “ملی”، یعنی یایِ نِسبَتِه، یعنی گرایَندِه به منافعِ ملت. وقتی [میگیم] ملی گرا، حَشوِه، این حَشوِ قبیحی هم هست در واقع. چون اون “ی”، یایِ نسبت است. حالا، به هر صورت،

قدیمها، استبدادِ قدیم ریشۀ ملیّون رو کندند، استبدادِ اول و استبدادِ دوم طاقتِ تحملِ آدمهایی مثلِ ملک الشعرایِ بهار، مثلِ عارفِ قزوینی، مثلِ میرزادۀ عِشقی [و] اینها رو نداشتند. به جهتِ اینکه ملیّون طرفدارِ ملت بودند، و مخالفِ استبداد بودند، و منافعِ ملت رو میخواستند نه منافِعِ استبداد رو. بنابراین اون استبدادیون هم، اونها دشمنِ ملیّون بودند. بزرگترین شخصیتِ ملی هم که تاکنون بروز کرده البته دکتر محمدِ مُصَدّقِه، که نمایندگی میکند منافعِ ملت رو. با او هم دشمن بودند، و امروز هم دشمن هستند.

و ملیّون طرفدارِ قانون بودند، و [طرفدارِ] عدالت بودند در این مملکت، و وقتی استبداد اومد؛ کارِ ملیّون اول زار شد، کارِ ملیون اول زار شد. گروهی رو کشتند، گروهی رو تبعید کردند، گروهی رو از منازِلِشون بیرون کردند، گروهی رو فراری دادند از کِشور اینها، و تحملش رو نداشتند. میگفتند که “این ملیّون بدتر از این توده ایها هستند”، همه شون هم میگفتند، و بی اعتبار میکردند در واقع.

بعد نوبتِ آخوندها شد، اینها دیگه در واقعِ خصومَتِ شون با ملیّون به دو دلیل شُد. یکی به همون دلیلِ اول که عرض کردم، یکی هم که اینها دینی هم بودند. عرض کردم: “ملیّون” با “مذهبیون” رو در یکجا، مثلِ آب و روغن، نمیشود جمع کرد. آدمِ ملّی میتواند عرض کنم که دیندار باشد. اما اینکه راه برود، و شعار بلند کند که “من ملی-مذهبی هستم”، این ما همچین چیزی را نداریم، میسّر نیست چنین چیزی.

بنابراین آخوندها به دو دلیل، عرض شود که با ملیّون خصومت ورزیدند، و خصومت می وَرزَند. و از ابتدا که آمدند خواستند با قَلَمِ دیگران، و بدستِ دیگران-نه خودِشان-، ملیّون رو تخریب کنند. از نمونه هایِ کامِلِش، عرض کنم نوشته هایی ست که تَحمیل کردند بر یک توده ای یه معروف، که احسان طبری بود-مردِ فاضلی بود-، که در نفی صادِقِ هدایت، (که از ملیّون بود)، و کسرَوی کبیر، (که از ملیّون بود)، و فریدونِ آدمیّت، کتاب بنِویسَند و قلم بزنند. تخریبِ ملیّون، یکی پس از دیگری عرض میشود که ملیّون رو خراب میکردند.

عرض کردم داستانِ تبریز رو، و عرض شود که ستارخانِ دلاور رو، و باقرِ خان رو، و کوشَندِگانِ به، کوشَندِگان و آزادیخواهانِ دلاورِ تبریز -شهرِ قهرمان-، که وقتی عرض کردم بنده رفتم اونجا هیچ اثری از این ملیّون ندیدم در تبریز!. چرا؟ به جهتِ اینکه نمی خواستند اندیشه هایِ “گرایندگانِ به منافِعِ ملت” سَر بَر کُنَد، و منافِعِ استبدادِ تک نَفرِه رو به خَطر بیاندازَد. این دلیلش کاملاً واضح است.

برگرفته از برنامه ویدئویی

بازنشر از: بالاترین، کاربر azaly


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.