در دوسالی که از اجرای برجام میگذرد، اقدامات و تحرکات بیوقفه آمریکا بهخصوص پس از ورود ترامپ به کاخ سفید، اسرائیل و عربستان علیه ایران از طریق دیپلماسی آشکار و پنهان، تهدید و تطمیع دیگر کشورها برای همراه یا متحد کردن آنها درباره آنچه در نظر آنها «خطر ایران» نامیده میشود، در حال تبدیلشدن به اقداماتی در سطح جهان و از طریق مجامع بینالمللی است.
آفتابنیوز: یکی از دستاوردهای بزرگ و انکارناپذیر توافق هستهای، خنثیسازی پروژه وسیع و چندوجهی ایرانهراسی بود. برای درک بهتر این موضوع نگاهی به وضعیت ایران قبل از برجام در منطقه و جهان کفایت میکند.
به گزارش آفتابنیوز؛ جاوید قرباناوغلی، دیپلمات ارشد با این مقدمه در روزنامه شرق نوشته: از یاد نبردهایم که حتی کشورهای کوچک و دوست ایران نیز به دلیل فضای بهشدت ضدایرانی متأثر از برنامه هستهای و هراس از پیامدهای تأثیر سیاست آمریکا، عربستان و بهخصوص قطعنامههای ششگانه شورای امنیت سازمان ملل متحد، جرئت همکاری با ایران را نداشتند. مقامات آن کشورها به ایران سفر نمیکردند، هیئتهای اعزامی از ایران را یا به لطایفالحیل نمیپذیرفتند یا صراحتا با آن مخالفت میکردند. همکاریهای اقتصادی به طریق اولی تقریبا تعطیل شده بود و… . هنر برجام و دستاورد شگرف آن، شکست این فضا، فروریختن دیوارهای ضخیم اجماع بینالمللی علیه ایران و رهاسازی ظرفیتهای کشور برای خلاصشدن از انزوای تحمیلی بود. به دلایلی که بر همگان روشن است و مجال پرداختن به آن در این یادداشت موجز نیست، از همان اولین روز اعلام اجرای برجام، پروژه ممانعت از شکست کامل این برنامه کلید خورد. در این مرحله، فعالیتهای دو گروه ولو کاملا متفاوت از یکدیگر، همسو بود. گروه اول و در خط مقدم پروژه جدید کشورهایی بودند که برای اجرا و تکمیل ایرانهراسی از طریق مسئله هستهای، از هزینههای سنگین مالی و توان دیپلماتیک خود در جهان استفاده کردند و امیدهای زیادی برای تکمیل آن و بلوکهکردن کامل ایران در سر میپروراندند.
این گروه این بار برای ممانعت از حضور توانمند ایران در عرصه جهانی و استفاده از دستاوردهای برجام و ظرفیتهای اقتصادی و سرمایهگذاری پروژه شکستخورده ایرانهراسی را این بار در قالب فعالیتهای موشکی و نفوذ ایران در منطقه در پرتو تحولات چند سال اخیر، کلید زدند. دسته دوم اما در داخل فعال بودند؛ گروههایی که در طول مذاکرات هستهای نگران از اینکه مذاکرهکنندگان هستهای، دستاوردهای جوانان غیرتمند ما را در انرژی هستهای به غربیها میفروشند، فریاد «وا ایرانا و وا اسلاما» سر دادند. تیترهای بزرگ روزنامهها و سایتهای چندصدتایی این جناح را که بعدها به دلواپسان معروف شدند، از یاد نبردهایم. عجب اینکه هنوز هم نظریهپردازان این گروه با استفاده از امکانات گسترده رسانه و فضای مجازی و حتی رسانه ملی به این جو دامن میزنند.
در دوسالی که از اجرای برجام میگذرد، اقدامات و تحرکات بیوقفه آمریکا بهخصوص پس از ورود ترامپ به کاخ سفید، اسرائیل و عربستان علیه ایران از طریق دیپلماسی آشکار و پنهان، تهدید و تطمیع دیگر کشورها برای همراه یا متحد کردن آنها درباره آنچه در نظر آنها «خطر ایران» نامیده میشود، در حال تبدیلشدن به اقداماتی در سطح جهان و از طریق مجامع بینالمللی است. گفته میشود نمایندگان آمریکا، بریتانیا و فرانسه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، پیشنویس قطعنامهای را تهیه کردهاند که هدف آن در ظاهر «تمدید تحریم تسلیحاتی یمن برای یک سال دیگر» و در واقع محکومیت ایران به خاطر ناکامی در ممانعت از ارسال موشک به حوثیهای یمن است. نیکی هیلی، نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل متحد، اقدام شورای امنیت علیه ایران به بهانه آنچه وی «نقض تحریمهای شورای امنیت علیه یمن» و ممانعت از جلوگیری از ارسال مستقیم یا غیرمستقیم، فروش یا انتقال موشکهای بالستیک کوتاهبرد و سایر تجهیزات به حوثیها نامید، خواستار اتخاذ تدابیر لازم از سوی شورای امنیت شده است. روز گذشته نیز نتانیاهو با تکرار نمایشی که در سازمان ملل متحد با هدف تأثیرگذاری بر مذاکرات هستهای به راه انداخته بود، مدعی شد تکهای از «پهپاد ایرانی» را در دست دارد تا در حلقه جدید ایرانهراسی، فعالیتهای ترامپ و نیکی هیلی را تکمیل کند. روند رو به رشد اظهارات مقامات اروپایی را باید جدی گرفت و برای جلوگیری از اتصال حلقههایی که هنوز به دلیل ظرفیت برجام و پایبندی ایران به آن، از یکدیگر جداست، تدبیری اندیشید. اخیرا ترزا می، نخستوزیر بریتانیا، اعلام کرد که بریتانیا و آلمان خود را در نگرانیهای آمریکا از اقدامات ایران در خاورمیانه سهیم میدانند و آماده مقابله با سیاستهای ایران در منطقه هستند. قبل از وی نیز امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه هم درباره برنامه موشکی ایران اظهار نگرانی کرده بود که با توجه به موضع اخیر وی در برنامه موشکی و پاسخ تند سخنگوی وزارت خارجه، بیم آن میرود که سفر قریبالوقوع مکرون به تهران را به مخاطره اندازد. مقامات مسئول ایران بارها به درستی گفتهاند هدف برجام انحصارا حلوفصل برنامه هستهای ایران بود. این گزاره به آن معناست که موضوعات موشکی و تحولات منطقه را نمیتوان به برجام پیوند زد و از آنها در جهت تضعیف یا توقف برجام سوءاستفاده کرد. از سوی دیگر شاهد آن هستیم که همین موضوعات دستاویز آمریکا برای ورود به برجام، تهدید به خروج از آن و فشار به اروپا شده است. سخن اینجاست در حالی که ایران در مهمترین چالش دیپلماتیک دو دهه اخیر خود توانست از طریق مذاکره آمریکا را در فعالیتهای هستهای به عقبنشینی وادار کند و موفقیت بزرگ دیپلماتیک به ارمغان آورد، چرا باید از ورود به مذاکره با کشورهای اروپایی درباره موضوعاتی که اتفاقا از دست پر و منطق نیرومند برخوردار است، پرهیز کند؟
اجازه دهید شعارهایی که به درستی و واقعبینی از آنها عبور کردیم و فارغ از جو هیجانی مسیر مذاکره را برگزیدیم و در نهایت پیروزی بزرگی را رقم زدیم، یک بار دیگر از نظر بگذرانیم. از یاد نبردهایم که رئیسجمهور پیشین با تمسخر قطعنامه و گفتن آن سخنان سخیف، کشور را در آستانه ویرانی اقتصادی و تکمیل حلقه اجماع جهانی و تصویب قطعنامههای متعدد و پیدرپی قرار داد. تکرار این روند دور از خردورزی و شأن ملت بزرگ کشورمان است. دشمنان ایران در حال تکمیل و اتصال حلقههای در حاضر گسسته و منفصل اجماع علیه ایران به بهانه برنامه موشکی و نفوذ و بیثباتسازی منطقه هستند. این پروژه در حال شدتگرفتن است و در صورت ارائه چنین قطعنامهای به شورای امنیت، حتی در شرایط وتوی آن توسط روسیه یا چین، اصل اتهام به سوژهای تقریبا پذیرفتهشده تبدیل خواهد شد، هرچند نگارنده بشخصه تردید دارد روسیه و چین در چنین فضایی از «حق وتو» برای شکست چنین قطعنامهای استفاده کنند. ضروری است ایران تحولات اخیر حول موضوعات مربوط به خود را جدی گرفته و فارغ از فعالیتهای روزمره دستگاه دیپلماسی کشور، در سطح ملی به آن توجه ویژهای شود.