مدفون شدن حقوق کودکان زیر زباله‌ها

شنبه, 22ام اردیبهشت, 1397
اندازه قلم متن

بکارگیری کودکان زیر ۱۸ سال در مشاغل سخت غیرقانونی است
کودکانی سیه چرده با لباس‌هایی مندرس که محکومند نان خود را از میان زباله‌ها بیرون بکشند.

قانون- نفیسه صباغی

کودکانی سیه چرده با لباس‌هایی مندرس که محکومند نان خود را از میان زباله‌ها بیرون بکشند. در حالی بزرگی باری کثیف و بدبو بردوش‌شان سنگینی می‌کند که همه روزه مجبورند در مقابل درآمدی اندک و جای خواب، از این سطل زباله به دیگری بروند و با دستان کوچک خود مواد بازیافتی را از میان زباله‌ها پیدا کنند. شاید تصور زباله‌‌گردی کودکان سخت و چندش‌آور به نظر برسد اما واقعیت نشان می‌دهد برخی از کودکان و نوجوانان با چنین شغل سخت و کثیفی امرار معاش می‌کنند.

کودکان زباله‌گرد بخشی از آسیب‌های اجتماعی امروز کشور هستند؛ کودکانی که اکثریت‌شان را مهاجران افغانی تشکیل می‌دهند و توسط برخی پیمانکاران اجیر شده‌اند تا به دنبال یافتن زباله‌های بازیافتی در سطح شهر تردد کنند. همه ما شاید این کودکان را از نزدیک دیده‌ایم؛ در حالی که روی انگشتان پاهای خود ایستاده‌اند تا قدشان کمی بلندتر شده و با سر به داخل سطل زباله خم می‌شوند تا مواد قابل بازیافت را از میان کیسه‌های زباله پیدا کنند.

معضل زباله‌گردی مدت‌هاست به جان کودکان شهرهای بزرگ افتاده و تعدادی از کودکان به‌واسطه این شغل در معرض انواع بیماری‌ها قرار دارند. در این زمینه طیبه‌سیاوشی، نماینده مجلس با انتقاد از به‌کارگیری کودکان در حوزه پسماند توسط پیمانکاران شهرداری گفته‌است: پیمانکاران حق به‌کارگیری کودکان را نداشته و باید با آن‌ها به صورت جدی برخورد کرد.

در واقع کارت‌هایی از سوی پیمانکاران به کودکان ارائه می‌شود که بر اساس آن بخشی از درآمد کار متعلق به پیمانکاران و بخشی نیز متعلق به کودکان است. این نماینده مجلس با بیان اینکه بسیاری از کودکان و افراد فعال در حوزه جمع آوری زباله مبتلا به اچ آوی وی مثبت هستند، خاطرنشان کرده است: کار کودکان در سر چهارراه‌ها را می‌توان بهترین شکل از کار آن‌ها دانست و شکل فجیع‌تر و دردناک کارکودکان را باید در زباله‌گردی و مراکز بازیافت زباله مشاهده کرد زیرا گزارش‌های بسیار وحشتناکی از نحوه کار این کودکان ارائه می‌شود.

کودکان زباله‌گرد که اغلب آن‌ها نیز اتباع غیرمجاز بیگانه هستند، توسط عده‌ای در مرزها تحویل گرفته می‌شوند و از آن‌ها در مراکز بازیافت استفاده می‌کنند؛ در حالی که طبق قانون، کار کودک جرم شناخته شده‌است.

ممنوعیت کار کودکان کمتر از ۱۵ سال

بر اساس قانون کار ایران، کار کودکان کمتر از ۱۵ سال و کار نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ سال در مشاغل سخت و زیان‌بار ممنوع است. ساعات قانونی کار نوجوانان یک ساعت کمتر از کارگران معمولی است و کارفرما حق ندارد کارهای سخت و زیان‌آور را به نوجوانان واگذار کند.

چندی پیش دولت ایران برای حذف کار نوجوانان، مقررات تازه‌ای وضع کرد و ۲۳ نوع شغل نظیر جوشکاری و کار با وسایل با ارتعاش بالا برای افراد ۱۵ تا ۱۸ ساله ممنوع شد. نوجوان در بدو استخدام باید به وسیله سازمان تامین اجتماعی مورد آزمایش‌های پزشکی قرار گیرد. این آزمایش‌ها حداقل سالی یک بار تجدید شود و اگر با نوع کار تناسب نداشت، کارفرما موظف است در حدود امکانات، شغل وی را تغییر دهد.

اما به‌کارگیری کودکان و نوجوانان در شغلی سخت و زیان‌آور که سلامت و بهداشت جسمی و روانی آن‌ها را مورد مخاطره قرار می دهد،واقعیت امروز جامعه بود و به آشکار در خیابان‌ها شاهد خم شدن کودک در سطل زباله‌ها هستیم. اما ممکن است به نظر برسد این کودکان برای خود کار می‌کنند؛ در حالی که شواهد نشان دهندکه برخی از پیمانکاران در ازای مبلغی اندک و جای خواب این کودکان و نوجوانان را به کار می‌گیرند و در ساعات مشخصی باید در خیابان‌ها به دنبال یافتن مواد بازیافتی باشند.

زهرا صیادی، فعال حقوق کودکان که از نزدیک شاهد زندگی این کودکان بوده است، با بیان اینکه کودکان زباله‌گرد به صورت ساماندهی فعالیت می‌کنند به «قانون» می‌گوید: ممکن است این موضوع مطرح شود که چون این کودکان فاقد لباس فرم هستند، پس توسط پیمانکاران به کار گرفته نشده‌اند که این توجیه درستی نیست زیرا به طور مشخص این کودکان در اختیار پیمانکاران هستند.

جرم بودن زباله گردی

اما مهم‌ترین دغدغه‌ فعالان حقوق کودک این است که پرداختن به موضوع کودکان زباله‌گرد تا به حال نه تنها کمکی به آن‌ها نکرده‌ بلکه شاید شرایط بدتری را برای آن‌ها فراهم کرده است. صیادی معتقد است:صرف نظر از جرم بودن کار کودک و اینکه زباله‌گردی به طور جدی سلامت بهداشت جسمی و روانی این کودکان را به مخاطره می‌اندازد، حال که ما نمی‌توانیم مانع فعالیت کودکان در این شغل شویم، لازم است تا با درنظر گرفتن برخی از امکانات بهداشتی مانند استفاده از دستکش و ماسک مانع از آن شویم که سلامت آن‌ها مورد مخاطره قرار گیرد و مشکلات کمتری در کمین این کودکان باشد. این بچه‌ها باید در حین کار، کاوری بپوشند که لباس‌شان در تماس با آلودگی‌های سطل‌های زباله نباشد. نکته بعد اینکه شرایط خوابگاهی آن‌ها باید مناسب باشد و بتوانند بدن خود را پس از کار، شست‌و‌شو دهند وتمیز کنند تا بوهای بد و آلودگی‌ها در بدن‌شان انباشته نشود.

نکته مهم‌تر اینکه سلامت این کودکان باید مورد ارزیابی قرار گیرد. البته این مسائلی است که ما از پیمانکاران خواستیم؛ هرچند که تا به حال محقق نشده است. صیادی ادامه می‌دهد: این کودکان بدون دستکش دستان خود را درون سطل‌های زباله می‌کنند، در حالی که تیغ، سرنگ و انواع مواد آلوده موجود در این سطل‌ها ممکن است هزاران بیماری را به آن‌ها منتقل کند یا اینکه وقتی این کودک تا کمر در سطل زباله خم می‌شود، تمامی آلودگی و بوهای بد از طریق تنفس وارد ریه و بدن آن‌ها می‌شود. برای مثال بنده حدود دو سال پیش در مورد بچه‌هایی که در دروازه غار کار می‌کردند، تحقیق می‌کردم و به وضوح می دیدم که افراد معتاد سرنگ‌‌های خود را روی زمین رها می‌کنند و بخشی از کار این کودکان در این منطقه، جمع آوری سرنگ‌های آلوده‌ای بود که ناقل بسیاری از بیماری‌ها از جمله هپاتیت و ایدز بودند.

اما مشکل دیگر این کودکان فارغ از بحث بهداشت و سلامتی آن‌ها، عدم پذیرش‌شان از سوی جامعه است. شاید اکثر ما در مواجهه با این کودکان، آن‌ها را با نگاه بد بدرقه کرده و آن‌ها را به‌واسطه بوی بد یا کثیف بودن‌شان از خود رانده‌ایم. صیادی با بیان اینکه کودکان زباله‌گرد به‌واسطه این برخوردها از جامعه گریزان هستند، می‌گوید: این کودکان به خوبی نگاه بد جامعه نسبت به خود را درک می‌کنند و به این جهت از افراد و جامعه متواری می‌‌شوند. بنده مدتی پیش مصاحبه فرد هنرمندی را مطالعه می‌کردم که این فرد گفته بود ،کودکان زباله‌گرد باعث آلودگی شهر تهران شده‌اند؛ در حالی که به اعتقاد بنده این حرف درستی نیست زیرا این کودکان باعث آلودگی شهرنشده‌اند بلکه این شهر تهران و شرایط آن است که این کودکان را به این آلودگی‌ها کشانده است.با وجود اینکه ما در برخی مراکز جمع آوری زباله و بازیافت این کودکان را دیده‌ایم اما تا به حال نتوانسته‌ایم مجوز ورود به این مراکز را برای کمک به این کودکان به لحاظ مسائل بهداشتی و سلامتی آن‌ها اخذ کنیم. ما در تلاش هستیم راه گفت‌و‌گویی با این پیمانکاران باز کنیم تا سلامت و بهداشت این کودکان تامین شود؛ هرچند که با حضور تیم جدید در شورای شهر، کمی به این موضوع پرداخته شده‌است.

در این سال‌ها با وجود افزایش کودکان‌کار اما تصمیم جدی مبنی بر کاهش تعداد آن‌ها انجام نشده و فقط برخی مسئولان به اقدامات ضربتی و کوتاه‌مدت بسنده‌ کرده‌اند؛ در حالی که تجربه این سال‌ها نشان داده است که این معضل نه با اقدامات کوتاه مدت ونه با اقدامات ضربتی، رفع نمی‌شود و نیاز به برنامه ریزی و برنامه‌های بلندمدت دارد. مهم‌ترین ریشه کار کودک، فقر خانواده است و در صورتی که این مشکل خانواده‌ها برطرف شود، تعداد چشمگیری از کودکان به جای کار به تحصیل و کودکی خود می‌پردازند.

اما یکی دیگر از اقدامات و مباحثی که برای کاهش تعداد کودکان کار مطرح شده، تدوین طرح سلب حضانت کودکان‌کار از والدین آن‌هاست. سلمان خدادادی، نماینده مجلس در مورد این طرح معتقد است: اینکه سازمان بهزیستی به روش‌های مختلف به دنبال حل مشکلات کودکان کار است، سیاستی قابل قبول از سوی این دستگاه بوده و ساماندهی این کودکان یکی از وظایف حاکمیتی دولت‌هاست اما دولت پیش از هرمساله‌ای باید رفع مشکلات خانواده کودکان کار را در دستور کار قرار دهد. درصد بسیاری از کودکان‌کار به‌دلیل شرایط اقتصادی نابسامان خانواده مجبور به کاردرخیابان‌ها و معابرشهر شدند. اگر سازمان بهزیستی به دنبال ساماندهی کودکان کار است، باید درگام اول سرپرستی این کودکان را برعهده گرفته و به نوعی حضانت را از والدین نامناسب سلب کند؛ ضمن اینکه خانواده این کودکان نیز باید تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار گیرند.

این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، معتقد است: در دو دهه گذشته بارها ساماندهی کودکان کار موردتوجه قرارگرفته است اما به دلیل نبود سیاست‌های مشخص نه تنها ساماندهی نشده بلکه تعداد کودکان کارنیز افزایش پیدا کرده است؛ بنابراین اراده‌ای در دولت برای رهایی از این مشکل وجود ندارد.

اما در حالی بحث سلب حضانت از والدین کودکان کار مطرح می‌شود که بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران معتقدند خانواده بد بهتر از این است که کودکی در بهزیستی و دور از خانواده نگهداری شود و موضوع دیگر اینکه آیا سازمان بهزیستی توان نگهداری این تعداد از کودکان را دارد؟

کودکان زباله‌گرد حاصل غفلت ما هستند

هادی شریعتی، حقوق‌دان و فعال حقوق کودکان در گفت وگو با «قانون» در پاسخ به این پرسش که در سال‌های اخیر شاهد تعداد زیادی از کودکان زباله‌گرد در سطح شهرها به ویژه شهر تهران هستیم.کودکان و نوجوانانی که تاکمر در سطل‌های زباله شهرداری خم می‌شوند تا بتوانند زباله‌های قابل بازیافت را پیدا کنند. به نظر شما دلایل پدیدآمدن این معضل اجتماعی چیست؟ توضیح می‌دهد: موضوع کودکان زباله‌گرد پس از سال‌ها غفلت، امروز به گره‌کوری تبدیل شده که دلایل گوناگونی در به‌وجود آمدن این معضل اجتماعی نقش دارند. اولین و مهم‌ترین دلیل، فقر اقتصادی خانواده و علت بعدی نیز مهاجرت بی‌رویه ‌است؛ استثمار، نبود دغدغه جمعی، انکار واقعیت موجود، مدیریت ضعیف شهری و…هزاران عامل پیدا و پنهان دیگر که باعث شده‌اند تا آسیب کودکان زباله‌گرد هرروز عمیق‌تر شود، ضمن اینکه باید گفت نحوه مدیریت شهری سهم بزرگی در به‌وجود آمدن این معضل داشته است.

وی ادامه می‌دهد: واگذاری بدون نظارت خدمات شهری به پیمانکاری که زباله برای وی طلای کثیف ترجمه شده و برای رسیدن به منفعت مادی به هر شیوه‌ای متوسل می‌شود، باعث استثمار کودکان به عنوان نیروی کار ارزان شده است که متاسفانه وقتی اعتراض‌ها علیه به‌کارگیری کودکان در مراکز رسمی پسماند بالا گرفت، این پیمانکاران راه‌حل جدیدی ابداع و مراکز غیررسمی و بی‌نام و نشان جمع‌آوری زباله در حاشیه شهر را تاسیس کردند.

اجاره کودکان

این حقوق‌دان در پاسخ به این پرسش که «فعالان حقوق کودک بیان می‌کنند که بیشتر کودکان زباله‌گرد، مهاجران غیرمجاز افغانی هستند، این کودکان چگونه وارد کشور می‌شوند؟» نیز می‌گوید: ورود کودکان مهاجر افغانستانی بغرنج‌ترین بخش این ماجرا بوده و می‌توان آن را فاجعه انسانی نامید.

تحقیقات ما نشان می‌دهد کودکان در افغانستان توسط عده‌ای دلال برای کار زباله‌گردی و در ازای مبلغ ناچیزی اجاره داده شده و بعد به صورت غیر قانونی وارد ایران می‌شوند زیرا دلال‌ها می‌دانند در پایتخت تقاضا برای جذب این کودکان وجود دارد؛تقاضایی که اساس آن بر پایه نیروی‌کار ارزان و بهره‌کشی شکل گرفته است. این همان مافیای قدرتمند زباله در تهران است که کودکان را تحت استثمار خود درآورده است.

ممنوعیت کار کودکان

طبق قوانین به ویژه قانون کار به کارگیری کودکان جرم شناخته شده است؛ در حالی که امروز شاهد کارکردن کودکان در شغلی سخت و پرضرر هستیم. هادی شریعتی در پاسخ به این پرسش که با توجه به قوانین چرا مسئولان درصدد رفع این اقدام غیرقانونی برنیامده‌اند؟ می‌گوید:طبق قانون کار به کارگیری کودکان ممنوع است. برای مثال بر اساس ماده ۷۹ قانون کار به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال ممنوع است. هر چند که این ۱۵ سالگی سن استاندارد و معقولی برای ورود نوجوان به بازار کار نیست اما آمارها و گزارش‌ها نشان می‌دهد که تعداد قابل توجهی از کودکان‌کار در ایران زیر سن ۱۵ سال هستند. همچنین در مواد ۸۲ ،۸۳ و ۸۴ قانون‌کار موضوع ساعت‌کاری، غیر قانونی بودن کار در شب و ممنوعیت اشتغال به کارهای سخت و زیان آور مطرح شده است که در عمل شاهد آن هستیم که این موارد رعایت نمی‌شوند .

در بعد بین المللی نیز ایران متعهد به اجرای اسناد قانونی بین‌المللی در ارتباط با منع کار کودک شده است؛ از آن جمله می‌توان به کنوانسیون حقوق کودک (مواد ۳۲ و ۳۶) اشاره کرد.

همچنین سال ۸۰ مقاوله نامه محو فوری بدترین اشکال کار کودک به تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان رسید و برای اقدام فوری علیه بدترین اشکال کار کودک ، آیین نامه اجرایی مواد ۱ و ۲ این کنوانسیون در سال ۸۳ و در هیات دولت وقت به تصویب رسید اما در عمل هیچ‌کدام از قوانین و آیین‌نامه‌ها تاکنون نتوانسته‌اند آسیب گسترش یافته«کار کودک»را کنترل کنند.

وی ادامه می‌دهد: متاسفانه باید بگویم تاکنون اراده جدی برای رفع این معضل شکل نگرفته و این در حالی است که نسل جدیدی از کار‌کودک و کودکان‌کار در سطح جامعه ظهور پیدا کرده است.

این کارشناس حقوقی در مقابل این نقد که «با وجود افزایش کودکان‌کار در سطح جامعه تا به حال شاهد اقدامی جدی برای رفع این معضل نبوده‌ایم و فقط برخی سازمان‌های متولی مانند بهزیستی به برخی اقدامات ضربتی و کوتاه مدت بسنده‌کرده‌اند، در حالی که رفع این معضل اجتماعی نیاز به طرح‌ها و برنامه های بلند مدت دارد که تا کنون محقق نشده است ودر این میان یکی از اقدامات برای کاهش معضل کودکان‌کار، طرح سلب حضانت از والدین آن‌هاست که سازمان بهزیستی مطرح کرده است، به نظر شما این طرح می‌تواند گامی در جهت کاهش تعداد کودکان کار بردارد؟» توضیح می‌دهد: بحث سلب حضانت از والدین کودکان کار در مرداد سال گذشته توسط یکی از مسئولان بهزیستی مطرح شد.به نظر می‌رسد طرح کردن چنین موضوعی به این معناست که مساله کارکودک توسط نهادهای متولی اشتباه درک شده است و چنین طرح و ایده‌ای این سوال را در ذهن ایجاد می‌کند که مگر فقر جرم است؟ هدف قراردادن خانواده تهی‌دست کودکان‌کار، چه از سر ناآگاهی باشد چه هدفمند و آگاهانه، بدون شک نتایج ناگوارتری را با خود به همراه خواهد داشت.

با سلب حضانت کودک از خانواده نه تنها مشکل فقر و ناتوانی در تامین معاش حل نخواهد شد بلکه این آسیب ‌اجتماعی تغییر شکل خواهد داد؛ به‌گونه‌ای که اگر آسیب تا کنون روانه‌کردن کودک به خیابان برای تامین معاش بوده حالا با جدایی کودک از خانواده و قطع منبع درآمدی، آسیب‌های دیگری از جمله فروش اعضا بروز پیدا خواهد کرد.

به گفته این حقوق‌دان طرح‌های شکست‌خورده و ضربتی سازمان‌های متولی کودکان‌کار که در شهریور سال گذشته منجر به دستگیری بیش از ۳۰۰ کودک‌کار درشهر تهران شد، هدف زیباسازی و مبلمان شهری بود اما تا زمانی که در کالبد و رگ‌های یک شهر فقر، خشونت و افسردگی در جریان است، زیبا‌سازی ظاهری‌امری غیرواقعی، موهوم و بی‌ثمرخواهد بود. برای حل آسیب کارکودک در قدم اول باید نگاه‌های حذفی، اتهامی و انکاری را تغییر داد و به جای سیاست سرکوب و دستگیری کودکان‌کار، سیستم‌های رفاه اجتماعی را تقویت کرد.

ما در میان همه غفلت‌ها در برابر کودکان‌کار به دنبال پررنگ‌کردن تبعات نادیده گرفتن مشکلات کودکان زباله‌گرد هستیم. در عین حال که نگران فردا روزی هستیم که آن‌ها از مراکز زباله جدا شوند؛ به این دلیل که این کودکان در فقری ادامه‌دار گرفتار شده‌اند.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.