به مناسبت زادروز مصدق، نخست وزیری که بزرگترین سرمایه ی سرزمین ایران را “ملی” کرد ولی بزرگداشت اش در آن سرزمین ممنوع است!

شنبه, 29ام اردیبهشت, 1397
اندازه قلم متن

محمد مصدق در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ در تهران به دنیا آمد.

او در اولین دوره انتخابات مجلس مشروطیت به نمایندگی از طبقه اعیان و اشراف اصفهان انتخاب شد ولی اعتبارنامه او به ‌دلیل سن او که به سی سال تمام نرسیده بود، رد شد.

مصدق در سال ۱۲۸۷ خورشیدی برای ادامه تحصیلات خود به فرانسه رفت و پس از خاتمه تحصیل در مدرسه علوم سیاسی پاریس، به سوئیس رفت و موفق به اخذ درجه دکترای حقوق در دانشگاه نوشاتل نائل شد.

مصدق پس از دریافت مدرک از دانشگاه نوشاتل، به ایران بازگشت و تقدیر و سرنوشتش این بود که در ایران به تمام پست‌ها و مشاغل حساسی که یک چهره سیاسی می‌تواند برسد، دست یابد. مصدق در ابتدای کار، چون با بعضی مسائل در ایران، به ویژه قرارداد سال ۱۹۱۹ میلادی وثوق‌الدوله بین ایران و انگلیس مخالف بود، تصمیم داشت دوباره به سوئیس بازگردد، ولی کابینه مشیرالدوله برای تصدی مقام وزارت عدلیه (دادگستری) از وی دعوت به عمل آورد و این شروع کار بود.

وی در ادامه، به عنوان والی فارس منصوب گردید وسال بعد به عنوان وزیر دارایی منصوب شد.

مصدق بعد از این سمت، در آذربایجان در مشاغل دولتی مشغول کار بود. مدتی بعد به دلیل مخالفت با حکومت مرکزی از این سمت استعفا داد.

سال بعد وزیر امور خارجه ایران شد و در سال ۱۳۰۳ که همزمان با آغاز دوره پنجم مجلس قانون‌گذاری بود، به نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای ملی انتخاب شد.

همین طور در دوره ششم نیز دوباره به این سمت دست یافت.

بعد از اتمام دوره ششم به دلیل دخالت دولت در انتخابات مجلس، از سیاست کناره‌گیری کرد.

دکتر مصدق بار‌ها از سوی دولت و حکومت به زندان افتاد یا تبعید شد.

از آن جمله بعد از کناره‌گیری از سیاست از تیرماه تا آذرماه سال ۱۳۱۹ بود به مدت شش ماه در بیرجند زندانی شد و سپس به احمدآباد تبعید شد.

مصدق در دوره‌های چهاردهم و شانزدهم مجدداً از طرف مردم تهران به عنوان نماینده انتخابی و مردمی به مجلس رفت و در این زمان بود که برای احقاق حقوق مردم ایران به تشکیل جبهه ملی اقدام کرد تا بتواند در راه مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت ایران گام‌های مثمرثمرتری را بردارد و عاقبت موفق شد در روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ قانون ملی شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس سنا بگذراند.

در اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۰ دکتر مصدق با تکیه به رای اعتماد اکثر نمایندگان مجلس و برای به ثمر رساندن قانون ملی شدن صنعت نفت و نظارت هرچه بهتر بر انجام امور، مقام نخست‌وزیری ایران را پذیرفت. نخستین اقدام دکتر مصدق پس از معرفی کابینه، اجرای طرح ملی شدن صنعت نفت بود. به دنبال شکایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح شکایت مزبور در شورای امنیت سازمان ملل، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت. سپس به دادگاه لاهه رفت و در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت. در بازگشت به ایران سفری نیز به مصر کرد و در آنجا مورد استقبال پر شکوه ملت مصر قرار گرفت.

انتخابات دوره هفدهم مجلس به خاطر دخالت‌های ارتشیان و دربار به تشنج کشید و کار به جایی رسید که پس از انتخاب ۸۰ نماینده، دکتر مصدق دستور توقف انتخابات حوزه‌های باقی مانده را صادر کرد. مصدق برای جلوگیری از کارشکنی‌های ارتش از شاه درخواست کرد اداره وزارت جنگ را به دولت بسپارد. این درخواست از طرف شاه رد شد و به همین دلیل دکتر مصدق در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از مقام نخست‌وزیری استعفا کرد. یک روز بعد، مجلس قوام‌السلطنه را به نخست‌وزیری انتخاب کرد و قوام‌السلطنه با صدور بیانیه شدیداللحنی نخست‌وزیری خود را اعلام نمود.

مردم که از برکناری دکتر مصدق شدیدا خشمگین بودند، در پی چهار روز تظاهرات و قیام‌های پیوسته در حمایت از دکتر مصدق، موفق به ساقط کردن دولت قوام شدند و در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ دکتر مصدق بار دیگر به مقام نخست‌وزیری ایران رسید.

در روز ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ دربار با کمک عده‌ای از روحانیون، افسران اخراجی و اراذل و اوباش تصمیم به اجرای طرح توطئه‌ای علیه مصدق گرفتند تا او را از بین ببرند. نقشه از این قرار بود که شاه در آن روز به عنوان سفر به اروپا از پایتخت خارج شود و اعلام دارد که این خواسته دکتر مصدق است. اراذل و اوباش وابسته به دربار هم به بهانه جلوگیری از سفر شاه در مقابل کاخ شاه تظاهرات برپا کنند و هنگام خروج دکتر مصدق از دربار وی را به قتل برسانند. ولی از آنجایی که مصدق از نقشه اطلاع یافت توانست جان سالم بدر برد و توطئه با شکست روبرو شد. با این حال‌‌ همان زمان، سرتیپ افشار طوس رییس وفادار شهربانی دکتر مصدق، به وسیله عمال دربار و افسران اخراجی به قتل رسید.

به علت اختلافات شدید مجلس با دولت دکتر مصدق، و به دنبال استعفای بسیاری از نمایندگان مجلس، دولت اقدام به برگزاری همه‌پرسی در سطح کشور کرد تا مردم به انحلال یا عدم انحلال مجلس رای دهند. در این همه‌پرسی که البته به خاطر همزمان نبودن زمان انتخابات در تهران و شهرستان‌ها، و همچنین جدا بودن محل صندوق‌های مخالفان و موافقان انحلال مجلس مورد انتقاد بسیاری از منتقدان قرار گرفت، در حدود دو میلیون ایرانی به انحلال مجلس رای مثبت دادند و مجلس در روز ۲۳ مرداد ۱۳۳۲ رسما منحل شد.
در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ طبق نقشه‌ای که بعد‌ها مشخص شد سازمان‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس برای براندازی دولت مصدق کشیده بودند، شاه دستور عزل دکتر مصدق را صادر کرد و رییس گارد سلطنتی خویش، سرهنگ نصیری را موظف نمود تا با محاصره خانه نخست‌وزیر فرمان را به وی تحویل دهد. همچنین نیروهایی از گارد سلطنتی مامور بازداشت عده‌ای از وزرای دکتر مصدق شدند. ولی نیروهای محافظ نخست‌وزیری در یک حرکت غافلگیر کننده رییس گارد سلطنتی و نیرو‌هایش را خلع سلاح و بازداشت نمودند و نقشه کودتای ۲۵ مرداد به شکست انجامید.

در روز ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ دولت‌های آمریکا و انگلیس با اجرای نقشه دقیق‌تری دست به کودتای دیگری علیه دولت ملی دکتر مصدق زدند که این بار باعث سقوط دولت وی شد. در این روز سازمان سیا با دادن پول به ارتشیان و اراذل و اوباش تهران آن‌ها را به خیابان‌ها کشاند. به دلیل خیانت رییس شهربانی و بی‌توجهی رییس ستاد ارتش دولت مصدق، کودتاچیان توانستند به آسانی خود را به خانه دکتر مصدق برسانند و پس از چندین ساعت نبرد خونین، گارد محافظ نخست‌وزیری را نابود کنند و خانه وی را پس از غارت کردن به آتش بکشانند. ولی دکتر مصدق موفق شد به همراه یاران خود از نردبان استفاده کند و به خانه همسایه پناه ببرد. در این کودتا گروهی از یاران سابق دکتر مصدق نیز دخالت داشتند و همزمان اعضای حزب کمونیست توده که در روزهای ۲۶ و ۲۷ مرداد به بهانه هواداری از دکتر مصدق دست به راهپیمایی زده بودند، در روز ۲۸ مرداد هیچ عملی بر ضد کودتاچیان انجام ندادند.

با پیروزی کودتا، در روز ۲۹ مرداد دکتر مصدق و یارانش خود را به حکومت کودتا به رهبری سپهبد زاهدی تسلیم کردند. دکتر مصدق بعد‌ها در دادگاه نظامی، با برملا کردن اسرار کودتای ۲۵ و ۲۸ مرداد چهره کودتاچیان را نزد جهانیان رسوا کرد اما در پایان دادگاه وی را به ۳ سال زندان محکوم کردند و پس از گذراندن ۳ سال زندان، دکتر مصدق به ملک خود در احمدآباد تبعید شد و تا آخر عمر تحت نظارت همان جا ماند. در سال ۱۳۴۲ همسر دکتر مصدق، خانم ضیاءالسلطنه، در سن ۸۴ سالگی درگذشت و دکتر مصدق را بیش از پیش در غم فرو برد. حاصل ازدواج وی و دکتر مصدق ۲ پسر و ۳ دختر بود.

در ۱۴ اسفند ماه ۱۳۴۵ ساعت ۶ صبح دکتر محمد مصدق به دنبال یک دوره طولانی بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. او وصیت کرده بود پیکرش را کنار کشته‌شدگان ۳۰ تیر در «آرامگاه ابن‌بابویه» دفن کنند، ولی با مخالفت شاه چنین نشد و او در یکی از اتاق‌های خانه‌اش در احمدآباد به خاک سپرده شد.

در سال‌های حکومت محمدرضا پهلوی برگزاری مراسم بزرگداشت دکتر محمد مصدق از سوی حکومت وقت ممنوع اعلام شد اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۵ اسفند ۵۷ یکی از بزرگترین گردهمایی‌های سیاسی در سالروز درگذشت رهبر نهضت ملی نفت بر مزار وی در احمدآباد برگزار شد. در این مراسم که آیت‌الله طالقانی سخنران آن بود، به نوشته روزنامه اطلاعات یک میلیون نفر به احمدآباد رفتند.

اکنون سال ها از آخرین مراسم بزرگداشت مصدق می گذرد و در دوره ی حکومت جمهوری اسلامی نیز برگزاری مراسم بزرگداشت او ممنوع گردیده است!

?
? @shahrvandyar

✅ https://t.me/shahrvandyar/3654


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.