علی اشوری: زبان در مسیر فرهنگ سازی به عناصر پایه

چهارشنبه, 30ام خرداد, 1397
اندازه قلم متن

اقای کدکنی در مصاحبه صوتی اخیر شان گفته اند که زبانهای محلی توانایى مقابله با شکسپر در ادبیات انگلیسی و یا با پوشکین در زبان روسی را ندارند

ایشان یاد آور شده اند که زبان های محلی (به گفته ایشان ) پشتوانه هایی مثل حافظ و سعدی و‌غیره را ندارند، لذا حقی برای سخن گفتن ندارند وفقط فارسی است که این حق را نمایندگی می کنند ٠٠٠

و مثال هایی هم آورده اند و تحقیری نیز به زبان اردو کرده اند ٠٠٠”

زبان در مسیر فرهنگ سازی و منش ارتباطی اش به عناصر پایه ایی که انسان را محاصره کرده ، همچون:
اضطراب ‌، دلهره ، ترس ، عشق ، درد ، یقین و تردید و باور و جنگ و آشتی ، و مسا له ی قدرت ‌و حسادت و رقابت ، عقیده و ایماژ ، طراحی برای آینده ‌و نام گذاری ، ترصد و تعرض ، شادی سازی و مویه و غیره را برتابیده و به اشکال مختلف، آن ها را رنگ آمیزی کرده است و می کند ‌٠

زبان ، ترانه و شعر و نظم و نثر رمان و تکنیک های سوار بر آن ها را می آفریند و نیز در راستای نفی و تایید آنها سبک و شیوه های متنوع بیان را هم چنان آفریده است ۰

حال مگر شکسپیر و زبان او حول همین مسایل نمی چرخد ؟ شکسپیر و زبان آثارش مگر نه اینکه فقط بیانگر تردید و عشق و اضطراب و دغدغه ی قدرت و. ۰۰۰تناقض های این عناصر زندگی است که از آن شکیپیر و جهان ویژه ی او را ساخته است ؟

اگر دقت و نگرشی تازه تر به همه زبانهای دنیا داشته باشیم خواهیم دید که در چالش همیشگی همین مسایل و مشکلات روز و روزگار ، و در درگیری با آنها است که زبان‌ها و صورت های منتج از آنها، فرهنگ های ویژه ساخته و بر ساخته شده اند ۰

برای نمونه:

مگر نه اینکه صادق هدایت با توجه به همین انگیزه ها که جهان ما انسان ها را، همانطور که در بالا از آن یاد شد، محاصره کرده ، شاهکارش ( بوف کور ) را به فارسی پرورده و پرداخته، همچنانکه بختیار علی با بسط و گسترش این عناصر در زبان کوردی توانسته است رمانی به زیبایی “آخرین انار دنیا ” را خلق کند ؟

چگونه ممکن است زبانی توانایی درک و دریافت و تحول و تطور ، نقد و نفی ‌ و یا انتقال به یکدیگر را نداشته باشد وقتی درگیر مسایلی حیاتی، از قبیل آنچه که در بالا به آن اشاره شد، هست ؟
زبان شناسی امروزین هیچ زبانی را به زبانی دیگر برتر نمی بیند۰

چامسکی گفته بود هر زبانی ( حتی اگر دایره لغات اش محدود باشد، مثل قبیله چاواکو در پرو ) مادامیکه توانایی لالایی گفتن را داراست بیانگر زبانی است که قدرت جان سازی و جهان سازی را داراست۰

بدین گونه زبان را دیدن و تعریف کردن است که توانایی دمکراتیزه کردن هستی فردی و اجتماعی در جهان معنامند می شود۰

تنها از طریق فهم رنگ آمیزی زبان است که شیوه اقتدارگرا در زبان مهار می شود و‌گرنه با متر و معیار کهنه و قدیمی و فهم زبانی گذشته، که استوار بود بر نخبه گرایی و تفرعن در طراحی فرهنگ ( به معنای گسترده کلمه ، ) نتیجه اش همین گفتمان غالبی است ( که به شکرانه ی درک و تعریفی تازه از زبان ، بنیاد های غالب اش رو به سستی و‌فروپاشی است ) که بر محور تحقیر و‌ توهینی می چرخد که زبانهای اروپایی به بقیه زبان‌ها و فرهنگ های دنیا کرده اند و می کنند۰ از جمله به زبان فارسی که به زعم آنها زبان پیشامدرن نامیده می شود ( حتی فارسی زبانانی که با زبانهای اروپا حشر و نشر دارند فارسی را زبانی عقب مانده می بینند چرا که آنها فهمی تک خطی از زبان را بر می تابند و دارند، و یا بهتر بگویم هنوز درکی کهنه و جامد از زبان را فهم پذیر می دانند و می پندارند۰ چنان فهمی کهنه از زبان که کنشی زبانی را سبب گردیده که منجر به آفریدن گفتمان ناسیونا لیسمی کور و ارتجاعی شده است ٠

با توجه به همین شیوه برخورد به زبان بود و آرایش زبانی استوار بر برتری جویی که شکل گیری گفتمانی فاشیستی در آلمان از اوایل سده ی بیستم تا دستکم پایان جنگ جهانی دوم انجامید٠

و این نمونه ی قابل تامل و عبرت برانگیز از آن تعریف واپس مانده و تک خطی از زبان بود که اقتدار گرایی و سلطه جویی را دامن زد تا در گفتمانی سرکوب گرانه به آن همه فاجعه هولناک منجر شود۰

به راستی برای آقای کدکنی متاسفم که نگرشی بسیار واپس مانده از تعریف زبان و سیاست در مصاحبه شان مطرح کردند۰

درک و فهم ارتباط ظریف و در عین حال پیچیده زبان و سیاست در این دوران، به راستی نیاز مبرم به درک همه جانبه دمکراسی زبانی است که فرصت نزدیکی به قلمرو آزادی را نوید می دهد و ما را از نگرش تنگ نظرانه و کهنه می تواند برهاند ٠.

علی اشوری


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.