شیفتگی هولناک احمدی‌نژاد به مشائی و خشم شریعتمداری

پنجشنبه, 24ام اسفند, 1391
اندازه قلم متن

BabakDad10حسین شریعتمداری: آنها شبیه سرکرده فرقه «باب» هستد و امام زمان هم دارند!

اول: مدیر مسئول روزنامه کیهان؛ روز سه شنبه در یادداشت روز کیهان محمود احمدی نژاد و رحیم مشائی را با “باب” مقایسه کرد و با لحنی بی سابقه به آنها اتهام زد که همچون «باب» یک امام زمان دارند که آن را “رو” خواهند کرد و یا حتی خودشان ادعای صاحب الزمانی می کنند! همزمان در بهارستان، فقط ۱۸ نفر از ۲۹۰ نماینده مجلس شورای اسلامی(!) به احمدی نژاد به خاطر “عدم رعایت موازین شرعی و اسلامی در برخورد با مادر چاوز” تذکر کتبی دادند! یعنی فقط ۶% نمایندگان جرأت کردند رئیس جمهور “منصوب رهبر” را به عمل خلاف شرع متهم کنند و به او تذکر بدهند! تذکری که تازه رفت در بایگانی آن ۳۸۵۰ تذکری که نمایندگان مجلس نهم به احمدی نژاد و دولت او داده اند و به طور متوسط روزی ۱۳ تذکر بی اثر و بی پاسخ صادر کرده اند!

حالا مقامات نظام برای مقابله با احمدی نژاد بر سر همان دو راهی معروفی هستند که اسم رمز آن را “گیر کردن ارّه در حلق” گذاشته بودیم:

اولین راه این است که آنها مثل سردبیر کیهان اعتراف کنند که [این “رئیس جمهور منصوب رهبر” به کلی بهایی و به زعم او بدنبال یک فرقه ضاله انحرافی است!] و احتمالا” باید کارش را یکسره بکنند! این حرف تبعات سیاسی و امنیتی هولناکی دارد اما که در سرمقاله روز دوشنبه شریعتمداری در روزنامه کیهان، به صراحت بیان شد و او توجه نکرد که در این مسیر، قبل از هرچیزی به آبروی رهبر فرظانه(!) لطمه وحشتناکی زده و بصیرت و خبرگی ایشان را دود کرد و فرستاد به هوا!زیرا اولا” احمدی نژاد منصوب رهبری است، رهبر صراحتا” اعلام کرد نظری به نظر او نزدیک تر است و مدتی که او به ساخت جاده ظهور مشغول بود و لقب “سید خراسانی” را هم به خامنه ای می داد، رهبر فرظانه (!) نه تنها هیچ گلایه ای از این بدعت گذاری ها نکرد، بلکه قند در دلش آب می شد. پس این راه علاوه بر احمدی نژاد، حامی قبلی او و شریک جرایم انتخاباتی و سیاسی او (خامنه ای) را هم به دردسر خواهد انداخت.

راه دوم این است که مقامات نظام سکوت کنند و پیشروی “ارّه” را تحمل کنند و به رفتارها و گفتارهای تندتر احمدی نژاد و مشائی هم رضایت بدهند و با اشک در چشم و خار در گلو، حتی جیک هم نزنند! درست مثل آن ۹۴ درصد نمایندگان دیگر مجلس که حتی تذکر هم به احمدی نژاد ندادند و درست مانند خود مقام رهبری که سکوت کرده، همه باید خود را به کوچه “علی چپ” بزنند و انگار اخبار ونزوئلا و پیام احمدی نژاد و تجلیل از مشائی و چیزهای دیگر را اصلا” ندیده و نمی بینند! آنها باید پیشروی ارّه را تحمل کنند تا بلکه یک “فرجی” چیزی بشود. ولی مگر “مردان بهاری پاستور!” می گذارند هر کسی “عجل لولیک الفرج” باشد و ادعای ظهور و بهار بکند؟! آنها هر طوری هم که بشود اجازه نمی دهند کسی غیر از امام زمان خودشان “فرج” و ظهور کند! بنابراین پیش بینی حسین آقای شریعتمداری چندان هم بیراه نیست و ممکن است مشائی و احمدی نژاد به زودی امام زمانشان را هم از ته چاه درآورند و ظاهر کنند! مسیر جاده ظهور امام زمان را هم که سالها قبل ساختند و در “دوران ماه عسل احمدی نژاد با خامنه ای” آن را حتی آسفالت و آذین بندی کردند و بنابر این رهبر معظم هم حق و توان اعتراض نخواهد داشت! به نظرم این پیش بینی شریعتمداری دور از واقعیت نیست که آنها به وقتش امام زمان خودشان را ظاهر می کنند و رهبر فرظانه(!) را هم می فرستند به مرخصی!

این وسط بیچاره واژه زیبای “بهار” که اسمش لکه دار شد و مدتی است با شنیدن اسم بهار، مردم دچار حال تهوّع می شوند و به یاد کاپشن احمدی نژاد و دروغهای بزرگ او می افتند. از وقتی این “پیامبر دروغ” به شیرینی خوران “بهار” رفته، فصل بهار هم به یک دروغ بزرگ تبدیل شده و می بینید که چند روز مانده به نوروز تقویمی، حتی پیازها و نخودها هم شکوفه نزده اند؛ چه رسد به اینکه “بوی گل سوسن و یاسمن آید!!”

دوم: روز یکشنبه وقتی همزمان با بُغض مشائی در حین سخنرانی، احمدی نژاد هم که در تمام مدت سخنرانی مشائی، با احترام پشت سر او ایستاده بود به گریه افتاد، دیگر مطمئن شدم که این عاشق پریشان حال، حتی به قیمت کودتا و جنگ داخلی هم به کسی غیر از “مشائی” اجازه ورود به کاخ ریاست جمهوری را نخواهد داد و آماده انجام هر رفتار غیرمنتظره ای هست!

احمدی نژاد و خامنه ای زمانی “همدست و شریک سرقت” یک بانک بودند و بعد بر سر تقسیم مال دزدی به جان همدیگر افتادند. دعوای آنها دعوا بر سر “حق” نیست و نزاع بر سر قدرت است. پس برد و باخت آنها برای مردمی که همین حالا هم دارند چوب بی درایتی و فساد و انحراف این دو شخص و جناح را می خورند، تفاوتی ایجاد نخواهد کرد. باید مراقب بود که هر دو طرف فاسد، جنایتکار و دیکتاتورند و هیچ مزیّتی نسبت به هم ندارند. پس نفرت ما از خودکامگی خامنه ای، نباید موجب حقانیّت احمدی نژاد بشود. همانطور که متقابلا” تنفرمان از این کوچولوی تهوّع آور، نباید ما را ناخودآگاه به دامان دیکتاتور فرظانه(!) ببرد. اما تحلیل رفتارهای هر دو طرف، همواره برای ما لازم است.

احمدی نژاد این روزها به “جنگ روانی” خود با رهبر شدت بیشتری داده و در این مسیر گاهی آنچنان زیاده روی و افراط می کند که احتمال بروز هر اتفاقی می رود. او بعد از مطرح کردن نظریه شگفت آور “رجعت شهید چاوز!” و توصیفات فرابشری درباره وی، روز یکشنبه هم در مراسم استقبال از نوروز، اسفندیار رحیم مشائی را هم تا “معراج!” بالا برد و از او توصیفاتی ارائه کرد که فقط از زبان یک “مجنون تمام عیار و انتحاری!” می توان شنید. سپس نشان درجه یک فرهنگ و هنر را به سینه مشائی آویخت و نماز ظهر را هم پشت سر او خواند تا میزان ارادتش به مشائی را “جـــار” بزند.

احمدی نژاد و مشایی در این مراسم با بیان تصنعی و “سوپر ناسیونالیستی!” درباره ایران و ایرانیان و نوروز و بهار(!) سخن گفتند و احمدی نژاد هم در اوج شیفتگی، یار دیرین خود مشائی را با نشانه های مشهور “انسان کامل” توصیف کرد و گفت: “زمانی که ملت ایران با آغوش باز اسلام و پیام پیامبر را انتخاب کرد به خاطر عشق ملت ایران به بهار بود، چرا که حقیقت بهار را در پیام پیامبر دید و «آن را» انتخاب کرد. امروز هم ملت ایران بدنبال «بهار» است!” و سپس با تأکیدی معنادار و در تکراری سه باره گفت: “مشائی مردی است بهاری بهاری بهاری!!” احمدی نژاد به عبارتی حرف آخرش را زد و گفت:«انتخاب مشائی بهاری، هدف اصلی دین و پیام پیامبراسلام و خواسته دیرین ایرانیان بوده است!» و این یعنی تا رحیم مشائی هست، فکر هیچکس دیگری را برای ریاست جمهوری نکنید!

روز یکشنبه نشانه های جنون پیشرفته، شیفتگی و کیش شخصیت و یک جور توّهم خطرناک در رفتار و سخنان احمدی نژاد نمایان بود، که او را “آبستن” هر جور عصیان و آشوبگری و انتحاری نشان می داد! با دیدن “شیفتگی هولناک” او به مشائی، دیگر هیچ تردیدی ندارم که محال است احمدی نژاد اجازه بدهد کسی غیر از او رئیس جمهور شود. برای این هدف، که امروز آن را «مقدس» هم کرد، اگر لازم شود او ضامن هر بمبی را می کشد و حتی بعید نیست که دست به اسلحه ببرد و یا عملی انتحاری و دیوانه وار از او سر بزند!!

وقتی حمله حسین شریعتمداری به احمدی نژاد و مشائی و متهم کردن آنها به ایجاد یک فرقه ضاله را در کنار تندروی های دولتی ها می گذاریم، به نظر می رسد هر دو ماشین با شتابی دیوانه وار به سمت همدیگر می رانند و هر دو ترمز بریده اند. تصادف آنها فقط با یک احتمال رخ نخواهد داد و آن، کوتاه آمدن آیت الله خامنه ای است. چیزی که من هرگز آن را بعید نمی دانم. او با آرام کردن اطرافیان خشمگین خود، برای آبروداری حاضر است آن “ارّه” را چهار و بلکه هشت سال دیگر هم در گلو تحمل کند. و البه نمی داند که همه چیز به تخمل بیمار مربوط نمی شود. گلو به زودی عفونت می کند و این بیمار یا باید جراحّی خود را که سالهاست به عقب می اندازد، در شرایط وخیم تری انجام بدهد و به زیر تیغ جراحی برود. که احتمال زنده ماندنش چندان بالا نیست. و یا باید مرگ در حالتی متعفن و مضمحل را بپذیرد. پیش بینی من تصادف دو جناح دولتی و حکومتی در خرداد است و اگر رخ ندهد، تحمل تیم احمدی نژاد و عفونت نظام تا مرگ. همان راه بی بازگشتی که پیشینیان دیکتارتوی هم رفته اند.

فرصت نوشتن / وبلاگ بابک داد
www.babakdad.blogspot.com

فیس بوک همگانی بابک داد
www.facebook.com/babakdad.page

بابک داد

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. برای ماهرچه پیش آیدخوش آید
    این حکومت را نه آمریکاازمیان برمیداردنه مردم توانش رادارندکه باشعبان بی مخ های حکومتی سرشاخ شوندتنهاراه سرنگونیش همین دعواهای بین جناحی است خودشان خودشان رابایدازبین ببرند