شب سال نو؛ هاله و هدی

پنجشنبه, 24ام اسفند, 1391
اندازه قلم متن

kazemian

پرونده‌ی قتل هاله سحابی چنان که پیش‌بینی می‌شد، توسط دستگاه قضایی عدالت گریز، مختومه اعلام گردید؛ چنان‌که پرونده زنده‌یاد هدی صابر در سامان استبداد دینی به‌جایی نرسید. هر دو پرونده، ازجمله مهم‌ترین اسناد سرکوب پیشگی و برخورد غیرانسانی تمامیت‌خواهان در جمهوری اسلامی با دگراندیشان و مخالفان سیاسی محسوب می‌شود. دو پرونده‌ی مهم با وجود شهادت گواهان متعدد، با بی‌توجهی محض قوه قضاییه‌ی صادق لاریجانی مواجه شد. افکار عمومی بی‌گمان داوری مستقل خود را خواهد داشت؛ چنان‌که با وجود تمام ادعاها و تحریف‌ها و دروغ‌ها و تلاش‌های تبلیغاتی اقتدارگرایان، میلیون‌ها شهروند، تقلب معنادار و کودتای انتخاباتی را “وجدان کردند”. کسی از شهروندان آگاه، باور نخواهد کرد که هاله بی تأثیر هیچ عامل خارجی، ناگهان در مراسم تشییع و تدفین پدر (مهندس عزت‌الله سحابی) جان بسپارد؛ هم‌چنان‌که از جمع ناظران مستقل و شهروندان آگاه، کسی تردید ندارد که اگر مراقبت و رسیدگی به‌موقع به وضع هدی صورت گرفته بود و وی مورد خشونت واقع نمی‌شد، با تن سالم و بدن ورزشکار پس از ۸ روز اعتصاب غذا، مظلومانه قربانی نمی‌شد. هاله و هدی اما شهید شدند و «شاهد» ماندند؛ آنان تنها بر استبداد دینی که بی‌پروا حقایق را تحریف می‌کند و خشونت را تقدیس و ترویج، گواه نشدند؛ هاله و هدی بر هم‌وطنان خویش ـ و به‌ویژه کنشگران مدنی ـ نیز گواه شدند.

نه فقط خانواده‌های زندانیان سیاسی، بلکه شمار زیادی از خانواده‌های کم‌بضاعت و محروم، بارها و سال‌ها از دست مهربانی و یاری‌گری هاله و هدی برخوردار شدند. این حمایت و همراهی هر نقطه عزیمتی داشت (انسانی، ملی، دینی، مدنی) خروجی مشترک و در خور ستایشی داشت: تلاش برای کاستن از درد و رنج هم‌وطنانی که در سختی‌اند و آلام گوناگون گریبان آنان را گرفته است.

حمایت و امداد آنان پایتخت و حاشیه‌ی کشور نمی‌شناخت، چنان‌که سن و مذهب، و همان‌گونه که جنس و پیشه و باور سیاسی.

شمار خانواده‌هایی که جای خالی سرپرست‌شان در شب عید، یا دست خالی‌شان در آستانه‌ی نوروز، با لبخند و سلام و شادباش هدی و هاله، و با دست پر گل و شیرینی و آجیل و میوه و اسکناس آن‌دو، پر می‌شد، کم نبود. روزی دیگر، در ایران آزاد و امن، پرده از تلاش‌های انسانی غریب آنان برداشته خواهد شد.

آن‌چه آمد، ستایش دور از واقع دو “درگذشته” نیست؛ “اشاره”ای ـ و تنها، اشاره‌ای ـ به کنش انسانی دو فعال مدنی است که به سیاست‌ورزی شهره بودند، اما در متن جامعه نفس می‌کشیدند و دغدغه‌ی اقشار نابرخوردار و مردمان رنج‌دیده و بلاکشیده داشتند. هاله و هدی اما ـ هر دو ـ این شانس را داشتند که برای کنش اجتماعی و رفتار انسانی خود، پا بر نقطه عزیمت‌های سترگ و استوار گونه‌گون گذارند: نگاه نوع‌دوستانه و منش انسانی؛ میهن‌دوستی عمیق و پرشور؛ ایمان به متن؛ و اعتقاد به ضرورت حمایت اجتماعی و همراهی مدنی در روزهای پردرد و رنج هم‌نوعان ـ هم‌وطنان.

قابل پیش‌بینی است که شمار کنشگرانی که چون هاله و هدی واجد چنین خاستگاه‌های اقدامی باشند، پرشمار نیست؛ اما می‌توان با یکی از نقاط عزیمت آنان هم‌دل بود؛ و می‌توان به یکی از دلایل کنش آنان، تأسی کرد.

آوار استبداد دینی و بی‌کفایتی و ناکارآمدی و سوء مدیریت و فساد حاکمان اقتدارگرا و خودشیفته و سرکوب‌گر، سقف آشیانه‌ی بخش مهمی از جامعه را بر سر ساکنان آن ویران ساخته، یا دچار شکاف کرده و زندگی روزمره و معیشت آنان را در معرض آسیب‌های جدی قرار داده است. کنشگرانی که با نگاهی انتقادی به حاکمیت سیاسی در جمهوری اسلامی، مسئولیت انسانی و ملی و اجتماعی و مذهبی خود را کنار می‌نهند، هرچند در ظاهر با هاله و هدی، همدلی کنند، با منش و روش و بینش آنان در قبال مقوله‌هایی چون انسان و زندگی و جامعه، نسبتی برقرار نکرده‌اند.

هاله و هدی، تنها شاهدانی بر جباریت دستگاه سرکوبگر حاکم در جمهوری اسلامی نیستند؛ دو شهید موحد، آزاده، مصدقی و سبز ایران‌زمین، گواهانی زنده و کم‌نظیر برای کنشگران مدنی ایران‌اند.
از: روز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.