احمد پورمندی: بوی جنگ!

جمعه, 5ام مرداد, 1397
اندازه قلم متن

با چرخش روحانی به سمت سپاه و خامنه‌ای و رجزخوانی‌های اخیر او، این سوْال به حق مطرح می‌شود که سران ج. ا. چه اهدافی را دنبال می‌کنند. عربده کشی‌های قاسم سلیمانی و به موشک بستن دو نفتکش سعودی در تنگه باب المندب به وسیله عوامل حوتی آقایان، تردیدی باقی نگذاشت که کل حکومت به شمول اقتدارگرایان، اصولگرایان و اعتدالیون تصمیم گرفته‌اند که رابطه با آمریکا را تا سر حد امکان نظامی کنند. آمریکایی‌ها بار‌ها اعلام کرده‌اند که علاقه‌ای به درگیری نظامی با ج. ا. ندارند. دلیل این بی‌علاقگی هم روشن است: تحریم‌های فلج‌کننده، بر بستر بحران شدیدی که جامعه، سیاست و اقتصاد ایران را فراگرفته، کار خواهند کرد و کمر حکومت را بدون آنکه به شلیک گلوله‌ای نیاز افتد، خواهند شکست.

جمهوریخواهان آمریکا ظاهرا طرح خاورمیانه بزرگ را مجددا در دستور گذاشته‌اند که در آن شکستن شاخ اسرائیل‌ستیزی حائز اهمیت جدی است و در عین حال، تجربه تلخ عراق به آنها آموخته است که توسل صرف به راه حل و قدرت نظامی، اجرای این طرح استراتژیک را با دشواری بیشتری مواجه خواهد کرد.

واقعیتی است که اقتصاد آمریکا، تا حدود زیادی میلیتاریزه است و تولید و صادر کنندگان جنگ افزار و نظامیان در سیاست آن نقش زیادی دارند. آنها به میدان جنگ به مثابه بازار مصرف می‌نگرند و می‌توان گفت که همیشه طرفدار جنگ‌اند. اما حرف آخر را لزوما همیشه آنها نمی‌زنند. آمریکائی‌ها مدعی هستند که تا کنون بیش از ۷ هزار میلیارد دلار در عراق هزینه کرده‌اند که در مقایسه با آن، کل عواید کمپانی‌های نظامی رقم ناچیزی به حساب می‌آید.

ورود آمریکا به یک درگیری نظامی منطقه‌ای با ج.ا. علاوه بر ایجاد اختلال جدی در پیشبرد طرح خاورمیانه بزرگ، با ورود اجساد نخستین سربازان آمریکایی به کشور، موقعیت جمهوریخواهان در انتخابات میان دوره‌ای و موقعیت ترامپ در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری را به شدت به خطر خواهد انداخت و از منظری صرفا تاکتیکی و کوتاه مدت هم، آنها حداقل به استقبال درگیری نظامی نخواهند رفت.

شکست آخرین تلاش‌های دیپلماتیک روحانی- ظریف در سفر اروپایی، آنها را هم متقاعد کرد که اگر بازی صرفا در عرصه‌های سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی ادامه یابد، گذشت زمان تنها به معنی تداوم شمارش معکوس و رسیدن به لحظه صفر فروپاشی از درون خواهد بود و در نتیجه تنها راه نجات نظام و خریدن زمان، بازی با کارت نظامی و کشاندن ترامپ به جنگ‌های نامتقارنی است که نظامیان آمریکایی هیچ علاقه‌ای به شرکت در آن ندارند.

سران نظام بر این باورند که با نظامی شدن رابطه، خواهند توانست بار دیگر در شیپور دفاع از میهن و دین بدمند، حرکات اعتراضی مردم را سرکوب و مهار کنند و به بهانه مقابله با دشمن، فقر و گرسنگی را واجب التحمل جلوه بدهند و بدین ترتیب نقشه آمریکایی‌ها برای فروپاشاندن اقتصاد و به شورش کشاندن مردم را خنثی کنند.

ممکن است آمریکایی‌ها، در تداوم نقشه اصلی خود که تداوم جنگ اقتصادی است، در آغاز در مقابل عملیات ایذایی سپاه خویشتنداری نشان بدهند و عملیات تلافی جویانه را به اسرائیل واگذار کنند و تنها پس از آنکه در نزد أفکار عمومی آمریکا و اروپا این تصور پذیرفته شد که مرکز تحریکات نظامی، نه در واشنگتن بلکه در تهران قرار دارد، با بمباران مراکز اقتصادی و نظامی ایران، در صدد «تنبیه» آقایان بر آیند که البته در آن صورت بحران وارد فاز جدیدی خواهد شد و کشور ما به سیاهچاله وحشتناک جنگ همه جانبه با آمریکا و متحدان منطقه‌ای و جهانی آن رانده خواهد شد.

خویشتنداری آمریکا به تنهایی، بعید است که حکومت ایران را از تعقیب نقشه نظامی کردن رابطه، منصرف کند. ج. ا. روی این احتمال حساب باز کرده و حداقل اعتدالیون همه تخم مرغ‌هایشان را در این سبد گذاشته‌اند، که ترامپ برای فرار از نظامی شدن رابطه، امتیاز خواهد داد و حلقه محاصره اقتصادی تکمیل نخواهد شد و بار دیگر برای دیبلماسی میدانی باز خواهد شد.

اعتدالیون با این محاسبه به اردوی اقتدارگرایان پیوسته‌اند و روحانی با اشاره به تنگه‌ها و تنه پهن شده نظامیان آمریکا در منطقه، در واقع همه کارت‌های خود را رو کرده و پوکر رو باز را به بازی با گارد بسته ترجیح داده است، با این امید که بلوف‌ها کارگر واقع شود و ترامپ با اندکی عقب‌نشینی، مفری برای او و جریان اعتدالش بگشاید. نگاهی به نقشه آمریکا برای خاورمیانه بزرگ و موقعیت طرفین در آستانه تکمیل شدن طرح تحریم، می‌توانست به روحانی کمک کند که دچار توهم عقب‌نشینی ترامپ نشود و در پیوستن به سرداران درنگ بیشتری کند.

حمله به کشتی‌های نفتکش سعودی در باب المندب و نسق گیری قاسم سلیمانی، درواقع این هدف را هم دنبال می‌کند که راه برگشت را به روی روحانی ببندند و به میانجی‌گری او پای اصلاح‌طلبان را هم به بهانه دفاع ار دین و میهن به بیعت مجدد با خامنه‌ای بکشانند.

ترامپ وقت زیادی برای از دست دادن ندارد و اگر در مقابل حمله به نفتکش‌ها، واکنش سیاسی یا نظامی را انتخاب نکند و ماجرا را به سکوت برگزار نماید، به اعتبارش ضربه سختی خواهد خورد.

آیا استراتژیست‌های کأخ سفید، ابتکار اداره بازی را، آنگونه که قاسم سلیمانی مدعی شده است، به او واگذار می کنند و به عملیات نظامی روی می‌آورند و یا از عملیات جنون آمیز آقایان برای منزوی تر کردن ج. ا. و جلب حمایت بیشتر برای «شدیدترین تحریم‌های همه تاریخ» بهره خواهند جست؟

هرچه هست، با این «اصلاح‌طلبان» وارفته و جمهوریخواهان متفرق و کم‌اثر، مردم ایران بازندگان اصلی این قمار خطرناک هستند که به زعامت خامنه‌ای و سپاه و همراهی روحانی و اعتدالیون آغاز شده است و در این بین هیچ چیز زیان‌بارتر از دادن آدرس غلط به مردم، آنهم از موضع صلح‌طلبی و دفاع از میهن نیست: برای دفاع از صلح و میهن، باید خامنه‌ای را از تخت فرمانروائی به زیر کشید! مردم را به ناکجا آباد حواله ندهیم!

از: ایران امروز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.