سرپرست سابق کمیته دفاع از امیرانتظام: به مناسبت درگذشت امیر انتظام اسطوره بی نظیر مقاومت و ایران دوستی

دوشنبه, 8ام مرداد, 1397
اندازه قلم متن

سرپرست سابق کمیته دفاع از امیرانتظام
مرداد ۱۳۹۷ (ژوئیه ۲۰۱۸)

به مناسبت درگذشت امیر انتظام اسطوره بی نظیر مقاومت و ایران دوستی

با تسلیت به همسر وفادار و فداکار و فرزندان ایشان و همه تلاشگران در راه برقرای عدالت و دموکراسی در ایران.
همه امروز واقفند که چرا امیرانتظام نا عادلانه محکوم به حبس ابد شد. اما ایشان به ویژه در زمان ریاست لاجوردی در زندان اوین، مورد آزار و اذیت و تحقیر بسیار قرار داشت.

حدود سال ۱۳۷۴ (۱۹۹۵میلادی ) و در شرایطی که کمتر فرد و یا سازمانی یادی از این زندانی مظلوم می کرد، عده ای از روشنفکران و سیاسیون ایرانی خارج کشور بدون هرگونه آشنائی نزدیک و پیوند سیاسی با ایشان برای اولین بار جریانی حقوق بشری تحت عنوان “کمیته دفاع از امیرانتظام” تشکیل داده و با هدف آزادی ایشان از زندان حدود پنج سال فعالانه و تمام وقت به دفاع از این راد مرد پرداختند.

به مناسبت درگذشت آقای امیر انتظام آنچه که در زیر آمده اولین گزارش کوتاه و موجزی از فعالیت های این کمیته در دفاع از ایشان است که به اطلاع عموم می رسد.

فعالیت های گسترده این کمیته ابتدا با تهیه و انتشار زندگی نامه ایشان به پنج زبان مختلف و ارسال و پخش وسیع آن در کشورهای گوناگون و در هر مناسبتی آغاز گشته و سپس با تماس های حضوری و کتبی با احزاب، رسانه های ایرانی و خارجی، همه سازمان های دفاع از حقوق بشر و مدافع دموکراسی و شخصیت های بین الملی ادامه یافت. بر اثر این تماس ها شخصیت هائی چون نلسون ماندلا، اولریش فون وایتسزکر (رئیس جمهور پیشین آلمان)، نوربرت بلوم (وزیر کار و امور اجتماعی وقت آلمان)، گرهارد باوم (وزیر پیشین دادگستری آلمان)، وزرای دادگستری بایرن و نیدرزاکسن خانم ها رناته شمیت و آلم مرک، اودو اشتاین باخ (رئیس پیشین انستیتوی شرق شناسی در هامبورگ)، سازمان بین المللی حقوق بشر (امنستی)، جامعه دفاع از حقوق بشر در برلین و ده ها شخصیت و سازمان دیگر و همچنین رسانه ها حمایت خود را از این کمیته و تحقق یافتن خواسته های امیرانتظام اعلام می نمود.

حائز اهمیت آن که در آن زمان غالب کشورهای غربی بویژه دولت آلمان دارای روابط سیاسی و اقتصادی خوبی با ایران بوده و جلب چنین حمایت هائی در آن شرایط کار بسیاردشواری بود و چون هنوز اینترنت و ایمیل در اختیار نبود، تماس ها به دشواری و با صرف وقت و هزینه گزافی انجام می گرفت.

دیری نپائید که در نتیجه این تماس ها امیر انتظام چهره ای جهانی یافت و بسیاری با ارسال نامه و تماس از مسئولین جمهوری اسلامی خواستار آزادی ایشان شدند. آنچه که در این زمان امیر انتظام انجام داد، عمل بی سابقه یک زندانی سیاسی پس از ۱۶ سال حبس در جهان بود که رژیم را مستاصل کرده بود. در حالی که رژیم می خواست او را بی سروصدا آزاد کند، ایشان با آن مخالفت کرده و خواهان برگزاری یک جلسه دادگاه علنی و رسیدگی به اتهامات واهی رژیم نسبت به خود شد و همانگونه که خود ایشان بعدا نقل کردند، از وجود این کمیته و فعالیت های آن نیز بی خبر بودند.

در این شرایط و انعکاس وسیع این خواسته توسط این کمیته به حامیان ایشان، برخی از وکلای خارجی آمادگی خود را جهت دفاع از امیرانتظام اعلام نمودند، اما رژیم از قبول برگزاری محاکمه مجدد ایشان سر باز می زد.

در این حال مرحوم دکتر ابراهیم یزدی توانسته بود عکسی از ایشان را که در بیمارستان دست و پای امیرانتظام را با زنجیر به تخت بسته بودند تهیه و برای این کمیته ارسال نماید. این عکس در بسیاری از نشریات خارجی و ایرانی در خارج انتشار یافت و کمیته آن را برای همه حامیان ایشان ارسال نموده و آن ها را مصمم تر از قبل جهت برآوردن خواسته ایشان توسط رژیم نمود. در کنار آن و در نتیجه حمایت های گسترده شخصیت ها به ویژه از حزب سوسیال دموکرات آلمان و امنستی موضوع امیر انتظام در کمیسیون عرض حال مجلس آلمان (Petitionsauschuss) مطرح شده و مورد تصویب قرار گرفت که وزیر امور خارجه سفیر آلمان در ایران را به ملاقات ایشان در زندان اوین فرستاده و گزارش آن را برای این کمیسیون ارسال کند. هنگامی که سفیر آلمان در ایران تقاضای این ملاقات را مطرح کرده بود، بر اثر این جریان و فشارهای بین المللی بود ماموران رژیم شبی او را به منزلش برده و دیگر هیچگاه جهت باز گرداندن او به زندان اقدام نکردند.

در عین حال کمیته فعالیت خود را متوقف نکرده و اینبار در صدد برآمد که او را نامزد دریافت جایزه صلح نوبل نموده و در این راه ضمن ملاقات و تماس با برخی از شخصیت های فوق الذکر، برخی این درخواست را مورد حمایت قرار دادند.

از سوی دیگر رژیم توسط فردی نزدیک به این کمیته که خود قبلا از جمله مشوقین تشکیل آن بود، سعی در متقاعد کردن سرپرست آن به تعطیلی آن نمود. از جمله زمانی که موفق به این کار نشد، این فرد نامه ای جعلی از آقای امیرانتظام با خود از ایران آورد که ایشان فردی را خارج از این کمیته به عنوان وکیل خود معرفی کرده اند تا بدین ترتیب کار این کمیته را بی اعتبار ساخته و مانع از ادامه فعالیت آن شود. پس از چندین سال که امکان تماس نزدیک با آقای امیر انتظام فراهم آمد، ایشان از این امر اظهار بی اطلاعی نمودند. ضمن این که با وجودی که فردی که به عنوان وکیل ایشان معرفی شده بود و این کمیته با ایشان تماس گرفته و او را در جریان فعالیت ها قرار داد و تقاضای همکاری با ایشان کرد، او هم هیچ قدمی مثبتی برنداشت.

و در آخر حزب کمونیست کارگری به بهانه تلاش این کمیته جهت احیای بورژوازی با پخش اعلامیه برعلیه این کمیته سعی در وارد کردن آن به کارزاری سیاسی نمود، در حالی که این کمیته همواره تاکید بر آن داشت که جریانی صرفا حقوق بشری و نه سیاسی است.

در این شرایط و علاوه بر فشارهائی که متوجه سرپرست کمیته بود، از آنجا که هزینه های جاری آن نیز زیاد و همه آن بردوش سرپرست کمیته تحمیل شده و با وجود تقاضاهای بسیار هیچ گونه کمک مالی طی این چند سال از هیچ فردی به این کمیته نشد، امکان ادامه دادن فعالیت این کمیته ناممکن گشته و از آنجا که هدف اولیه تشکیل این کمیته آزادی امیرانتظام بود و این کار انجام شده بود، تلاش های آن متوقف شد.

از جمله اقدامات دیگر رژیم ارسال فردی در یک آخر هفته در سال آخر فعالیت کمیته از قرار جهت به قتل رساندن سرپرست کمیته به او مراجعه کرد که خوشبختانه به دلیل آمادگی های قبلی لازم و راهنمائی های پلیس، این اقدام ناکام ماند.

اما امیر انتظام چه در زندان و چه در خارج آن هیچگاه ساکت ننشسته و به مناسبت های گوناگون همواره و تا پایان عمر سعی در افشای رژیم، ایجاد وحدت در بین اپوزیسیون و ارائه نظرات سازنده به حاکمان می نمود.

متاسفانه ما اکنون با توجه به نوشتارهای منتشره پس از مرگ ایشان از خاطرات و مقاومت های بیشتر این رادمرد مطلع می شویم و ای کاش در حیات ایشان قدردانی بهتری از ایشان به عمل می آمد. حال جای آن دارد که حداقل گروهی تلاشی را در جمع آوری و انتشار زندگی نامه، مقاومت ها و فداکاری های او در یک مجموعه در پیش گرفته تا زندگی این فرد به عنوان سرمشق یک شخصیت ملی در تاریخ تبلور لازم را پیدا نماید.

بد نیست در اینجا نیز دو خاطره از ایشان را که پس از ۱۷ سال امکان تماس حضوری با ایشان فراهم آمد را نقل نمائیم. ابتدا زمانی که ایشان از علاقه ما به دیدار ایشان مطلع شدند، گفته بودند که من وظیفه خود می دانم که به دیدارشان بروم و در حالی که به دشواری راه می رفتند با تکیه به همسرشان به این دیدار آمدند.

در این دیدار از جمله ایشان این خاطره را نقل کردند که اسدلله لاجوردی کینه عجیبی نسبت به ایشان داشت و به هر دلیلی سعی در خفت و خواری ایشان می نمود و همواره منتطر بود که ایشان از او در خواست وقت ملاقات کرده و از او خواهشی داشته باشد. یکبار که ایشان را لاجوردی مدتی مسئول تمیز کردن سرویس بهداشتی کرده بود، ایشان تقاضای وقت ملاقاتی از لاجوردی می کند و لاجوردی مسرور که اینک امیر انتظام خواهش و تمنائی دارد، فورا به ایشان وقت ملاقات می دهد. اما در این ملاقات بدون هیچ شکوه ای از وضع خود، صرفا پیشنهادهائی را جهت بهتر کردن سرویس بهداشتی عنوان می نماید و لاجوردی با عصبانیت ملاقات را پایان می دهد.

خاطره دیگری را که ایشان در ملاقات خود مطرح کردند این بود که ایشان در دولت موقت سعی کرده بودند که یک غذاخوری برای مستمندان در تهران با ظرفیت دوهزار نفر بسازند که با دستگیری ایشان این کار نیز عملی نشد.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.