نگاهی به نقدی “انگبینی” و “پُرمایه”

جمعه, 9ام فروردین, 1392
اندازه قلم متن

masoodnoghrehkarمقاله های “جاهل ها و لات ها، روحانیون و سلاطین” واکنش ها و پیامدهای زیادی داشت. در این میانه واکنش های همراه با تحریف، بدفهمی و به صحرای کربلا زدن ها سهم بیشتری داشتند. این یاد داشت نگاهی دارد به یک نمونه از این واکنش ها.

محمد برقعی در سلسله مقاله – خاطره هائی‌(۱) که به بهانه ی انتشار مقاله های من باعنوان “جاهل ها و لات ها، روحانیون و سلاطین” (۲)، منتشر کرده، مثلا” پته ی وازدگی فرهنگی بنده روی آب ولو کرده است. ایشان با ژست یک “استاد جا سنگین” نه فقط نمرات “بسیار ضعیف و غیرتحقیقی” و ” کم مایه” به مقاله های بنده داده اند، بنده نوازی کرده و القاب “وازده از فرهنگ”، “خود آزار” و “بی انصاف ” و… نیز نثارمنِ نویسنده ی مقاله ها کرده است. البته استاد “پُرمایه” به هدر دادن وقت ذیقیمت شان از برای پرداختن به مقاله هائی ” بسیار ضعیف و غیرتحقیقی” و “کم مایه” بسنده نکرده و در کنار بنده آرامش دوستدار را هم به عنوان یکی دیگراز ” وازده گان از فرهنگ ” دراز کرده تا ضمن رسوا کردن افکار وآثار”بسیارکم مایه” دوستدار در اظهار لحیه ای ” سرشار از مایه ” بنویسد :”…. کتاب بسیار کم مایه ای تحت عنوان “امتناع تفکر در فرهنگ دینی” به عنوان یک کار فلسفی –تاریخی مطرح می شود. کاری که حتی مراعات اصول اولیه تحقیق در آن صورت نگرفته است…”. آنچه برقعی در باره‌ی آرامش دوستدار و دیدگاه و آثار او گفته تازگی ندارد، نفرت معنادار و قابل فهم برقعی و همفکران و هم مسلکان اش از آرامش دوستدار ریشه در نقد و شناساندن نقش فاجعه بار “فرهنگ دینی” ، توسط این فیلسوف ایرانی دارد.

من در این یادداشت قصد پرداختن به همه ی حرف های برقعی ندارم ، فقط ضروری می دانم به نکاتی اشاره کنم که تحریف شده اند و یا (عامدانه) بد فهمیده شده اند:

برقعی می نویسد: “یکی از ناهنجاری های اجتماعی – فرهنگی کنونی ما شیوع “نفرت از فرهنگ ایران” است. صحبت از نقد بر فرهنگ نیست بلکه سیاه دیدن آن است…. اما پس از انقلاب این نقدها به افراط کشیده شدند ،وهر چه حکومت سرکوب گرتر شد موج این نفرت به فرهنگ ایران نیز بالاتر گرفت”.

برقعی روز روشن نوشته و نظرتحریف کرده است. اولا ” در مقاله های ” جاهل ها و لات ها….” به نقش یک گروه اجتماعی در جامعه پرداخته شده ، و این حضور و نقش به تاریخ و فرهنگ ایران تسری داده نشده و دوره ی صفویه به این سو، دوره پیدائی و حضور این گروه اجتماعی عنوان شده است. ضمن اینکه من حتی در کتاب ” مقدمه ای بر کشتار دگراندیشان ” با اینکه هدف ام بررسیِ مقدماتی ِ یکی از پدیده های منفی و زشت تاریخمان، یعنی عدم تحمل وکشتار دگراندیشان است، بارها ” زیبائی فرهنگ ایران” ، به ویژه قبل از حمله ‌ی وحشیانه ی اعراب مسلمان به سرزمینمان را مورد تاکید قرارداده ، و نوشته ام :

” ….حضور و بیان چنین واقعیتی (عدم تحمل دگراندیشی و کشتار دگراندیشان) بدین معنا نیست که تاریخ سیاسی و تاریخ اندیشه ها و باورها در میهن مان، تاریخی سراسروسرشار از چنین پدیده ای بوده است. نقش مؤثر و ارزشمند فرهنگ وتمدن کشورمان بر فرهنگ و تمدن بشری و فصل های درخشان تاریخ اش برکسی پوشیده نیست….” ، ” ……تاریخ میهن مان اما گوشه های درخشانی نیز دارد. روایت سرزمینی که نخستین ” منشور حقوق بشر” در آن صادر و تا حدودی به آن عمل شد. سرزمین ده ها پیام آور فیلسوف و اندیشمند و فرهنگ ساز کم تا . سرزمین ملتی که در همین صد ساله ی اخیر دو انقلاب و چندین جنبش اجتماعی آزادی خواهانه و عدالت جویانه برپا داشته است….”(۳)

با این حال باز هم می نویسم و اعلام می کنم که نفرت از فرهنگ ایران در کارنبوده و نیست ، سخن ازانزجار و احساس شرمساری ازحضور و حیات ِ بلیه ای به نام فرهنگ تشیع و فرهنگ آخوندیسم – خمینیسم است، که آنهم فقط به حکومت اسلامی بر نمی گردد، وچندین قرن عمر دارد. برقعی بیهوده تلاش می کند همه‌ی کاسه کوزه ها ی بروز و شیوع این بلیه را بر سر گورزادهای حاکم بر میهنمان بشکند.

برقعی می نویسد: نقره کار”.. همه مبارزات ایران ،از دوران مشروطه تا به حال را تحت تاثیر وسیع لات ها واوباش می داند، وبا تفکیک نکردن لات ها از لوطی ها می گوید بسیاری از “یلان وگردان” مشروطه خواهان – یعنی ستارخان و باقرخان- هم از زمره همین الوات واوباش بودند…” .

خدای برقعی از سر تقصیرات این بنده ی مسلمان اش بگذرد، آخر من کجای مقاله آورده ام که “همه مبارزات ایران ،از دوران مشروطه تا به حال، را تحت تاثیر وسیع لات ها واوباش میدانم .” این عین جمله من است: “…جاهل ها و لات ها یا به تعابیری” لوطی ها و اوباش و چاقوکشان و قمه کشان” و ” لتوت و لشوش و اجامر” نقش سیاسی و مذهبی مهمی در این دوره، به ویژه در جریان جنبش مشروطه بازی کردند” ، و نوشتم :” حتی برخی از” قهرمانان و یلان ” مشروطه در زمره ی لوطیان بودند.” و این هر دونظر در مقاله ای آمده اند با تاکید چندین باره به اینکه پدیده های جاهل و لات و لوطی و اجامرو لمپن و اراذل و اوباش و …. تفاوت دارند و باید از یک دیگر تفکیک شوند. بهمین خاطر نیز در این سلسله مقاله ها بین جاهل ها و لات ها با اراذل و اوباش تفاوت قائل شدم.

برقعی می نویسد: “گفتنی است که در مجالس خصوصی این خودزنی ها بسی بیش از اینها است” ، من البته نه فقط در مجلسی خصوصی در حضور برقعی، در کتاب ها و مقاله ها و سخنرانی هایم انزجاز خودم را از بلیه ‌ی فرهنگ تشیع ، به ویژه آخوندیسم – خمینسم اعلام کرده ام، اما با بیان این انزجار هرگز حس خودزنی به بنده دست نداده است. بیان این انزجار برای بنده خودزنی معنا نمی دهد.

خود بزرگ بینی و قضاوت یکجانبه و بی حرمتی به شعور خوانندگان، آنهم از سوی برقعی ای که ” تکثر و تنوع و مدارا و دموکراسی” پند می دهد، آزار دهنده است. این ها فرمایشات این بزرگوار است با اتکا به مقاله ی ” شاهد” اش : “…….نکته جالب تر آن که با وجودیکه این مطلب (مطلب جاهل هل و لات ها ، …) بسیار ضعیف و غیر تحقیقی بود ،و نقد بسیار خوب و روشنگر آقای رضای فانی یزدی کم مایگی آن را نشان داد اما خوانندگان از مطلب آقای نقره کار به مراتب بیشتراز نقد آقای فانی استقبال کردند . همین نشان میدهد که دل عامه کجا است. استقبال کنندگان از نوشته آقای نقره کار بر آنند” فرهنگ غالب ما فرهنگ الوات و لشوش است” و هم اینان که بر مسند قدرتند نماینگر فرهنگ خودمان هستند . پس خلایق هر چه لایق….”.

نقره کار کجا گفته است:” فرهنگ غالب ما فرهنگ الوات و لشوش است” که برقعی با خواندن پسِ ذهن خوانندگان مقاله‌ی نقره کار کشف کرده است خوانندگان مقاله اش هم به چنین باوری رسیده اند ؟

برقعی که در نوشته‌اش نشان می دهد از قوم ” غُلات” است، می نویسد: ” ….اما اگراز درون این گرد وخاک حاصل از ترکتازی های گذرا بیرون بیاییم، خواهیم دید که چه زیبایی ها در کنار این زشتی هاست ، و چگونه همین زیبایی ها سبب دوام این تمدن در بیش از سه هزار سال شده اند- با نظام سیاسی ای کهن تر از هند و چین ، و تداوم یافته تر از مصر. آقای نقره کار اگر با ردیف کردن نام لات ها و لشوش ذهن خواننده را مسحور کرده نمی گوید که هر بزن بهادر قمه کشی لات نیست، انصاف صادق هدایت را ندارد که در کنار لات قداره کشی به نام کاکارستم ، لوطی شریفی به نام داش آکل را هم ببیند. اگر پس از کودتای ۲۸ مرداد زورخانه های شعبان بی مخی رشد کرد و محلی برای گردهمایی جاهلان شد، سنت زورخانه ها بر آن بود که ورزشکاری بدون وضو پای در گود نگذارد و الگوی هر زورخانه برویی پوریای ولی باشد. اگر از زورخانه شعبان بی مخ ها بیرون آمدند در همان فضا هم تختی ها و پهلوان اکبرها پروریده شدند. اگر بخشی از این گردن کلفت ها شکنجه گر و لباس شخصی شدند ، بسیاریشان در کسوت پاسدار و بسیجی برای حفظ وطن جنگیدند و شهید شدند…..”.

من در مقاله ام حتی بین لات و لش تفاوت قائل شدم و دو تعریف متفاوت از این دو پدیده دادم ( نگاه کنید به زیر نویس بخش دوم مقاله ام ) ، و این را برقعی به عمد ندیده است. برای آشکارتر کردن ” انصاف” و” پُر مایگی” برقعی، و”بی انصافی” و” کم مایگی” خودم در امر پژوهش و نقد نیز اجازه بدهید در پیوند با پاراگراف فوق، تکه ای از مقاله ام را بیاورم:

“….. شخصیت جاهل و لات ‌را شخصیتی ” متّلون، ناپایدار، متزلزل، درهم شکسته و شناور” دانسته اند، شخصیتی که پای بند اصولی تعّین یافته نیست. چنین ویژگی‌ای سبب می شود جاهل ولات به دنبال جایگاه و پناهگاهی باشد تا با اتکا وبه اعتبار آن ها شخصیت، و به تبع آن هویتی بالنسبه پایداربرای خود دست و پا کند، هویتی که مانع از نادیده گرفتن‌اش و یا طرد و انکار‌اش در جامعه شود. چنین ملجاء ومآوائی می باید در بر گیرنده ی ویژگی هائی باشند که با و یژگی های شخصیتی جاهل و لات دارای همخوانی ، نقاط اشتراک ویا قابل انطباق باشند، ویژگی ها و خصائلی همچون قلدری، حرفِ آخررا زدن یا فصل الخطاب بودن، قدرت طلبی با هدف تحمیل نظر وعملِ خود، قهرمان و ضد قهرمان پروری، عشق به قهرمان مظلوم، نماد و سمبل سازی، تمایل به اعمال انواع خشونت ، مردمداری و….. در زمره ی این ویژگی ها و خصائل هستند. این دست ویژگی‌ها و خصائل شخصیتی، جاهل و لات و گروه اجتماعی جاهل ها و لا ت ها را به قدرت هائی که چنین ویژگی هائی دارند، نزدیک می کنند و شخصیت و هویت آنان را نسبت به آن قدرت سیاسی و دینی قابل تعریف و تبیین می کنند.

ویژگی های شخصیتی، روانی و رفتاری دیگری نیز برای جاهل و لات و گروه اجتماعی شان بر شمرده اند:

الف: خصوصیاتی که در حوزه ی مفاهیم و مقوله ها ی “معرفت داشتن” و” جوانمردی و فتوت” توضیح داده می شوند، برای نمونه خصوصیات و خصائلی مثل: تواضع و مردمداری( خاکی بودن)، چشم پاک بودن ، شرم و حیا داشتن، سفره دار و مهمان نوازبودن، امانت داری، راز داری، دست گیری و گره گشائی از کار مردم و کمک به نیازمندان، ترحم و دلسوزی، سخاوت و دست و دل بازی، صبوربودن، احترام به ریش سفیدان و بزرگان، ، بخشش در صورت خطا ، پای بندی به حرف و قول، وفاداری به رفیق وعشق، و….

از میان این مجموعه به جوانمردی اهمیت بیشتری داده شده، خصلتی که گفته شده است:” …بیش ازهفتاد جنبه را در خود دارد که از آن ها دو مقوله از همه مهم تر است، یکی نان دادن و دیگری راز پوشیدن، و یا باز روایت شده است که “سمک عیار‌پر‌سید از جوانمردی کدام شقه داری؟ روح افزا گفت از جوانمردی امانت داری به کمال دارم…..هر گز راز کسی با کسی نگویم و سّر او را آشکار نکنم”

ب: ویژگی های ناهنجارانه ی شخصیتی، روانی و رفتاری که بخش وسیعی از جاهل ها و لات ها از خود بروز داده اند، برای نمونه: خصوصات ضد اجتماعی داشتن و در تقابل با مناسبات اجتماعی قرار گرفتن ، ( شخصیت آنتی سوشیال وبوردرلاین)، مخالفت با قانون، تحریک پذیری وپرخاشگری، جّوگیرشدن ، شخصیت کنترل کننده و برتری طلب، تحقیر زن و زنانه‌‌گی و….

چنین شخصیت چندگانه و چند وجهی‌ای سبب می شود با مجموعه ای از ویژگی های مثبت و منفی، و زمینه پیدائی و رشد ویژگی ها و خصائل متضاد مواجه شویم از” جاهل و لات جوانمرد و پهلوان صفت وعیارمنشِ با معرفت و ناموس پرست تا جاهل و لات نامرد و بی معرفت و ناموس دزد” که خشونت و قانون شکنی و زن و پول و قدرت هم درهر دو طیف رگه های خود را دارند.

عوامل بروز این شخصیت چندگانه نیزمتعددند که از میان آن ها می توان به عوامل محیطی (اجتماعی) و فردی اشاره داشت. از عوامل محیطی خاستگاه طبقاتی، ساختار فرهنگی و دینی محله، و ویژگی های محیط کار، خانواده و گروه همالان و دوستان نقش ایفا می کنند. جاهل‌ها و لات‌ها ازلایه های اجتماعی فقیر و متوسط جامعه هستند که محیط زیست و زندگی شان محیط های فرهنگ سنتی ودینی ست. در کنار عوامل محیطی عوامل دیگر فردی (زیستی و روانی یا ژنتیک و بیو کمیکال ) نیز در بروز این دست شخصیت ها نقش دارندو…..”(۴)

*******

زیرنویس:

محمد برقعی ، عیب می جمله بگفتی ، هنرش نیز بگو

http://news.gooya.com/politics/archives/2013/02/156018.php

۲و۴- مسعود نقره کار ، جاهل ها و لات ها، روحانیون و سلاطین، سه مقاله در سایت گویا .

http://news.gooya.com/politics/archives/2013/02/154746.php

http://news.gooya.com/politics/archives/2013/02/155157.php

http://news.gooya.com/politics/archives/2013/02/155910.php

مسعود نقره کار، مقدمه ای بر کشتار دگراندیشان ، انتشارات پیام، آلمان / فرانکفورت ، سال ۲۰۰۴

مسعود نقره کار

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.