جـبـهه مـلــی ایـــران: سی ام تیر روز جانفشانی ملت بزرگ ایران برای استقرار حاکمیت ملی

شنبه, 29ام تیر, 1392
اندازه قلم متن

jebheروز هفتم خردادماه ۱۳۳۱ دکترمصدق، نخست وزیردولت ملی، برای دفاع از منافع و حقوق ملت ستمدیده ایران در مقابل شکایت دولت استعماری انگلیس عازم دادگاه بین المللی لاهه گردید. او در این دادگاه با دفاعیات شورانگیز و مستند خود پیروزی ایران را محقق ساخت و در روز دوم تیرماه ۱۳۳۱ در میان استقبال کم نظیرمردم ایران به میهن بازگشت. در آن ایام دوران مجلس شانزدهم به پایان رسیده و مجلس هفدهم شورای ملی در شرف تشکیل بود. به همین جهت دکترمصدق بنابر رعایت سنت پارلمانی از سمت نخست وزیری استعفاء داد تا مجلس جدید در گزینش نخست وزیر آزادانه عمل نماید. مجلس هفدهم که ازهمان آغاز کار دست خود را رو کرده و نشان میداد که اکثریتی وابسته به دربار و مخالف با رهبر نهضت ملی دارد، در شرایط مهیج کشور و احساسات پرشور ملت ایران نسبت به مصدق، ناچار به اظهار تمایل به او و قبول تداوم نخست وزیری ایشان گردید. و مجلس سنا نیز پس از اما و اگرها به همین سیاق عمل کرد. ولی دکترمصدق که با هوشیاری تمام تهدیدات و خطراتی را که در کمین نهضت ملی نشسته بود احساس میکرد، هنگام گزینش و معرفی کابینه جدید خود به شاه اعلام کرد که نمیتواند انتخاب پست وزارت جنگ را در اختیار مقام سلطنت قرار دهد و به موجب قانون اساسی و به دلیل مسئولیتی که نسبت به کار دولت و مجموعه کابینه دارد باید انتخاب وزیر جنگ در دست او باشد. شاه نپذیرفت و مصدق در تاریخ ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ طی نامه ای کوتاه استعفاء خود و امتناعش از قبول مسئولیت را به اطلاع او رسانید. در روز ۲۶ تیرماه چهل نفر از نمایندگان مجلس به ریاست امام جمعه با پیغام شاه و بدون حضور نمایندگان طرفدار نهضت ملی تشکیل جلسه داده و به نخست وزیری احمد قوام (قوام السلطنه) رای تمایل دادند. از طرف دیگر ۳۱ تن از نمایندگان فراکسیون نهضت ملی طی اعلامیه ای ازملت ایران خواستند که به منظور پشتیبانی از دکتر مصدق و دفاع از دست آوردهای نهضت ملی روز سی ام تیرماه در سراسر کشور دست به اعتصاب عمومی بزنند. روز ۲۷ تیرماه قوام الساطنه با صدور اعلامیه ای شدیدالحن مردم را به عکس العمل تند خود وتشکیل محاکم انقلابی تهدید نمود و نوشت که «وای به حال کسانیکه در اقدامات مصلحانه من اخلال نمایند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند». سرانجام روز دوشنبه سی ام تیرماه فرارسید. از ساعات اولیه صبح مردم تهران در چهارراه ها و سرکوچه ها تجمع را آغاز کردند. مغازه ها و بازار بسته بود. وسایل نقلیه و حتی تاکسی ها و اتوبوس ها در حال اعتصاب بودند. از ساعت ۷ صبح اولین تظاهرات با شعار «مصدق پیروز است» و «یا مرگ یا مصدق» از سبزه میدان و جلوی بازار شروع شد. شعارهای مردم با رگبار مسلسل ها در هم آمیخت و اولین شهید در سبزه میدان به خاک افتاد. مردم پیکر خونین او را بر روی تخته گذاشته و به طرف خیابان ناصرخسرو و میدان توپخانه به راه افتادند. صحنه پیکرخون آلود آن شهید بر روی دوش مردم صدچندان به هیجان و خشم هزاران تظاهر کننده افزود. امواج خروشان مردم از هر سو و از میادین مختلف شهر به طرف میدان بهارستان و مقابل مجلس سرازیر بود و بیشترین درگیریها در خیابان های منتهی به میدان بهارستان صورت پذیرفت. تا ساعات بعد از ظهر ده ها تن ازمردم در خون خود درغلتیدند. در خیابان اکباتان جوان دانش آموزی که به خاک افتاده بود قبل از مرگ با انگشت زدن درخــون خود نوشت

«یا مرگ یا مصدق».

صدای تیراندازی و غرش تانک ها و فریادهای مردم در تمام خیابان های مرکزی شهر طنین انداز بود. سرانجام ساعت ۵/۵ بعد از ظهر از دربار به مجلس تلفن شد که قوام السلطنه استعفاء داده است و از نمایندگان جبهه ملی در مجلس درخواست شد که در آرام کردن مردم و اطلاع دادن خبر سقوط حکومت قوام السلطنه به تظاهرکنندگان کوشش نمایند. نیروهای نظامی و انتظامی از سطح شهر عقب نشینی کردند و امنیت شهر در دست مردم و زیر نظارت نمایندگان جبهه ملی قرارگرفت. در غروب سی ام تیر هزاران نفر از مردم پیروزمند قیام در مقابل خانه دکترمصدق گردآمدند و او در بالکن منزل خود با چشم گریان طی سخنانی خطاب به مردم گفت «ای مردم، من به جرات میگویم که استقلال ایران از دست رفته بود ولی شما بارشادت خود آن را نگهداشتید. ای کاش مرده بودم و ملت ایران را اینطور عزادار نمی دیدم». در روز سی ام تیر علاوه بر تهران در تمام شهرهای بزرگ و کوچک کشور ملت ایران یک پارچه در این قیام تاریخی وطرفداری از دولت مصدق و حاکمیت ملی فعالانه شرکت نمود. اما دریغ و افسوس که امروز پس از ۳۵ سال که از پیروزی انقلابی که به منظور تحصیل آزادی واستقلال به منصه ظهور رسید سپری گردیده، حاکمیت بر قدرت نشسته جمهوری اسلامی که خود وامدار مجاهدت ها وجانفشانی های ملت ایران در سال های پیش از انقلاب میباشد،حقوق وآزادی های ملت ایران را نادیده انگاشته وحتی از تجلیل از شهدای قهرمان سی ام تیر ممانعت به عمل می آورد.

جبهه ملی ایران یاد وخاطره شکوهمند قیام ملی سی ام تیر را گرامی میدارد وبه شهیدان قهرمان آن روز تاریخی درود میفرستد

تـهران – جـبـهه مـلــی ایـــران
سی ام تیر ماه ۱۳۹۲


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۳ نظر

  1. یانیه سازمانهای برونمرز حزب پان ایرانیست به مناسبت سالروز سی ام تیرماه

    سالگرد قیام سی تیرماه۱۳۳۱ گرامی باد

    هم میهنان گرامی ۶١ سال پیش در چنین روزی مردم ایران برای استقلال، آزادی و حاکمیت ملت به پا خواستند و با خون خود و تقدیم نمودن شهیدانی پیروز گشتند.

    حزب پان ایرانیست دوشادوش همه مبارزان ضد استعمار و میهن پرست در آن روز تاریخی با تمام نیرو در میدان مبارزه حاضر بود.

    روزنامه ندای پان ایرانیسم در چاپ خانه توقیف شد.
    سرور حسن کامبخش صاحب امتیاز و مدیر روزنامه با سرنیزه مجروح شد.
    سرور محسن پزشکپور دبیر مسئول وقت حزب دستگیر شد.
    سرور هوشنگ رضیان از هموندان حزب در این روز شهید شد.

    جان‌باختگان سی تیر در تهران (ابن بابویه)
    آرامگاه هوشنگ رضیان و دیگر از جانباختگان ۳۰ تیر در ابن بابویه نزدیک آرامگاه شهید راه میهن دکتر محمدرضا عاملی تهرانی اندیشمند بزرگ پان ایرانیست قرار دارد. نامهای جانباختگان ۳۰تیر که در این آرامگاه هستند به ترتیب الفبا :

    ۱- شهید راه میهن اسماعیل عینک‌چی فرزند علی‌محمد ۲- شهید راه میهن جبار سفیدگر رشیدی فرزند آقابالا ۳- شهید راه میهن محمد ابراهیم قاسمی فرزند یارعلی ۴- شهید راه میهن رستمی کلخوران ۵- شهید راه میهن اصغر اسکندریان فرزند قاسم ۶- شهید راه میهن بدون نام ۷- شهید راه میهن رستم زینعلی تهرانی ۸- شهید راه میهن محمدسرندی نژاد ۹- شهید راه میهن عباس لوءلوء ۱۰- شهید راه میهن نوروز کفایی فرزند مبارک ۱۱- شهید راه میهن پرویز رجالی فرزند محمد ۱۲- شهید راه میهن بدون نام ۱۳- شهید راه میهن علی‌اکبر جهان‌فر ۱۴- شهید راه میهن حسن نیکوسخن فرزند حسین ۱۵- شهید راه میهن محمود یموتی ۱۶- شهید راه میهن اسماعیل صلواتی ۱۷- شهید راه میهن کاظم محبی ۱۸- شهید راه میهن سعدی اسکندی میرحسینی فرزند سعید ۱۹- شهید راه میهن ابوالقاسم بنکدار فرزند محمدجعفر ۲۰- شهید راه میهن گمنام ۲۱- شهید راه میهن قدرت‌الله سلیمی فرزند نصرالله ۲۲- شهید راه میهن گمنام ۲۳- شهید راه میهن گمنام ۲۴- شهید راه میهن رضی دستخوش فرزند حسین ۲۵- شهید راه میهن هوشنگ رحمت‌الله رضیان فرزند مهدی

    سازمانهای برونمرزی حزب پان ایرانیست یاد جان باخته پان ایرانیست هوشنگ رضیان و همه جان‌باختگان سی تیر را گرامی می‌دارد و به روان آنان درود می‌فرستد. به امید روزی که آرمان این جان‌باختگان، که همانا آزادی و رهایی ملت ایران و برقراری حاکمیتی ملی است، تحقق یابد.

    پاینده ایران
    سازمانهای برونمرزی حزب پان ایرانیست
    ٣٠ تیر ماه ١٣٩٢

    رپورتاژی از تظاهرات حزب پان ایرانیست – سی ام تیر ۱۳۳۲ تهران
    برگرفته از روزنامه “ندای پان ایرانیسم” شماره ۵۴ به تاریخ ۱۰ / ۵ / ۱۳۳۲

    فرارسیدن سی تیر ؛ بلندگو حزب پان ایرانیست از ساعت ۶ صبح .
    صبح سی تیر فرا رسید، از ساعت ۶ صبح به تدریج افراد حزب و بخصوص آنهایی که مسوولیت هایی داشتند در محل حزب حاضر شدند. اتومبیل حامل بلندگوی حزب و عده ای از دوستان حزبی مرتباً در خیابانها حرکت میکرد و شعار میداد و مردم را برای شرکت در تظاهرات سی تیر دعوت مینمود، ساعت ۶ صبح فقط بلندگوی حزب پان ایرانیست در خیابانها جلب نظر میکرد.
    مردم ضمن کف زدنهای شدید شعارهای حزبی را تایید میکردند نمیتوانم بگویم مردم شادان و مسرور بودند یا غمگین و متاثر. موقعی که بلندگو شعار میداد :
    “یکسال پیش در چنین روزی ده ها نفر از فرزندان رشید میهن بخاطر طرد عوامل استعمار بخاک و خون غلطیدند” عده ای از مردم میگریستند و عده ای دیگر از این عظمت و قدرت ملت ایران که بیگانگان را بزانو در آورد لبخند شادی و مسرت بر لبانش نقش میبست .
    هر چه از ساعت ۶ میگذشت اجتماع و حرکت مردم بطرف میدان بهارستان بیشتر میشد.
    هرچه بلندگو محکمتر و شدیدتر شعار میداد مردم شور و هیجان بیشتری در خود احساس میکردند. حزب پان ایرانیست همه جا با کف زدنهای شدید مردم توام بود.

    اجتماع دوستان حزبی و سایر مردم من پرست در جلوی حزب :
    از ساعت ۷ صبح بلندگو در جلوی حزب و خیابانهای اطراف حرکت میکرد و مردم را برای شرکت در تظاهرات سی تیر و اجتماع در میدان بهارستان همراه با صف حزب پان ایرانیست دعوت مینمود. بتدریج دوستان حزبی زیادتر میشدند، پرچم و شعارهای گوناگونی که تهیه شده بود در دست آنها قرار داشت. قبل از ساعت ۸ صف در جلوی حزب تشکیل شد و افراد منتظر بودند تا دستور حرکت داده شود.

    ورود افراد حزب پان ایرانیست
    تجریش و قلهک
    چند دقیقه قبل از اینکه صف حرکت کند افراد حزب پان ایرانیست قلهک و تجریش با پرچمها و شعارهای خود وارد شدند و صف منظمی را تشکیل دادند. با آمدن این دوستان حزبی بر شکوه و عظمت صف حزب افزوده شد و اتومبیل حامل بلندگو در جلو صف قرار گرفت.
    حرکت صف از جلوی حزب
    فرمان حرکت داده شد، صف عظیم حزب پان ایرانیست حامل شعارها و پرچم با شکوه و جلال خاصی از سه راه بوذر جمهوری بطرف چهار راه حسن آباد و خیابان سپه حرکت نمود. در بین راه مردم که عظمت و قدرت حزب ما را میدیدند ابراز احساسات میکردند و عده ای از آنها اجازه ورود بصف را میخواستند.
    پرچم حزب پیشاپیش صف، ورود به میدان بهارستان
    از محل حرکت تا میدان بهارستان پرچم حزب بوسیله یکی از افراد گارد پیشاپیش صف حمل میشد. صف پس از گذشتن از میدان توپخانه و خیابان عراق و سرچشمه با شکوه و عظمت بیمانندی وارد میدان بهارستان شد، البته برای ما که به قدرت حزب خود ایمان داشتیم و بارها در چنین صحنه هایی پیروزی واقعی حزب پان ایرانیست آشکار شده بود ایجاد چنین تظاهری عادی و در خور مقام و شایستگی حزب پر افتخار ما بود.
    توطئه هایی که درکار بود
    هنگامی که صف حزب در میدان بهارستان صد نفر شد کلیه دسته ها و جمعیتهایی که قبل از ما بمیدان بهارستان آمده بودند از تاثیر و جلوه انداخت و این قدرت بی نظیر که در فاصله کوتاهی تدارک شده بود پشت دشمنان را لرزاند.
    اما موضوع قابل تعجب اینجاست که بعد از مستقر شدن صف حزب ما در میدان بهارستان چند دسته با چند شمار که مجموع آنها از ده نفر تجاوز نمیکرد به نمایندگی از نقاطی خارج از تهران به صحن بهارستان وارد شدند و سخنگو ورود آنها را اعلام داشت و از بزرگی و عظمت!! آنها یاد نمود، « جمعیت امر بمعروف و نهی از منکر با شعارهای خود به مـیدان بهارستان وارد شدند … »
    ولی از ورود صف حزب ما که قسمت مهمی از بهارستان را اشغال کرده بود سخن گوی میهن پرست و دقیق !! کوچکترین اظهاری ننمود.
    صفوف حزب ما و از آن جا بسمت حزب حرکت نمود هنگام برگشت در بین راه مردمی که قدرت حزب و انضباط و دیسیپلین افراد حزبی را مشاهده می کردند بیش از هزاران نفر در اطراف صف حزب ما ابراز احساسات می کردند و شعارهای حزبی که بوسیله بلندگو داده می شد بوسیله آنها تائید می گشت.
    در محل حزب حاضر شدند و با نظم و ترتیب خاصی باتفاق سرور تجدد در اتومبیل قرار گرفتند.
    تاج گلی نیز برای گذاردن برمزار شهدا تهیه شده بود . اتومبیل بسوی این بابویه حرکت کرد.
    پس از رسیدن باین بابویه افراد گارد با نظم خاصی که در بین هیچیک از دسته ها دیده نمیشد بسوی مزار شهدا حرکت کردند.

  2. در آن گیر و دار بحران نفت چه دلیل داشت که مصدق از شاه بخواهد تا اختیار ارتش را به او بسپارد؟ هم تقاضا ی مصدق بر خلف قانون اساسی‌ بود و هم اینکه اگر شاه هم موافقت میکرد باز هم بر خلاف قانون اساسی‌ می‌بود. مصدق این موضوع را بهانه کرد تا مظلوم نمایی کند..

  3. یاد وخاطره پیشوای بزرگ ملت ایران شادروان دکترمحمد مصدق وشهدای سی تیر که دران روزبا حماسه ای بیاد ماندنی نشان دادند که هرگاه بخواهند میتوانند چراکه حاکمیت ملی تنها راه نجات ملک و ملت از یوغ استعمارگران و سیاستبازان بزرگ بوده و خواهد بود اما انچه دراین سی وچهارسال ملت ایران متحمل خسارت شده نشان ازانتقامجویی انانی دارد که ازاستقرار اینگونه حاکمیت متضرر شده و می شوند اما انچه برملت ایران دراین مسیر گران امده همکاری و خیانت اخوندهای مرتجع درزمان انجام کودتای ننگین علیه دولت ملی و دنباله ان مصادره حاصل انقلاب ملت ایران و تحمیل خسارت های جبران ناپذیر به ایران و ایرانی واین سناریوی شوم بخشی ازاهداف دراز ملت استعمار برای زدودن خوی وطنپرستی و همت و غیرت و حاکمیت ملی از دل فرزندان راستین مصدق بزرگ بوده اما زهی خیال باطل که هرگز دراین راه موفق نبوده و نخواهند بودو اکنون پس ازگذشت بیش ازشصت سال ازان واقعه همچنان به نیکی ازان بزرگمرد و رهروان راهش یاد میکنند.روحشان شاد و یادشان گرامی باد.