تایید نوری زاد از طرف استاد عبدالحمید معصومی تهرانی یک عالم دینی
اگر برادران ایمانی، بخصوص علما مذهبی کمترین درکی از معانی و مفاهیم اعمال نمادین داشتند، متوجه میشدند که دلجویی و بوسهی شما بر پای یک کودک بهاییزاده نهتنها به معنای تبلیغ و تایید آیین بهائیت نیست، بلکه بیانگر منطق دین اسلام است که برای حیات و شئون انسان –بما هو انسان- بدون توجه به دین و آیین و نژاد و ملیتش ارزش و احترام قایل است.
بسمه تعالی
جناب مستطاب آقای دکتر محمد نوری زاد دامت توفیقاته
بعد از عرض سلام و اهداء تحیات وافره؛ از محبت حضرتعالی سپاسگزارم. اگر چه از برخوردهای تند و نامعقولی که با شما در خصوص عمل نمادینتان شده است متاسفم، لکن تعجب نمیکنم.
این کمترین نیز سالها پیش به منظور نمادی از صلحطلبی، نوعدوستی و احترام به ادیان و افکار مختلف، کتب تورات و زبور را به صورت نسخههایی خطی، خوشنویسی و تذهیب کردم و در معرض قضاوت عمومی گذاشتم، به این جهت که نشان دهم مسلمان بودن به معنای خشوتطلبی، بی منطقی، خونریزی و ارج ننهادن به حیات و ارزشهای بشری نیست. اما متاسفانه حضرات نهتنها به مفهوم عمل بنده توجهی نکردند بلکه برخی شدیدا موضع گرفته و آن را به مثابه تبلیغ کتب ضاله برشمردند. بنده کتبی را خوشنویسی و تذهیب کردم که قرآن کریم به صراحت آنها را تایید کرده است، با این حال چنان رفتاری کردند؛ طبیعی است که با جنابعالی رفتاری به مراتب تندتر از بنده بکنند زیرا بهائیت از نگاه اسلامی یک دین و آیین جعلی است.
در آغاز قرن بیست و یکم، جهان بشری شاهد جنایات هولناکی گردید که با نام دین اسلام به نمایش گذاشته شد و آن رفتارها باعث گردید تا دین اسلام در اذهان جهانی به عنوان دینی که مروج خشونت، خونریزی و بی منطقی است معرفی گردد. زمانی که عدهای به ظاهر مسلمان در مقابل دوربین فیلمبرداری با فریاد الله اکبر و صوت قرآن، سر انسانها را گوش تا گوش میبریدند؛ و نمونه آخرش که فرد مسلمانی در وسط شهر لندن در جلوی چشم رهگذران سر یک سرباز جوان را برید، احساسات مذهبی کسی جریحهدار نشد و فریاد وااسلاما سر نداد!. اما تا کسی به شکل نمادین سخن از انساندوستی و احترام به انسانیت انسان راند عالم لاهوت و ناسوت کن فیکون شد!!.
اگر برادران ایمانی، بخصوص علما مذهبی کمترین درکی از معانی و مفاهیم اعمال نمادین داشتند، متوجه میشدند که دلجویی و بوسهی شما بر پای یک کودک بهاییزاده نهتنها به معنای تبلیغ و تایید آیین بهائیت نیست، بلکه بیانگر منطق دین اسلام است که برای حیات و شئون انسان –بما هو انسان- بدون توجه به دین و آیین و نژاد و ملیتش ارزش و احترام قایل است.
پاپ فقید جان پل دوم، همچون پاپ (بندیکت شانزدهم) اسلام و قرآن را تفکری جعلی، غیر الهی، صلحستیز و آشوبگر که تنها ثمرش از بین بردن آسایش بشری میباشد میدانست. اما در سفری که به مصر داشت قرآن را در جلوی دوربینهای فیلمبرداری و عکاسی بوسید. مسلمانان ناآگاه از کارنمادین وی، به خود غره شدند که «رهبر کاتولیکهای جهان در مقابل عظمت قرآن کرنش کرد و آن را بوسید!». و حال آنکه رفتار او معنای دیگری داشت که بدون هیچ بحثی آن را با یک بوسه به کتابی که اساسا قبول نداشت ثابت کرد؛ و آن چیزی نبود جز اثبات منطق قوی و انساندوستانهی مسیحیت!.
همان عمل پاپ جان پل دوم، بسیاری را جذب کلیسای کاتولیک کرد. اما عدهای از روی جهالت یا دکانداری چنین وانمود کردند که:«بوسیدن قرآن توسط پاپ باعث شد مردم به قرآن روی آورده تا ببینند که آن چه کتابی است که رهبر مذهبی گروهی مسیحی به آن بوسه زد». و حال آنکه اگر کمترین درایتی میداشتند، باید با خود میاندیشیدند که پاپ به عنوان یک رهبر مذهبی، هیچگاه عملی در جهت تضعیف دین و مذهب خود، و تبلیغ و تایید دین و مذهبی دیگر انجام نمیدهد. اگر بوسیدن قرآن معنای تایید و تبلیغ قرآن و اسلام را داشت، یقینا پاپ چنان کاری نمیکرد؛ زیرا همانگونه که بهائیت از نگاه علما مذهبی آیینی جعلی است، از نگاه مسیحیان نیز دین اسلام یک دین جعلی میباشد. اگر برادران ایمانی و علماء اسلامی میتوانستند معانی و مفاهیم دقیق اعمال نمادین را درک کنند بسیاری از مشکلات حل بود.
چه خوشمان بیاید چه نیاید؛ واقعیت این است که افکار بسیاری از اهل دین هنوز در قرون گذشته باقی مانده و متوجه نیستند که در عصر حاضر، بشر از افکار و عقاید و مذاهبی پیروی خواهد کرد که کرامت انسانیش را محترم شمارد، برای حقوق فردی و اجتماعیش ارزش قایل شود و تعلقات دینی، مذهبی، نژادی و جنسیتی، خللی در بهرهمندی از حقوق انسانیش ایجاد ننماید. در چنین دورانی نمیتوان دین و مذهب و تفکری را با چماق تهدید و تکفیر، تبلیغ و حفظ کرد.
“امروزه میبایست متفکرین و اندیشمندان دینی با توجه به شرایط زمانی و برداشتن مرزهای فرهنگی در عصر ارتباطات؛ دینباوری را با دیدگاه و قرائتی بر اساس احترامگذاری به کرامت انسانی، وتاکید بر حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی بشر تبین و تعریف نمایند. دیدگاه و قرائتی که در آن علت اصلی بعثت انبیاء(ص) که همانا پرهیز از ظلم و ستم و نابرابری و تعدی به جان و مال و ناموس و آبروی انسانها میباشد بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد تا همهی ابناء بشر -چه خداباور چه ناباور- از حقوق و آزادیهایی برابر برخوردار بوده و بتوانند در کنار هم با مسالمت و احترام زندگی کنند بدون آنکه بخواهند یا بتوانند به حقوق فردی و اجتماعی یکدیگر تعدی و تجاوز نمایند.
خداوند این دنیا را با تمام نعمتهایش بدون هیچ تفکیک و تمایزگذاری بطور برابر در اختیار همهی انسانها با هر ملیت و نژاد و دینی قرار داده و در استفاده از نعمات و زندگی دنیوی هیچ امتیاز خاصی برای خداباوران و مومنین قایل نشده است مگر در جهان آخرت. بنابراین ما نیز حق نداریم که در حیات دنیوی با سفسطهبازی و مغلطهکاری در آموزهها و متون دینی، برای یک قشر، ملت، نژاد، دین و مذهبی امتیازات ویژهای قایل گردیم و دیگر ابناء بشر را از آزادی و حقوق خدادادیشان محروم کنیم.”
اقدام نمادین جنابعالی در دلجویی و بوسیدن پای کودکی بهاییزاده، نه تنها به معنای تایید و تبلیغ آیین بهائیت نبود بلکه شما به عنوان یک ایرانی مسلمان با این عمل نمادین خود اثبات نمودید که نوعدوستی و محبت به همنوع بدون توجه به دین و مذهب و نژاد و ملیتش، یکی از آموزههای اخلاقی دین اسلام و مذهب تشیع است؛ و متاسفانه آنانی که شما را بخاطر این اقدام نمادینتان مورد هتاکی و توهین قرار دادند، سهواً یا عمداً چهرهای غیر منطقی و خشن از آموزههای اسلام را به نمایش گذاشتهاند که برای حیات و حقوق فردی و اجتماعی انسان ارزشی قایل نیست؛ و بدین روش بیشتر از قبل باعث تخریب اذهان جهانی نسبت به اسلام و مسلمانی شده و دین مبین اسلام را خواسته یا ناخواسته از جنبههای اخلاقی، محبتآمیز، کریمانه و انساندوستانهاش تهی میکنند.
در هر صورت آنان که برای انسان و انسانیت، بدون توجه به تعلقات فکری، عقیدتی، دینی، نژادی و جنسیتی، ارزش و احترام قایلند اقدام نمادین شما را درک کرده و بدان ارج نهاده و تحسینتان میکنند. قطع بدانید که تنها نیستید. چنانکه عدهای از عزیزانی که بسیاریشان مورد شناخت بنده بوده و افرادی متدین و متشرع میباشند از اقدام نمادینتان حمایت کردند.
بنده همانگونه که سالها قبل اعلام کردهام برای مسلمان، یهودی، مسیحی، زرتشتی، بودایی، بهایی و… حتی آنان که به دینی معتقد نیستند، ولی به اصول انسانیت معتقدند احترام قایلم. همچون برخی، غیر مسلمان را حیواناتی نمیدانم که بر روی زمین در حال چریدنند!!!. هر کس که در وجودش فطرت انسانی تبلور داشته باشد، به هر دین و آیینی عقیدهمند باشد، در مقابلش سر تعظیم فرود میآورم و دوستش دارم. هر کس که از فطرت انسانیش فاصله گرفته باشد، به هر دین و آیینی عقیدهمند باشد، از او تبری میجویم، و اینها را از معارف اسلام آموختهام. لذا این کمترین نیز به عنوان یک عالم دینی مسلمان اقدام نمادین جنابعالی را تحسین کرده و آن را در راستای تبلیغ و تایید آموزههای اخلاقی دین مبین اسلام میدانم و قاطعانه در حد توان خود از شما حمایت خواهم کرد.
همیشه موفق و برقرار و پیروز باشید
تهران
۹/۶/۱۳۹۲الراجی؛
عبدالحمید معصومی تهرانی
منبع: وبسایت محمد نوری زاد