جهان صنعت، مریم بابایی: اینجا تهران است؛ همانقدر که نمیتوان به زلالی آب جویهایش که مملو از موش و فاضلاب شهری است اعتماد کرد یا به هوای آبی سرشار از آلودگی، به سبزی ترهبارش نیز اعتمادی نیست زیرا سرشار از فلزات سنگین قابل رسوب در بدن انسان بوده و در نهایت سرطانزاست.
پایتخت ایران آلودگیهای زیستمحیطی بسیاری دارد و در این میان آلودگی سبزیجات و صیفیجات مستقیما با سلامت انسان سر و کار دارد اما شاید چون مثل ترافیک به چشم نمیآید و مثل هوا به سرعت و بهوضوح نمیکُشد! مورد غفلت بیشتری قرار گرفته است البته هر چند وقت بیآنکه جنجال خبری آفریده شود، محصولات برخی مزارع جنوب شهر تهران معدوم میشود؛ مزارعی که به علت آلودگی خاک و مصرف آب فاضلاب محصولاتی تولید میکنند که چون مستقیما و بدون پخت به مصرف انسان میرسند بسیار خطرناک و غیربهداشتی و مضر برای سلامت تشخیص داده میشوند اما تا دستور معدوم شدن آنها صادر شود مدتی است وارد چرخه مصرف شدهاند.
شاید به نظر برسد که کمبود آب یا انتقال آب شرب از شهرری و ورامین به تهران و در مقابل انتقال پسابها به این نقاط موجب بروز چنین اتفاقی میشود.
اما کارشناسان امر از جمله دکتر اسلامیزاده، کارشناس آب منطقهای تهران در اینباره میگوید: حقابه کشاورزی و حتی پول برق برای پمپاژ آب چاههای حفر شده برای کشاورزان گران تمام میشود درحالی که فاضلاب به سهولت برای آنها قابل دسترس است.
اما فقط ارزانی علت استفاده از فاصلاب برای آبیاری نیست؛ فاضلابی که مسیری طولانی را برای رسیدن به این دشتها طی میکند.
دکتر احمدرضا احمدی، مدیر دفتر نظارت بر بهرهبرداری شرکت آبفای استان تهران در اینباره میگوید: آب نقاطی از ورامین برای مصرف شرب تهران به اینجا منتقل میشود و قرار بوده در مقابل برای تامین آب مزارع کشاورزی پساب تصفیه شده تهران انتقال داده شود بنابراین کشاورزانی که پیش از این از آب سدهای ماملو و لتیان برای کشاورزی استفاده میکردند امروزه ناچارند به لحاظ انتقال این آب به تهران و به علت بیآبی از فاضلاب تهران استفاده کنند؛ فاضلابی که البته قرار بود تصفیه شود.
دکتر احمدی در اینباره میگوید: در حال حاضر تصفیهخانههای جنوب شهر چهار مترمکعب بر ثانیه آب کشاورزی با کیفیت خوب تحویل کشاورزان ورامینی میدهند که این آب مناسب کشت پنبه، گندم و جو است؛ گیاهانی که به صورت خام به مصرف انسان در نمیآید و کشاورزان نمیتوانند از این آب برای آبیاری مزارع صیفیجات استفاده کنند.
هر چند به گفته دکتر محمدی در حال حاضر پساب تصفیهشدهای که از فاضلاب تهران به ورامین فرستاده میشود دارای bod (اکسیژنخواهی بیوشیمیایی) کمتر از هشت میلیگرم در لیتر است که نشان میدهد در دسته کیفیت خوب است، اما این میزان آب تنها نیمی از آب مورد نیاز کشاورزی منطقه است بنابراین به ناچار کشاورزان این منطقه از فاضلاب تصفیه نشده برای آبیاری استفاده میکنند که نتیجه آن تولید سبزیجاتی است که با وجود ظاهری سبز و سرحال آکنده از آلودگیهای شیمیایی و بیولوژیکی است.
اما فقط برخی از دشتهای ورامین گرفتار این معضل نیستند؛ مشکلی که فاجعهبارتر و در سطح وسیعتری در نزدیکی تهران وجود دارد، زمینهای بیش از ۱۰ روستای جنوبی پایتخت و شهرری، مزارعی که با آب شهر فیروزآباد تغذیه میشوند.
دکتر اسلامیزاده در اینباره میگوید: تهران هفت رودخانه ورودی دارد که بهطور میانگین ۱۸۰ میلیون مترمکعب آب تمیز حاصل از آب شدن برفها را وارد این شهر میکنند اما هنگام خروAج از تهران این رقم به ۳۷۰ میلیون مترمکعب میرسد!
به گفته وی ورود انواع فاضلاب شهری و کارخانجات و صنایع و کارگاهها موجب افزایش خروجی این رودخانه به این میزان میشود.
اسلامیزاده در پیمایشی که خود وی بهطور زمینی انجام داده است متوجه ورود فاضلاب ۲۰۰ کارخانه فقط در ابتدای شهر فیروزآباد به این رودخانه میشود؛ رودخانهای که بیش از ۱۰ هزار هکتار از مزارع بیش از ۱۰ روستا را آب میدهد!
وی همچنین در تحقیقات خود متوجه شده است که برخی کارخانجات، تصفیهخانه دارند اما از آنها فقط برای نمایش به بازرسان محیطزیست استفاده میشود و دیگر اینکه این کارخانجات و بهویژه کارگاههای آبکاری که فاضلابشان مملو از فلزات سنگین است شبها و در خارج از ساعات اداری اقدام به تخلیه فاضلاب در شهر فیروزآباد میکنند.
حقانی، عضو شورای شهر تهران درخصوص آلودگیهای موجود در شهر فیروزآباد میگوید: میزان بالای فلزات سنگین در این شهر و آبیاری محصولات منطقه با این آب باعث تجمع فلزات در محصولات شده و وارد زنجیره غذایی شهروندان شده است.
منابع آلودهکننده آب و خاک تهران
حقانی در اینباره میگوید: در جایجای این شهر، آلودگی خاک وجود دارد ولی آلودگی خاک مثل آلودگی هوا ملموس نیست و مسوولان کمتر در این ارتباط از خود واکنش نشان دادهاند.
به گفته وی، منابع آلودهکننده خاک تهران به قرار زیر است:
۱- صنایع پراکنده و غیرهمگن
۲- وجود لولههای فرسوده شریان نفت، گازوییل و مخازن ذخیره این مواد
۳- جایگاههای عرضه سوخت خودرو با مخازن فرسوده آنها
۴- پالایشگاه یک و ۲ تهران
۵- مرکز زباله شهر تهران (کهریزک)
به گفته وی پالایشگاه تهران، مرکز زباله شهر کهریزک و اراضی کشاورزی جنوب تهران از عمدهترین منابع آلودگی خاک شهر تهران هستند.
پالایشگاه یک و ۲ نفت فضایی به میزان چهار الی پنج هزار هکتار از خاک جنوب تهران را به مواد نفتی آلوده کرده و باعث خالی از سکنه شدن اهالی آن منطقه شده است. در همین محیط چاههای آب آغشته به مواد نفتی و مشتقات آن شده بهطوری که روزانه حدودا ۲۰ الی ۳۰ هزار لیتر مواد نفتی از چاهها خارج میکنند.
حقانی میافزاید: کهریزک نیز موجب آلودگی خاک تا عمق ۱۰۰ متری زمین است و وسعتی در حدود ۸۰۰ هکتاری را به خود اختصاص داده است. تحقیق نشان داده که شدیدترین آلودگی خاک مربوط به این مرکز دفن است. آلودگی این مرکز، چاههای آب منطقه را تا شعاع چهار کیلومتری تحت تاثیر آلودگی قرار داده است.
اراضی کشاورزی جنوب تهران فضایی به میزان دو الی چهار هزار هکتار از اراضی کشاورزی که در محدوده نهر فیروزآباد قرار دارند را به خود اختصاص داده و از این کانال آبیاری میشوند.
برخی آلایندههای آب
همچنین به گفته دکتر اسلامیزاده از جمله منابع آلاینده آب رودخانههای سرخهحصار و فیروزآباد و کن:
– قالیشوییها
– پمپبنزینها
– کارواشها
– کارگاههای آبکاری
– صنایع
– فاضلاب بیمارستانها، رادیولوژیها وعکاسیها هستند.
به گفته وی در بعضی مواقع میزان سرب هفت تا هشت و نیکل سه الی چهار برابر حد استاندارد است.
علاوه بر آن کادمیوم و حتی رادیواکتیو و رزینهای نفتی نیز که هر تصفیهخانهای نمیتواند آنها را از آب جدا کند، در این پسابها دیده شده است.
این مواد آلی و فلزات سنگین از طریق سبزیجات و صیفیجات وارد زنجیرههای غذایی میشوند و قادر هستند آثار مخرب و فجایع انسانی بهبار آورند.
اما چرا هیچ اقدام اساسی برای جلوگیری از توزیع یا حتی تولید این محصولات آلوده در سطح شهر نمیشود؟
دکتر علی عفتی، معاونت بهداشت و کنترل کیفیت میادین ترهبار تهران در اینباره میگوید: هنوز محصولات کشاورزی ما بهطور سنتی جمعآوری و برای فروش عرضه میشود. سبزیجات فلهای تحویل میادین میشوند و بر فرض اگر آزمایشاتی هم برای صحت و سلامت آنها صورت بگیرد نتیجهای دربرنخواهد داشت. به گفته وی شناسنامه و کد رهگیری نداشتن محصولات کشاورزی بهویژه سبزیجات و صیفیجات تولیدی اطراف تهران مانع از آن میشود که در میادین معلوم شود کدام محصول سالم و کدام یک احیانا از زمینهای آلوده است.
وی گفت: تنها در مراحل توزیع سعی میشود که حتیالامکان از آلودگی بیشتر به قارچها و پاتوژنها جلوگیری شود.
بهنظر میرسد محیطزیست باید مهمترین ارگانی باشد که با پایش آلودگی آب و خاک جلو این فاجعه زیستمحیطی را بگیرد.
اما چندی پیش پورسخا، معاون سازمان محیطزیست کشور اظهار کرده بود که خاک این مناطق آلوده به مواد نفتی نیست درحالی که پالایشگاه نفت تهران به عنوان بزرگترین آلودهکننده آب، هوا و خاک منطقه شناخته شده است و گفته میشود بیش از ۱۰ روستا خاک مطلوب کشاورزی خود را به هر دلیلی از جمله آب آلوده نفتی یا استفاده از پساب صنعتی تصفیه نشده در حوالی پالایشگاه نفت از دست دادهاند. تاکید محیطزیست بر سلامت خاک این منطقه جای تامل دارد زیرا بهنظر میرسد چنان که شهرداری تهران در روزهای آلوده درخصوص تردد موتورسیکلتهایی که هشت برابر یک خودرو فرسوده آلودگی تولید میکنند، درنگ میکند زیرا معتقد است موتورسیکلت منبع درآمد قشر قابل توجه کمدرآمد پایتختنشینها هستند. محیطزیست نیز میداند همانقدر که تعطیلی پالایشگاه نفت تهران امکانپذیر نیست جریمه، اعمال محدودیت و سختگیری و مجبور ساختن آن برای پرداخت خسارت به کشاورزان نیز دور از تصور است؛ اقداماتی که هرگز وزارت نفت زیر بار تقبل آن نرفت و موجب کوچ گسترده از روستاهای اطراف منطقه شده است.
بهنظر میرسد محیطزیست به ارایه گزارشهایی که شرکت نفت از کنترل و حتی رفع آلودگیهای پالایشگاه ارایه میکند اکتفا میکند و چون میداند نمیتواند همچون دولتهای قبل با این معضل بزرگ جنوبشهر تهران مقابله کند دست به توجیه میزند؛ توجیهی که در تناقض با دادههای سازمانهای دیگر است در گزارش بعدی بهطور مفصل به آن میپردازیم.
اما در این بین نقش وزارت و سازمان جهاد کشاورزی استان را نباید نادیده گرفت. بسیاری از انتقادها متوجه عملکرد دیرهنگام این سازمان در کنترل و جلوگیری از تولید یعنی کاشت سبزیجات و صیفیجات در زمینهای آلوده است؛ زمینهایی که هم خاک آلوده دارند و هم آب آلوده و نباید محصولات با مصرف خام تولید کنند همچنین این سازمان بهطور جدی درخصوص اینکه تلاشی نکرده است تا روستاییان را از طریق آموزش به کاشت محصولات جایگزین و حتی درختکاری ترغیب و تشویق کند، مورد انتقاد جدی است.
هر چند جهاد کشاورزی مدعی است روستاییان خود از این جایگزینی در کشت سر باز میزنند اما به نظر میرسد این وظیفه جدی این سازمان است که به نوع کشت جهت جدیدی بدهد. در این ارتباط تلاش برای مصاحبه با مسوولان مربوطه چندان نتیجهبخش نبود جز آنکه اعلام شد بالاخره برنامه عملیاتی ساماندهی سبزی و صیفی منطقه از سوی استانداری ابلاغ میشود که به موجب آن با مزارع تولیدکننده سبزی و صیفی با آبهای نامتعارف برخورد قانونی میشود؛ ابلاغیهای که معلوم نیست مفاد آن چه ضرباهنگ جدید، فوری و قدرتی خواهد داشت که آن را از ابلاغیههای کماثر قبلی متمایز خواهد ساخت.
درحالی که به نظر میرسد تهران پایتخت ایران مرکز همه امکانات و مشاغل مختلف است اما در حقیقت به شهری تبدیل شده است که آب و خاکش بوی مرگ میدهد و جز درد و رنج و بیماری چیزی به مردم خود هدیه نمیکند.
در ادامه برخی (و نه همه) از آلودگیهای موجود در سبزیجات و صیفیجاتی که با فاضلاب تصفیه نشده تغذیه شدهاند و برخی عوارض آنها را به نقل از منابع علمی و دانشگاهی برمیشماریم.
جیوه و آرسنیک، کادمیوم و سرب از جمله فلزات سنگین بسیار سمی هستند که در این محصولات کشاورزی وجود دارند و میتوانند سیستم عضلانی، عصبی، اسکلتی و حتی کبد و کلیه را از پای درآورند. این فلزات میتوانند منجر به بروز عوارضی مانند کاهش ضریب هوشی، خستگی، تحریکپذیری، افسردگی، عدم تمرکز، نقایص مادرزادی، اختلال سیستم ایمنی و در نهایت انواع سرطانها در انسان شود.
برخی از عوارض سرب در بدن ایجاد اختلال در واکنشهای آنزیمی بدن، کاهش عمر گلبولهای قرمز خون، عوارض کلیوی، قلبی و عصبی، افزایش فشارخون و اختلال در رشد و نمو کودکان است همچنین موجب توهمزایی و کاهش حافظه نیز میشود. گفته شده ۳۲ سال طول میکشد تا فقط نیمی از سرب رسوب شده در مغز استخوان انسان و هفت سال نیز طول میکشد تا سرب رسوب شده در کلیهها دفع شود!
کادمیوم نیز از جمله فلزات موجود در گیاهان رشدیافته در شرایط ذکر شده است.
از جمله عوارض این فلز در بدن انسان سرطان ریه، سرطان پروستات، رسوب در کبد و کلیه و در نهایت از بین رفتن کلیههاست.
نیکل، رادیواکتیویته و رزینهای نفتی نیز عوارض مرگبار خودشان را دارند که موجب مسمومیتهای مزمن، اختلالاتی در خون، دستگاه گوارش و در نهایت سرطان در بدن انسان میشود. تاکید میشود این مواد با شستوشو و ضدعفونی کردن و در مواردی حتی با پختن سبزیجات آلوده از بین نمیروند. نظرات خود را با در میان بگذارید.