تهران شب از تو دور نیست
“اگر کسی بیاید و زیر گلویش چاقو بگذارد چه کسی پاسخگوست؟” این پاسخ یکی از ماموران نیروی انتظامی بود که برای تعطیلی یک سوپر مارکت که تا پاسی از شب فعالیت می کرد آمده بود.
این مامور بی اعصاب نیروی انتظامی اما به بستن مغازه اکتفا نکرد و وقتی با انبوه جمعیت خریدار مواجه شد با بیان این نکته که “وقتی کسی تا این موقع از شب بیرون از خانه است باید جریمه شود” با دفترچهای در دست شروع به یادداشت پلاک ماشین های حاضر در جلوی مغازه کرد. در واقع نیروی انتظامی باز هم به پاک کردن صورت مسئله دست زد.
در این بین اما چند سوال مطرح می شود که گویا مسئولان با تبدیل تهران پس از نیمه شب به شهر خلوت به دنبال فرار از پاسخ دادن به این سوالات هستند. سوال اول این است که واقعا اگر کسی زیر گلوی مغازه داری چاقو گذاشت چه کسی پاسخگوست؟ آیا غیر از این است که نیروی انتظامی موظف است تا جلوی چاقوکشان را بگیرد؟
یا اگر در روز روشن فردی به مغازه ای حمله کرد این مردم هستند که باید با وی برخورد کنند که چون نیمه شب عموم مردم در خانه های خود هستند باید مغازه ها بسته بماند تا امنیت مغازه دار حفظ شود؟ سوال دوم این که اگر فردی در نیمه شبی محتاج کالایی شد چه باید کند؟
باید در خیابان های این کلانترین شهر ایران به دنبال مغازه ای که به شکل مخفیانه باز است سرگردان شود یا تا صبح دندان روی جگر بگذارد، تنها به این دلیل که نیروی انتظامی مسئولیت حفظ امنیت شهر را پس از نیمه شب بر عهده نمیگیرد؟
اگر کسی به هر دلیلی، اعم از مشغله روزانه و یا دل بازی شبانه قصد کرد که پس از نیمه شب از خانه بیرون بیاید و به شکل انفرادی و یا به همراه خانواده به تفریح در سطح شهر بپردازد تکلیفش چیست؟ آیا مسافرانی که نیمه شب به این شهر بزرگ قدم میگذارند نباید بتوانند خرید کنند و خستگی سفر را از تن بیرون کنند. سومین و مهمترین سوال اما این است که چرا باید تا این حد ناامنی بر مردم مستولی گردد؟ در شرایطی که تا چند سال پیش تهران به واسطه شب زنده دار بودن از سایر شهرهای ایران متمایز می شد، در حالی که پیش از این می خواندند که “تهران شب از تو دور است”، حالا بنده روزنامه نگار که به میانجی شغلم مجبورم بعضا در ساعات نزدیک به نیمه شب به خانه بیایم، باید تا رسیدن به خانه تن و بدنم بلرزد که مبادا زورگیری چاقویی به زیر گلویم بگذارد و محتویات جیبم را خالی کند و یا به طور کل جیبم را به همراه لباس تنم با خود ببرد. در حالی که طی این هشت سال معضلات اقتصادی تبدیل به اصلیترین محتوای ذهنی جامعه، به خصوص طبقه متوسط شده، گویی در مسائل اجتماعی نیز غفلتهای بزرگی صورت گرفته است.
مسئله این است که چرا جامعه ما به این سو رفته است که ناامنی باعث خاموشی شبانه یک شهر می شود؟ چرا به جای پاسخ به سوالها و حل این بحرانها میخواهند با بستن مغازهها و پاک کردن صورت مسئله ها از زیر بار بحرانهای اجتماعی شانه خالی کنند؟ چرا مردم بیش از ترسیدن از اراذل و اوباش با دیدن پلیس استرس می گیرند؟ تغییر، وعده کلی دولت جدید بوده است. در خیلی از عرصه ها این پیشگیری روندی جدید به وضوح قابل مشاهده است، از وضعیت کشور در حوزه سیاست خارجی گرفته تا شرایط اقتصادی مملکت و حتی نگرشی متفاوت به بحث فرهنگ. باید دید که تغییر شرایط نامطلوب اجتماعی اولویت چندم دولت است.
از: قانون