رئیس مرکز تجارت جهانی ایران: خطر کسری شدید بودجه و سیاستهای غلط و خطرناک دولت

یکشنبه, 9ام آذر, 1393
اندازه قلم متن

budjeh

این چه حکمتی است که وقتی قیمت نفت کاهش پیدا میکند و به تبع آن درآمد دولت کم میشود، همه مردم، فعالان اقتصادی از طرف دولت تحت فشار قرار میگیرند و بدلیل کسری بودجه باید سختی بکشند ولیکن وقتی قیمتها افزایش پیدا کرده و درآمد نفتی ایران نیز بالا میرود باز هم بدلیل اینکه دولت سرخوش شده و از دور و بر خود غافل میشود، مجدداٌ مردم و فعالان اقتصادی فراموش شده و باید متحمل سختی بشوند.

اقتصاد ایران آنلاین: محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران و رئیس شورای سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی و بخش خصوصی در واکنش به خبر سقوط قیمت جهانی نفت، عدم توافق روز گذشته وزرای عضو اوپک درخصوص کاهش صادرات نفت و سقوط۳۰ الی ۴۰ درصدی درآمدهای نفتی و نهایتاً کسری بودجه دولت، طی تحلیلی اعلام میدارد: در جهان امروز حرف اول و آخر در عرصه اقتصاد و سیاست را «دانایی‌محوری و مدیریت صحیح» میزند. لکن چنانچه کشوری نتواند اقتصاد و دیپلماسی خود را با این مشخصه و ویژگی تعریف کند، حتی اگر بر روی دریایی از نفت و گاز و دیگر منابع طبیعی غنی خوابیده باشد، چرخ آن در عرصه اقتصاد و سیاست جهانی لنگ میزند و روز به روز از قافله توسعه علمی و اقتصادی فاصله میگیرد. آمارها بیانگر آن است که ۶۲ کشور صادرکننده مواد خام با ۳۶% سهم منابع انسانی،۲۰% سهم منابع فیزیکی و۴۴% سهم منابع طبیعی جهان، حدوداٌ ۸/۴% از کل ثروت جهانی را تولید می‌کنند.

در صورتیکه۱۰۰ کشور در حال توسعه با سهم منابع انسانی ۵۶ درصدی، سهم منابع فیزیکی ۱۶ درصدی و سهم منابع طبیعی ۲۸ درصدی نزدیک به ۱۶% از کل ثروت جهانی را کسب کرده اند، در حالیکه ۲۹ کشور صنعتی و پر درآمد جهان با سهم منابع انسانی ۶۷ درصدی و سهم منابع فیزیکی۱۶درصدی و سهم منابع طبیعی۱۷درصدی چیزی بیش از۸۰% از کل ثروت جهانی را به خود اختصاص داده اند!!

پس ایراد کار ما کجاست؟: اقتصاد دولتی و اتکاء به اقتصاد تک‌ محصولی نفت یکی از عوامل اصلی عدم بهره‌وری در ایران شده است. در حال حاضر بیش از ۶۰% اقتصاد کشور در انحصار دولت یا نهادهای شبه‌دولتی قرار دارد. دخالت مستقیم و غیر مستقیم ۶۰ درصدی دولت در اقتصاد کشور سبب ‌شده است تا خواسته و یا ناخواسته جمع کثیری از مدیران و کارفرمایان کشور را مدیران دولتی تشکیل دهند.

همچنین موضوع مهمتر این است که تا زمانیکه دولتمردان ایران برای اداره کشور و امورات جاری چشم بفروش نفت دوخته اند میزان بهره‌وری در کشور هر روز کمتر و کمتر خواهد شد. در کشوری مانند ایران که درآمد سالانه آن از فروش نفت میتواند بیش از ۶۰ الی۷۰ میلیارد دلار است (البته در زمان عادی و بدون وجود تحریمهای بین المللی)، پس تولید ناخالص ملی آن درسال باید حدود۶۵۰ میلیارد دلار باشد تا بهره‌وری در کشور صورت پذیرد. اما متأسفانه علیرغم فروش بالای نفت طی سالهای گذشته، وضعیت شاخصهای بهره‌ وری در زمینه های انرژی و صنعت در کشور ما اسفبار بوده و فقط بخشی از امورات کشاورزی آنهم بخاطر اینکه توسط بخش خصوصی و کشاورزان اداره میشود، شاخص بهره‌وری کشاورزی در ایران را به‌مراتب بهتر از سایر صنایع کرده است. هرچند که خوشبختانه برخی از مدیران دولتی نیز به بهره‌وری پایین مدیریت خود بدلیل دولتی بودن آن معترفند.

فی الواقع نمیدانم این چه حکمتی است که وقتی قیمت نفت کاهش پیدا میکند و به تبع آن درآمد دولت کم میشود، همه مردم، فعالان اقتصادی از طرف دولت تحت فشار قرار میگیرند و بدلیل کسری بودجه باید سختی بکشند ولیکن وقتی قیمتها افزایش پیدا کرده و درآمد نفتی ایران نیز بالا میرود باز هم بدلیل اینکه دولت سرخوش شده و از دور و بر خود غافل میشود، مجدداٌ مردم و فعالان اقتصادی فراموش شده و باید متحمل سختی بشوند!!. زمانیکه دولت پول ندارد کسی هم از دولت توقع ندارد اما وقتی دولت پولدار میشود متأسفانه آنموقع هم سرش جای دیگر مشغول میشود و به مردم، صاحبان صنایع و فعالان اقتصادی ارزشی قائل نمیشود! صادرات غیرنفتی را ارج نمی نهد! درآمدهای مالیاتی را مهم نمیداند! از ایده های سازنده استقبال نمیکند!…. و دهها

مورد دیگر. همین مسائل و واقعیات موجود مبین این واقعیت است که درآمدهای نفتی مایه مصیبت برای مردم و اقتصاد ایران است و نه بیشتر!

برمبنای آمارها و واقعیات موجود، دولتهای نهم و دهم طی هشت سال (۱۳۸۴تا۱۳۹۰) از محل صادرات نفت خام۵۳۱ میلیارد دلار درآمد داشت که تقریبا نصف درآمدهای نفتی ایران در یکصد سال اخیر بود، لکن به جرأت میتوان گفت که این درآمد حتی با مجموع درآمدهای نفتی دولت های بعد از انقلاب قابل مقایسه نیست!!. طبق اسناد موجود، میزان درآمدهای نفتی ایران از زمان کشف و تولید نفت در دوره مظفرالدین شاه تا پایان دولت احمدی نژاد جمعاٌ به یک هزار و ۱۲۲ میلیارد دلار رسیده است.

همچنین مجموع درآمدهای نفتی ایران در دوره پیش از انقلاب تا سال ۱۳۵۷ حدود ۱۱۲ میلیارد دلار بوده که بخش عمده ای از آن در سالهای بعد از۱۳۵۲بدست آمده که قیمت نفت افزایش چشمگیری پیدا کرد، این در حالیست که تا پیش از سال ۱۳۵۲ کل درآمد نفتی ایران نزدیک به ۲۷ میلیارد دلار بوده است. اما واقعیت جالب توجه اینجاست که درآمدهای نفتی ایران در سالهای بعد از انقلاب تا سال ۱۳۸۴ یعنی زمان به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد ۴۴۵ میلیارد دلار بوده است ولیکن تنها در هشت سال دوره احمدی نژاد درآمدهای نفتی ایران به رقم بی سابقه ۶۰۰ و اندی میلیارد دلار بالغ شد.

همچنین خاطرنشان میکنم که در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ که تازه جنگ هشت ساله ایران و عراق شروع شده بود، ایران در کل حدود ۳۵ میلیارد دلار از محل فروش نفت خام درآمد داشته و بعد از آن در سالهای منتهی به (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸) در کل ۱۱۰ میلیارد دلار و در دولت هاشمی رفسنجانی ( سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶) ۱۴۱ میلیار دلار و در دولت محمد خاتمی (سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) فقط ۱۵۷میلیارد دلار درآمد نفتی داشته اند. در سالهای اخیر علاوه بر عواید سرشار ارزی، آمارها نشان میدهد که بخش عمده درآمدهای نفتی هشت سال دولت آقای احمدی نژاد صرف واردات کالاهای مصرفی و خدمات شده است. آمارهای رسمی تأیید میکند که ۴۸۴ میلیارد دلار در این هشت سال صرف واردات شده است!! بررسی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز نشان میدهد که سهم واردات کالاهای سرمایه ای از کل وارداتی که تا سال ۱۳۸۴ صورت گرفته حدود ۲۲ درصد بوده، که متأسفانه در سال۱۳۹۰ به حدود ۱۴ درصد کاهش پیدا کرده و بقیه کالاهای وارداتی دوره احمدی نژاد عمدتاٌ شامل اقلام مصرفی و واسطه ای بوده است. لکن در سالهای اخیر همواره این انتقاد به دولت آقای احمدی نژاد وارد بوده است که دولت وی زمینه افزایش واردات کالاهای مصرفی را بیش از پیش فراهم آورده و به حدی رساند که حتی بخشی از میوه های مصرفی کشور نیز از خارج وارد شده بود!.

در پاییز سالجاری هم سقوط بهای نفت در بازارهای جهانی، دولت روحانی را با چشم انداز کسری بودجه شدید روبرو کرده است. میزان سقوط بهای نفت در طی ماههای گذشته بیش از ۳۰ دلار در هر بشکه بوده و قیمت آن را از حدود ۱۱۰ دلار به ۸۰ دلار در هر بشکه رسانده است. این در حالیست که دولت ایران بودجه خود را بر مبنای قیمت ۱۰۰ دلار در هر بشکه تنظیم کرده است.

به اعتقاد بنده کاهش قیمت نفت باعث نیمه تمام ماندن طرح ها و پروژه های عمرانی و تشدید وضعیت رکود در کشور خواهد شد و این واقعه درست زمانی اتفاق می افتد که اولاً دولت در تنظیم بودجه سال ۹۳ با کسری بودجه روبرو بوده و ثانیاً هنوز بخشی از درآمدهای نفتی بلوکه شده ایران در سایر کشورها به خزانه کشور تزریق نشده و این مشکلات را طی ماههای آینده دو چندان می کند و قطعاً همین کاهش شدید بهای نفت تحقق وعده‌های اقتصادی دولت تدبیر و امید را بیش از پیش دشوارتر خواهد ساخت.
از طرفی کاهش قیمت نفت پس از عدم توافق وزرای عضو اوپک موجب نگرانی کشورهای منطقه خاورمیانه ازجمله ایران شده.

شواهد امر نشان میدهد که بزرگترین صادرکننده نفت خاورمیانه یعنی کشور عربستان صعودی نگرانی خاصی در مورد وضعیت بازار نفت ندارد. همین رخدادها نشان دهنده این است که دولت تا پایان سال حتماً با کسری بودجه ناشی از کاهش درآمدهای نفتی مواجه میشود. هرچند دولت اعتقاد دارد که کسری بودجه ناشی از کاهش قیمت نفت نیمه دوم سالجاری را از راه درآمدهای مازاد
فروش نفت در نیمه اول سال جبران خواهد کرد ولیکن همچنان صاحب نظران اقتصادی اعتقاد دارند که دولت توان جبران کسری بودجه خود را به این سادگی ها ندارد!.

برهمین اساس و به نقل از بلومبرگ، کارشناسان پیش بینی کرده اند که بهای نفت احتمالاً تا پایان سالجاری میلادی و حتی سه ماهه اول سال ۲۰۱۵ به کمترین میزان خود طی سالهای گذشته یعنی حدود۶۰ دلار برسد. در صورتیکه چنین اتفاقی رخ دهد، بطور قطع قمیت نفت ایران هم در بازارهای جهانی به کمتر از بشکه ای۵۰ دلار تنزل می یابد که خود مشکلی به مشکلات دولت ایران خواهد افزود!!
واقعیت امر این است که درآمدهای نفتی یکی از منابع مهم بودجه دولت ایران میباشد که با کاهش آن، طبیعتاً انقباضی کردن بودجه یکی از راهکارهای اساسی و اولویت دار است، اما باید توجه داشت که سیاست انقباضی بودجه با سیاستهای خروج اقتصاد از رکود کاملاً در تضاد میباشد بنابراین منقبض کردن بودجه روند خروج از رکود بدون تورم را منتفی میکند!.

مسئولان و مردم در شرایط کنونی بخوبی معایب اقتصاد تک‌محصولی یعنی وابستگی شدید اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی را تا حدود زیادی درک کرده اند؛ فی الواقع اقتصادی که براحتی با تحریم یا کاهش قیمت جهانی نفت دچار مشکلات عدیده‌ ای میشود. درحال حاضر هم با کاهش درآمدهای نفتی، دولت به تلاش افتاده تا کاهش درآمدها را بنحوی جبران کند و متأسفانه نخستین راهکاری که به فکر دولت رسیده افزایش درآمدهای مالیاتی است اما برخی ملاحظات، شرایطی را در کشور ما پدید آورده تا برخی نهادها، ارگانها و افراد خاص و پردرآمد از دادن مالیات فرار کنند و فشار افزایش مالیات بر دوش مردم عادی، حقوق‌بگیران و تولیدکننده‌هایی باشد که هیچ راهی برای فرار از مالیات ندارند فلذا با قاطعیت اعلام میکنم که انتخاب این روش برای جبران کسری بودجه و تحمیل بیش از حد فشار بر کار و زندگی مردم، راهکاری غلط و بسیار خطرناک است!!

بحث اصلی اینجاست که آیا مگر چرخ تمام کشورهای جهان بر روی درآمدهای نفتی میچرخد؟ آیا کشورهایی که نفت، گاز و یا منابع معدنی ندارند فقیر و ناتوان و جزء کشورهای پست جهان بشمار می آیند؟ نه خیر، برعکس چرخ غالب آنها خیلی هم خوب میچرخد و حتی برخی از همان کشورهای بی نفت و گاز دنیا، چرخ دنیا را هم میچرخانند!! هرچند که کشوری مثل ایران هم وقتی صاحب یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان میباشد در زمانیکه تحریمی هم بکار نبود نتوانست از این موهبت اللهی بخوبی و به درستی استفاده کند. لازم بتوضیح است که ایده ها و شیوه های بسیاری برای درآمدزائی در کشور وجود دارد که دولت میتوانند برای جبران بی پولی خود و ثروتمند کردن ایران از آن راهها استفاده کند تا بجای افزایش مالیات ریالی که بیشترین ضربه را به دولت میزند افزایش درآمدهای دلاری را در دستور کار خود قرار دهد فقط به شرط و شروطه ها.

در خاتمه همچنانکه قبلاٌ اشاره کردم، بود و نبود و بالا و پایین بودن درآمدهای نفتی جزء دردسر، آنچنان نفع و سودی برای زندگی مردم نداشته و ندارد و اگر الان وابسته به درآمدهای نفتی نبودیم، قطعاً تحریمها نیز برای ما کارساز نبود زیرا بیشترین فشارهای کشورهای غربی بر صنایع نفتی و نحوه صادرات آن میباشد. لاجرم در دورانی که نیمی از درآمدهای تاریخ نفت ایران طی هشت سال احمدی نژاد استحصال شده اما متأسفانه در همان ایام ارزش پول ملی حدوداٌ به یک سوم تنزل پیدا کرده، نرخ دلار به بیش از ۳ برابر افزایش یافته، تورم افسار گسیخته زندگی مردم را فلج و گرانی اشک ملت را درآورده است، پس سود و فایده این درآمدهای نجومی نفتی چه بوده است؟ نه تنها بنده بلکه اکثر صاحب نظران برجسته اقتصادی اعتقاد دارند که سود اقتصاد غیرنفتی بیش از اقتصاد نفتی برای ایران و ایرانی میباشد فلذا اطمینان داریم که اگر دست دولت از درآمدهای نفتی کوتاه و امیدش از این درآمدهای بی درد سر و تضمین شده قطع شود، حتماٌ تغیرات اساسی در نوع رفتار، مدیریت، کشورداری، مردم دوستی و… ظهور خواهد کرد بطوریکه با مردم و فعالان اقتصادی محترمانه برخورد خواهد شد، فعالان اقتصادی را طرف مشورت دولت قرار خواهند داد، برای درآمدهای ارزی به صادرکنندگان و صادرات غیرنفتی بها داده خواهد شد، نحوه برخورد ادارات، وزارتخانه ها و سازمانهای زیر مجموعه آنها با مردم و فعالان اقتصادی کاملاٌ تغیر خواهد کرد، به صنعت توریسم و جذب جهانگرد ارزش قائل خواهد شد و…. دهها و شاید هم صدها مورد تغییرات مثبت اتفاق خواهد افتاد.

از همین رو باتوجه باینکه اقتصاد نفتی فقط موجب عقب ماندگی ایران و دلارهای نفتی نیز مسبب تنبلی، کم بازدهی و شکم سیری غالب مدیران دولتی شده است، پس نه تنها کاهش۳۰ الی۴۰ درصدی درآمد نفتی مایه خوشحالی بنده میباشد بلکه تحریمها را نیز به فال نیک میگیرم تا انشاالله ۱۰۰% درآمدهای نفتی کشور قطع شود تا شاید دولت کمی بخود آمده و راهکارهایی را جهت درآمدزائی بهتر، بیشتر و ماندگار بجای درآمدهای نفتی که نهایتاٌ فنا پذیر میباشد طراحی و جایگزین کند.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.