خانواده‌های «بازداشت‌شدگان سایبری» همچنان بلاتکلیف و سرگردان‌

سه شنبه, 10ام مرداد, 1391
اندازه قلم متن

کلمه – زهرا صدر: تجمع مردم در ضلع شمالی پل یادگار امام از سمت چپ که دادسرای اوین است تا سربالایی نفسگیری که به در بزرگ “بازداشتگاه اوین” می رسد و چند قدم این طرف تر در کوچک خاکستری با آن پنجره ی کوچکش، بیش از سه سال است که عادی شده و دیگر توجه ها را کمتر به خود جلب می کند.

نزدیک تر که شوی اما تفاوت دوره ها را در این سه سال خواهی فهمید. هفته هایی که خانواده ها سرگشته و حیران دنبال یافتن فرزندان گمشده شان بودند، چه سیاسی ها و چه به قول خودشان کف خیابانی ها؛ روزهایی که خانواده های بازداشتی های “۱۳ آبان” بودند، هفته هایی دیگر خانواده هایی بودند که خود را “روز قدسی ها” معرفی می کردند و دوره ای هم خانواده های “عاشورایی ها” که سرگردان و حیران از این ساختمان به آن ساختمان و از اوین به خیابان معلم و بالعکس حواله می شدند.

حالا این روزها هر کس از آنجا می گذرد، از بازداشتی های سایبری و اینترنتی می شنود. بازداشت هایی که نه فقط انعکاس شفافی در اخبار رسانه های وابسته به حاکمیت نداشته، که در رسانه های منتقد هم کمتر خبری درباره آنها منتشر شده است.

* * *

نزدیک به دو ماه از بازداشت جوانان و فعالان اینترنتی توسط حفاظت اطلاعات سپاه می گذرد و کماکان خانواده های این جوانان از وضعیت فرزندان خود بی خبرند. آنها همچنان در بلاتکلیفی به سر می برند و هر روز به یکی از مراجع قانونی! پاس داده می شوند.

به گزارش خبرنگار کلمه، این روزها خانواده های بسیاری از این جوانان برای پیگیری وضعیت فرزندان خود به زندان اوین می روند اما کسی پاسخگوی آنان نیست.

آغاز این بازداشت ها از سوم خرداد امسال بوده و تا کنون حدود ۲۰ نفر در این مدت با همین اتهام از استان های مختلف کشور دستگیر شده اند. در میان بازداشت شدگان علاوه بر تهران، جوانانی از شهرهای ایلام، مشهد، کرمانشاه، رشت، کرج، زنجان و خوزستان هم وجود دارند. بسیاری از این افراد چندین روز در زندان شهرهای خود سپری کرده اند و بعد از چندین روز به زندان اوین منتقل شده اند.

بر اساس این گزارش، بسیاری از این جوانان به دلیل فعالیت های اینترنتی از قبیل حضورهایی متعارف و بسیار ابتدایی در شبکه های مجازی نظیر فیس بوک، با اتهاماتی همچون فعالیت اینترنتی و یا توهین به مقدسات در فضای مجازی، هفته ها در سلول های انفرادی بند دو الف متعلق به حفاظت اطلاعات سپاه در بازداشت به سر می برند.

* * *

برخورد بد با خانواده های جوانان بازداشت شده پرونده موسوم به سایبری، وجه مشترک اظهارات تمام این خانواده ها است. یکی از آن ها می گوید: مرتب تهدید می کنند. رفتارشان خیلی بد است و دائم امروز و فردا می کنند. تکلیفمان را نمی دانیم.

بر اساس گزارش های به دست آمده، تا به حال تنها یک نفر از بین تمام بازداشت شدگان این پرونده آزاد شده و با وجود آنکه به ۳ یا ۴ نفر از خانواده ها اعلام شده که می توانند وثیقه بگذارند اما ظاهرا هنوز خبری از آزادی نیست.

یکی از اعضای این خانواده ها که با فرزندش تماس تلفنی داشته است، با بیان اینکه “تعدادی از بچه ها همچنان بازجویی می شوند” می گوید: ظاهرا صفحه فیس بوکی که اینها به عضویت در آن متهم اند، همچنان فعال است و به بچه های ما فشار می آورند که بقیه را معرفی کنید. این در حالی است که اکثر بازداشت شدگان در فیس بوک حتی یکدیگر را نمی شناسند.

به گفته ی پدر دختری نوجوان، بر خلاف همیشه که بازجوی پرونده در نقش خشن ظاهر می شود و به آزار و اذیت متهمان می پردازد، در مورد این پرونده ها ظاهرا بازپرس پرونده بیشتر از بازجویان، خانواده ها را اذیت می کند؛ تا جایی که حتی جلوی طی روال قانونی پرونده ها را هم می گیرد.

خانواده های این جوانان به شدت از سوی ماموران زندان و بازجویان تحت فشار هستند که اخبار این دستگیری ها رسانه ای نشود. در مقابل، ماموران امنیتی و مسئولان قضایی نیز در این باره سکوت کرده اند و با وجود طولانی شدن دوره بازداشت ها، از هرگونه اطلاع رسانی خودداری می کنند.

به گزارش خبرنگار کلمه، بازجوها مدام خانواده‌های این دستگیرشدگان را تهدید و به آن‌ها گوشزد می‌کنند که “اگر موضوع را رسانه ای کنید برای فرزندان شما مشکلات بیشتری ایجاد می شود.” حتی چندین نفر از والدین تهدید شده اند که در صورت رسانه ای شدن خبر دستگیری، برای فرزندشان پرونده اخلاقی درست می شود.

بر اساس آخرین خبرهای موجود، هم اکنون تمام بازداشت شده های این پرونده از سلول انفرادی بیرون آمده اند اما همچنان محدودیت های زیادی در تماس با خانواده های خود دارند.

یکی از تهدیدهایی که بسیاری از زندانیان سیاسی و مدنی در خاطرات خود از دوران بازداشت ذکر می کنند، شنیدن مداوم جمله ی “تو حالا حالا ها اینجا ماندگاری” است.

* * *

سه سال است که تاکسی های خطی و مینی بوس های مسیر اوین درکه، مشتری های خودشان را می شناسند.

می روم به سمت تاکسی ها که سوار شوم و بروم. راننده ی تاکسی ای که روزهای دوشنبه جلوی رودخانه، در پشتی اوین که ملاقات ها از آنجا انجام می شود منتظر مسافر می ایستد و فریاد میزند “دربست”؛ می گوید: “بعضی وقت ها قیافه های خانواده ها رو که میبینی باورت نمیشه زندانی باشن. اونقدر با کلاس و باشخصیتن که ادم دلش کباب میشه. بعضی وقتا هم طرف از شهرستان اومده ملاقات و داره برمی گرده، به خدا آدم شرمنده می شه.”

جوان مسافرکش دیگری دیگر می گوید: “خانوم، شب عید پارسال مادرم مریض بود، نذر کردم این پیرزن پیرمرداشون رو که معلوم بود وضع مالی شون خرابه مجانی ببرم. بعدش دیگه گاهی این کارو می کنم. به قول یکی از بچه ها هر کدوممون باید یه جوری کمک کنیم دیگه. حالا ما روزنامه چی و سیاسی نیستیم که بریم زندان، اینطوری خدمت می کنیم. باید شب هم بتونیم بخوابیم دیگه.”

و من در فکر خدمتی هستم که قاضی مقیسه و قاضی صلواتی و آملی لاریجانی به مملکت می کنند و این راننده های تاکسی از آن بی خبرند. به احساس مسئولیت مرتضوی از بستن فله ای روزنامه ها تا پرونده ی کهریزک که این مردم قدرش را نمی دانند! به آنها که در سنگر اختلاس و رشوه گیری مشغول خدمت به کشورند و مردم با حضور آنها سر آرام بر زمین می گذارند و می خوابند. و به خوابی که نمی دانم سه سال است حاکمان کشور اسلامی چگونه تجربه اش می کنند…


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.