واقعیت‌های وارونه در کنار آرامانگرایی رهبر

چهارشنبه, 11ام مرداد, 1391
اندازه قلم متن

در بحران اقتصادی، سیاسی و مدیریتی کنونی کشور ولی مطلقه فقیه از سوی دوجناح حاکمیت زیر فشار قرار گرفته است. در یک سوی نیروهای نظامی امنیتی و ذوب شدگان در ولایت و در سوی دیگر نیروهای میانه‌رو و مصلحت‌گرا صف کشیده‌اند. دسته اول (آرمان گراها) که دست بالارا در اداره کشور دارد و از رانت قدرت به گونه‌های مختلف بهره مند می‌شود، بر پیشبرد برنامه هسته‌ای پافشاری می‌کند و خواستار تنش افزایی در منطقه و رویارویی با جامعه جهانی است. جناح دوم (واقع بین‌ها) که در اداره کشور نقش چندانی ندارد به انتقاد از وضع موجود بسنده می‌کند و تنها در مورد شرایط اقتصادی، شکاف میان ملت و حاکمیت و انزوای کشور در جهان هشدار می‌دهد و خواستار مصالحه در مورد پرونده هسته‌ای و مذاکره با آمریکا و تنش‌زدایی با جهان خارج به منظور برطرف کردن خطر درگیری نظامی و کاهش فشارهای جهانی از جمله تحریم‌هاست.

سخنان چند روز پیش رهبر در جمع کارگزاران نظام و واکاوی‌اش از شرایط موجود کشور نشان داد که وی در برابر بحران اقتصادی، سیاسی و مدیریتی کشور که ناشی از تحریم‌ها و بی‌کفایتی و ناکارآمدی جناح حاکم است ناچار شده خود را واقع‌بین نشان دهد و در راهبردهای کلان کشور از واقع‌گرایی نیز دفاع کند. وی چنین نتیجه گرفته است که «آرامانگرایی با واقع‌گرایی منافاتی ندارد» اما واکاوی رهبر از شرایط داخلی و خارجی کشور حاکی از آن است که واقع‌گرایی رهبر چیزی جز وارونه دیدن واقعیات نیست:

۱- جایگاه واقعی پرونده هسته‌ای

در ارزیابی رهبر از جایگاه پرونده هسته‌ای واقعیت‌ها به سود آرمان‌ها و توهمات رنگ می‌بازد. رهبر جمهوری اسلامی به ۱۱ هزار سانتریفوژ موجود در کشور افتخار می‌کند. این درحالی است که پافشاری برفعالیت‌های ناشفاف هسته‌ای منافع ملی را در تمام زمینه‌ها پایمال و کشور را در خطر تجاوزات خارجی قرار داده است. کافی است به بن‌بست مذاکرات هسته‌ای و رساتر شدن صدای جنگ طلبان در هر دو سوی درگیری توجه کنیم. سرداران ریزو درشت هر روز به رجزخوانی در باره بستن تنگه هرمز ادامه می‌دهند و برخی از اصولگرایان از غنی سازی ۵۶ درصد سخن به میان می‌آورند. در آمریکا و اسرائیل نیز تهدیدات نظامی که با آغاز مذاکرات در استانبول و امید به دست یابی به یک توافق کاهش یافته بود، در کنار تشدید تحریم‌ها، افزایش یافته است. فعالیت‌های هسته‌ای نه تنها با نیازهای واقعی ملت ایران سازگار نیست بلکه تنها جاه طلبی‌های آرامانگرایانه رهبر و هم دستانش را تأمین می‌کند.

ولی مطلقه فقیه و نیروهای امنیتی نظامی پشتیبانش در این توهمند که با پیشبرد برنامه موجود هسته ای، تنش افزایی در خلیج فارس و منطقه، غرب ستیزی، تن دادن به انزوای بیشتر در جهان و سرکوب آزادی‌ها در داخل خواهند توانست توجه مسلمانان منطقه را به الگوی استبدادی و تجدد ستیز حاکم بر کشور جلب کنند. کافی است به ادعاهای آرمانگرایانه جناح حاکم در رابطه با تحولات منطقه اشاره کنم. نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران مدعی است که «سپاه پاسداران یکی از ابزارهای زمینه ‌ساز ظهور امام زمان (عج) در عرصه‌ی بیداری منطقه‌ای و بین‌المللی است» وی همچنین افزوده است «منطقه‌ی خاورمیانه مرکز پشتیبانی ظهور امام زمان (عج) است و کانون بیداری است و محور هدایت آن رهبری مقام معظم رهبری در ایران است.»

اما واقعیات زمینی خلاف توهمات آرمانگراهاست. پیروزی احزاب اسلامگرا در کشورهای مصر و تونس و حفظ روابط این کشورها با غرب، همکاری نسبی با احزاب لیبرال و سکولار و پرهیز از عادی کردن روابط با جمهوری اسلامی نشان داد که حداقل تاکنون آراما نگرایی حاکمان ایران با واقعیت‌های موجود در ستیز بوده است. پیروزی لیبرال‌ها و شکست سخت اسلام‌گراها در لیبی و رژیم رو به اضمحلال بشار اسد میخ دیگری بر تابوت توهمات حاکمان بوده است.

۲- ناسازگاری مشارکت ملت با آرمانگرایی رهبر

ولی مطلقه فقیه در سخنانش ادعا کرده است که خواسته‌های ملت از جمله مشارکت در امور کشور با آرمان‌های جناح حاکم سازگارند. این ادعا با کارکرد رهبر، نیروهای امنیتی نظامی و جناح اصولگرا کاملا ناسازگار است:

– کافی است به پرونده هسته‌ای که فرمان هدایتش همواره در دست ولی مطلقه فقیه بوده است اشاره کنیم. در ده سال گذشته این فعالیت‌ها کشور را با بزرگترین بحران اقتصادی داخلی و یکی از مهمترین چالش‌های خارجی روبرو ساخته است. این در حالی است که ملت ایران در طرح هدف‌ها، فرایند و چرایی چرخش سانتری فوژهای مورد علاقه رهبر هیچ گونه مشارکتی نداشته اما بیشترین فشارها را بصورت گرانی کمرشکن، بیکاری و رکود بزرگ اقتصادی تحمل کرده است. جناح حاکم حتی نظرسنجی صدا و سیما در این مورد را نیز برنتابید چرا که بیش از ۶۰ درصد شرکت کنندگان در این نظر سنجی با توقف غنی سازی در برابر لغو تحریم‌ها موافقت نشان داده اند.

– ولی مطلقه فقیه انتخابات در ایران را همواره نشانه “مردم سالاری دینی” اعلان کرده است. برای نمونه انتخابات مجلس نهم غیر واقعی بودن این ادعا را نشان داد. دست کاری آشکار وزارت کشور دولت کودتا در اعلان نتایج میزان مشارکت، خالی بودن حوزه‌های انتخاباتی در بیشتر نقاط کشور و جلوگیری از حضور روزنامه نگاران خارجی در حوزه‌های گوناگون نمایانگر این واقعیت بود که اکثریت ملت ایران اعتماد خویش را به حاکمان و صندوق‌های رای از دست داده اند. قضیه دخالت نیروهای نظامی امنیتی در انتخابات چنان شور شده که حتی آشپز باشی نیز صدایش درآمده است. پس از اعتراض علی مطهری نماینده اصولگرای منتقد دولت به دخالت سپاه در انتخابات، به تازگی اسدلله بادامچیان قائم مقام حزب موتلفه و راست سنتی پشتبان نظام و رهبری نیز در مصاحبه با روزنامه شرق دخالت سپاه به نفع جبهه پایداری را تأیید کرده است. آقای بادامچیان فردی است که پس از کودتای انتخاباتی جنبش سبز و رهبرانش را بخاطر طرح مسئله تقلب در انتخابات در چندین مورد بشدت مورد انتقاد قرار داده بود.

ادعاهای نادرست رهبر علیه اصلاح‌طلبان و گزارش پر از آمارهای آنچنانی رئیس دولت کودتا در دیدار ولی مطلقه فقیه با کارگزاران نظام نشان داد که برغم ۷ سال مدیریت اجرایی فاجعه بار راست افراطی، رهبر جمهوری اسلامی آرامانگرایی را بر واقع‌گرایی ترجیح می‌دهد و هنوز آماده است با نادیده گرفتن منافع ملی و خواسته‌های واقعی ملت ایران با اتکا به منابع باد آورده نفتی و نیروهای نظامی امنیتی سوار بر توهمات آرامانگرایانه‌اش به گفته وی “راه مقاومت” را ادامه دهد.
۸ مرداد ۱۳۹۱
از: ایران امروز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.