هالو شارلی شد – هالو شارلی شد/ عدل اسلامی – بهش حالی شد!

دوشنبه, 14ام اردیبهشت, 1394
اندازه قلم متن

Hadi-Khorsandi3

محمدرضا عالی پیام را به جرم سرودن اشعار طنز و انتقادی، به زندان بردند و هنوز خبری از کجاِیی او نیست جز شایعات.

در پی سروده ای که هفته پیش در باره ی «هالو» داشتم، اینک این منظومه را – که کاریست کاملاً متفاوت، برایتان میفرستم و اگر باز در باره ی شاعر و نویسنده ای به بند کشیده شده حرفی داشته باشم، بغضم را فرو نخواهم خورد.
ضمناً خیلی وقت بود دورخیز کرده بودم ماجرای انقلاب را با کلام ساده و در وزنی کوچه بازاری یا کودکستانی!، به نظم بکشم. و البته از نگاه خودم! حالا ماجرای آقای عالی پیام امتحان خوبی برای ثلث اول شد! تا بعد.

ماجرای کشتن کارتونیست ها و نویسندگان مجله «چارلی هفتگی» (شارلی اَبدو) سه ماه پیش در پاریس را به یاد داریم. آنچه در جمهوری اسلامی با عالی پیام (هالو) ، هیلا صدیقی، استاد بادکوبه ای، عباسعلی ذوالفقاری (معروف به زورو)، فاطمه شمس و دیگران …… کرده اند از جنس همان قتل عام است و ما همه شارلی هستیم، ما همه «عالی پیام» هستیم، ما همه مختاری و پوینده ……. هستیم …. و نیستیم، اگر نیستیم!
——————–
هالو شارلی شد – هالو شارلی شد
عدل اسلامی – بهش حالی شد
هادی خرسندی
این سروده «شعرانه» ایست با نگارش شفاهی. لطفاً با صدای من برای خودتان بخوانیدش!
————————————-
هالو شارلی شد – هالو شارلی شد
عدل اسلامی – بهش حالی شد!

رهبر نشسته – خوشحال و خندون
امر مطاعش – :هالو به زندون

هالو چه کرده؟ – کرده اعتراض
یک کمی بوده – زبونش دراز

رهبری گفته – که بشه ادب
بلکه به کُلی – بکشه عقب

هیلا صدیقی – اونم شاعر بود
شعرای تلخش – حی و حاضر بود

یک روز رهبری – نشون داده خشم
اینجوری کرده – با گوشه ی چشم!

هیلارو بردن – دادگاهی کردن
تا دم اوین – همراهی کردن

هیلای باهوش – هیلای خوشگل
موندش تو سکوت – این براش مشکل

چاره ش این بود که – دفع شر کنه
راه حل چی بود – که شوهر کنه!

یک شوهر خوب – یک شوهر ماه!
هیلا یک کمی – شده سر به راه

بادکوبه ای بود – شاعر دگر
شعرش محکم و – حرفش معتبر

استاد سخن – مرد معترض
رد شده انگار – از خط قرمز

رهبری فرمود – این همین الان
!بره بادکوبه! – یا بره زندان

بادکوبه ای شد – عازم اوین
گفتن باد بکوب!- همین و همین

ولی مصطفا – نمیشه خاموش
بار شعرشو – میکشه به دوش

پیش از این سه تن – چند نفر دیگه
کشته میشن چون – رهبری میگه

پشت سرهم – چار نویسنده
یکی مختاری – یکی پوینده

غفار حسینی – آمیرعلائی
کشته شدن با – حکم ولائی

فهرست کشتن – داره ادامه
جا نمیگیره – تو این برنامه

رهبری حالا – خیالش خوشه
یا حبس میکنه – یا که میکشه
charlie-haloo.jpg
جنایات اون – نداره حساب
!مارو بگو که – کردیم انقلاب

مارو بگو که – عارف و عامی
!از راست و از چپ – شدیم اسلامی

تقصیر ما بود – یا شاه سابق؟
عاشق اسلام – خصم مصدق

مصدق میگفت -: بکن سلطنت
مبرّا بمون – از مسئولیت

شاه میگفت که این – مخالف ماس
هوامو داره حضرت عباس!

میگفت وقتی که – افتادم از اسب
حضرت فریاد زد – قاچشو بچسب!

روز تاسوعا – روز عاشورا
شاه میرفت مسجد – میگرفت عزا

یا میرفت مشهد – عندالاقتضا
درد دل میکرد – با امامرضا

آویزون میشد – از ضریح اون
آفرین به اون – شاه آویزون

میدادش هر سال – ضریح طلا
به امامحسین – توی کربلا

والاحضرتها – مشغول غارت
آقا ول میکرد – میرفت زیارت

خانه ی کعبه – در انتظارش
شاه با عکاس و – با فیلمبردارش!

احرام می بست و – میگفت یا الله
!از حج برمیگشت – میشد حاجی شاه

سازمانی داشت – اسم اون اوقاف
پول مملکت – مایه اسراف

آیت الله و – حجت الاسلام
پول یا مفت و – آیات عظام

این وسط گاهی – یدونه آخوند
دستش رد میشد – بی نصیب میموند

بنارو میذاشت – به داد و فریاد
!مسلمونی رفت! – ای داد بیداد

همینکه میکرد – مخالف خونی
ساواک میکردش – دو روز زندونی

آخونده میدید – آخ جون راس راسی
!زندانی شده – اونم سیاسی

به همین ترتیب – میشد آخونده
قهرمان اون خلق وامونده!

شاهم از ترس – چین و شوروی
میخواست که مذهب – بمونه قوی

همچنین ترسش – از چارده معصوم
آخوندا آزاد – چپیا معدوم

چریکا شدن – کشته در جنگل
آخوندا زنده – مسجد محل

حالا آخونده – ادعا میکرد
جلوی دربار – دکون وا میکرد

دکون دین و – کیوسک اصول
دکه ی خدا – سوپر رسول!

دکون عفت – دکون عصمت
!غیرت نداره – این اعلیحضرت

بفرما اونم – جشن هنرش!
بی ناموسی شو- ببین خبرش

حق رأی میده – به زن مردم
مگه میذارن – آخوندای قم!

دوباره رژیم – میرسید به دو
ساواک از عقب – آخوند از جلو!

ما هم که بودیم – دلخور از ساواک
(جوونامونو – کرده بود هلاک)

از همون آخوند – کردیم حمایت
این خلاصه ی – کل حکایت

«البته که شاه – زیاد نمیکشت»
««کمتر کشته از – انگشتای مشت

«باید که بودیم – همینجوری خوش»
«میگفتیم بمون – ولی کم بکش!»

«ولی بیخودی – انقلاب کردیم»
«این آخوندارو – انتخاب کردیم»

((رفیقی دارم – سلطنت طلب
(اینجوری میگه – خیلی مؤدب)

خلاصه چی شد – سر رسید امام
احساسش هیچ و – هیچش با دوام

ناگهان مثل – فاطمه ارهّ
امام امت – میزدش نعره

نعلینش به دست – با منم منم
«توی دهنِ – دولت میزنم!»

ما هم برّه وار – ما هم طوطی وار:
«مرگ بر بختیار!- مرگ بر بختیار!»

اون گفت که غیر از – دولت لائیک
میکِشه این کارو – به جای باریک

میگفت حذر از – نعلین مذهب
که میخورینش – هر روز و هر شب

باز ما دوباره – تکرار و تکرار
«مرگ بر بختیار!- مرگ بر بختیار!»

ملت که شد از – بختیار جدا
بازرگان اومد – مرد باخدا

رفراندم شد و – جمهوری اومد
زن بی چادر – چاقچوری اومد!

!انتخاباتِ – کاملن آزاد
بنی صدرشو – آقا فرستاد

دیوونه بودیم – به قول بنان
اشعه اومد – تو موی زنان!

دوزاریامون – کم کمک افتاد
خاک برسر شدیم! – ای داد بیداد!

خارجی ببین – چه کارا کرده!
انگلیس کرده!- آمریکا کرده!

شعار شروع شد:- «مرگ بر آمریکا!»
هم ما میگفتیم – هم خود آقا!

آقا شروع کرد – به کشت و کشتار
«مرگ بر بختیار! – مرگ بر بختیار!»

هزاران جوون – شدن قتل عام
تحریک «حزب» و – دستور امام

شاه اگر یکی – این هزار هزار
شب و روز میکشت – ماشین کشتار
………………………

هنوزم بعد از – اینهمه زمان
دستور روزه – اعدام و زندان

قتل و غارت ها – داره ادامه
خودشون میگن: – راه امامه

زندان ها پره – در غیاب او
آخرینشون – آقای هالو ……

شارلی هالو شد – هالو شارلی شد
عدل اسلامی – بهش حالی شد!

هالو رو بردن – زندان اوین
گفتن که بیا – اینجارو ببین!

اولش گفتن – تو بند هشته
بعد خبر اومد – در گوهردشته

با پای خودش – رفت اوین دربست
سلامت باشه – هرجایی که هست
————————–
فیسبوک همگانی هادی خرسندی

https://www.facebook.com/pages/Hadi-Khorsandi/247819131902635

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.