ف. م. سخن: یادداشت خصمانه محمدرضا نیکفر در باره دائرهالمعارف‌نویسی

سه شنبه, 15ام اردیبهشت, 1394
اندازه قلم متن

واقعاً آقای نیکفر تصور می‌کنند می‌توان در ایران – چه امروز و چه در گذشته – بدون کمک مالی دولت یا حکومت٬ یعنی آن‌چه که ایشان رانت می‌نامند٬ پروژه‌های عظیم علمی را پیش برد؟ و اگر علم با این کمک‌ها تولید شود٬ حتماً و الزاماً علم حکومتی یا اسلامی یا فقاهتی خواهد بود که «معرفت‌افزا» نیست و نمی‌تواند باشد؟

می خواستم مطلبی بدون قضاوت های معمول٬ در باره ی یادداشت اخیر دکتر محمدرضا نیکفر در رادیو زمانه بنویسم٬ اما حقیقتا چنین کاری ممکن نبود. نیکفر را اغلب اهل فرهنگ ایران می شناسند: نویسنده و فلسفه پژوه و سردبیر رادیو زمانه. من همیشه با اشتیاق یادداشت های ایشان را مطالعه می کنم و به نظرم همواره حرفی تازه برای گفتن دارند. متاسفانه یادداشت اخیر ایشان زیر عنوان «دائره‌المعارف در جمهوری اسلامی: پروژه قدرت و پرستیز» (که علی القاعده درست این عنوان باید «دائرهالمعارف در جمهوری اسلامی: پروژه قدرت و پرستیژ» باشد)٬ بسیار ناامید کننده بود. این که من این یادداشت را در عنوان مطلب ام «خصمانه» خوانده ام٬ حق مطلب را به طور کامل ادا نمی کند و بهتر بود به جای خصمانه می نوشتم «مبتذل و بی مایه». این که اهل تفکری٬ در چند سطر٬ قلم رد٬ بر زحمت ارزنده ی عده ای از دانشمندان کشورمان بکشد و حاصل کار آن ها را با الفاظی دور از شان یک اهل علم بنوازد٬ برای من غیر قابل باور است.

آیا اگر دائرهالمعارفی٬ با پسوند «اسلامی» منتشر شود٬ یا نام «سید علی خامنه ای» را به عنوان «ریاست عالی» بر پیشانی خود داشته باشد٬ دلیلی منطقی برای رد کلیت این دائرهالمعارف است؟ بعید می دانم هیچ اهل علمی٬ از جمله آقای نیکفر٬ چنین باوری داشته باشد. اهل دانش بر این عقیده اند که «دائرهالمعارف فارسی» دکتر مصاحب از نظر روشمندی و نگاه مدرن و علمی به موضوع دائرهالمعارف نویسی٬ در زمان خود و حتی امروز از اعتباری خاص برخوردار است. برای تهیه و تدوین همین کتاب مرجع٬ دکتر مصاحب چه خون دل ها خورد و توسط درباریان و از جمله اشرف پهلوی تحت چه فشارها قرار گرفت. نام پهلوی هم -ستایشگرانه- بر صفحات نخست چاپ اول این کتاب نقش بست. اگر معیارهای ظاهری را بپذیریم باید این اثر را نیز بنا به فرمایش آقای نیکفر اثری «چپاندنی» از طرف حکومت وقت و امپریالیسم امریکا و غیره بدانیم که البته چنین نیست و اصل٬ برای مراجعان این کتاب٬ محتوا و شکل روشمند آن است و لاغیر.

متاسفانه خط به خط یادداشت آقای نیکفر مساله دارد و اگر بخواهم دچار اطناب نشوم پرداختن دقیق به همه ی آن ها را ممکن نمی دانم. ایشان از جمله می نویسند:
«در دائره المعارف‌نویسی مدرن دو خط وجود دارد، یک خط انتقادی، خطی که با دائره‌‌المعارف دیدرو و دالامبر و همکارانشان شروع می‌شود و هدف آن ارائه اطلاعاتی سنجیده و فشرده به همگان است، و خطی دیگر که یک پروژه ناسیونالیستی است، و چیزی است در زمره “هواپیمایی ملی”.»

واقعا چه ربطی میان خط انتقادی دائرهالمعارف فرانسه با پروژه ناسیونالیستی دائرهالمعارف نویسی -که چیزی در زمره ی هواپیمایی ملی است- وجود دارد٬ من نمی دانم! وظیفه دائرهالمعارف٬ چه ناسیونالیستی و چه غیر آن٬ ارائه تعریف درست و دقیق از چیزهاست. اگر تعاریف درست و دقیق نباشد٬ یا متکی به خرافات و سیاست روز و بدتر از آن٬ قلب عمدی واقعیت ها باشد٬ دور ریختنی است٬ حال از هر نوعی که می خواهد باشد.

دو دائرهالمعارف «بزرگ اسلامی» و «جهان اسلام» تا آن جا که من دیده ام برای هر جمله شان به جایی و کتابی ریفرنس داده اند. در بعضی از مقالات٬ بر خلاف عرف دائرهالمعارف نویسی٬ نتیجه گیری کرده و در بعضی دیگر نتیجه گیری نکرده اند. دائرهالمعارف بزرگ اسلامی در این راه چنان به افراط رفته که خواندن مقالات اش هیچ حسی در خواننده بر نمی انگیزد و او را فقط به یک سری فکت های چاپ شده ارجاع می دهد.

ممکن است برخی مواد٬ در این دائرهالمعارف ها به عمد نیامده باشد٬ یا برخی مقالات به خاطر سیاست روز٬ از طول و محتوای کافی برخوردار نباشد٬ اما آن چه که هست٬ امروز در مقابل ماست و می توان تک تک خطوط آن را زیر ذره بین برد و با نگاه انتقادی به آن ها نگریست. این که بر کلیت این دائرهالمعارف ها خط بطلان بکشیم٬ حقیقتا از انصاف علمی به دور است.

آقای نیکفر در جای دیگر می نویسند:
«دائره‌المعارف اینترنتی ویکیپدیا هم یک دائره‌‌المعارف خوب است، چون باز است، چون می‌توان آن را تغییر داد، می‌توان از مقالات آن انتقاد کرد و دید که این انتقاد تأثیر دارد.»

به «ویکی پدیا» از نظر سطح گسترده مواد٬ و زبان های مختلف٬ و اطلاعات بسیار زیاد آن می توان «خوب» گفت٬ اما از نظر محتوا٬ بعید می دانم بتوان در باره ی آن نظر کاملا مثبت داد و آن را جزو دائرهالمعارف های «خوب» و قابل اتکا به شمار آورد.

تغییرْ در ویکی پدیا هم چندان آسان نیست و باید از کانال ها و فیلترهای بسیاری عبور کند. انتقاد از مقالات آن هم مثل هر دائرهالمعارف دیگری ممکن است٬ ولی اثر این انتقاد را به سرعت و سادگی نمی توان مشاهده کرد. اتفاقا تحمیل نظر٬ در مقالات سیاسی و مربوط به شخصیت های ویکی پدیا بسیار زیاد به چشم می خورد و از این نظر دچار ضعف مفرط است.

در مورد انتقاد و اثر آن بر مطالب دائرهالمعارف های فارسی باید به یک نکته ی مهم هم توجه کرد و آن این که آن چه نهضت دائرهالمعارف نویسی نامیده می شود٬ تازه در ایران پا گرفته و هنوز هیچ مجموعه ی کاملی از دائرهالمعارف ها به وجود نیامده که ما بخواهیم حتی چاپ اول کامل آن را در دست داشته باشیم تا بعدا در چاپ های بعدی شاهد تغییر و تصحیح در مطالب و مقالات آن ها باشیم. این کار در زمانه ای صورت می پذیرد که موضوع نشر الکترونیکی و اینترنت‌زدگی٬ کار بزرگ ترین دائرهالمعارف های کاغذی جهان را لنگ کرده و آن ها یک به یک از دور انتشار خارج می شوند. به عبارتی ما این کار را در دورانی آغاز کرده ایم که دیگران دوران بحرانی آن را پشت سر می گذارند.

آقای نیکفر می نویسند:
«کل ایده دائره‌‌المعارف در جمهوری اسلامی چپاندن است. به دائره‌‌المعارف به عنوان ابزار قدرت نگاه کردند. رهبر داریم، سپاه داریم، زندان داریم، نفت داریم، جمکران داریم، (ایضا غنی‌سازی داریم) پس دائره‌‌المعارف هم باید داشته باشیم.»

تصور نمی کنم بتوان جملات و تشبیهاتی از این سبُک تر و بی مایه تر نوشت. این نظر آقای نیکفر به طرز وحشتناکی غیر منصفانه و خصمانه است. اگر قرار بر چپاندن بود٬ می شد به راحتی و طی سال هایی کوتاه٬ بدون استفاده از دانشمندان طراز اول کشور -که برخی از آن ها به طور غیر رسمی «ممنوع القلم» هم بوده اند- به شکل بساز بفروشی٬ ده ها جلد دائرهالمعارف «تولید» کرد و به جای این همه زحمت و مرارت به دنبال «پرستیژ» مجلدات قطور آن بود.

آقای نیکفر در پایان مطلب خود٬ در باره ی همین پرستیژ و قدرت می نویسند:
«دائره‌‌المعارف در جمهوری اسلامی جزو پروژه‌های قدرت و پرستیز است. ضمن احترام به برخی انسان‌هایی بامعرفتی که در این پروژه‌ها کار کرده‌اند یا می‌کنند، نباید دایره‌المعارف راه افتاده با ابتکار حکومت فقها را معرفت‌افزا تلقی کرد. دائره‌‌المعارف‌های اسلامی از دل دانش تاریخی انتقادی برنیامده‌اند، در مؤسساتی آزاد تولید نشده‌اند، در محیطی آزاد در معرض انتقاد قرار نگرفته‌اند، از رانت زندگی می‌کنند، با رانت منزلت دارند، و همه کمابیش دکان هستند. این که عده‌ای کاردان و پاک‌دست در آنها کار می‌کنند، بایستی اسباب تأسف باشد، نه شادی.»

واقعا نمی دانم چه بگویم که حق مطلب را بدون نیش و کنایه زدن ادا کند. واقعا آقای نیکفر تصور می کنند می توان در ایران -چه امروز و چه در گذشته- بدون کمک مالی دولت یا حکومت٬ یعنی آن چه که ایشان رانت می نامند٬ پروژه های عظیم علمی را پیش برد؟ و اگر علم با این کمک ها تولید شود٬ حتما و الزاما علم حکومتی یا اسلامی یا فقاهتی خواهد بود که «معرفت افزا» نیست و نمی تواند باشد؟

از موسسات «آزاد» و «غیر رانت خوار» همین بس که روزی که با زنده یاد سرکار خانم فهیمه محبی تلفنی صحبت می کردم٬ چنان از کارشکنی های حکومت و مشکلات مالی شکایت داشت که حقیقتا دل انسان از این همه مصیبت به درد می آمد. این دائرهالمعارف٬ بدون استفاده از «رانت»٬ حتی از رانت خریده شدن توسط حکومت٬ تولید شد و به خاطر «آزاد» بودن آن و اختلاف سلیقه مسوولان اش با حکومت٬ می شد هر انتقادی از آن٬ در هر جا کرد٬ ولی عاقبت آن را دیدیم و برخی مقالات عجیبی که در آن راه یافته بود را مشاهده کردیم. به عبارتی٬ آزاد بودن و عدم استفاده از کمک های حکومت و در معرض انتقاد قرار داشتن این دائرهالمعارف٬ هیچ کمکی به ارتقاء سطح کیفی و کمی آن نکرد و اگر چه مطالب آن همه تالیفی بود و هیچ مطلب ترجمه ای نداشت٬ ولی با آن همه زحمت و خون دل خوردن -به معنای واقعی کلمه-٬ در سطح بسیار پایینی باقی ماند.

بحث را در همین جا خاتمه می دهم ولی امیدوارم که ضدیت و دشمنی با حکومت فقها٬ کار اهل علم ما را به جایی نرساند که انصاف علمی را زیر پا بگذراند و مانند مخالفان هیستریک حکومت با هر پدیده ای که نام اسلام و جمهوری اسلامی بر خود دارد٬ چشم بسته مخالفت کنند.

متاسفم که نتوانستم از دائرهالمعارف های جنبی٬ که توسط مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی تهیه و تدوین می شود٬ مثل «دانشنامه ایران» و «دانشنامه فرهنگ مردم ایران» سخن بگویم و در مورد اثرات آتی این دانشنامه ها به تفصیل بنویسم. به هر حال جای خوشحالی است که مقالات دائرهالمعارف هایی که از آن ها در این جا صحبت شد٬ همگی بر روی وب قرار گرفته و خواننده خود می تواند بدون واسطه در باره ی موضوعات مطرح شده قضاوت کند.
از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.