حبیب‌الله پیمان: مصدق و آرمان بزرگ جامعه مدنی

سه شنبه, 29ام اردیبهشت, 1394
اندازه قلم متن

mossadeghحبیب‌الله پیمان

دستاوردهایی که بیش از همه برای مردم خسته از ضعف و بی‌ارادگی در سرنوشت ملی خود مهم بود، اما این دستاوردها هم پس از مدتی به دلایل مختلف؛ از استبداد داخلی و ارتجاع گرفته تا دخالت خارجی از دست رفت. پس از آن بار دیگر با اشغال ایران در جنگ جهانی و سپس روی‌کارآمدن رضاخان، استعمار و استبداد بر ایران خیمه زدند.

ظهور مصدق در سپهر سیاسی ایران در چنین شرایطی روی داد و فعالیت‌های او برای مردم ایران یک معنی بیشتر نداشت و آن برگرداندن حق حاکمیت ملی به آنها بود.

اهمیت مصدق دقیقا در همین نقطه مشخص می‌شود. مصدق در زمانی حرف از ملی‌کردن صنعت نفت ایران زد که مردم از نومیدی، حرف‌های نادرستی چون «در این کشور بی‌اجازه انگلیس نمی‌توان آب خورد» را باور می‌کردند. مصدق دربرابر استعمار ایستاد و امید را به مردم بازگرداند. نباید تصور کرد مصدق تنها برای افزایش چند شلینگ حقوق نفتی ایران دربرابر انگلیس قرار گرفت بلکه باید پذیرفت او آرمان بزرگ‌تری داشت؛ آرمان دادن حق حاکمیت ملی به ملت که پیش‌نیاز هرگونه توسعه‌ای است. ایستادگی مصدق، امید و اعتمادبه‌نفس را در ایرانی‌ها زنده کرد. این امید و اعتمادبه‌نفس به مدت دو قرن در ایران گم شده بود و این مصدق بود که آن را به مردم برگرداند. مصدق البته امروز مخالفان زیادی دارد. برخی حتی او را به خیانت متهم می‌کنند. این مخالفان باید پاسخ یک سؤال را بدهند؛ چه چیزی پس از گذشت ۶۰سال نام مصدق را زنده نگه داشته است؟ به نظر من مصدق به نیاز دورانی پاسخ داده بود. او این امید را در دل ایرانی‌ها شعله‌ور کرد که می‌توانند کشورشان را بدون سلطه خارجی اداره کنند. شعله‌ورکردن این امید، افتخار کمی نیست.

البته این تنها اقدام افتخارآمیز دکتر مصدق نیست. در کنار این باید به آزادکردن اقتصاد ایران از وابستگی به نفت برای اولین‌بار در تاریخ معاصر این سرزمین اشاره کرد. این اقدام منجر به بازسازی بنیان‌های تولید از یک سو و استقلال جامعه مدنی از رانت‌های اقتصادی و نفتی از سوی دیگر شد.

همه اینها یک پیامد بیشتر نداشت و آن تحکیم پایه‌های دموکراسی در ایران بود. در زمان دکتر مصدق برای اولین‌بار تراز بازرگانی ما به‌نفع صادرات تولیدات داخلی چرخید. متأسفانه عمر دولت مصدق کوتاه بود ولی می‌توان مطمئن بود اگر او با کودتای ۲۸ مرداد از میدان سیاست کنار گذاشته نشده بود، اقتصاد ما می‌توانست به تولید داخلی متکی شود و از وابستگی به نفت برهد. اگرچه ملی‌کردن صنعت نفت از سوی دکتر مصدق برای برخی دولتی‌کردن نفت معنا گرفته است ولی باید جواب این افراد را قاطعانه داد و گفت مصدق نفت را ملی کرد و نه دولتی، که این همان بازگرداندن حق حاکمیت ملی به مردم بود.

مصدق از نظر من یک سوسیال‌دموکرات بود که در عین توجه به عدالت اجتماعی و انجام اقداماتی نظیر دادن ۲۰درصد از حق مالکانه ملاکان به مردم و نیز راه‌اندازی نظام تأمین اجتماعی برای کارگران، به دموکراسی هم معتقد و پایبند بود و همه اقدامات او برای رسیدن به جامعه مدنی واقعی بود.

نمی‌توان از دکترمحمد مصدق در سالروزش سخن گفت و تاریخ ایران تا پیش از او را مروری مجدد نکرد. ایرانِ دوران مصدق، ایرانی بود که به‌دلیل دهه‌ها سلطه استعمار خارجی و استبداد داخلی، ضعیف و رنجور بود. استعمار از زمان حکومت سلسله صفویه بر ایران آغاز شده بود. اگرچه دوران صفویه فرصتی برای ایران بود تا هم‌زمان با کشورهای اروپایی توسعه سیاسی و اقتصادی خود را آغاز کند و آن را پی بگیرد، اما دلایل متعددی چون جنگ‌های طولانی‌مدت، حکومت ملوک‌الطوایفی، ضعف پادشاهان و… مانع این امر شد و توسعه‌نیافتگی خود راه را برای سلطه بیگانه فراهم کرد. پس از صفویه و بعد از چندین دهه، حکومت قاجاریه بر سر کار آمد که میراث‌دار ضعف‌ها و شکست‌های پیاپی بود. ناتوانی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران در این دوران باعث شده بود قاجاریه در برابر مداخله همه‌جانبه از شمال و جنوب راهی جز تسلیم نداشته باشد. نتیجه همه اینها برای مردم این سرزمین چیزی جز تضعیف اعتمادبه‌نفس نبود.

در این میان کوشش کسانی مثل امیرکبیر نیز چون بارقه‌ای زودگذر نتوانسته بود امید را در دل ایرانیان زنده کند. با چنین پیش‌زمینه‌ای، انقلاب مشروطه به پیروزی رسید؛ انقلابی که دستاوردهای مهمی چون استقلال ملی، اصلاحات و حکومت قانون را به‌دنبال داشت…
از: شرق


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.