“بفرمایید ترور!”

پنجشنبه, 28ام آبان, 1394
اندازه قلم متن

kazemian

مرتضی کاظمیان
morkazemian(at)gmail.com

بازوهای تبلیغاتی فاشیست‌ها در ایران، همان واکنشی را به حمله‌های تروریستی در پاریس نشان می‌دهند که از آنها انتظار می‌رود؛ چنان‌که یکی (وطن امروز) با درج عکس بزرگی از جسم بی‌جان یکی از قربانیان فرانسوی، در روتیتر می‌نویسد: “غرب سرانجام دستپخت خود در سوریه را چشید”؛ و در تیتر نخست می‌آورد: “بفرمایید شام!”

واکنش فاشیست‌های وطنی به حمله‌های تروریستی اخیر در فرانسه، هم‌زمان است با فرارسیدن سالگردی دیگر برای ترورهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷؛ پرونده‌ی مشهورشده به “قتل‌های زنجیره‌ای” که داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، مجید شریف، و پیروز دوانی جان‌باختگان شهره‌‌ی آن بودند.

پرونده‌ای که به عزم مهار دموکراتیزاسیون و ایجاد رعب و هراس در میان کنشگران جامعه مدنی، سامان یافت و شماری از فعالان سیاسی و نویسندگان و روشنفکران کشور، توسط مهمترین نهاد امنیتی کشور (وزارت اطلاعات) هدف خشونت عریان و غیرانسانی و ترور قرار گرفتند.

۱۷ سال پیش در چنین روزی (۲۸ آبان)، نخست خبر گم شدن مجید شریف، نویسنده و مترجم با هویت ملی ـ مذهبی منتشر شد. شریف از پس ۱۲ سال زندگی در مهاجرت و تبعید، در سال ۱۳۷۴ به ایران بازگشته بود. شش روز بعد درحالی پیکر بی‌جان اندیشمند ۴۸ ساله پیدا شد که بخش مهمی از جامعه در شوک ترور و کاردآجین کردن پروانه و داریوش فروهر، دو کنشگر شاخص نهضت ملی ایران، فرو رفته بود. آذرماه به پایان نرسیده، خبر مفقود شدن و بعدتر کشف پیکر خفه شده‌ی دو عضو کانون نویسندگان ایران (مختاری و پوینده)، بر سوگواری و شوک دغدغه‌داران آزادی و دموکراسی و حقوق بشر افزود. بعدتر فهرست قربانیان با نام پیروز دوانی و حمید و کارون حاجی‌زاده، طولانی‌تر شد.

با وجود همه‌ی اعتراض‌ها و انتقادها و پیگیری‌ها در جامعه مدنی ایران، پرونده‌ی قتل‌های رنجیره‌ای بی‌فرجام ماند؛ چنان‌که خانواده‌ی قربانیان در بیانیه‌‌ای که دیروز منتشر شد، تصریح کردند: “تمامی تلاش‌ها و پایداری‌هایی که در این راستا (رسیدگی قضایی و دادخواهی جنایت‌های سیاسی) انجام شد با سدی از تحریف و سرکوب از سوی نهادهای حکومتی روبرو گشت و به سرانجام بایسته نرسید. رسیدگی‌ قضایی به این قتل‌ها یا انجام نشد و یا به بیراهه کشیده شد. لاپوشانی و تقلب و تهدید و سرکوب، جایگزین دادرسی شد. و اعتراض‌های ما، وکلای ما و تمامی همراهان این راه دشوار به‌جایی نرسید…”

۳۷ سال پس از پیروزی انقلاب و تغییر رژیم در ایران، تلاش برای ارعاب و خفه‌کردن و مرگ مخالفان سیاسی اما در جمهوری اسلامی پایان نیافته است. ادامه‌ی حبس خانگی رهبران جنبش سبز از پس ۱۳۷۶ روز، بارزترین شاهد این رویکرد است. مهدی کروبی ۷۸ ساله، میرحسین موسوی ۷۴ ساله، و زهرا رهنورد ۷۰ ساله، روندی فرسایشی و مزمن از فشار و ناامنی و استرس و محدودیت و تهدید را در حصر ظالمانه، تحمل می‌کنند. شرایطی که هیچ مقام مسئولی توان تضمین فرجام آن را ندارد.

افزون بر رهبران جنبش سبز، شمار قابل توجهی از روشنفکران، استادان دانشگاه، حقوقدانان، روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و صنفی منتقد وضع موجود، همچنان در زندان‌های جمهوری اسلامی محبوس‌اند یا زیر تیغ تهدید پیوسته و احضار و بازداشت زندگی می‌کنند. حسین رفیعی ۷۰ ساله، استاد دانشگاه و فعال ملی ـ مذهبی؛ محمد سیف‌زاده ۶۷ ساله، و عبدالفتاح سلطانی ۶۳ ساله، وکلای پیگیر حقوق بشر؛ و مصطفی تاج‌زاده ۶۰ ساله، عضو جبهه مشارکت؛ تنها چهار نمونه از فهرست تأسف‌بار مزبور هستند. فهرستی که هر روز قربانی می‌گیرد (عیسی سحرخیز، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی ۶۳ ساله ازجمله موارد جدید است).

در سطحی دیگر، فاشیست‌ها و تمامیت‌خواهان در جمهوری اسلامی همچنان پیگیر انسداد و خفقان سیاسی و به حاشیه راندن و منزوی و منفعل ساختن و مرگ تدریجی دگراندیشان و منتقدان و مخالفان هستند. اظهارنظر جدید مدیر حوزه‌های علمیه قم، بازتاب‌دهنده‌ی همان نگاهی است که در عرصه‌ای دیگر، حکم ترور مخالفان را صادر می‌کند. او (سیدهاشم حسینی‌بوشهری) دو روز پیش گفت: “آثار برخی از نویسندگان در جامعه نقش مخرب دارد؛ برخی از کتاب‌ها تنها قابلیت سوزانده شدن دارند.” توصیفی که خروجی امنیتی آن در تاریکخانه‌های جمهوری اسلامی، غیرقابل پیش‌بینی نیست.

در حوزه‌ای دیگر، ترور مخالفان و دگراندیشان و منتقدان با طرح اتهام و تهمت و تهدید ایشان در فضای رسانه‌ای و تبلیغاتی فاشیست‌ها پیگیری می‌شود. آن‌جایی که به‌عنوان نمونه‌ا‌ی مشهور، کمتر روزی است کیهان شریعتمداری، کردارهای شبه‌تروریستی پیشه نکند. برای مثال، متهم کردن سیدمحمد خاتمی به خیانت و جاسوسی از موارد حیرت‌آور بی‌اخلاقی و کردارهای تروریستی روزنامه‌ای است که مدیرمسئول‌اش را رهبر جمهوری اسلامی برمی‌گزیند. از صدا و سیما گرفته تا تریبون نمازجمعه، تحریف حقیقت و نشر اکاذیب و ایراد تهمت و افترا علیه مخالفان و منتقدان تمامیت‌خواهی، در ابعاد گسترده جریان دارد.

درحالی‌که امنیتی‌ ـ نظامی‌های حاکم در جمهوری اسلامی برای یاری رساندن به رژیم اقتدارگرا و سرکوبگر بشار اسد، نیروی نظامی و امنیتی و دلار می‌فرستند، و از مقابله با تروریست‌های داعش در سوریه سخن می‌گویند، ایجاد ناامنی برای منتقدان و منزوی و منفعل ساختن آنان، و تهدید کنشگران و روشنفکران فعال در جامعه مدنی، ادامه دارد.

زیر سایه‌ی امنیتی که استبداد در ایران برقرار کرده، فاشیست‌ها پروژه‌های خود را تعقیب، و نجوا می‌کنند: “بفرمایید ترور!”

از: روزآنلاین


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.