ضیاء مصباح: تأکید مصدق بر حقیقت در مصاف واقعیت

چهارشنبه, 29ام اردیبهشت, 1395
اندازه قلم متن

بمناسبت ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴مین سال روز تولد آزاده ای متفکر و میهن دوست

وقتی اکثریت جامعه برای درک حقیقت و خروج از واقعیت آماده نیست قیام یک یا چند نفر به نیت عبور ملت از مرحله ناپیموده تاریخی، اگر به شکست واقعیت نیانجامد به پیروزی حقیقت هم نخواهد رسید.(فلسفه تاریخ و اندیشه تاریخی)

آرزوهای میرزا تقی خان امیر کبیر ، میرزا حسین خان سپهسالار و…. برای گشودن راه پیشرفت و ترقی در دوران ناصرالدین شاه، نه تنها را ه را در آن شرایط نگشود بلکه تا حدودی حلقه استبداد ، فساد و خشونت را تنگ تر کرد ، و لی سرانجام ده سال بعد به صدور فرمان مشروطیت منجر شد .

شخصیت دکتر مصدق و انطباق وضع و سرنوشت او با توجه به این روایت از فلسفه تاریخ، به بینش و منش ا یشان مربوط میشود، زیرا در طبیعت ارثی و اکتسابی معیار ها و ارزشهای ا ین بزرگمرد وارسته، اصول و موازینی از باورها ، اعتقادات ،خلقیات و ادراکات وجود دارد و در نتایجی متبلور میشود اثر گذار در سیر حوادث و وقایع پس از او در جامعه ما ، که واقعیتها را در می نوردد.

دکتر مصدق از فساد در همه ابعاد مادی و معنوی مبرا بود. به عبارت دیگر دانش ، آگا هیها ومنش والای او در زندگی فردی ،خانوادگی و اجتماعی توامان بود و این خصلت ها حقیقت وجودی و ذاتی هستی شخصیتی را تشکیل میداد، که در مسیر اجتماعی با واقعیتهای مسلط بر فرهنگ سنتی جامعه هم آهنگ نبود.

کارنامه زندگی اجتماعی ا ین رهبر سلیم النفس از اواخر دوران قاجار و انتصاب او به مدیریت مالی خراسان در زمان مظفرالدین شاه تا فوت در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ را میتوان در مبارزه با واقعیتهای مسلط بر تمامی فرهنگ سیاسی و اجتماعی جامعه چه در سطح صاحبان قدرت و چه در اقشار مختلف مملکت مشاهده کرد.

کارنامه این مبارزه تمامی مقامات و مناصبی که او در این دوران تصدی کرده ، از حضور موثر در استان خراسان تا دوران های مختلف وزارت ،وکالت ،حکومت ایالات ،دوران زندان و تبعید رضاشاهی و دوسال و چند ماهه نخست وزیری و به دنبال آن محاکمه و زندان و تبعید او را در بر میگیرد.

منش و بینش دکتر مصدق وی را از تمامی رجال دورانهای معاصر ایران متمایز میکند ، زیرا :

_ دکتر مصدق در تمامی دوران عمر اجتماعی سیاسی خود، هرگز از شنا کردن در مرداب اواخر سلطنت قاجار و اوائل سلطنت رضاشاه و در بخشی از دوران پس از زندان و تبعید خانگی رضا شاه و محمد رضا شاه نهراسید و

_ با اتکا به شجاعت اخلاقی و وجدان ذاتی خود، هر دعوتی را برای خدمت به مملکت و مردم ایران، بر خلاف عوام فریبان و مرعوبان قدرت استبدادی خالصانه پذیرفت. انگیزه ذاتی او برای خدمت بر آمده از اتکاء به نفس و اعتقاد به خدمت به مردم نیازمند در تنگنا مانده ،و بی اعتنا به هرگونه طنز و افترا، از سوی بد اندیشان و دشمنان فضیلت بود.

پیکر مصدق ،که درتمامی دوران معاصر بردن نام او وحشتی را در دل متولیان بی صلاحیت ایجاد می کرد و می کند، کماکان به امانت تا انتقال به مزار شهدای ۳۰ تیر ، در منطقه ای دور از تهران آرمیده و اجازه حضور در ان مکان را بمناسبتهای مختلف نمی دهند و برره پویان او موا نع عدیده ایجاد مینمایند، همچنانکه اخیرا حساب بانکی هیات امناء قلعه احمد آّ باد که مزار موقت دکتر است مسدود گردیده است .

در حقیقت هیچ مقامی را دکتر مصدق بدون مبارزه با حریفان طرفدار “ادامه وضع موجود” طرفداران فساد و چاپلوسان و متجاوزان به حقوق مردم ، سپری نکرد.

_ آنجا که با درگیری با واقیعتهای مسلط، راه پیشرفت او در مبارزه با بی قانونی و خروج از وضع موجود مسدود میشد. هرگز با توجه به مراعات هر مصلحتی، با واقعیت مسلط بر حقیقت مورد اعتقاد خود به معامله و مجادله ننشست.

مهمترین گامی که دکتر مصدق در جهت تثبیت شخصیت ممتاز اخلاقی خود در تاریخ پر ماجرای وطن ما و در جنگ حقیقت با واقعیتهای کمرشکن مسلط بر جامعه خود برداشت :مخالفت او با سلطنت سردار سپه در سال ۱۳۰۴ و ماجرای نخست وزیری و ملی شدن صنعت نفت بود .

مصدق با آنکه از عاقبت مخالفت خود در مجلسی که مرکب از وکلای مرعوب از قدرت سردار سپه و یا مجذوب و امیدوار به الطاف او بود، به همان قولی که در جلسه مشورتی با مستوفی الممالک، مشیرالدوله و موتمن الملک به خاطر تردید و خودداری آنها در شرکت در جلسه سرنوشت ساز تاریخی داده بود عمل کرد .

آنجا گفته بود آقایان به توپچی یک عمر حقوق میدهند که یک روز توپ درکند.

دکتر با شناخت واقعیت مسلط بر جلسه و فضای بیرون از جلسه که از قبل با تبانی و توطئه طرفداران امپراطوری انگلیس و مزدوران رئیس الوزرا تعبیه شده بود بدون لحظه ای تامل و تردید با مخالفت با سلطنت سردار سپه که به نتیجه ای جز بطلان مشروطیت و استقرار استبداد مطلقه نمیرسید به جنگ واقعیت رفت و سرنوشت این رهبر آزاده همراه با اثر گذاری عمیق سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر منطقه ماندگار شد .

داستان نخست وزیری و تلاش او در مبارزه برای تهیه و تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از نفوذ و دخالت امپراطوری انگلیس که با تمام قدرت در برابرشرکت نفت ایران و انگلیس (بریتیش پترولیوم) ایستاد و عاقبت کار را همگان می دانند و در هزاران مکتوب بتفصیل آمده و از زوایای گونا گون تجزیه و تحلیل شده است .

دکتر مصدق با اراده و آگاهی عمیق خود به سیاست های مسلط بر روابط و مناسبات بین المللی و بر مواضع ناهنجار فرهنگ اجتماعی و سیاسی جامعه خود، در راهی گام برداشته بود که به عقیده یکی از معدود روشن بین ترین و خردمندترین مردان سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ( شادروان خلیل ملکی ) به جهنم ختم میشد.

آنجا که ملکی گفته بود ” آقای دکتر مصدق شما به سوی جهنم میروید. اما ما تا جهنم بدنبال شما هستیم”. گو اینکه ملکی نیز بخاطر ایمان دیرینه خود به حقیقت و نفرت از واقعیت مسلط نظیر دکتر مصدق با رفتن به درون جهنم پس از کودتای آمریکائی انگلیسی و درباری سر از زندان فلک الافلاک در آورد و بار دیگر با تلاش برای رساندن صدای حقیقت در فضای تاریک واقعیت نفس گیر پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ، کارش به زندان استبداد محمد رضا شاه کشید .

نکته ای از هزاران سند مربوط به موضعگیری امپراطوری انگلیس در برابر دولت دکتر مصدق و خلع ید از شرکت غاصب انگلیسی نفت ایران گزارش محرمانه امانوئل شین ول وزیر دفاع حکومت کارگری انگلیس به نخست وزیر است به تاریخ تیرماه ۱۳۳۰ (ژوئیه ۱۹۵۱ ) بدین عبارت : “اگر به ایران اجازه داده شود که در این مبارزه پیروز شود، مصر و دیگر کشورهای خاورمیانه هم به پیروی از آن تشویق خواهند شد،

اقدام بعدی ممکن است ملی کردن کانال سوئز باشد.” که ملی شد.

برنامه دولت دکتر مصدق در دو ماده خلاصه میشد که گوهر حقیقت طلبی او در مبارزه با واقعیت استعمار بیگانه و استبداد سلطنت است :

اول : استیفای حقوق مردم ایران از منابع و ذخایر غارت شده مملکت به وسیله بیگانگان و دوم :اصلاح قانون انتخابات.

(مفهوم “استیفای حقوق مردم ایران” و ضرورت واژه “مبارزه” در گزارش وزیر دفاع انگلیس ،مطلبی دیگر می طلبد )

تحقق این ۲ نکته در حقیقت اساس و پایه استقلال و آزادی و حاکمیت مردمسالاری را در ایران تضمین میکرد.

زیرا : در یکی راه غارت منابع طبیعی کشور به نفع بیگانگان و امکان نفوذ و دخالت و تخریب مبانی استقلال و ترقی مملکت در سیاست داخلی کشور بسته میشد

در دیگری اصل حاکمیت مردمی با خلاصی قوه مقننه از نفوذ دربار و حضور دست نشاندگان سفارتخانه های مستعمره چی در کرسی های نمایندگان مجلس شورای ملی ….به تثبیت میرسید.

در این دو اصل میدان نبرد تاریخی و سرنوشت ساز دکتر مصدق برای پیروزی حقیقت یعنی آزادی و دمکراسی بر واقعیت یعنی حقوق پایمال شده مردم ایران در پیوند شوم استبداد خودکامه نظام سیاسی کشور با استعمار غارتگر بیگانه …. را گشود و بعد از ۶۳ سال زبانزد خاص و عام …… روانش شاد باد

be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.