بیانیه جبهه ملی ایران: جهت ثبت در تاریخ؛ جبهه ملی ایران با اتحاد استراتژیک با روسیه و دادن پایگاه نظامی کشور به آن دولت مخالف است

سه شنبه, 9ام شهریور, 1395
اندازه قلم متن

jebheh-melli

جهت ثبت در تاریخ
جبهه ملی ایران با اتحاد استراتژیک با روسیه و دادن پایگاه نظامی کشور به آن دولت مخالف است

درست یکصد سال قبل، مارک سایکس و ژرژ پیکو، نمایندگان دولتین انگلیس و فرانسه در پشت میز مذاکره منطقه خاورمیانه را بین خود تقسیم کرده و سهمی هم برای روسیه تزاری آن روز درنظر گرفتند. از آن هنگام تا هم اکنون سرزمین های نفت خیز و بازارهای جذاب این منطقه درگیر رقابت ها و منازعات آشکار و پنهان قدرت های جهانی بوده است.

چه کودتاها و چه انقلابات و چه جنگ ها و خونریزی ها که در نتیجه مناقشات بین قدرت های استعماری در این منطقه روی داده است. اما از زمان توافق نامه سایکس-پیکو بین انگلیس و فرانسه، صحنه سیاسی جهان تغییرات عمده ای را شاهد بوده است. بعد از سال ۱۹۱۷ به جای روسیه تزاری، کشور «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» پا به عرصه وجود گذاشت که تخاصم این کشور با غرب و جهان سرمایه داری، رقابت ها وکشمکش های فزاینده ای را در جهان و این منطقه در پی داشته است. از پایان جنگ جهانی دوم آمریکا، به صورت قدرت فائقه و اثرگذار و فاتح اصلی جنگ پدیدار گردید. و در دهه های اخیر کشور چین هم به صورت یک نیروی جهانی قابل محاسبه اظهار وجود میکند. بدیهی است که هریک از این قدرت ها در جستجوی نفوذ بیشتر و کسب منافع افزون تری در منطقه حیاتی خاورمیانه باشند. و تضاد منافع این بازیگران است که خاورمیانه را شخم می زند و این منطقه را به عرصه نبرد ویرانگر آنان مبدل کرده است. رویداد های این منطقه چه بهار عربی باشد و چه بیداری اسلامی نامیده شود و چه به صورت جنگ بین اعراب و اسرائیل تجلی نماید و چه نزاع بین شیعه و سنی قلمداد گردد، همه اش تخریب کشور های منطقه و باز پس گرفتن دلارهای نفتی و ریخته شدن ثروت به حلقوم غارتگرانی است که این درگیری ها را طراحی و برنامه ریزی کرده اند.

زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در رقابت های جهانی تاب مقاومت نیاورد و از هم پاشید، این جمله پر مفهوم گفته شد که درست است که اتحاد جماهیر شوروی وفات یافته و پیکرش هم به خاک سپرده شده ولی باید بدانیم که شبح آن هم چنان در آن محدوده قدم میزند و امروز شاهدیم که روسیه به عنوان شبح اتحاد جماهیر شوروی سابق برپا شده و همه جا جولان میدهد. کریمه را به خاک خود ضمیمه میکند، درشرق اوکراین جنگ و جدائی طلبی راه می اندازد و اصرار دارد سوریه را به عنوان پایگاه و هم پیمان قدیمی خود در خاور میانه حفظ کند. روسیه برای حمایت از رژیم دیکتاتوری بشار اسد به سوریه لشگرکشی میکند، رژیمی که ظرف ۵ سال گذشته، صدها هزار نفر از شهروندان خود را کشته و میلیون ها نفر را آواره کرده و سوریه را به تلی از خاک مبدل نموده و عامل اصلی پیدایش آدمخوارانی به نام داعش بوده است.

در چنین اوضاع و شرایطی حضور فعال ایران در مناقشات منطقه چگونه قابل توجیه است؟ آیا این حضور پر رنگ با منافع ملی ایران تطبیق می کند؟ یا ممکن است حوادث نا خوشایند و غیر قابل تصوری را بر گرده این کشور بار نماید؟ حافظه تاریخی ملت ایران از یاد نبرده است که چگونه نگاه مثبت رضاشاه به هیتلر و تنها آوردن تعدادی مهندس و کارشناس آلمانی برای انجام عملیات عمرانی به ایران بهانه ای گردید تا در شهریور۱۳۲۰ به طور ناگهانی این سرزمین مورد تجاوز و اشغال قوای روس و انگلیس و آمریکا قرار بگیرد و پس از پایان جنگ دوم چگونه قوای روسیه بر خلاف قراری که با متحدانش داشت، از تخلیه خاک ایران به انحاء و ترفندهای مختلف مانند ساختن فرقه دموکرات آذربایجان طفره می رفت و اگر اخطار شدیداللحن ترومن به استالین نمی بود شاید آذربایجان از ایران جدا و به پشت پرده آهنین کشیده می شد.

روسیه در موارد مکرر سابقه ضربه زدن بر منافع ملی ایران را در کارنامه خود دارد. از تحمیل قرار دادهای خفت بار گلستان و ترکمن چای و بلعیدن سرزمین های وسیعی از ایران گرفته تا هواداری از مرتجعین در انقلاب مشروطیت و به توپ بستن مجلس، و کوشش در تجزیه ایران بعد از جنگ دوم، و خصومت با دولت ملی مصدق چه مستقیم و چه توسط حزب توده دست آموزش، تایید و همراهی با کودتای ننگین ۲۸ مرداد، ندادن یازده تن طلای بدهی خود به دولت ملی مصدق و دادن آن به کودتا چیان جانشین مصدق و در همین اواخر پایمال کردن حقوق ایران در دریای مازندران و رای دادن به تحریم های بین المللی علیه ایران شمه ای از برخورد های روسیه با ایران است. با این اوصاف چگونه ایران میتواند با روسیه اتحاد استراتژیک داشته و پایگاه نظامی خود را در اختیار آن دولت بگذارد؟ این حرکت نه تنها کاملا مغایر با شعار «نه شرقی، نه غربی» جمهوری اسلامی است بلکه با منافع و حاکمیت ملی ایران نا همخوان و با نص صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی در تضاد میباشد.

ملت رنجدیده ایران پس از انقلاب، یک جنگ ۸ ساله را با آن همه خسارات جانی و مالی پشت سر گذاشته و سپس در نتیجه سوء سیاست ها گرفتار تحریم های ویرانگر گردیده و اکنون با توافق نامه برجام امیدوار گشته که از نابسامانی های اقتصادی، فقر و بیکاری و گرانی و فضای به شدت بسته سیاسی رهایی یابد و در صلح و آرامش به ساختن جامعه خود بپردازد.

سوء سیاست های تازه با عواقب نا معلوم را بر گرده این ملت بار نکنید.
نهم شهریور ماه ۱۳۹۵

تهـران – جبـهه ملـی ایـران

be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. واقعاً به این جمله مقاله تان اعتقاد دارید: «خصومت با دولت ملی مصدق چه مستقیم و چه توسط حزب توده دست آموزش»؟ وقتی آمریکا و دوستانش داشتند در ایران کودتا می کردند نصف جبهه ملی در حال خیانت و همکاری با کودتاچیان بود و نصف دیگر هم در دخمه ها پنهان شده بودند و این فقط حزب توده ایران بود که با وجود محدودیت های فراون از زنده یاد دکتر مصدق حمایت می کرد. از آن جا که فرض محال محال نیست، برای یک لحظه فرض کنیم که تمام حرفهای شما در مورد حزب توده ایران درست باشد، اعضا و هواداران جبهه ملی که دولت را در اختیار داشت در روز ۲۸ مرداد چه غلطی می کردند؟ فکر نمی کنید بعد از ۶۳ سال باید به این پرسش پاسخ بدهید؟ به هر حال از مقاله تان تشکر می کنم چون موجب خوشحالی ام شد. مرجوم پدرم یک بار گفت هر وقت ارتجاع سلطنتی به حزب حمله می کرد معلوم می شد حزب یا دست کم امری که حزب برای آن مبارزه می کند در حال پیشرفت است؛ درست مثل همین الان.