بازگشت به صفحه اول  
 
 

تاريخچه فعاليت جبهه ملي ايران از سال 1360 به بعد

نوشته: كورش زعيم

چاپ شده در ماهنامه بخارا، شماره 53، تير- مرداد 1385.

يادداشت سردبير:

آقاي كورش زعيم، از چهره هاي سرشناس جبهه ملي ايران و مولف كتابي درباره آن، در مطلبي كه براي بخارا ارسال داشته اند، به نكات تازه اي در خصوص دوره اي از تاريخ اين جبهه پرداخته اند و اطلاعات دست اولي ارائه داشته كه واجد ارزش تاريخي است. انگيزه آقاي زعيم در نگارش اين مطلب، مقاله اي بود كه بخارا در شماره 24 خود (مهر- آبان 1384) تحت عنوان «جبهه ملي ايران» چاپ كرد. آن مقاله به دوره اخير تحولات جبهه كه درباره آن نوشته منتشر شده وجود ندارد و اطلاعات آن طبعاً فقط نزد كساني چون آقاي زعيم است كه از تصميم گيري هاي دروني در راس اين جبهه باخبرند، نپرداخته بود. نوشته آقاي زعيم خلئي را پر مي كند كه از نظر تاريخ نگاران معاصر قابل توجه است.

علي دهباشي

در شماره 24 (مهر- آبان 1384) مجله بخارا، مقاله اي با عنوان تاريخ جبهه ملي ايران بقلم آقاي عبدالحسين آزرنگ چاپ شد كه در آن بخش بزرگي از تاريخ جبهه ملي ايران حذف شده بود. ظاهرا" نويسنده ترجيح داده بوده پژوهش خود را به منابع نوشتاري موجود (از جمله كتاب تاريخچه جبهه ملي ايران نوشته خود من) بسنده كند. تاريخ نوشتاري جبهه ملي به انقلاب 1357 ختم مي شود، زيرا با توجه به جو سنگين سياسي در كشور پس از انقلاب و جلوگيري از فعاليت سياسي و مطبوعاتي حزب ها و سازمانهاي سياسي ملي و دموكراسي خواه، طبيعتا شرحي از فعاليتهاي آنها نيز به انتشار نمي رسد. بنابراين، نويسنده مقاله با توجه به اين واقعيت، مي بايستي با مراجعه به خود جبهه ملي يا شخصيت هاي خبرساز آن، مقاله تاريخي خود را تكميل مي كرد، نه اينكه بعلت فقدان مآخد انتشار يافته، ربع قرن از زندگي سياسي مهمترين و خوشنام ترين سازمان سياسي ملي تاريخ كشور را از صورت مسئله پاك مي كرد. بنابراين، از آنجا كه وظيفه خود مي دانم اين نقص تاريخ نويسي را جبران كنم، بويژه براي آگاهي نسل جوان از اين واقعيت كه جبهه ملي ايران هرگز در طول تاريخ پنجاه و شش ساله اش حتا يك روز از مبارزه در راه آزادي ملت ايران و استقرار حاكميت ملي و استقلال كشور كوتاهي نكرده است، و اينكه بسياري از شخصيت هاي جبهه ملي ايران در بدترين و خطرناكترين شرايط جان خود، زندگي اقتصادي خود و زندگي خانوادگي خود را در راه انجام يك وظيفه ملي و وجداني به خطر انداخته اند و از بسياري فرصتهاي بدست آمده براي كسب مقام و ثروت گذشته اند تا آرمان مقدس آزادي، دموكراسي و حقوق بشر را به سرمنزل مقصود و پيروزي ملت ايران برسانند. دهها اعلاميه و مقاله هاي اعلام موضع جبهه ملي در نشريات جبهه ملي، و دهها مصاحبه و سخنراني شخصيت هاي جبهه ملي و حزبهاي وابسته به جبهه ملي، احضارها، تهديد شدن ها، زنداني شدن ها و در فهرست قتلهاي زنجيره اي قرار گرفتن ها، همگي اثبات موثر بودن مبارزه جبهه ملي در طي اين ربع قرن گمشده در تاريخنويسي آقاي آزرنگ بوده كه ناديده گرفته شده است.

بزرگترين نمايش محبوبيت جبهه ملي در ميان مردم، افزون بر گردهمايي هاي ميليوني اوايل انقلاب در تهران و در آرامگاه مصدق در احمدآباد، پاسخ مردم به فراخوان جبهه ملي براي تظاهرات در ميدان فردوسي براي روز 25 خرداد 1360 بود. سال 1360 را مي توان نقطه عطف تاريخ حاكميت جمهوري اسلامي بشمار آورد. در آن روز، دو اشتباه تاريخي رخ داد. يكي اينكه سازمان مجاهدين خلق بجاي تداوم شراكت براي ساختن مسالمت آميز يك جامعه مردم سالار و متكي به راي مردم، راه مبارزه مسلحانه را درپيش گرفت و باعث اظهار وجود و قدرت گرفتن عوامل خشونت در حاكميت و در نتيجه ضعف نيروهاي ملي شد. دومين اشتباه، اقدام براي حذف خشونتبار نيروهاي ملي از حضور در ساختار حاكميت پس از انقلاب است. جلوگيري از فعاليت آزادانه جبهه ملي ايران و ديگر سازمانهاي ملي دموكراسي طلب، كشور را در مسيري قرار داد كه تبعات آن را در طي ربع قرن گذشته مشاهده كرده ايم و ما را با استمرار وضعيت بحراني به شرايط كنوني كشانده است.

براي جلوگيري از تظاهرات 25 خرداد سال يكهزار و سيصد و شصتِ جبهه ملي ايران، و جلوگيري از آغاز يك جنبش مردمي براي استقرار دموكراسي و حاكميت ملي، حدود ساعت يك بعد از ظهر، دهها موتورسوار مسلح به انواع سلاحهاي سرد و گرم مانند زنجير و قمه و چاقو وهفت تير، به مركز تظاهرات در ميدان فردوسي روانه شدند و با شعارهاي تهديد كننده مردم را مضروب و پراكنده كردند. در دو ايوان مشرف به ميدان، مسلسل كار گذاشته شده بود و پادگان كميته نزديك ميدان فردوسي بحالت آماده باش درآمده بود. در ساعت دو بعد از ظهر همان روز تاريخي بود كه راديو تهران خبر مرتد بودن جبهه ملي ايران را اعلام كرد تا جمعيت پراكنده شود. پيرو اين نمايش قدرت حاكميت، شماري از شخصيتهاي فعال جبهه ملي ايران مانند علي اردلان، مهدي غضنفري، اسدالله مبشري، حسين نايب حسيني و پرويز ورجاوند در موج اول در سال 1360، و احمد آريان فرد، اصغر پارسا، امير توكل اميرابراهيمي، مسعود حجازي، حسن خرمشاهي، كورش زعيم، عباس عابدي  و صمد ملكي در موج دوم، در طي سال 1361، دستگير و زنداني شدند. روزنامه پيام جبهه ملي ايران توقيف و دفتر مركزي جبهه در خيابان كارگر جنوبي اشغال و مصادره شد.

در تيرماه 1365،  پس از اينكه شخصيت هاي جبهه ملي كه زنداني شده بودند، بتدريج آزاد شده بودند، گروهي از مسئولان و فعالان جبهه ملي ايران كه حدود چهل نفر مي شدند، در منزل آقاي حسين شاه حسيني جلسه كردند كه درباره نحوه ادامه فعاليت علني جبهه ملي شور كنند. از آنجا كه كاربرد نام جبهه ملي ممكن بود بهانه بدست مخالفاني كه برچسب ارتداد جبهه را مي توانستند دستاويز تهاجم بكنند بدهد، براي شكستن سد خفقان و رعبي كه وجود داشت، و نيز براي جلوگيري از حساسيت بيش از حد حاكميت، بهتر ديدند كه جلسات بدون كاربرد نام جبهه ملي ايران تشكيل شود. در آغاز تصميم اين بود كه فقط در رابطه با روزهاي تاريخي جبهه ملي ايران، مانند 29 خرداد،30 تير، 28 مرداد، 19 آبان و 29 اسفند اعلاميه صادر شود و حرفها در غالب رويدادهاي تاريخي زده شود. اين پيشنهاد با اكثريت آراء به تصويب رسيد و نخستين اعلاميه بمناسبت بزرگداشت روز قيام ملي 30 تير تدوين و صادر شد. اين اعلاميه را 38 نفر امضاء كردند. مقرر شد جلسات هر پانزده روز يكبار تشكيل شود. از آن پس، جلسات بطور مرتب با حضور بين 30 تا 54 نفر اكثرا" در خانه هاي آقايان جمال درودي، علي شجاع و حسين گلزار تشكيل ميشد. نخستين اعضاي اين هيئت عبارت بودند از :

دكتراحمد اخوان آذري، عبدالعلي اديب برومند، علي اردلان، توكل اميرابراهيمي، مهندس مرتضي بديعي، محمدعلي بهنيا، دكتر منوچهر بيات، محمد توسلي، دكتر حبيب داوران، جمال درودي، دكتر سيف الله رضايي، مهندس كورش زعيم، عباس سميعي، صادق سرفراز، حسين شاه حسيني، علي شجاع، حسين ميرشمس شهشهاني، حسن شهيدي، دكتر عبدالحسين صابري، دكتر ابوالفضل صالحيان، احمد عسگري راد، ابراهيم عينكچي، جلال غني زاده، پرويز فرد عظيمي، دكتر ابوالقاسم فروزان، هرمزان فرهنگ، حسين گلزار مقدم، حسن لباسچي، حاج محمود مانيان، دكتر اسدالله مبشري، تيمسار ناصر مجللي، محمد ملك خاني، مهدي مويدزاده (فقط جلسه اول)، مهندس نظام الدين موحد، حسن ميرمحمدصادقي، حاج حسين نايب حسيني، دكتر پرويز ورجاوند، حاج محمد حسن يگانه. بعدا، بتدريج آقايان علي اصغر افشار كهن، ابراهيم پاشاپور، كيومرث تات، محمد محمدي اردهالي، غلامحسين خير، عباس درگاهي، تقي رمضاني، دكتر احمد سپهري، حاج عباسعلي شهسواري، عباس لطفي پور، دكتر اميرناصر مصلح پور، نصرت الله مظلومي، مهندس حميد منزه، هادي موتمني، مهندس علي اكبر نوشين و دكتر سيروس يحيي زاده به جلسات پيوستند.   

در سال 1365، هيئت تصميم گرفت كه منشوري براي خود و فعاليتهايش تدوين كند. در يكي از نشست ها، پنج نفر آقايان علي اردلان، جمال درودي، كورش زعيم، حسين شاه حسيني و حسن طالبي انتخاب شدند كه به تدوين يك منشور موقت اقدام نمايند. منشور نامبرده شامل سه اصل: "اعتقاد به اصول انقلاب 22 بهمن 1357 ملت ايران عليه ظلم و استبداد، حفظ رژيم جمهور و حركت و مبارزه علني در چارچوب آزاديهاي مصرح در قانون اساسي و حقوق بشر"، تدوين و توسط هيئت در جلسه بهمن 1365، تصويب شد. در منشور نامبرده، برنامه زير براي تحقق سه اصل اعتقادي ذكر شده بود:

"الف- بدست آوردن آزاديهاي مصرح در قوانين مملكت و اعلاميه حقوق بشر.

ب- تبليغ و تبيين وقايع تاريخي ملي و اسلامي، ترويج فرهنگ ايراني، تقويت روح وطن دوستي و احساسات ميهني (از طريق گفتار و نوشتار).

ج- توجيه و تبيين وقايع تاريخي ملي و ميهني (وسيله نشريات).

د- بحث درباره مسائل سياسي و اجتماعي و مشكلات اقتصادي جامعه ايران و يافتن راه حل آنها (وسيله نوشتار و گفتار).

ه- همكاري با جمعييت ها و شخصييت هاي سياسي غيروابسته و نيروهاي ملي غيروابسته."

از آنجا كه حاكميت براي ارعاب و جلوگيري از فعاليت، به جبهه ملي ايران برچسب ضد ديني زده بود، اين گروه از همكاري همه چهره ها و سازمانهاي ملي كه منشور را مي پذيرفتند براي پيوستن استقبال كرد، و بهمين دليل پس از مدتي به "هيئت حسن نيت" معروف شد. تقريبا" همه چهره هاي شناخته شده جبهه ملي ايران و همه اعضاي شوراي مركزي، بجر دو سه نفر كه با هرگونه فعاليت تا آرام و امن شدن اوضاع مخالف بودند، در فعاليت هاي هيئت حسن نيت حضور مستمر داشتند. در طي سالهاي فعاليت، هيئت حسن نيت حدود يازده اعلاميه و اعلام موضع قاطع نسبت به سياستهاي داخلي و خارجي جمهوري اسلامي صادر كرد. اين گروه همه اعلاميه هاي خود را با نام امضاء مي كرد كه هنوز از افتخارات جبهه ملي ايران بشمار مي رود. از جمله اعلاميه هاي معروف گروه حسن نيت جبهه ملي، اعلاميه "آقاي ريگان وحشي كيست؟" در خرداد 1366، در پاسخ به توهين رييس جمهور امريكا به ملت ايران بود كه بزبان انگليسي و فارسي توسط خود من نوشته شد و با امضاي 9 نفر آقايان علي اردلان، اديب برومند، مهندس كورش زعيم، حسين شاه حسيني، حسن شهيدي، حسن لباسچي، دكتر اسدالله مبشري، تيمسار ناصر مجللي و دكتر پرويز ورجاوند صادر شد. اين نامه بازتاب گسترده اي در مطبوعات و رسانه هاي خارج پيداكرد. اعلاميه ديگري كه بازتاب گسترده اي داشت، بارها در مطبوعات ديگر در داخل و خارج چاپ شد و يكي از پر سروصداترين اعلاميه ها بشمار مي آيد، پاسخ جبهه ملي به يك سري مقاله هاي تحريف تاريخي و حمله هاي شديد به دكتر مصدق در روزنامه رسالت بود. پژوهش و تهيه متن اين اعلاميه به درخواست آقاي علي اردلان به آقاي جمال درودي سپرده شد و پس از تصويب هيئت در شهريور 1366، منتشر شد. اعلاميه پر سروصداي ديگر هيئت، اعلاميه "آزادي؟! انتخابات" در ديماه 1366، بود. اين اعلاميه در كميسيون منتخبي مركب از آقايان اردلان، درودي، زعيم، شاه حسيني، طالبي و لباسچي در طي چندين نشست، تدوين، تصويب و با 45 امضاء منتشر شد. اين اعلاميه در داخل و خارج بازتاب بسيار گسترده اي داشت، بطوريكه روزنامه كيهان شديدا" به آن حمله كرد و حاكميت شماري از فعالان هيئت حسن نيت را دستگير و زنداني كرد. اعلاميه هاي معروف ديگر اين هيئت، "آيا انقلاب مسئول است؟" در بهمن 1366، و "ملت را بكجا مي بريد؟" بقلم آقاي اديب برومند در ارديبهشت 1367، بود.

در همان زمان، تصميم گرفته شد كه منشور اصلي جبهه ملي ايران هم بازنويسي شود. نخستين منشور پس از انقلاب، در سال 1358 توسط كميته اي مركب از آقايان علي برزگر، علي رشيدي، كورش زعيم، حسن لباسچي و پرويز ورجاوند، بر پايه منشور پيشين و با تغييراتي عمده،، تدوين شده بود. ولي اكنون، در سال 1366، بعلت تغييرات كلي در سياست اداره كشور، منشور نياز به بازنگري داشت. كميته ديگري مركب ازپنج نفر آقايان علي اردلان، علي رشيدي، كورش زعيم، حسن لباسچي و پرويز ورجاوند، مسئول شدند كه منشور را بازنگري و بازنويسي كنند. منشور جديد در بيش از 60 صفحه تدوين و در كميته تصويب شد، ولي بعلت عدم اجلاس شوراي مركزي جبهه ملي ايران، به تصويب نهايي نرسيد.

هيئت حسن نيت حدود 11 اعلاميه صادر كرد، كه متن آنها و در موقعيتي كه آنها صادر شده بودند، هنوز از افتخارات جبهه ملي بشمار مي رود، كه حتي در سخت ترين و خطرناكترين شرايط سياسي و اجتماعي از بيان صريح مواضع خود خودداري نكرده است. هيچ سازمان سياسي ملي هرگز چنين شهامت و از خودگذشتگي نشان نداده است.  

در اوايل سال 1364، از آنجا كه فعاليت سياسي براي سازمانهاي سياسي ملي غيرممكن شده بود، جبهه ملي و نهضت آزادي نشستهاي مشتركي براي ايجاد يك تشكل جديد كه بتواند در شرايط سخت روز به فعاليت سياسي بپردازد تشكيل دادند. اين نشست ها منجر به بنيانگذاري "جمعيت دفاع از آزادي و حاكميت ملت ايران" شد. در جلسه اي باحضور شادروان علي اردلان، آقايان اديب برومند، حسين شاه حسيني، حسن لباسچي، تيمسار ناصر مجللي، مهندس نظام الدين موحد، دكتر پرويز ورجاوند و كورش زعيم، موافقت شد كه از سران جبهه ملي، آقايان اردلان، شاه حسيني و موحد، نه بعنوان نمايندگان جبهه، بلكه به اعتبار شخصي خود در تشكيل جمعيت دفاع از آزادي و حاكميت ملت ايران مشاركت كنند و اينكه جبهه ملي از فعاليتهاي آنها در جمعييت پشتيباني خواهد كرد. دو سه نفر از شخصيت هاي جبهه ملي كه در فعاليتهاي هيئت حسن نيت هم شركت نمي كردند، با مشاركت چهره هاي جبهه ملي در جمعييت دفاع مخالف بودند و آن را خلاف آرمانهاي جبهه ملي تلقي مي كردند. در روز ششم اسفند 1364، طي يك كنفرانس مطبوعاتي، موجوديت جمعييت دفاع از آزادي و حاكميت ملي ايران اعلام شد.

اين تشكل در روز 10 خرداد 1367، از سوي حاكميت جمهوري اسلامي با دستگيري و زنداني شدن شخصيت هاي موثر آن مانند شادروان علي اردلان، و آقايان اميرتوكل اميرابراهيمي، دكتر حبيب داوران، حسين شاه حسيني، حسين ميرشمس شهشهاني، هرمز مميزي و مهندس نظام الدين موحد از جبهه ملي، و چند نفر از شخصيت هاي نهضت آزادي و ملي، و مصادره ساختمان مركزي جمعيت تعطيل شد.

نشستهاي هيئت حسن نيت جبهه ملي ايران تا تابستان 1367، ادامه داشت، ولي بعلت فشارهاي شديد و زنداني بودن برخي اعضاي موثر آن، كم كم از رونق افتاد، زيرا بدون حضور و تاييد آنان صدور هرگونه اعلاميه اي بجز در رابطه با درخواست آزادي آنان، مجاز نبود. در آخرين نشست هيئت، تصويب شد كه جلسات تا زمان آزادي اعضاي زنداني تعطيل شود.

پس از پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت و پايان جنگ ايران- عراق، اين گروه دوباره گرد هم آمدند و نخستين اعلاميه مشترك فعالان جبهه ملي ايران، حزب نهضت آزادي ايران، جمعييت منحل شده دفاع از آزادي و حاكميت ملت ايران و با پيشگامي شادروان آيت الله سيد رضا زنجاني، با امضاي 90 نفر خطاب به "جناب آقاي رييس جمهور" وقت صادر شد. دستاورد اين اعلاميه كه به اعلاميه 90 نفري معروف شد و بازتاب بسيار گسترده اي در ايران و جهان يافت، دستگيري و زنداني شدن چندين نفر از امضاء كنندگان بود.

با وجود جو بسته سياسي كشور و عدم امكان فعاليت، مسئولان و فعالان جبهه ملي ايران كماكان به تشكيل جلسات، موضع گيري در مسائل جاري ادامه دادند و از آن پس براي خودداري از به خطر انداختن بدنه سازمانهاي جبهه ملي، اعلاميه ها براي مدتي فقط  با امضاي 8 يا 9 نفر صادر مي شد كه عبارت بودند از شادروانان علي اردلان، دكتر اسدالله مبشري، تيمسار ناصر مجللي و آقايان اديب برومند، كورش زعيم، حسين شاه حسيني، حسن شهيدي، حسن لباسچي و دكتر پرويز ورجاوند.

در پاييز سال 1373، بهمت آقاي اديب برومند، اعضاي شوراي مركزي جبهه ملي ايران رسما" فراخوانده شدند و جلسات و فعاليت تشكيلاتي بازآغاز شد. شورا دوباره اقدام به بازسازي تشكيلات نمود و نشريه ماهانه داخلي پيام "طرفداران" جبهه ملي ايران بجاي روزنامه توقيف شده "پيام جبهه ملي ايران" انتشار يافت كه بعدا" واژه "طرفداران" از نام آن حذف شد. تا پايان سال 1384، تعداد 148 شماره از خبرنامه "پيام جبهه ملي ايران" منتشر شده است. دهها اعلاميه، اعلام موضع در سرمقاله ها، و صدها مصاحبه با رسانه هاي داخلي و بين المللي و سخنراني هاي چهره هاي شناخته شده جبهه ملي به ملت ايران نشان داده است كه جبهه ملي ايران، همانند هميشه، مرعوب شدني نيست و تحت هيچ شرايطي ملت را تنها نخواهد گذاشت و، نيز اينكه، فعالان جبهه ملي ايران تعهدي ابدي نسبت به منافع ملت ايران و مصالح كشور و استقرار دموكراسي و حاكميت ملي دارند و هيچ خطر يا تهديدي هرگز نخواهد توانست آرمانهاي جبهه ملي ايران را تعطيل كند. 

  

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به جبهه ملی ايران