بازگشت به صفحه اول

 

 
 

پاسخ آقای اديب برومند، رئیس شورای مرکزی و هیئت رهبری جبهه ملی ایران به آقای دکتر مهرآسا

 

جناب آقای دکتر محمد علی مهر آسا

نخست باید از حسن نیت و وجدان بیدار و آگاهی های درستی که از پیشینه ی جبهه ملی و سامان دهندگان آن دارید سپاسگزاری کنم و بگویم نمایندگان واقعی جبهه ملی در خارج از کشور امثال شما هستید که زیر تاثیر هوچی گری های افراد بی ارزش و مامور تخریب قرار نمی گیرید و به حقایق، بادیده دقت می نگرید. البته از این موضوع هم آگاهید که برهمزنان یک جمع متشکل و سابقه دار، از در دلسوزی وارد میشوند و به عنوان علاقه مندی تیغ به روی خدمتگزاران اصیل میکشند. تاریخ درحال تکرار است. جناب عالی زمان زنده یاد دکتر مصدق را فراموش نکرده اید که افرادی به روی مصدق ایستادند که در سایه او بالیده و به نام و نشانی والا ولی کاذب رسیده بودند و با اظهار علاقه به نهضت ملی، مخالفت خودرا با وی آغاز کرده، چه به روز آن بزرگ مرد تاریخ آوردند؟

فرموده اید چرا مخلص به این مطالب دروغ و مغرضانه که از طرف بی شرمان و دروغزن ها منتشر میشود پاسخ نمیدهم. لازم است خاطر سرکار را متذکر شوم که یک نوبت به مصاحبه آقای دکتر مهمنش مستدلا پاسخ داده ام و آقای دکترموسویان رئیس هیئت اجرائیه مفصل تر با ذکر شواهد و دلایل پاسخ یاوه سرایان را نوشته و علت تخاصم آنهارا با جبهه ملی بیان کرده و منتشر ساخته اند.

افزون براین مخلص مدت 68 سال است که قلما و قدما در راه مبارزه با فساد و استبداد و استعمار و دفاع از تمامیت و هویت ایرانی کوشیده ام و در داخل و خارج کشور به عنوان یک چهره ی پیشینه دار ادبی و سیاسی شناخته شده ام چنانکه کتاب سرود رهایی ام در 600 صفحه نشر یافته و آن تاریخ منظوم و منثور نهضت ملی ایران و پیشگامی های من در این راه مقدس است و کتاب پیام آزادی ام که سراسر در حمایت از آزادی و قیام های استقلال طلبانه کشورهای آفریقا و خاورمیانه و آمریکای لاتین سروده شد، به 28 زبان زنده دنیا ترجمه گردیده و دو سال پیش به وسیله خبرگزاری ها از جمله ایلنا و ایسنا به همه جا در صدر اخبار روز مخابره شده است. بنا بر این نیازی به پاسخگویی کسانی که مامور ویرانگری و فحاشی و تهمت زنی هستند ندارم. آن هم کسانی که رذالت را بجایی رسانده اند که کلمه مذاکره با مقامات امنیتی را که به ناچار در جبهه و دیگر تشکیلات سیاسی الزامی و تحمیلی است، سازش وانمود میکنند. در حالی که برای ممانعت از تشکیلات مجدد جبهه ملی اینجانب چند بار از طرف دادستانی انقلاب و عوامل آن احضار و تهدید شده ولی با محاجه و استدلال و بحث و یادآوری ملی کردن صنعت نفت به عنوان کار مهم جبهه ملی و اظهار این که تا پای جان در این راه ایستاده ام و با سماجت و شجاعت و قبول خطر به تدریج موفق شده ام این سازمان را سامان داده وارد عرصه سیاسی نمایم. اینک مدت 18 سال است با فرسایش اعصاب، جبهه را از فراز و نشیب ها گذرانده و نگهداری کرده ام حال میفرمایید در پاسخ این گونه افراد بی مقدار جز سکوت چه باید بکنم؟ همه ی این مخالفت ها برای آن است که با پلنوم کاغذ و پاکتی می خواستند افرادی ناشناس و نا مناسب را وارد جبهه کنند و اکثریت را در دست گرفته با یکه تازیهای خود آبروی یک سازمان تاریخی آبرومند را بر باد دهند و موفق نشدند پلنومی که بدون کارشناسی و به نحو سرسری و عدم توافق کامل 7 نفر دست اندر کار، میخواستند انجام گیرد عملی نمایند. این کار برای تقلب هم زمینه ی فراوان داشت و به هیچ وجه بر وفق مصلحت جبهه ملی نبود و با رای اکثریت شورا از گردونه خارج شد.

با احترام - تهران – 4 /4 /1390

ادیب برومند

 

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به جبهه ملی ايران 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران