قسمت هائی از اشعار مسعود صدر
در مورد دکتر شاپور بختیار
ز دریا مرغ توفان پرکشان شد
نگهدار درفش کاویان شد
به روز اول کار صدارت
چنین میداد بر ملت بشارت
که من ایرانی آزاده کیشم
همان
خان لر سی سال پیشم
زتوفان، ترس و بیمی من ندارم به
کس تکریم و تعظیمی ندارم
مرا ایران به دنیا قبله گاه است
به ایرانم فقط قانون پناه است
مرا پیری نباشد جز مصدق
که از داغ وطن دل کرده بر دق
مرا ترسی زکس جز از خدا نیست ز تسبیح
و ز نعلین و عبا نیست
صداقت در نهادش را نشان داد به
حرفش ماند و به آن ایده جان داد |