بازگشت به صفحه اول

 از راديو زمانه

 
 

۳۰ سال پیش در چنین روزی

سقوط پادشاهی مشروطه، پیروزی انقلاب اسلامی

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی

یکشنبه، بیست و دوم بهمن ۱۳۵۷ برابر یازدهم فوریه ۱۹۷۹ میلادی

فرماندهان ارتش، دستورات نخست وزیر را اجرا نمی‌کنند

شب گذشته، تیمسار ربیعی، فرمانده نیروی هوایی دستورات بختیار مبنی بر بمباران انبارهای اسلحه را اجرا نکرد. ساعت شش صبح ۲۲ بهمن بختیار به وی تلفن کرد و بار دیگر گفت مرکز آموزش دوشان تپه و مسلسل‌سازی و اداره تسلیحات ارتش را بمباران کنید.

ولی ربیعی جواب داد که با این وضعیت که همافران مسلح شده و در پشت بام و ساختمان پست نیروی هوایی موضع گرفته‌اند، نیروی هوایی قادر به هیچ‌گونه عملی نیست. ربیعی در دادگاه گفت که از ۱۸ بهمن به انقلاب پیوسته بوده است.

وی در مورد علت پیوستنش به انقلاب می‌گوید: «من دیدم که بختیار می‌گوید می‌خواهم از طریق قانون اساسی، جمهوری اعلام کنم و آقای مهندس بازرگان هم می‌خواهد جمهوری اعلام کند. پس فکر کردم نتیجه یکی است و چرا کاری کنم که منجر به خونریزی شود. نبایستی از دولت بختیار پشتیبانی کنم...» وی توسط خلخالی تیرباران شد.

تلاش رحیمی و بدره‌ای برای پیدا کردن خسروداد، جهت استفاده از هوانیرو برای حمایت از مسلسل‌سازی در تمام شب بی‌نتیجه می‌ماند. خسروداد ناپدید شده بود و سرتیپ اتابکی، معاون وی نیز دستور را اجرا نمی‌کرد، تا این‌که مسلسل‌سازی نیز در ساعت هشت صبح به تسخیر انقلابیون در‌آمد.

خسروداد چند روز قبل در دیداری با آیت‌الله طالقانی اعلام همبستگی با انقلاب کرده بود. وی چند ساعت بعد خود را به ستاد آیت‌الله خمینی در مدرسه رفاه معرفی کرده و بازداشت می‌شود. وی چهار روز بعد از معرفی خود اعدام شد.

تیمسار مقدم همان شب به بختیار گفت که نمی‌تواند دستور بختیار را در آن آشوب شهر اجرا کند. خصوصاً این‌که ساواک منحل شده است و وی نتوانسته هیچ‌یک از کارکنان ساواک را پیدا کند.

تیمسار نشاط، رییس گارد نیز هیچ نیرویی در اختیار وی قرار نمی‌داد. سرلشگر نشاط، فرمانده گارد می‌گفت که «گارد جاویدان مأموریت مخصوص دارد.» به نوشته قره‌باغی عدم همکاری گارد جاویدان و دیگران به علت همبستگی پنهانی آن‌ها با «کمیته امداد امام» بود.

تیمسار مقدم پس از همکاری کوتاهی با دولت موقت توسط خلخالی اعدام می‌شود. تیمسار نشاط نیز اعدام می‌شود. ارتشبد قره‌باغی نیز در کتاب خود می‌گوید تنها چیزی که برای وی مطرح نبود درگیری با مردم بود. وی از معدود فرماندهانی بود که موفق به فرار شد. بدین ترتیب برنامه بختیار برای مقاومت در برابر انقلاب شکست خورد.

جلسه شورای فرماندهان

با توجه به درگیری‌های صورت گرفته در روز ۲۱ بهمن، تیمسار قره‌باغی که به شدت از دخالت ارتش در درگیری‌ها اجتناب می‌کرد، فرماندهان نیروهای مسلح را برای تشکیل جلسه شورای عالی نیروهای مسلح دعوت کرد.

این جلسه در ساعت ده و نیم صبح امروز و با حضور ۲۷ فرمانده و مسئولین سازمان‌های نیروهای مسلح تشکیل می‌شود. عده‌ای تصمیم برای تشکیل این جلسه را از روز پیش از آن می‌دانند و می‌گویند که در دیداری که ارتشبد قره‌باغی در روز ۲۱ بهمن با مهندس بازرگان داشت برگزاری این جلسه مورد موافقت قرار گرفت.

خود تیمسار قره‌باغی نیز می‌گوید از همان زمان که اعلی‌حضرت فرموده بودند مواظب باشید فرماندهان دیوانگی نکنند و خونریزی نباید بشود و راه حل این بحران راه حل سیاسی است، مسایلی از قبیل کودتا یا گرفتن و کشتن مطلقاً مطرح نبود.

چنین صحبت‌هایی اصلاً پیش نمی‌آمد. در روز ۲۲ بهمن قضیه تمام شده بود. چنین صحبتی نه مطرح بود و نه مقدور بود. بختیار می‌گوید که چنین جلسه‌ای کار مشترک قره‌باغی و فردوست بود. و بر این باور بود که ارتش به وی خیانت کرد.

مذاکرات شورای عالی ارتش برای اعلام بی‌طرفی از خاطرات ارتشبد قره‌باغی برگرفته شده است. در این جلسه تیمساران رحیمی، طوفانیان و آذر‌برزین شرکت نکردند. تیمسار قره‌باغی می‌گوید سپهبد رحیمی در جلسه شورا شرکت نداشت، چون:

«...وقتی سپهبد رحیمی وارد دفتر شد، اظهار نمود تیمسار! آقای نخست وزیر تلفن زده مرا خواسته‌اند، اجازه بدهید من بروم به نخست وزیری. گفتم فکر می‌کنم بهتر است در شورای فرماندهان، اول تیمسار وضعیت فرمانداری نظامی و شهربانی را تشریح کنید و بلافاصله بروید نزد نخست وزیر. اظهار نمود گویا نخست وزیر خیلی عجله دارد، تیمسار در جریان وقایع هستید که وضع شهربانی و فرمانداری نظامی به کلی مختل گردیده. گفتم بسیار خوب پس فوری بروید نخست وزیری.»

قره‌باغی می‌نویسد: «پس از اعلام رسمیت جلسه اظهار کردم: با توجه به تشدید وضع بحرانی کشور و نیروهای مسلح، امروز صبح پس از بررسی وضعیت کلی نیروها با سپهبد حاتم، جانشین و سپهبد فیروزمند، معاون ستاد، لازم دیدیم تیمساران را دعوت کنیم که در یک شورای ستادی، هر یک از فرماندهان ضمن تشریح آخرین وضعیت خصوصی نیروهای مربوطه، اشکالات و نظراتشان را بگویند تا ستاد و فرماندهان در جریان حوادث و وقایع قرار گرفته و در‌باره آن‌ها بحث و بررسی شود... فکر می‌کنم بهتر است من ابتدا به طور خیلی خلاصه کلیات حوادث ۲۴ ساعت اخیر را تشریح کنم.»

وی سپس وضعیت نیروهای مسلح و اقدامات انجام شده را توضیح داد. در بخشی از این توضیحات، در حالی که سرلشکر خسروداد نیز در این جلسه حضور داشت، قره‌باغی می‌گوید:

«یادآوری می‌کنم که مسلسل‌سازی تسلیحات ارتش از نیمه شب دیشب هدف تیراندازی عده‌ای از مخالفین قرار گرفت. فرمانده نیروی زمینی و فرمانداری نظامی موفق نشدند، عده‌ای را برای کمک به نگهبانان آنجا و جلوگیری از تجاوز آشوب‌گران به مسلسل‌سازی اعزام نمایند. دیشب تا صبح ستاد هوانیروز موفق نشد سرلشکر خسروداد را پیدا کند! من به سرتیپ اتابکی در یگان هوانیروز دستور دادم که عده‌ای درجه‌دار به وسیله هلی‌کوپتر برای کمک به مسلسل‌سازی بفرستند، ولی موفق به اجرای مأموریت نگردید و در نتیجه برابر اطلاع تلفنی ارتشبد طوفانیان مخالفین در حدود ساعت هشت صبح امروز وارد مسلسل‌سازی شدند.»

تیمسار قره‌باغی سپس از سپهبد مقدم خواست که اطلاعات کشور را تشریح کند. مقدم گفت: «به طوری که اطلاع دارید ساواک در واقع منحل شده است. ضمناً من دیشب پس از پایان جلسه شورای امنیت ملی هر چه تلاش کردم نتوانستم هیچ کدام از مأموران ساواک را پیدا کنم. گارد شاهنشاهی هم مأمورانی را که قرار بود در اختیار ساواک بگذارد دیشب نداد...»

وی افزود: «تیمساران اطلاع دارند که مدتی است آقای نخست وزیر، سازمان اطلاعات و امنیت کشور را عملاً منحل کرده‌اند و لایحه انحلال سازمان امنیت هم چند روز پیش از تصویب مجلس گذشت. در حقیقت سازمان امنیتی وجود ندارد و تمام پرسنل این سازمان در سطح کشور بلاتکلیف و سرگردان هستند.»

قره‌باغی در ادامه می‌گوید: «در غالب شهرهای کشور و همچنین در تهران مردم در نقاط مختلف به ادارات سازمان امنیت حمله نموده، ضمن غارت وسایل ساختمان‌ها را آتش می‌زنند. من دستور داده بودم که مسئولین، ادارات را سریعاً تخلیه کرده و مدارک و سلاح‌های موجود را جمع‌آوری نمایند و به نزدیک‌ترین سربازخانه یا ژاندارمری و یا شهربانی ببرند. من خودم که الساعه در خدمت تیمساران هستم بلاتکلیف می‌باشم و اطلاعاتی بیش از تیمساران ندارم.»

سپس سپهبد بدره‌ای، فرمانده نیروی زمینی ضمن تشریح اوضاع می‌گوید: «کلیه عده‌های موجود نیروی زمینی در تهران و همچنین لشکر گارد در اختیار فرماندار نظامی تهران هستند و نیروی زمینی عده اضافی و احتیاط ندارد که برای کمک در اختیار سازمان‌ها و قسمت‌هایی که تقاضا می‌نمایند بگذارد... به سرلشگر نشاط، رییس گارد جاویدان هم مراجعه شد و جواب داد که حق ندارد از یگان گارد جاویدان برای مأموریت فرمانداری نظامی استفاده کند.»

وی در پایان گفت: «نیروی زمینی قادر به انجام هیچ‌گونه عملی نیست.» سپهبد ربیعی نیز در سخنانی گفت که به علت حضور نیروهای همافر و هنرجوی مسلح در اطراف محوطه مرکز آمزش هوایی، نیروی هوایی قادر به انجام عملی نیست.

پس از سخنان عده‌ای دیگر از فرماندهان، سپهبد حاتم، جانشین رییس ستاد بزرگ ارتشتاران در سخنانی گفت: «به طوری که تیمساران ملاحظه می‌کنید با توجه به آخرین وضعیت خصوصی یگان‌ها که فرماندهان نیرو تشریح کردند به عللی که همه می‌دانیم، ارتش در موقعیت خاصی قرار گرفته است که نیروها قادر به انجام عملی نمی‌باشند. از طرف دیگر اعلی‌حضرت تشریف برده‌اند و بنا به اظهار نخست وزیر مراجعت نمی‌کنند.»

سپهبد حاتم در ادامه گفت: «ماه‌هاست که امور کشور تعطیل است. آیت‌الله خمینی خواهان جمهوری است. تمام ملت ایران هم عملاً در این مدت نشان داده‌اند که پشتیبان ایشان و خواستار جمهوری اسلامی هستند. آقای بختیار هم با توجه به اظهاراتش در مجلسین و حتا اظهارات دیروز در مجلس سنا و همچنین در مصاحبه‌هایش می‌خواهد جمهوری اعلان کند، ولی طرفداری در بین مردم ندارد. آنچه به نظر می‌رسد اختلاف در این است که اعلام جمهوری در کشور به وسیله کی و چگونه صورت بگیرد... پیشنهاد من این است که در این مناقشه سیاسی هم ارتش خود را کنار کشیده و مداخله ننماید.»

قره‌باغی ادامه داد: «اظهارات و پیشنهاد سپهبد حاتم با توجه به اوضاع بحرانی آن روز کشور و نیروهای مسلح شاهنشاهی و توضیحات فرماندهان نیرو مورد استقبال و تایید فرماندهان و روسای سازمان های نیروهای مسلح و ادارات که در جلسه حضور داشتند قرار گرفت.»

قره‌باغی می‌افزاید: «پس از اظهار نظر و بحث چند نفر از جمله سرلشکر خسروداد، فرمانده هواپیمایی نیروی زمینی که طرفدار اعلام همبستگی بودند، سپهبد حاتم اظهار نمود تیمساران به قدر کافی اظهار نظر کردند، اگر ریاست ستاد اجازه می‌دهید رأی گرفته شود.»

رأی گرفته شد و «بی‌طرفی ارتش» رأی بیشتری از «همبستگی ارتش» آورد. سرانجام پس از دو ساعت و نیم مذاکره «بی‌طرفی ارتش» به اتفاق آرا مورد تصویب فرماندهان و روسای ادارات و سازمان‌های نظامی قرار گرفت.

سپهبد حاتم صورت‌جلسه شورای فرماندهان را پس از امضای کلیه شرکت‌کنندگان به ارتشبد قره‌باغی داد. ساعت در حدود یک بعد از ظهر بود. اعلامیه بی‌طرفی ارتش به شرح زیر است:

«ارتش ایران وظیفه دفاع از استقلال و تمامیت کشور عزیز ایران را داشته و تاکنون در آشوب‌های داخلی سعی نموده است با پشتیبانی از دولت‌های قانونی این وظیفه را به نحو احسن انجام دهد. با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و سی دقیقه روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تشکیل شد و به اتفاق تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر بی‌طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام کند و به یگان‌های نظامی دستور داده شد که به پادگان‌های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و میهن‌پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته‌های ملت شریف ایران با تمام قدرت پشتیبانی می‌نماید.»

«با تمام قدرت» را تیمسار مقدم به متن اعلامیه اضافه می‌کند. فرماندهان نیرو اظهار کردند اقدام شود که زودتر اعلامیه ارتش را از رادیو پخش کنیم تا مردم مطلع شده و از ادامه حمله به سربازخانه‌ها و امکانات نظامی خودداری نمایند.

قره‌باغی به تیمسار وفا، رییس روابط عمومی ستاد بزرگ می‌گوید: «من با نخست وزیری تلفنی صحبت می‌کنم. تیمسار هم با سازمان رادیو تماس بگیرد تا اعلامیه ارتش را هر چه زودتر پخش نمایند. در این موقع که چند دقیقه از ساعت یک بعد از ظهر گذشته بود، قره‌باغی به نخست وزیری تلفن کرده می‌گوید جلسه شورای فرماندهان الآن تمام و تصمیم بر اعلام «بی‌طرفی ارتش» در مناقشات سیاسی گرفته شد. تیمسار قره‌باغی بعدها اعلام بی‌طرفی ارتش را سبب حفظ ارتش و در نتیجه دفاع ارتش از کشور در جریان حمله ارتش عراق به کشور دانسته و از تصمیم‌گیری خود در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ دفاع می‌کند.»

ارتشبد فردوست می‌نویسد که تصمیم اعلان بی‌طرفی یا اعلام همبستگی ارتش روز پیش از آن در دیداری که ارتشبد قره‌باغی با مهندس بازرگان و دکتر سحابی داشت گرفته شد و قره‌باغی از جلسه مشترک خود با بازرگان به وی تلفن کرده و نظر او را در این باره پرسید.

فردوست می‌افزاید که او موافقت خود را با این کار ابراز داشته و قره‌باغی این موافقت را به بازرگان اعلام می‌نماید. ولی با توجه به اظهارات غیر واقع زیادی که فردوست در کتاب خود دارد از جمله دیدار وی و قره‌باغی با ژنرال هایزر در روز ۲۲ بهمن در تهران ـ در حالی که هایزر شش روز پیش از آن تهران را ترک کرده بود ـ و با توجه به آن‌که وی کتاب خود را در زندان نوشته است نمی‌توان به نوشته‌های وی اهمیت زیادی داد.

سقوط تمامی نهادهای رژیم پادشاهی

در اجرای دستورات شورای امنیت ملی ، سپهبد بدره‌ای، فرمانده نیروی زمینی سی دستگاه تانک را به فرماندهی سرلشکر ریاحی در ساعت سه بامداد جهت کمک به مرکز آموزش دوشان تپه روانه می‌کند.

اما در حدود تهران پارس مردان مسلح به نارنجک به این تانک‌ها حمله کرده و موفق می‌شوند که تعدادی از آن‌ها را آتش بزنند. در این درگیری‌ها تیمسار ریاحی نیز کشته می‌شود.

تنها چند تانک سالم به پادگان بر‌می‌گردد. تیمسار قره‌باغی می‌گوید که از درون ارتش این خبر به نیروهای انقلابی رسیده بود و آن‌ها با آمادگی کامل منتظر این تانک‌ها بودند.

پس از آخرین طلوع آفتاب بر ایران پادشاهی در ۲۲ بهمن، واپسین ضربه‌های مرگبار توسط انقلابیون بر نهادهای رژیم وارد گشته و ایران وارد دوران جدید اسلامی و انقلابی خود شد.

روزنامه اطلاعات ۲۳ بهمن با اعلام این‌که در حدود ۲۳۵ نفر در زد و خورد‌های خیابانی روزهای شنبه، ۲۱ و یک‌شنبه، ۲۲ بهمن کشته شده‌اند، دومین و آخرین روز از درگیری‌های خیابانی در تهران را تا سقوط نظام مشروطه پادشاهی گزارش داد.

سقوط آخرین کلانتری‌ها و مرکز پلیس

در کلیه نقاط شهر به خصوص مناطق شرقی و شمال شرقی، مردم با استفاده از کیسه‌های شن و آلات گوناگون سنگرهای خیابانی ایجاد کرده و کم و بیش مسلح نیز بودند.

در نخستین ساعات بعد از طلوع آفتاب، خبرهای مربوط به حملات مسلحانه مردم به کلانتری‌ها دهان به دهان گشت. کلانتری‌های ۱۲، ۹، ۲، ۱۰، ۱۶، ۱۹ و‌... سقوط کرده و سلاح‌ها به دست مردم افتاده است.

حدود ساعت نه بامداد، قرارگاه پلیس در میدان توپخانه به تصرف مردم درآمد. در حمله به این محل چریک‌ها، پیشاپیش مردم می‌جنگیدند. در فاصله‌ای کوتاه قرارگاه به آتش کشیده شد.

سقوط مرکز شهربانی و دستگیری سپهبد رحیمی

گروهی از چریک‌های مسلح و مردم به سوی میدان ارک به حرکت درآمدند و گروه دیگری برای تصرف کمیته مشترک ساواک و شهربانی و شهربانی کل کشور به این محل‌ها هجوم بردند.

در میدان ارک حدود ساعت ده و نیم بامداد، فرستنده قدیم رادیو و کاخ گلستان در محاصره انقلابیون درآمدند. گروهی از چریک‌های فدایی خلق، برای ایجاد سنگرهای مطمئن وارد ساختمان روزنامه اطلاعات شدند و در بام روزنامه اطلاعات مستقر گردیدند و از همانجا با کمیته شهربانی درگیر شدند و افراد مسلحی را که در پیرامون فرستنده قدیم رادیو و کاخ گلستان مستقر شده بودند زیر رگبار گرفتند.

برخورد شدید انقلابیون با نظامیان و افراد ارتش تلفاتی نیز به بار آورد. کاخ گلستان، فرستنده رادیویی میدان ارک و ساختمان‌های کمیته و عمارت مرکزی شهربانی کل، یکی بعد از دیگری به تصرف مردم درآمدند و از جمله تیمسار سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی و رییس شهربانی چند ساعت بعد از امضای آخرین اعلامیه‌اش به عنوان فرماندار نظامی توسط مردم دستگیر شد و به کمیته موقت امام انتقال یافت.

از جمله موفقیت‌های بزرگ انقلابیون حمله به مرکز تسلیحات ارتش «صنایع نظامی» بود که پیش از ظهر صورت گرفت. در این حمله مقداری اسلحه به دست مردم افتاد.

سقوط پادگان‌ها

در حالی که حمله انقلابیون به پادگان عشرت‌آباد آغاز شده بود، کلانتری مرکز واقع در خیابان پهلوی سابق و قرارگاه پلیس در شاهرضا، چهار راه کالج و نیز ساختمان‌های وزارت کشور و آب و برق به تصرف انقلابیون درآمد و باشگاه شعبان جعفری ـ معروف به شعبان بی‌مخ ـ به آتش کشیده شد.

در پی محاصره پادگان عشرت‌آباد، کلیه افراد گارد شهربانی به نشانه تسلیم، در حالی که پرچم سفیدی در دست داشتند از پادگان بیرون آمدند، لباس‌های خود را کنده و به مردم پیوستند. مردم با ورود به پادگان اسلحه‌های آن را میان خود تقسیم کردند. این پادگان بین ساعات ۱۰ تا ۱۲ به تصرف مردم درآمد.

در همین ساعات، سفارت اسرائیل در خیابان کاخ نیز به تصرف انقلابیون درآمد. مردم پس از تسخیر سفارت اسرائیل آن را ویران کردند. امروز بعد از ظهر نیز بسیاری از پادگان‌ها از جمله حشمتیه، عشرت‌آباد، عباس‌آباد، جی، مهرآباد، و ژاندارمری شاهپور توسط مردم تصرف شد.

سقوط پادگان باغشاه

انقلابیون از ساعت یک و نیم بعد از ظهر پادگان باغشاه را محاصره کردند. سربازان محافظ بدون این‌که عکس‌العملی نشان بدهند درهای پادگان را بستند و تنها به مردم می‌گفتند که بی‌طرفند و با کسی کاری ندارند.

اما مردم دیر‌باور ما که بار سنگین تجربه‌های تلخ تاریخی هنوز بر گرده‌شان سنگینی می‌کند، از سربازان خواستند که خودشان را تسلیم کنند. بعد از گفت و شنودهایی که صورت گرفت، سربازان در ضلع غربی باغشاه را روی مردم باز کردند و تعدای اسلحه میان آن‌ها پخش نمودند.

اما نگهبان اسلحه‌خانه با شلیک ناگهانی تیرهای هوایی، مردم را غافلگیر کرد. آن‌ها که اسلحه نداشتند برای حفظ جان خود از صحنه عقب نشستند و درگیری انقلابیون و سربازان پادگان آغاز شد.

در همین لحظات چهار فروند هلی‌کوپتر نظامی نفربر، در محوطه پادگان باغشاه به زمین نشست و به گفته شاهدان عینی تعداد زیادی سلاح و مهمات پادگان را از این محل به پادگان لویزان انتقال دادند.

درگیری مسلحانه انقلابیون با نظامیان پادگان باغشاه به طول انجامید. صدای رگبار مسلسل و تفنگ ‌های خودکار، لحظه‌ای قطع نمی‌شد و ساکنان خانه‌های اطراف پادگان تمامی امکانات خود را در اختیار انقلابیون می‌گذاشتند.

به آن‌ها آب و غذا می‌دادند و زخم‌هایشان را می‌بستند. بسیاری از جوانان مسلح در پشت بام‌های اطراف پادگان تحت حمایت مردم موضع گرفتند و به سوی هدف آتش گشودند.

سپس انقلابیون حملات خود را متوجه دبیرستان نظام کردند و پس از یک ساعت سرانجام این مرکز را تصرف کردند و بعد به دلایل نامعلوم دبیرستان نظام به آتش کشیده شد.

تا حوالی ساعت سه بعد از ظهر، بخش شمالی و شمال غربی پادگان باغشاه به تصرف انقلابیون درآمد و پیکار برای تصرف بخش جنوبی آن ساعتی بعد ادامه یافت و سرانجام مردم موفق شدند سراسر این پادگان را به تصرف خود درآورند.

یک افسر ارشد پادگان حین فرار توسط مردم دستگیر شد. روی‌ هم رفته در جریان تصرف پادگان باغشاه توسط انقلابیون هشت نفر کشته شدند. یک نفر دچار سوختگی شدید گردید و چهار تن نیز زخمی شدند.

لازم به یادآوری است که پیش از حمله مردم به پادگان باغشاه، افراد تیپ هوابرد که در شرق باغشاه مستقر بودند، این محل را ترک کرده و گروه وسیعی از آنان نیز به صفوف انقلابیون پیوستند.

در حمله به پادگان باغشاه، چریک‌های فدایی خلق و مجاهدین خلق در پیشاپیش مردم بودند. شایع شد که در گیر و دار نبرد مردم با نظامیان باغشاه، یک سرهنگ به نام «روشی» کشته شد.

سقوط رادیو و تلویزیون

انقلابیون متشکل از فداییان خلق و مجاهدین خلق و گروه‌های مبارز مسلح و گروه وسیعی از مردم از پیش از ظهر ضمن استقرار در خیابان «جام جم» کلیه راه‌هایی را که به مرکز رادیو و تلویزیون منتهی می‌شد مسدود کردند.

این آغاز مبارزه مسلحانه‌ای بود که به تصرف رادیو تلویزیون انجامید. سرانجام بدون این‌که برخوردی میان انقلابیون و نظامیان مستقر در مرکز رادیو تلویزیون پیش بیاید، ساختمان به تصرف مردم درآمد و کارکنان اعتصابی که گروهی از آنان مسلح بودند، این مرکز را اشغال کردند.

کارکنان اعتصابی در ساعت پنج و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر به مرکز رادیو تلویزیون آمدند و در همین ساعت رادیو ایران با قطع برنامه موسیقی با عبارت «هم اکنون صدای راستین مردم و صدای انقلاب به گوش شما می‌رسد» ارتباط خود را با مردم برقرار کرد.

وقتی کارکنان اعتصابی در محل کار خود مستقر شده بودند، تانک‌ها و افراد نظامی، به تدریج این محل را ترک می‌گفتند، در حالی که تصاویر آیت‌الله خمینی روی کلیه تانک‌ها به چشم می‌خورد.

سقوط نخست وزیری

دیروز حدود ساعت چهار بعد از ظهر، انقلابیون برای تصرف نخست وزیری، این مکان را به محاصره در آوردند. اعلام شد که بختیار محل نخست وزیری را ترک کرده است و در نتیجه گروه‌های چریکی و مردم بدون برخورد یا حادثه‌ای، کاخ را اشغال کردند. افراد گارد نخست وزیری که در این ساختمان بودند، بدون هیچ‌گونه مقاومتی تسلیم شدند و به انقلابیون پیوستند.

سقوط مجلس

امروز بعد از ظهر مجلس نیز به تصرف انقلابیون درآمد. گروهی از مردم هیجان‌ زده که از شوق پیروزی بر استبداد فریاد می‌زدند، مسلحانه به سوی مجلس شورای ملی حرکت کردند، تا این دژ دیگر استبداد را که گروهی ناجوانمردانه آن را برای مدت‌ها در ید اختیار داشتند، دو‌باره به ملت بازگردانند.

هنگامی که این گروه به مجلس رسیدند، سربازان مستقر در مجلس با آگاه شدن از قصد انقلابیون به مقاومت برخاستند و شروع به تیراندازی کردند. شلیک تیراندازی از دو سو ادامه یافت و سربازان بعد از ۴۵ دقیقه مقاومت در برابر مردم شکست خوردند و سرانجام مجلس را به مردم واگذار کردند.

انقلابیون هنگامی که وارد مجلس شدند به دلیل نفرت و انزجار شدید خود از نمایندگان قلابی مردم و مزدور عوامل استبداد آن‌چنان به خشم آمده بودند که قصد داشتند تالار و کتابخانه مجلس را آتش بزنند. اما عده‌ای مانع شدند.

دستگیری مقامات رژیم گذشته

نیروهای انقلابی بدون درگیری زیادی پادگان جمشدیه را تسخیر کردند. در زندان این پادگان مقامات سابق رژیم که توسط دولت‌های قبلی بازداشت شده بودند به سر می‌بردند. با باز شدن درهای زندان، مقامات پیشین حکومت نیز در صدد فرار بر‌آمدند.

چریک‌های فدایی خلق که در این حملات دست داشتند، در پی بازداشت دوباره این زندانیان بودند. اکثر مقامات پیشین از جمله نصیری، روحانی و آزمون در هنگام فرار به دست نیروهای انقلابی و چریکی دستگیر می‌شوند.

روزنامه اطلاعات زیر عنوان «خبرنگار اطلاعات نیک‌پی را دستگیر کرد» چگونگی دستگیری نیک‌پی توسط خبرنگار خود را می‌نویسد. بعضی دیگر از مقامات سابق رژیم مانند داریوش همایون و مهدوی موفق به فرار می‌شوند. تعداد زیادی از مقامات کشوری و لشکری نیز امروز بازداشت شدند.

آخرین ساعات نخست وزیری بختیار

شاپور بختیار از آغاز صبح امروز منتظر دریافت گزارش تیمسار قره‌باغی در مورد اجرای دستوراتش در شورای امنیت ملی مبنی بر مقابله با انقلاب بود. وی در ساعت شش بامداد به تیمسار ربیعی، فرمانده نیروی هوایی تلفن کرده و بار دیگر دستور بمباران اسلحه‌خانه‌‌ها را داد.

ربیعی به وی می‌گفت که امکان‌پذیر نیست. در ساعات پایانی شب گذشته نیز تیمسار مقدم که مسئول دستگیری رهبران انقلاب بود چنین جوابی به وی داد. تیمسار نشاط، رییس گارد نیز از دادن نیرو به ساواک و فرمانداری نظامی خودداری کرده بود.

از دفتر بختیاردر ساعت نه و بیست دقیقه به تیمسار قره‌باغی تلفن زده شد. بختیار می‌خواست که رییس ستاد ارتش آخرین گزارشات مربوط به اقدامات انجام شده را به وی بدهد.

دفتر قره‌باغی گفت که وی در یک جلسه بسیار مهم است. سرانجام پس از پایان جلسه، قره‌باغی به بختیار تلفن می‌کند و اعلان بی‌طرفی ارتش را به وی اطلاع داد.

بختیار می‌نویسد: «چگونه به این نتیجه رسیدند؟ این فکر ساخته و پرداخته ذهن این حضرات نبود. اینان فقط یکی از راه حل‌های پیشنهادی هایزر را قبل از ترک ایران، انتخاب کرده بودند.»

وی می‌نویسد: «پس از آن‌که گوشی تلفن را گذاشتم، آرام ماندم ولی می‌دانستم همه چیز از دست رفته است. روشن شد چرا دستور شب قبل به مورد اجرا گذاشته نشده است.»

بختیار می‌گوید: «من در محلی که بودم ماندم. گوشی تلفن را برداشتم که از فرستنده رادیویی بخواهم، متن اعلام بی‌طرفی ارتش را که قره‌باغی به من اطلاع داده است، لااقل تا یک ساعت دیگر پخش نکنند و بعد کاری را که روی میز کارم بود تمام کردم. در خیابان سر و صدای رجاله‌ها بلند بود، صدای محافظینی که آن‌ها را دور می‌کردند تا به نخست وزیری حمله نکنند می‌شنیدم، صدای اصابت فشنگ مسلسل‌ها بر روبنای اتاقی که من در آن نشسته بودم به گوش می‌رسید.»

بختیار در ادامه می‌گوید: «کسی در دفتر مرا زد و بی‌آن‌که من جوابی داده باشم دو نفر وارد شدند: یک افسر پلیس و یک افسر ساواک.
ـ آقای نخست وزیر اوضاع آشفته است...

ـ می دانم، هر وقت موقع رفتن بود می‌روم.»

بختیار ادامه می‌دهد: «دستگاه دولت با سرعت متلاشی می‌شد. تقریباً تمام وزرا وزارتخانه‌ها را ترک کرده بودند. سرنوشت مملکت در خیابان‌ها تعیین می‌شد. انقلاب در حال زایمان جمهوری اسلامی بود. خواستم که هلی‌کوپتری برای بردن من به دانشکده افسری بیاید، چون هیچ راه حل دیگری برای خروج نداشتم.»

آخرین نخست وزیر پهلوی می‌نویسد: «حوالی ساعت دو و پانزده دقیقه بعد از ظهر از نخست وزیری بیرون آمدم. وقتی از پله‌ها پایین می‌رفتم منشی من که تا آخرین لحظه در محل خدمتش مانده بود، پرسید:
ـ کی بر می‌گردید؟

ـ گفتم: نمی‌دانم، ولی بر‌می‌گردم.»

بختیار ادامه می‌دهد: «در فاصله کوتاه بین نخست وزیری و دانشکده افسری، چند نفر از محافظین و افسران انتظامی را دیدم که ادای احترام کردند. من هم پیاده شدم و با یک یک آن‌ها دست دادم و بعد دوباره به راه افتادم. در دانشکده افسری هم افسران با کمال احترام با من برخورد کردند. پیش از آن‌که سوار هلی‌کوپتر شوم گفتم عجب! ما آزادی خواستیم بدهیم و این‌ها آزادی نمی‌خواهند. چه کار می‌شود کرد؟ یک حالت حزنی دارد، یک چنین چیزی! ولی باور کنید مثل این‌که باری به سنگینی کوه دماوند را از روی دوشم بر‌داشته بودند. انگار که دیگر بال داشتم.»

پیوند به ویدیو

استعفای فرماندهان نیروهای سه‌گانه ارتش، وزیر دربار و نمایندگان دو مجلس

بر اساس کتاب «هفت هزار روز تاریخ انقلاب» و نیز روزنامه اطلاعات ۲۳ بهمن فرماندهان نیروهای سه‌گانه ارتش به دیدار آیت‌الله خمینی رفته و استعفای خود را تسلیم وی می‌کنند.

با توجه به این‌که سپهبد بدره‌ای، فرمانده نیروی زمینی توسط انقلابیون کشته شد، احتمالاً یکی از معاونان وی به همراه سپهبد ربیعی و دریاسالار حبیب‌اللهی فرماندهان نیروهای هوایی و دریایی استعفای خود را به آیت‌الله خمینی داده‌اند.

نمایندگان دو مجلس نیز امروز استعفای دست جمعی خود را اعلام کردند. دکتر جواد سعید، رییس مجلس شورای ملی با صدور پیامی گفت: «اکثریت قاطع نمایندگان مجلس شورای ملی همبستگی خود را با انقلاب بزرگ ایران تحت رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خمینی اعلام می‌دارند و معتقدند که دولت آقای بختیار باید تسلیم خواست ملت ایران گردد.»

دکتر علیقلی اردلان، وزیر دربار نیز به هوشنگ دیده‌بان، نماینده کارکنان دربار مأموریت داد تا ضمن ملاقات با آقای خوش‌نویس مراتب همبستگی کارکنان دربار را به کمیته امداد امام خمینی اعلام دارد.

مقدم و قره‌باغی به دیدار بازرگان رفتند

ارتشبد قره‌باغی پس از پایان جلسه شورای عالی فرماندهان ارتش، به قرار‌گاه ستاد نیروی زمینی در لویزان رفت و در ساعت پنج بعد ازظهر برای دیدار با مهندس بازرگان، به همراه تیمسار مقدم به منزل مهندس جفرودی رفت.

قره‌باغی گفت قرار بود که دکتر بختیار نیز در این جلسه شرکت کند. اما مهندس جفرودی به وی می‌گوید که به دلایل امنیتی دکتر بختیار نیامد. در حال مذاکره با وی برای نوشتن متن استعفایش هستیم، اما هنوز در مورد این متن به توافق نرسیده‌ایم.

مهندس جفرودی، تیمساران قره‌باغی و مقدم را به سالن پذیرایی راهنمایی می‌کند. در آنجا علاوه بر مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت جمهوری اسلامی، آقایان دکتر سحابی، حق‌شناس، سیاسی، خلیلی و امیر‌انتظام حضور داشتند.

در این دیدار، ارتشبد قره‌باغی با اشاره به حمله و غارت پادگان‌ها و اماکن نظامی حتا بعد از پخش خبر اعلام بی‌طرفی ارتش از رادیو، از نخست وزیر جمهوری اسلامی خواست که جلوی این حمله‌ها گرفته شود.

مهندس بازرگان تایید می‌کند و می‌گوید: «مطمئن باشید همین الآن اقدام خواهیم کرد که هر چه زودتر چنین اعلامیه‌ای داده شود تا کسی به تأسیسات نظامی حمله ننماید.»

سپس تیمساران قره‌باغی و مقدم منزل مهندس جفرودی را ترک کرده و به مرکز ستاد نیروی زمینی در لویزان می‌روند. مهندس بازرگان نیز در یک نطق تلویزیونی، ضمن تشکر از آحاد مختلف مردم و خصوصاً از اعلام بی‌طرفی ارتش در مسایل سیاسی، اعلام کرد که تیمسار قره‌باغی در ملاقات حضوری، همکاری خود را با دولت موقت اینجانب اظهار نموده است.

نخست وزیر از مردم خواست که به حمله به پادگان‌ها و اماکن نظامی پایان داده شود. اما حملات مردم مسلحانه به تمامی اماکن نظامی تا پایان شب ادامه پیدا می‌کند. تیمسار قره‌باغی در پادگان لویزان مرتب اخبار مربوط به سقوط یگان‌های نظامی را می‌شنود.

وی با توجه به اعلام همکاری خود با دولت موقت جمهوری اسلامی نمی‌توانست دستور مقاومت را در برابر مردان مسلحی که خواهان برقراری جمهوری اسلامی هستند بدهد. ارتشبد قره‌باغی از فردای آن روز پنهان می‌شود ولی سپهبد مقدم به همکاری خود با دولت موقت، آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله بهشتی ادامه می‌دهد.

پیام آیت‌الله خمینی به مردم: آرامش و نظم را حفظ کنید

آیت‌الله خمینی پس از اعلام بی‌طرفی ارتش در پیامی به مردم تهران از آنان خواست که اگر ارتش به پادگان‌های خود بازگردد از حمله به آنان خودداری کرده و با حفظ آمادگی برای دفاع، آرامش و نظم را حفظ نمایند. آیت الله خمینی عصر امروز و پس از اعلامیه بی‌طرفی ارتش پیام زیر را به مردم ایران فرستاد:

بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شجاع ایران، خواهران و برادران آگاه تهران

اکنون که به خواست خداوند متعال پیروزی نزدیک است و نیروی ارتش عقب‌نشینی و عدم دخالت خودشان را در امور سیاسی ابراز و پشتیبانی خودشان را از ملت اعلام کرده‌اند، ملت عزیز و شجاع با کمال مراقبت از اوضاع در عین حفظ آمادگی برای دفاع احتمالی در صورتی که نیروی ارتش به پادگان‌های خود رفته‌اند آرامش و نظم را حفظ نمایید.

اگر اخلال‌گران بخواهند با آتش‌سوزی و خرابکاری فاجعه به بار آورند آنان را به وظیفه شرعی و انسانیشان آگاه گردانند و نگذارند این قبیل کارها موجب هتک حرمت ملت شود و به سفارتخانه‌ها حمله نکنند و اگر خدای نخواسته ارتش باز هم به میدان آمد واجب است آنان را با شدیدترین وجه دفع کرده با تمام نیرو و قدرت از خود دفاع نمایند.

اینجانب به امرای ارتش اعلام می‌کنم که در صورت جلوگیری از تجاوز ارتش و پیوستن آنان به ملت و دولت قانونی ملی اسلامی، ما آنان را از ملت و ملت را از آنان می‌دانیم و مانند برادران با آنان رفتار می‌نماییم. از خداوند متعال پیروزی مردم دلاور ایران را خواستارم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته، روح الله الموسوی الخمینی

پس از صدور این پیام باز هم حملات به اماکن نظامی ادامه یافت.

مستشاران نظامی آمریکایی در محاصره انقلابیون

اعضای ارشد هیأت مستشاری آمریکا در نیروهای مسلح ایران در ستاد خود که در کنار ستاد بزرگ ارتش قرار داشت، امروز بعد از ظهر و پس از اعلام بی‌طرفی ارتش، در محاصره تظاهرکنندگان مسلح قرار گرفتند.

۲۶ عضو هیأت مستشاری آمریکا دفاتر خود را ترک کرده و به زیر زمین ستاد پناه بردند. ژنرال‌های ایرانی و افسران ارشد ستاد هم قبلاً به این پناهگاه رفته بودند. در این وضعیت سفیر آمریکا در جست‌وجوی یک مقام ارشد از رهبران نیروهای انقلابی بود تا پرسنل نظامی آمریکایی را نجات دهد.

سالیوان می‌نویسد: «در بحبوحه این فعالیت‌ها زنگ تلفن به صدا درآمد و نیوسام، معاون وزارت امور خارجه آمریکا که از واشنگتن صحبت می‌کرد گفت: از اتاق وضع فوق‌العاده در کاخ سفید با من صحبت می‌کند و هم اکنون جلسه‌ای به ریاست برژینسکی برای بررسی اوضاع ایران تشکیل شده و می‌خواهند تازه‌ترین اطلاعات را در‌باره اوضاع دریافت کنند. من در چند جمله کوتاه گزارش وضع موجود را دادم و گفتم چون گرفتار مشکل نجات ۲۶ نفر پرسنل نظامی آمریکا هستم، بیش از این نمی‌توانم صحبت کنم. پانزده دقیقه بعد تلفن واشنگتن مجدداً زنگ زد و این‌بار نیوسام و کریستوفر، معاون ارشد وزارت خارجه آمریکا هر دو پای تلفن بودند...»

سالیوان در ادامه می‌نویسد: «این تلفن موجب قطع گزارش تلفنی یکی از مأموران سیاسی ما در‌باره تماس وی با دکتر ابراهیم یزدی برای نجات پرسنل نظامی ما گردید و از این جهت برای من ناراحت کننده بود... نهایت خشم و غضب من در این مکالمه موقعی بود که گفته شد برژینسکی در‌باره امکان ترتیب دادن یک کودتا برای استقرار یک رژیم نظامی به جای حکومت در حال سقوط بختیار از من نظر می‌خواهد. این فکر و این سوال در آن شرایط به قدری سخیف و نامعقول بود که بی‌اختیار مرا به ادای یک کلمه زشت در‌باره برژینسکی وادار ساخت... و گوشی را بر زمین گذاشتم.»

سالیوان ادامه می‌دهد: «چند دقیقه بعد در حالی که من نومیدانه به تلاش خود برای برقراری ارتباط با یزدی و جلب کمک و همکاری او برای نجات آمریکاییان ادامه می‌دادم، بار دیگر تلفن واشنگتن خطوط ارتباطی دیگر مرا قطع کرد و این‌بار دوباره نیوسام روی خط بود. نیوسام این‌بار با لحنی جدی و آمرانه گفت که به وی دستور داده شده است از من بخواهد که با رییس هیأت مستشاری نظامی آمریکا در ایران تماس برقرار کنم و نظر او را در‌باره امکان دست زدن به یک کودتای نظامی سوال کرده و به واشنگتن گزارش بدهم.»

وی در ادامه می‌افزاید: «من از نیوسام پرسیدم آیا او نمی‌داند که رییس هیأت مستشاری ما هم اکنون در یک پناهگاه زیرزمینی به دام افتاده و من برای نجات او تلاش می‌کنم؟ نیوسام گفت موضوع را درک می‌کند ولی به وی دستور داده شده که نظر رییس هیأت مستشاری آمریکا را در‌باره کودتا بداند. چند ثانیه پس از این تلفن، رییس مستشاری نظامی ما از پناهگاهش به من تلفن کرد و گفت ظاهراً اقداماتی برای آتش‌بس بین نیروهای انقلابی و قوای محافظ ستاد در جریان است.»

سالیوان در ادامه می‌نویسد: «سوالی را که راجع به نظر او در‌باره امکان دست زدن به یک کودتای نظامی از من شده بود با ژنرال در میان گذاشتم، او گفت که در شرایط فعلی شانس موفقیت یک کودتای نظامی فقط پنج درصد است و من به یکی از همکارانم گفتم که نظر ژنرال را به واشنگتن مخابره کند. جلسه اضطراری کاخ سفید ساعت هفت و نیم شب به وقت تهران خاتمه یافت.»

وی در پایان می‌نویسد: «پرسنل مستشاری نظامی آمریکا در تهران با کمک آیت‌الله بهشتی و دکتر یزدی نجات پیدا کردند. در حالی که آیت‌الله بهشتی و یزدی شخصاً آن‌ها را همراهی می‌کردند، ساعت پنج صبح روز بعد وارد محوطه سفارت شدند. از بهشتی و یزدی به خاطر کمک به نجات اتباع آمریکایی تشکر شد و آن‌ها نیز متقابلاً از گرفتاری و ناراحتی که برای افراد ما ایجاد شده بود عذرخواهی کردند.»

دومین پیام آیت‌الله: مانع آشوب و هرج و مرج شوید

آیت‌الله خمینی در پیامی به مردم ایران، ضمن تشکر از آن‌ها گفت:

از شما می‌خواهم که اولاً مانع آشوب و هرج و مرج بشوید و نگذارید که آشوبگران و مغرضین عملیاتی از قبیل غارت، آتش‌سوزی و مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزنند... من اکیداً اعلام می‌کنم هر کس دست به چنین عملیاتی بزند از جامعه انقلابی ملت مطرود است...

ثانیاً توجه داشته باشید که انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن هنوز به پایان نرسیده است... تنها هوشیاری، انضباط انقلابی و اطاعت از فرمان‌های رهبری و دولت موقت اسلامی است که این توطئه‌ها را نقش بر آب می‌سازد.

ثالثاً افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار می‌گیرند هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید همچنان‌که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید و البته دولت اسلامی به موقع آن‌ها را محاکمه و عدالت را در مورد آن‌ها اجرا خواهد کرد.

از همه شما برادران و خواهران عزیزم می‌خواهم که با دولت موقت انقلابی اسلامی که وارث یک سلسله خرابی‌های دولت‌های فاسد گذشته است همکاری کنید تا به حول و قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد مورد غبطه جهانیان بسازید.

پیام آیت‌الله شریعتمداری: به پادگان‌ها حمله نکنید

آیت‌الله شریعتمداری در پیامی به مردم ایران از آنان می‌خواهد که به علت آن‌که فرماندهان ارتشی اعلام وفاداری به آرمان‌های ملت کرده‌اند و دستور بازگشت سربازان به پادگان‌ها را داده‌اند، از تعرض به آن‌ها خودداری کنند و در ضمن مجال به فرصت‌طلبان و آشوبگران ندهند تا در صفوف آن‌ها رخنه کنند.

اولین پیام رادیو تلویزیونی بازرگان به ملت ایران

مهدی بازرگان، نخست وزیر موقت، اولین پیام رادیو تلویزیونی خود را از تلویزیون انقلاب داد. وی در این پیام گفت:

خوشبختم بدین وسیله به ملت مبارز و مسلمان ایران که امروز در راه پر پیچ و خم و پر گردنه انقلاب نجات بخش خود با شنیدن اعلامیه مورخ ۲۲/۱۱/۱۳۵۷ شورای عالی ارتش به پیروزی دیگری نایل شده است، تبریک بگویم. در این تصمیم امرای ارتش اعلام بی‌طرفی در امور سیاسی و پشتیبانی از تمام خواست‌های ملت با کمال قدرت نموده‌اند و تیمسار ریاست ستاد ارتش در ملاقات حضوری همکاری خود را با دولت موقت اینجانب اظهار نمودند.

جا دارد که از کلیه آقایان افسران و سربازان نیز تشکر کنم چه آن‌ها که قبلاً اعلام همبستگی به جنبش ملی و پیروی از رهبر عالی‌قدر انقلاب کرده به صفوف ملت پیوسته بودند و سهم بسزایی در این پیروزی داشتند و چه کسانی که با توجه به حقانیت انقلاب ملی و اطاعت از اعلامیه شورای عالی ارتش دست از تعرض مردم برداشته به واحدهای مربوطه بازگشتند.

از طرف دیگر به کلیه هموطنان عزیز و جوانان پرشور توصیه می‌نماییم، همان‌طور که امام خمینی ارتش را از ملت و ملت را از آنان دانسته‌اند، برادروار با افسران و سربازان رفتار بنمایند و نه تنها از هر‌گونه حمله، خرابکاری، آتش‌سوزی، آزار، دخالت و تصرف نسبت به موسسات ارتشی و نیروهای انتظامی خودداری نمایند و از ساختمان ستاد رفع محاصره کنند، بلکه عمارات و تأسیسات و تجهیزات ارتش و کلیه اموال و ادارات دولتی و عمومی را که ملک طلق کشور و متعلق به مردم می‌باشد حفاظت نموده، نگذارند اخلال‌گران و بدخواهان و بی‌خردان خسارت و مزاحمتی فراهم آورند.

هم‌وطنان عزیز لازم است حوصله به خرج داده مهلت دهند تا دولت با فرصت و بصیرت و عدالت امور مملکت و موضع و مقام مسئولین را به جریان صحیح بیاندازد. بدیهی است که در آشفتگی و هرج و مرج و دست پاچگی نه تنها کارها سر و سامان پیدا نکرده صورت مطلوب نخواهد یافت، بلکه خدای نکرده بدتر از گذشته و مصیبت‌بار خواهد شد. با عرض تشکر و سلام ارادتمندانه و دوستانه.

دستور نخست وزیر به کارمندان دولت

مهندس مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، طی بخش‌نامه‌ای اعلام داشت به کلیه وزارتخانه‌ها و دیگر موسسات دولتی ابلاغ می‌شود که تا تعیین وزرای جدید، وزارتخانه‌ها به وسیله معاونین مربوطه اداره خواهد شد. از کلیه کارمندان محترم انتظار دارد وظایف محوله را با مراقبت و صمیمیت انجام دهند.

اولین برنامه‌های تلویزیون انقلاب

گوینده تلویزیون انقلابی، علی حسینی، مجری پیشین برنامه‌های شبکه دوم بود. اطلاعات ۲۳ بهمن نوشت: علی حسینی، گوینده تلویزیون که حالا چهره متفاوتی با گذشته دارد و کلام و سخنش پرطنین است اعلام کرد که بر اساس اخبار رسیده، نیروهای گارد به طرف تلویزیون حرکت کرده‌اند.

حسینی از ملت استمداد می‌جوید. همین حرف کافی است تا ده‌ها تن مسلح و آماده به سوی تلویزیون حرکت کنند. از ستاد نیز گروهی اعزام می‌شوند. تلویزیون یکی، دو بار نیز به شایعه مسموم کردن آب تهران توسط ساواکی‌ها اشاره کرد. چند تن از مسئولان سازمان آب رهنمودی برای آزمایش مسمومیت می‌دهند.

از طرفی تماس‌هایی از طرف فرماندهان گارد شاهنشاهی و گارد جاویدان با دفتر موقت نخست وزیری گرفته شد. فرماندهان ضمن اعلام وفاداری از این‌که مطالب تلویزیون مردم را علیه آن‌ها شورانده است نگرانند. به آن‌ها گفته می‌شود که نگرانی موردی ندارد و بهتر است آنان با تلویزیون تماس بگیرند.

نخستین پیام از سوی تیمسار نشاط، فرمانده گارد بود. تیمسار نشاط گفت: رفقا! علیه ما خبر دروغ منتشر کرده‌اند. خواهش می‌کنم هیأت منصفه‌ای بیاید وضع ما را ببیند. ما روزی ناممان گارد شاهنشاهی بود فردا نام دیگری که ملت به ما بدهد قبول می‌کنیم.

ما اسلحه بر‌‌نمی‌داریم. ما باعث وحشت ملت نمی‌شویم. به خدا ۴۸ ساعت پیش این پیشنهاد من بود که به ملت بپیوندیم. به کلام‌الله ما کسی را فرستادیم پیش تیمسار قره‌باغی و مهندس بازرگان و گفتیم پایه وحدت ارتش حفظ شود. باید ارتش از مسایل سیاسی دور باشد. با کمال تأسف اعلامیه دروغ علیه ما می‌دهند. بیایید آمار بگیرید.

همه افراد در لویزان هستند. در آرامگاه همه تسلیم شده‌اند. در نخست وزیری همه تسلیم شده‌اند. ما حتا خیلی کشته دادیم بدون دلیل. ممکن است بیایند ما را هم بکشند. مهم نیست. ولی حق کجا می‌رود؟ وجدان کجا می‌رود؟ ما حتا در سلطنت‌آباد و سایر جاها گفتیم به مردم تیراندازی نکنند.

پس از تیمسار نشاط، تیمسار پرنیان نیز پیام مشابهی می‌دهد. و سپس نوبت تیمسار ربیعی، فرمانده نیروی هوایی است که پیش از همه امرای ارتش به انقلاب پیوسته است. ربیعی می‌گوید خبر تمرکز نیرو در قصر فیروزه و خبر مشابه آن جعلی است. ما در کنار انقلاب و با ملتیم.

پس از آن پیام مجاهدی پخش می‌شود. در لحظات آغازین شروع به کار تلویزیون انقلاب، رضایی بزرگ پدر چهار مجاهد شهید پیام جداگانه‌ای می‌فرستد. دکتر سنجابی، رهبر جبهه ملی نیز پیامی می‌دهد و در آن پیروزی ملت را تبریک می‌گوید.

حسن نزیه، رییس کانون وکلا نیز در پیامی به ملت از آنان می‌خواهد که به بناها و ساختمان‌های دولتی آسیبی نرسانند. در حدود ساعت هشت و نیم نیز مهندس بازرگان، نخست وزیر با حضور در تلویزیون یک پیام تلویزیونی برای مردم ایران می‌فرستد. لحظاتی پیش از پیام تلویزیونی بازرگان، پیام آیت‌الله خمینی برای دومین بار از تلویزیون پخش می‌شود.

با غروب خورشید روز بیست و دوم بهمن یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت خورشیدی‌، ایران اولین شب حاکمیت اسلام انقلابی را آغاز می‌کند.

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به دکتر بختيار 

 

ک