بازگشت به صفحه اول

 

 
 

زندگی سیاسی علی اردلان به روایت خود او

آغاز فعالیت شما از کجا شروع می‎شود ؟

پس از وقایع شهریور 1320 و ورود نیروهای متفقین به ایران و بهم ریختن بساط حکومت استبدادی رضاشاه که مردم توانستند از مظاهر آزادی، انتشار مطبوعات و برقراری اجتماعات استفاده کنند، من نیز از همان سال که دانشکده حقوق را به اتمام رسانیده ضمن اشتغال در وزارت دارائی وارد فعالیت اجتماعی و سیاسی شدم. دورة‌روزنامه ‎نگاری را ضمن تحصیل در دانشکده حقوق در سال تحصیلی 19-20 گذراندم. پس از واقعه سوم شهریور که روزنامه ‎ها کاملاً ‌آزاد منتشر می‎شد و تعداد آن‎ها در آن‎زمان زیاد بود، به نوشتن مقالات درباره ‌گذشته و انتقاد از وضع حاضر با دوستان هم‎فکر خود پرداختم و در دسته‎ ها و گروه‎های ملی که هنوز شکلی نیافته بودند، فعالیت می‎کردیم.

بیشترین فعالیت شما از کجا شروع شد؟

اولین انتخابات بعد از حکومت استبدادی رضاشاه در سال 1322 انجام شد که ملیون با مبارزات شدید توانستند چند نفر از منتخبین خود را بر کرسی‎های مجلس شورای ملی بنشانند که مرحوم دکتر مصدق اولین نفر از برگزیدگان بود. وجود دکتر مصدق در مجلس، شکل تازه‎ ای به مبارزات ملیون داد و با آن‎که آن شادروان در این مجلس غیرمتجانس بود توانست با ابتکار شخصی و حمایت مردم و چند تن از نمایندگان، به اقدامات مفید و گذرانیدن چند لایحة مؤثر موفقیت چشم‎گیری بدست آورد از جمله تصویب «قانون ممنوعیت دولت از مذاکره و عقد قرارداد در مورد نفت با خارجی‎ها» که این قانون با اقدامات بعدی بالاخره منتهی گردید به ملی شدن صنعت نفت. مسائل مختلف دیگر از جمله مبارزه در مورد غائله آذربایجان و سلطه فرقه دموکرات که از موضوعات مهم و تکان دهنده برای ملیون و طرفداران استقلال مملکت بود که همه مردم به فعالیت پرداختند و نیز انتخابات دورة‌پانزدهم مجلس شورای ملی که شدیدترین مبارزه بین شاه و قوام‎ السلطنه بود و هر کدام می‎خواستند اکثریت مجلس را به خود اختصاص دهند و فعالیت حزب توده به طرفداری از شوروی برای بدست آوردن امتیاز نفت شمال، موضوعاتی بود که همه ملیون در تلاش و مبارزه بودند.

پس از کودتا فعالیت شما چگونه بود؟

با وقوع کودتای 28 مرداد  و بعد از آن همگی طرفداران دکتر مصدق و همه ملیون از جمله ما که در حزب ایران بودیم مورد تهاجم کودتاچیان قرار گرفتند. عده‎ ای بازداشت و عده ‎ای مضروب و سازمان‎های ملی متلاشی و گروه زیادی مخفی شدند. از آن زمان همه موافقین مصدق با کودتاچیان مبارزه می‎کردند و همه مبارزان تحت عنوان «نهضت مقاومت ملی» فعالیت داشتند. در خلال مبارزات روزنامه‎ ای به عنوان «صرصر» که مجوز آن به نام من بود با کمک ملیون بطور علنی منتشر گردید. این نشریه کاملاً جنبه مبارزاتی شدید داشت و دولت هم برای جلوگیری از انتشار آن شدت عمل بکار می‎برد و بعد از شماره سوم توقیف شد وپس از چند شماره، دیگر با نام‎های مختلف تا شماره 14 آنرا ادامه دادیم. یعنی 15 مهر ماه تا 16 آذر ماه سال 1332 خورشیدی که مصادف بود با روز 16 آذر (واقعه جانگداز معروف دانشکده فنی). ولی نهضت مقاومت ملی انتشارات دیگری داشت که مخفیانه تا سال‎های بعد با موانع و اشکالات زیادی بطور نامرتب با کمک همه ملیون منتشر می‎شد. بهمین منوال مبارزات تداوم یافت. در سال 1339 جبهه ملی دوم با حضور رجال ملی که هنوز در حیات بودند بطور علنی شروع به فعالیت کرد و کنگره آن را در دیماه سال 1341 برگزار کردیم و اعضای شورای مرکزی جبهه ملی پس از انجام مقدمات و اقدامات دیگر انتخاب گردیدند.

عکس العمل حکومت با شما چه بود؟

شاه به تقلید و در مبارزه با جبهه ملی ایران، انقلاب سفید را در 6 بهمن 1341 که اقتباسی بود از مصوبات همان کنگره جبهه ملی و منشور آن براه انداخت. بلافاصله جبهه ملی با آن مخالفت کرد و طی اعلامیه ‎ای واقعیات را به اطلاع ملت رسانید و گفته شد که این انقلاب جنبه عوام فریبانه دارد که ساخته مشاوران خارجی و داخلی شاه است و موافق مصالح مملکت نمی باشد. در بهمن ماه سال 1341 که جبهه ملی اعلام میتینگ در جلالیه کرد، عده‎ ای از اعضای شورای مرکزی و فعالان جبهه ملی را که حدود 150 نفر بودند، در زندان قصر و قزل‎ قلعه زندانی شدند. و پس از چند ماه که فشارها و اختناق بیشتر شد و ساواک مانع همه فعالیت‎ها می‎گردید، علی‎رغم آن، عده ‎ای از جوانان جبهه ملی و بعضی گروه‎ها بطور مخفی همچنان به فعالیت ادامه می‎دادند و همین تلاش‎ها و مبارزات به صورت‎های مختلف در داخل مملکت و بخصوص در خارج شدت فراوان یافت که خمیرمایه اصلی حرکت عمومی و انقلاب 1357 گردید.

پس از انقلاب چه کردید؟

بعد از انقلاب، بنده در کابینه دولت مهندس بازرگان، به عنوان وزیر دارائی بانجام وظیفه مشغول شدم، به تصور آن‎که آرزوهای اصلاحی دیرین را می‎توان جامه عمل پوشانید. ولی اوضاع به قدری آشفته و درهم و کارشکنی‎ها بحدی بود که انجام کارها به آسانی میسر نمی‎شد. با آن‎که من شخصاً‌ در مورد کار خود به علت سوابق ممتدی که در وزارت دارائی و امور اقتصادی داشتم موفق بودم ولی بطورکلی انجام خدمت در دولت مشکل بود که دولت ناچار به استعفا گردید و من هم به علت همکاری و مسئولیت مشترک تبعیت کردم و در جبهه ملی کماکان به عنوان عضویت شورا که در کنگره انتخاب شده بودم و بعدا ً‌عضو هیئت رهبری به فعالیت پرداختم. در انتخابات دورة اول مجلس شورای اسلامی به دعوت مردم تویسرکان در انتخابات شرکت کردم و انتخاب شدم اما وزیر کشور وقت آقای مهدوی کنی مانع صدور اعتبار نامه من شدند و در انتظار استعفای بنده از نمایندگی بودند که چون منتخب مردم بودم نه نماینده فرمایشی، حاضر نشدم استعفا دهم. بدون هیچ نوع دلیل و علت در سوم شهریور 1360 زندانی شدم. چون می‎خواستند انتخابات را باطل کنند، پس از بازجویی‎های غیر موجه و تشکیل پرونده بی ‎محتوا و چند ماه که در زندان انفرادی (سلول) بودم مرا نزد رئیس دادگاه‎های انقلاب بردند. ایشان به من تکلیف مصاحبه کردند. چون موردی نداشت قبول نکردم و باز مرا به زندان راهی کردند. بعد از چند ماه فهمیدم آن مذاکرات با آقای گیلانی جنبه محاکمه داشته است و مرا به هفت سال زندان محکوم کرده‎اند و تا آخر اسفند 1362 (مدت سی و یک ماه) در زندان اوین و قزل حصار ماندم.

پس از آزاد شدن چه کردید؟

در اسفند ماه 1364 جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران را تشکیل دادیم، باتفاق مرحوم مهندس بازرگان و عده‎ ای از دوستان ایشان و همفکران جبهه ملی به فعالیت پرداختیم که همواره گرفتار مزاحمت های فراوان حکومت بودیم.

شما چه سمتی داشتید و اقای مهندس بازرگان چه سمتی داشتند؟

من رئیس هیئت اجرائی بودم و آقای مهندس بازرگان رئیس شورای مرکزی. در این سازمان نظراتی که داده می‎شد حاوی اوضاع نابسامان مملکت بود از جمله معتقد بودیم در مورد جنگ عراق علیه ایران، بعد از آزادسازی خرمشهر، ادامه جنگ به دلائل زیاد موافق مصالح ملت و مملکت نیست و بالاخره در 26 خرداد 1367 محل سازمان «دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» را گرفتند، چند نفر زندانی شدیم و در مرداد ماه همان سال قطعنامه 598 پذیرفته شد. در اردیبهشت 69 نامه ‎ای به امضاء نود نفر از آزادیخواهان و مبارزان مبنی بر اوضاع آشفته مملکت و نگرانی از ادامه جریان سیاست و حکومت به رئیس جمهور نوشتیم که به جرم توجه دادن آنها به درد ها هرکدام مدت‎ها در زندان باقی ماندیم و دادگاه‎هائی بدون تشریفات قانونی در اوین تشکیل دادند و چند نفر را به سه سال زندان محکوم نمودند.

 
درصورتيكه مايل به خواندن مطالب ديگري درباره شادروان علی اردلان بوديد مي توانيد به پيوندهاي زير از وبلاگ صرصر رجوع نماييد
 
نکته هایی چند از یادداشتهای علی اردلان
http://sarsar.blogsky.com/?PostID=153
 
زندگی سیاسی علی اردلان به روایت خود او
http://sarsar.blogsky.com/?PostID=152
 
از دست نوشته هاي شادروان اردلان در زندان
http://sarsar.blogsky.com/?PostID=154

 

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به نهضت ملی