بازگشت به صفحه اول

 

 
 

یورش اوباش به خانه دکتر مصدق

توطئه نهم اسفند

مهران ادیب

هشتم اسفند ماه یکهزار و سیصد و هشتاد وهفت خورشیدی

پس از ملی کردن صنعت نفت که به پیشنهاد جانباخته راه آزادی دکتر حسین فاطمی و به رهبری دکتر مصدق انجام گرفت ، استعمار پیر بریتانیا منافع نامشروع خود را در خاور زمین بویژه خاورمیانه و شمال آفریقا سخت در خطر می دید ، اقدام به توطئه های گوناگونی برای از میان برداشتن دکتر مصدق و نابودی نهضت ملی ایران که موجب بیداری ملت های دربند استعمار و استبداد گردیده بود ، طرح ریزی و توسط مزدوران داخلیش اجرا  می نمود که  توطئه نهم اسفند ماه، جهت به قتل  رساندن دکتر مصدق، یکی از آن طرح های ننگینی بود که با شکست روبرو گردید .در این توطئه ننگین جمعی از روحانیون به رهبری آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و آیت الله سید محمد بهبهانی و حجت الاسلام شمس قنات آبادی و جمعی از اوباش و چاقوکشان بد نام به سرکردگی شعبان بی مخ ( شعبان تاجبخش )  و طیب حاج رضائی  و رمضان یخی ، همچنین کانون افسران باز نشسته به رهبری سپهبد شاه بختی و سرلشگر معینی ، و... شرکت مستقیم داشتند.

برنامه طرح ریزی شده بر این منوال بود که شاه و همسرش ثریا اسفند یاری در روز نهم اسفند ماه قصد سفر بخارج کشور را داشته که بدون اطلاعیه ای از سوی دربار انجام گیرد تا مثلاً مردم از آن بی اطلاع باشند فقط

 هیأت دولت و شخص نخست وزیر و افراد مورد اعتماد با خبر گردند.

در روز نهم اسفند دکتر مصدق نخست وزیر کشور برای خداحافظی به کاخ سلطنتی که نزدیک منزلش بود رفت . در این زمان آیت الله کاشانی از شعبان بی مخ و جمعی از ارازل و اوباش خواست خودشان را به جلوی کاخ برسانند  و جلوی مسافرت "شاهنشاه اسلام پناه "  را بگیرند از سوی دیگر آیت الله بهبهانی با دار و دسته اش به جلوی کاخ آمدند تا مخالفت خود را با سفر شاه اعلام نمایند و گروهی از افسران باز نشسته نیز به جمع اوباش پیوستند .بدین ترتیب برنامه ریزی شده بود که پس از مراسم خداحافظی  زمانی که دکتر مصدق از در کاخ خارج می شود اوباش حمله ور شده و او را بقتل برسانند بعد با گرفتن سه روز عزای عمومی از سوی دربار و دستگیری چند نفر بجرم قتل  ، سر و ته ماجرا را  بهم آورند . خوشبختانه  دکتر مصدق پیش از خروج متوجه دسیسه شد و با راهنمائی یکی از کارکنان دربار که از اصل قضایا بی خبر بود از درب شمالی کاخ که کمی پائین تر ازمنزلش بود خارج شده و به خانه اش رفت  . اوباش که متوجه خروج دکتر از در دیگر کاخ شدند  با عجله خود را به در خانه پیشوای نهضت ملی ایران رساندند تا اجرای امر نمایند که با خروج مصدق از حیاط پشت خانه اش و رفتن به ستاد ارتش ، برنامه طرح ریزی شده دشمنان ایران با شکست روبروشد . وقتی که "شاهنشاه اسلام پناه" از خروج دکتر مصدق از در شمالی کاخ مطلع شد  "فرمودند : مرغ از قفس پرید" . این بار هم با شکست توطئه دشمنان ، پیروزی از آن ملت گردید.

 حرکت هائی که بعدها در خاورزمین به صورت های گوناگون علیه دول استعمار گر  انجام گرفت سرمشق گرفتن از مبارزات ملت ایران به رهبری دکتر مصدق بود.  قیام ملت اندونزی علیه استعمار هلند جهت استقلال کشورشان به رهبری دکتر احمد سوکارنو. مبارزه سرسختانه ملت ویتنام  علیه استعمار فرانسه و سپس علیه آمریکا ، ملی کردن کانال سوئز و قطع دست استعمار انگلیس از کشور باستانی مصر توسط جمال عبدالناصر ، مبارزات ملت های مراکش و الجزایر علیه سلطه  استعمار فرانسه و بدست آوردن استقلال کامل، و ... ،  تشکیل اتحادیه کشورهای غیر متعهد به رهبری   جواهر لعل نهرو ،  مارشال تیتو  ، عبدالناصر و دکتر سوکانو که تحت ثأثیر  تز موازنه منفی دکتر مصدق قرار گرفته بودند ، ضربه دیگری بود که بر پیکر    دول استعمارگر وارد آورد.

امروزه با افشای بخشی از  اسناد محرمانه دولت های انگلیس و آمریکا همه چیز به روشنی آشکار شده است که ادامه دولت ملی دکتر مصدق موجب می شد تا دست دولت های استعمار گر از روی کشورهای جهان سومی بریده گردد  و منافع نامشروع خود را ازدست بدهند  . بهمین جهت بود که در طی بیست و هفت ماه و اندی حکومت ملی دکتر مصدق  ، از سوی دولت های انگلیس و شوروی سوسیالیستی و دولت آمریکا پس از  روی کار آمدن  دولت جمهوری خواهان ،  توطئه های گوناگونی جهت سقوط  دولت ملی و ضد استعماری ایران انجام گرفت تا بالاخره با کودتای ننگین بیست و هشت مرداد  موفق به اجرای هدف های اهریمنی خود شدند . متأسفانه هنوز مزدورانی پیدا می شوند که خود را تاریخ شناس و مورخ و سیاستمدار و مبارز معرفی کرده  و با بی شرمی تمام  مقاله ها و کتاب هائی می نویسند که کودتای بیست و هشت مرداد " رستاخیز ملی " بوده است و دکتر مصدق را عامل انگلیس و شوروی معرفی می نمایند . این مزدوران اگر قدری شرف داشته باشند نگاهی به آخرین کتاب محمدرضا شاه  " پاسخ به تاریخ " و" چهره هائی در آئینه " خاطرات اشرف پهلوی خواهر همزاد شاه  می انداختند تا سیه رو شود هرکه در او غش باشد .برای نمونه به این  آخرین نوشته شاه مخلوع اشاره می کنم تا عامل سیه روزی ایران امروز را بشناسند و اگر ریگی در کفش ندارند گناه رابرگردن این وآن نیاندازند.

"در مردادماه 1322 پس از حصول اطمینان از پشتیبانی ایالات متحده آمریکا و انگلیس که    سرانجام سیاست مشترکی را آغاز کرده بودند و پس از بررسی اوضاع با کرمیت روزولت   نماینده سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا، برآن شدم که برای یافتن راه حلی وارد عمل شوم" ( پاسخ به تاریخ صفحه 73)

شاهی که در قانون اساسی از دخالت در امور کشور منع شده است با نماینده سازمان جاسوسی بیگانه در نیمه های شب  مخفیانه نشست برگزار می نماید تا علیه دولت ملی کشورش طبق نقشه بیگانگان وارد عمل شود.

حال اگر گفته آیت الله خمینی را بعنوان یک پیشوای مذهبی  دستآویز قرار بدهند چیز نمی توان گفت چون یک روحانی است .

آیت الله خمینی در بهار سال یکهزار و سیصد و شصت پس از عزل بنی صدر که از سوی آحاد مردم انتخاب شده بود  خطاب به حاضرانی که در خانه اش گرد آمده بودند گفتند:

"ملی گرائی از اساس کفر است. نگذارید نامش را ببرم  (منظور دکتر مصدق است) او هم مسلم نبود می خواست به اسلام سیلی بزند که خداوند سیلی را به او زد . "

از دید ایشان دست آمریکا دست خدا بود که به مصدق سیلی زد . اما باید از مریدان ایشان پرسید که شعار ،  " مرگ برآمریکا " دیگر چه صیغه ای است این که توهین به خداست . !!!؟

هم میهن گرامی

در حالی که زندان های قرون وسطائی نظام ولایت فقیه جایگاه جوانان مبارز و شخصیت های آزادیخواه گردیده و فساد و تباهی بر جامعه سایه شوم خود را  آنچنان گسترانیده است  که مردگان هم در ته گور امنیت ندارند تا چه برسد به زندگان (تخریب گورستان گلستان) . آقازاده ها و وابستگانشان در سایه حمایت آیات عظام مشغول تاراج ثروت های ملی و حیف ومیل بیت المال ملت تحت ستم ایران بوده و آنچه را به یغما می برند به خارج کشور منتقل می کنند تا چراغی باشد برای فردای تاریکشان . آنوقت ما روز به روز از هم فاصله گرفته  و بهم می تازیم و اجازه می دهیم  تا مزدوران بیگانه برای جلب نظر اربابان خود ،  نوامیس ملی ما را مورد توهین قرار بدهند . در این زمان وظیفه  تک تک ما ایرانیان چیست ؟ ساکت نشستن و بی تفاوت به قضایا نگریستن در شأن یک ملت با فرهنگ و آزاده نیست .سی سال پیش ملت ایران یک  پارچه بپا خاست تا آزادی و داد گری را در کشورش حاکم نماید و خود بر مقدرات کشورش حاکم گردد ولی بر اثر غفلت و اختلاف های شخصی و گروهی صف یک پارچه مردم از هم گسست و مشتی دستاربند دغلباز از نام اسلام  سوء استفاده کرده و انقلابی را که می رفت تا سرمشق ملت های اسیر سلطه استبداد درجهان گردد به سرقت بردند . بیائیم  بدرستی از گذشته درس عبرت بگیریم  و اختلاف ها را کنار گذاشته و برای رهائی ایران عزیز از این گرداب مهلک در یک جبهه واحد گرد آئیم  و با کمک زنان ، جوانان ، کارگران و روستائیان ،از نو ایرانی آباد وآزاد بسازیم  . تا ایران  بیشتر از این  ویران نشده است بخود آئیم و دست هم گیریم واز جا برخیزیم .

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به نهضت ملی